به همان اندازه که یوپ هاینکس به عنوان بازیکن خطرناک بود، به عنوان مربی نیز دقیق کار میکرد. تنها یک سال بعد از بازنشستگی از بازی کردن، به عنوان جایگزین ادو لاتک، سرمربی گلادباخ شد. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷ هیچ عنوانی به دست نیاورد، اما نام مستعار داشت. یکی از بازیکنانش با نام رودی گورس اسم مسخرهی «اسرام» را به او داد. گورس به یاد میآورد که: «بعضی وقتها کاملا قرمز میشد، مثل لامپِ اسرام. من هنوز به یاد دارم که چنین تبلیغی برای لامپ های لندام اسرام وجود داشت».
![](https://uupload.ir/files/sxpd_uli-hoeness24.jpg)
هاینکس را با عناوین مختلفی میشناسیم و بازیکنان بزرگی نیز زیر نظر او بازی کردهاند که شاید مشهورترین آنها در بایرن و رئال با او به قهرمانی اروپا نیز رسیدند. ولی شاید بد نباشد که بدانیم اولین مربی حرفهای لوتار ماتئوس و در واقع کاشف او که در مجموع به مدت ۶ سال نیز مربیگری او را بر عهده داشت، یوپ هاینکس بوده است. یکی دیگر از پرورش یافتههای خاص هاینکس، شواین اشتایگر است. بازیکنی که تا قبل از حضور هاینکس و مخصوصا زمان حضور فنخال، در پست هافبک کناری بازی میکرد ولی هاینکس در پست و سبک بازی او نیز تحول بزرگی ایجاد کرد.
هنگام ترک گلادباخ، در روزنامهها به عنوان «قهرمان بدون عنوان» شناخته میشد و محبوب هواداران بود. در سال ۱۹۸۷ به بایرن رفت و برای بار دوم جانشین ادو لاتک شد. با بایرن دو بار در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ به عنوان مربی قهرمان آلمان شد و در بالکن شهرداری مونیخ (مکانی که قهرمانیهای بایرن در آنجا جشن گرفته میشود) همراه با سپر قهرمانی ایستاد. حضور افسانهای و معروف کریستوف دام و جنگ روانی او با مسئولان بایرن در استودیوی ورزشی نیز مربوط به این دوره است. مربی کلن که حریف اصلی بایرن در مسیر قهرمانی بود در مصاحبهای که در تلوزیون زد دی اف انجام میشد و در حضور هوینس و هاینکس گفت: «مشاهدهی نقشه هوا جالبتر از صحبت کردن با هاینکس است». یک هفته بعد بایرن هاینکس توانست کلن را ۳-۱ شکست دهد و در نهایت در انتهای فصل با ۵ امتیاز اخلاف قهرمان شود. بعد از یک سری شکست در اکتبر ۱۹۹۱ هاینکس از بایرن اخراج شد (دقیقا زمانی که دورتموند اوتمار هیتسفلد را جذب کرد). سالها بعد، اولی هوینس این حرکت را به عنوان «بزرگترین تصمیم اشتباه» در حرفه خود توصیف کرد. مدیر بایرن همچنین اضافه میکند که «ما مثل سگهای قلعه گریه کردیم. اما این به دوستی ما آسیبی نرساند».
![](https://uupload.ir/files/33t_heynkes.jpg)
![](https://uupload.ir/files/i6w4_h4.jpg)
یوپ هاینکس پس از اولین قهرمانی با بایرن مونیخ در سال ۱۹۸۹، در کنار او هانس دورفنر و هانسی فلیک (سرمربی کنونی بایرن)
نیکو کواچ جانشین هاینکس اسطوره ای شد. آن هم با درخشش در فینال جام حذفی (DFB POKAL) با فرانکفورت و مغلوب کردن تیم هاینکس بی روحیه و بدشانس بازگشته از نبرد با رئال مادرید در نیمه نهایی اروپا. به رغم دبل قهرمانی داخلی نه به مانند پپ اسم دهان پر کنی داشت و نه سبک بازی چندان دلچسب. بويژه بازی دفاعی مقابل لیورپول در اوج با کلوپ که برای بایرن حکم خودکشی داشت و نتوانست دل هواداران بایرن را به دست آورد. فصل دوم اغاز شد و او این بار هانسی فیلیک دستیار سابق یواخیم لوو را به اصرار اولی هوینس در کنار خود می دید. علی رغم افت و خیز و باختها و مساوی ها در بوندسلیگا کواچ در اروپا بی رحم بود و در اوج کار خود تاتنهام پوچتینو فینالیست سال قبل لیگ قهرمانان را در قلب لندن مقابل هواداران خودی با زوج سون و کین با شاهکار گنبری جوان با ۷ گل تحقیر کرد و سنگین ترین شکست تاریخ تاتنهام را رقم زد. اما اوضاع در بوندسلیگا همچنان بد پیش می رفت تا جایی که خوشبین ترین هوادار بایرن قهرمانی بوندسلیگا را از دست رفته می دید. او حتی حمایت رختکن مونیخ بويژه ستارگانی چون مولر و بواتنگ را همچون سلف خود کارلو آنچلوتی کهنه کار از دست داده بود. درست در شب کودتای در فرانکفورت بواتنگ به شکل عجیبی اخراج شد و کواچ با باخت ۵-۱ به این نتیحه رسید که دیگر در مونیخ ماندنی نیست. حتی هوینس میدانست باید فرصت بیشتری به کواچ داده میشد و اشکارا عصبانیتش را از اخراج کواچ نشان داد. او نمی خواست دوباره مرتکب همان اشتباه اخراج هاینکس جوان شود. کواچ غریبانه مونیخ را تحویل هانسی فیلیک افسانه ای داد و راهی موناکو فرانسه شد. تیمی که از روزهای اوج ژاردیم فاصله داشت. اما ۱۴ ماه بعد از تحقیر تاتنهام پوچتینو دوباره به مصاف او و تیم متمول پاریسی اش رفت. اگر بار قبل با سون و هری کین مچ پوچ را خوابانده بود این بار امباپه نیز نتوانست برگ برنده پوچتینو مقابل کواچ باشد
.![](https://uupload.ir/files/4gpx_872536-tottenham-2-7-bayern-munich.jpg)
کواچ جوان بود و کم تجربه شاید بایرن بزرگ کمی برای او زود بود. عده ای او را تنها برای تیمهای متوسطی چون فرانکفورت و موناکو مناسب می بینند. کما اینکه چه کسی گمان می برد هفتمین قهرمانی رئال در اروپا بعد از ۳۲ سال از دل مربی تنریف و اتلتیکو بیلبائو بیرون بیاید. دستاوردی که حتی با کاپلو بزرگ به دست نیامد. اگر بایرن با رفتن کواچ و به لطف هانسی فیلیک به بهشت شش گانه رسید و همه چیز را با فیلیک فتح کرد اما بایرنی ها هیچگاه مربیان خود را فراموش نمی کنند. هاینکس بزرگ بود و دست نیافتنی اما فوتبال پر است از داستان های عجیب و پر فراز و نشیب...بعضی داستان ها را تنها فوتبال می تواند بنویسد....به امید آن که کواچ مانند هاینکس پله های موفقیت را گام به گام بردارد و روزی دوباره شاهد بازگشتنش به مونیخ باشیم. اما این بار پخته تر جسورتر و نامی تر....شاید داستان کواچ از آن داستانها باشد...
![](https://uupload.ir/files/uefr_kovac_pressemitteilung.jpg)
منبع: بخش اول مربوط به یوپ هاینکس از سایت دانشجویان فوتبال - داستان اوسرام-به قلم حامد داودی. شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹. شماره ۱۸۲۶
برای حفظ دستاورد و زحمت نویسنده اصلی به دوره مربی گری هاینکس در اسپانیا اشاره ای نشد. برای آشنایی بیشتر با دوره مربیگری هاینکس و فراز و فرودهای آن به منبع ذکر شده مراجعه شود.