برنامه زیر آسمان لیگ با حضور وحید فاضلی به قسمت دوم رسیده است. در این بخش، اتفاقات نساجی از جدایی محمود فکری و نرفتن وحید فاضلی همراه او، تا جدایی خود وحید فاضلی از این تیم مطرح می شود. سوژه دقایق پایانی گفتگو، حضور در شهر خودرو و کار با مهدی رحمتی است. بخش دوم گفتگوی سامان خدائی با وحید فاضلی را می بینید و می خوانید:
محمود فکری سرمربی استقلال شد ولی وحید فاضلی، مغز متفکر او در نساجی به همراهش نرفت. پس ماجرا همین بود که گفتید؟
من با خود حاج محمود هم صحبت کردم. بحث مالی یا چیز دیگری نبود. چالش سرمربیگری برایم جذاب بود. 6-7 سال در سایه بودم و دوست داشتم خودی نشان دهم و این توانایی را در خودم می دیدم. همین الان بعد از نساجی نیز این دید را دارم که توانایی اش را داشتم. شما ببینید ما روبروی تراکتور و پرسپولیس خوب بازی کردیم. می گویند در بازی با پرسپولیس زمین خیس بود و این صحبت ها. من فکر کنم اگر زمین خشک بود شاید ما بهتر هم می شدیم. به هر حال نمی توان پیش بینی کرد دقیقا چه می شد. ما نیز به آن شرایط عادت نداشتیم زیرا تهران تمرین می کردیم. خدا را شکر عملکرد بچه ها در آن مسابقه خوب بود.
اگر زمان به عقب برگردد، قبول می کنید مقابل پرسپولیس در تهران بازی کنید؟
مربیان همیشه باید خود را آنالیز کنند و من همیشه خودم را آنالیز می کنم. الان هم که عملکرد خودم را آنالیز می کنم، می بینم باید قطعا به تهران می آمدم و بازی می کردم، هرچند که این تصمیم فقط از سوی من نبود ولی باز هم قطعا برمی گشتم. تیمم شرایط بازی داشت و انگیزه اش بالا بود. نفت مسجدسلیمان را برده بودیم و 4 بازی 7 امتیاز داشتیم. شرایط واقعا به شکلی بود اگر بازی می کردیم، به نفع هر دو تیم بود. به هر حال آن تصمیم گرفته شد. خود من نیز روی آن تاثیرگذار بودم ولی در نهایت آن تصمیم گرفته شد. اصلا بازی لغو شد، تنش هایی در تمرین ما شکل گرفته و بچه ها کمی به هم ریخته بودند. مثلا یکی از بچه ها رفتار بدی کرد و به او گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت خیلی دوست داشتیم با پرسپولیس بازی کنیم و اکنون به هم ریخته ایم. من نیز به آنها حق دادم.
آن صحبتی که کردید در مورد اینکه خودتان می خواستید بمانید و بازیکنان نیز حمایت کردند، مسائل دیگری مثل منع قراردادی وجود نداشت؟
بله منع قراردادی نیز داشتیم و باید نزدیک به 2 میلیارد جریمه می دادیم ولی آقای فکری رفت و حتی به من گفت که آن 2 میلیارد را نیز ما می دهیم. البته مبلغ دقیق 1 میلیارد و 750 میلیون بود. حاج محمود گفت ما می توانیم این را بدهیم. من نیز به شوخی گفتم شما می توانید خانه تان را بفروشید ولی من خانه ای ندارم که بفروشیم و این مبلغ را بدهم. گفت خانه ما آن قدر می ارزد که پول شما را نیز بدهیم. این دیالوگ بین ما رد و بدل شد. به هر حال قسمت نبود به آنجا بروم.
شما شروع خوبی در نساجی داشتید ولی پس از اینکه تیم از سپاهان 4 گل خورد، انگار دیگر نمی شد آن را جمع کرد. دلیلش چه بود؟
خودم فکر می کردم خیلی در مربیگری باتجربه ام ولی در این 6-7 سال باخت 4-0 نداشتم. یعنی برای خودم شوک عجیبی بود اما به لحاظ مدیریتی، یعنی کل مدیریت کل مجموعه، به خوبی مدیریت نشدیم. از خود من گرفته تا باشگاه، سرپرست و ... در آن بازی خوب مدیریت نشدیم. یعنی رها شدیم. خودشان بعدا اعتراف کردند که ای کاش رفتارمان اصطلاحا چکشی نبود. بعد از آن تیم به مسیر دیگری رفت. ضمنا اینکه نتایج چهار هفته اول توقعات را از ما بالا برده بود. از همان جا تیممان وارد استرس شد و بازی رفسنجان را دادیم که یادتان باشد تماشاگران آن بالا ما را خواستند و درد و دل کردیم. خیلی تیم ها در هفته ششم پایین ما بودند ولی به یکباره وارد بحران شدیم. اگر آن مقطع خوب مدیریت می شدیم، هیچ مشکلی نداشتیم. الان خیلی دوستان می گویند تیم بازیکن ندارد. نه اینگونه نیست. چرا پس ما نتیجه گرفتیم؟ چرا پس از بازی با رفسنجان، مقابل پرسپولیس آن طور بازی کردیم؟ واقعیت این است کمی بدشانس هم بودیم. پس از پرسپولیس با فولاد بازی کردیم که خود آقای نکونام بعد از بازی گفت هیچ تیمی در فولاد آرنا ما را این قدر اذیت نکرده بود. سپس بازی با پیکان آمد که آقای داور دو پنالتی صد در صد و یک گل ما را مردود گرفت و سپس تیم وارد بحران شد. بازی با نفت آبادان قشنگ یادم است 610 پاس دادیم، یک پنالتی نزدیم و طبق آمار، نفت آبادان فقط یک بار توپ را در 18 قدم ما لمس کرده بود و همان بازی را شکست خوردیم. برایم عجیب بود که می دیدند ما در این شرایط شکست می خوریم ولی باز هم تیم را تحت فشار می گذاشتند. حتی بعد از بازی آبادان یک سری سر تمرین آمدند و اعتراض کردند و من جمله ای به آن ها گفتم که بابت گفتنش ترسی ندارم. تیم پارسال شان با مهره هایی مثل شجاعی، سرلک، عباس زاده، حسن جعفری و ... پارسال در نیم فصل اول حدود 11-12 هفته نبرده بود. بعد تیمی که 24 تغییر داشت و از لیگ یک و یا به قول خودشان یک سری بازیکن سن بالا جذب کرده بود، چطور فشاری را تحمل می کرد که روی تیم پارسال نبود؟ همین سوال را از آن ها پرسیدم. نمی دانم چرا. شاید چون شخص وحید فاضلی راس مجموعه بود یا چیز دیگری. شاید باید کارهایی می کردم که نکردم. باز هم برگردم همان کارها را می کنم. همان کارهای فنی یعنی. بسته به شما بگویم که تمرکزم روی مسائل فنی بود. خیلی ها می گویند باید با تماشاگران ارتباط برقرار می کردی که من همیشه گفته ام آن ها ولی نعمت ما هستند. احساس می کنم آنجا می شد با من و بازیکنان بهتر برخورد کرد. ببینید پارسال نساجی با چه نفراتی آن هفته ها نتیجه نگرفت. دو سه نفر از آنها الان پرسپولیس هستند یا محمد عباس زاده که عملکرد خوبی در تراکتور دارد. 11-12 هفته این تیم برد نداشت اما مورد کوچک ترین اعتراض قرار نگرفتند. این مسئله، حلقه گمشده فوتبال کشور ماست. بگردید و ببینید علتش چیست.
چه اتفاقاتی می افتد که جو یک تیم یا شهر به آن سمت می رود؟ مثلا مس رفسنجان هم خوب بازی می کرد ولی نتیجه نمی گرفت اما مورد حمایت قرار گرفت و حالا تیم خوبی شده است. تیم شما نیز خوب بازی می کرد و همان شرایط را داشت ولی حمایت نشد.
در برنامه فوتبال برتر گفتم که درست است کرونا وجود دارد و تماشاگران نیستند اما مربیگری من، کمی مجازی شد. من اگر تماشاگران را می دیدم و خودم و بازیکنان در مورد مشکلات با آنها درد و دل می کردیم، یا با رسانه ها که از آن نظر نیز خلاء داشتیم. البته این یکی از ایرادات من بود و خودم باید این را بگویم. علتش این بود که تمرکزم همیشه روی مسائل فنی بود و به این چیزها فکر نمی کردم. در سرمربیگری باید در چند حوزه فعالیت کنید و من خیلی تمرکزم روی مسائل فنی بود و همین مسئله لطمه زد ولی باز هم می گویم، می شد نگاه مهربانانه تری نسبت به مجموعه ما داشت. جامعه فوتبالی خارج از قائمشهر می گفتند نساجی خوب بازی می کند ولی بدشانس است. مثلا خیلی از سرمربیان مانند آقای قلعه نویی با من تماس گرفت. از ایشان تشکر می کنم چرا که به من قوت قلب دادند. او به من گفت تو فقط بدشانسی و ان شاءالله همه چیزها درست می شود. از ایشان ممنونم. اما این جو در قائمشهر نبود. البته نه همه، فقط یکسری. همین الان هم کسانی هستند که از من تشکر می کنند و می گویند شما زحمت کشیدی و کمی بدشانس بودی. این هم فوتبال است و ما نیز مانند زندگی پذیرفته و ادامه می دهیم.
در نهایت از نساجی کنار رفتید و با وجود پیشنهادات مختلف، به شهر خودرو رفتید. چطور شد؟
من همان موقع هم گفتم که می خواهم سرمربی باشم. در آن زمان با دوستان مشترکمان با آقا مهدی صحبت داشتیم و کمی قانع شدم که بیایم و کار کنم ولی همان جا بند در قراردادم گذاشتم که گفتم بدون آن بند، نمی آیم. آن بند این بود که اگر پیشنهاد سرمربیگری بیاید، بتوانم راحت جدا شوم. الان هم خدا را شکر همه چیز خوب است و خلاصه بگویم، حالم با مهدی رحمتی خوب است. هم پسر خوبی است و مربی با دانشی است و هم جوان است. نمی خواهم بلایی که سر من آمد، سر او نیز بیاید. او به هر حال کاریزما دارد و در این فوتبال برند است. دوست ندارم فضایی که برایم پیش آمد، برای او نیز درست شود. من نیز به او گفتم درست است شما مهدی رحمتی هستی ولی فوتبال بی رحم است و همه را با نتایج قضاوت می کنند. حتی برای آقای قلعه نویی در سپاهان که دیدیم چه شرایطی برایشان پیش آمد. گفتم که، فوتبال بی رحم است. می خواستم در شهر خودرو به آقا مهدی کمک کنم که این فضا برایش پیش نیاید.
پس تجربه کار با مهدی رحمتی خوب است؟
بله همینطور است. خدا را شکر هم سن و سالیم و خیلی زود با هم وفق پیدا کردیم. من خودم فکر نمی کردم این قدر زود با هم مچ شویم.