نویسنده: ویلیام شکسپیر
کارگردان: جواد پیشگر
قالب: نمایشی
دستهبندی: رمان و داستان
قهرمانان این نمایشنامه دختر و پسری از دو خانواده بزرگ و رقیب در شهر ورونا هستند که با یکدیگر دشمنی و اختلاف دیرینه دارند. رومئو که از خاندان مونتگیو است، به امید ملاقات با رزالین، دختری که رومئو دلباخته اش شده، به ضیافت لرد کپیولت میرود.
رومئو و ژولیت پس از نخستین شب عشق ورزی، در تلاش برای رسیدن به یکدیگر به بنبست میرسند. در این میانه خانوادههای آن دو که کینهای دیرینه از هم دارند، آتش اختلافاتشان بالا میگیرد و رومئو ناخواسته باعث مرگ تیبالت از خانواده کپیولت میشود و کار را بدتر میکند. حاکم ورونا دستور میدهد که رومئو شهر را ترک کند. ژولیت که از یک سو غم دوری از رومئو و از سوی دیگر غم از دست رفتن تیبالت قلبش را میفشارد، سخت اندوهگین میشود. خانواده ژولیت که از ازدواج مخفیانه او با رومئو که با وساطت لارنس راهب صورت گرفته بی خبر اند، ژولیت را به این امر میکنند که با خواستگارش، کنت پاریس ازدواج کند. ژولیت نزد لانس راهب میرود و از او چاره جویی میکند. لارنس به ژولیت مایعی را میدهد که با مصرف آن ۴۲ ساعت به خوابی مرگ گونه فرو خواهد رفت؛ پیشبینی لارنس این است که خانواده ژولیت به تصور این که دخترشان مرده، او را در مقبره خانوادگی قرار خواهند داد و در این میانه لارنس این فرصت را خواهد داشت که قاصدی را نزد رومئو بفرستد و او را به ورونا بخواند تا همراه ژولیت -که در نهایت از خواب مرگ گونه بر خواهد خاست- به مکان امنی بروند.
رومئو و ژولیت تراژدی نوشتهشده توسط ویلیام شکسپیر در اوایل کار اوست که در مورد دو عاشق ناکام است که در نهایت مرگ پایان کارشان میشود. این نمایشنامه یکی از محبوبترین نمایشنامههای شکسپیر در زمان حیاتش میباشد و در کنار هملت یکی از نمایشنامههایی است که بر روی پرده رفته است. امروزه از شخصیتهای اصلی داستان بهعنوان عاشقان آرمانی یاد میشود.
مشخصات کتاب گویا
نوع متن
اقتباسی
نوع تولید
بازتولید
قالب کتاب گویا
نمایشی
کارگردان
جواد پیشگر
ترجمه / اقتباس شنیداری
جواد پیشگر
تهیهکننده رادیویی
عذرا وکیلی
صدابردار
علی حاجی نوروزی
صداپیشگان
علی تاجمیر
احمد ایرانی خواه
مهرداد مهماندوست
مجید همزه
رضا عمرانی
احمد گنجی
بهروز مسروری
مینا شجاع
علی عمرانی
رامین پورایمان
ایوب آقاخانی
محمدحسین مجدزاده
صفا آقاجانی
رویا فلاحی
ناهید مسلمی
رومئو و ژولیت تراژدی نوشتهشده توسط ویلیام شکسپیر در اوایل کار اوست که در مورد دو عاشق این نمایشنامه یکی از محبوبترین نمایشنامههای شکسپیر در زمان حیاتش میباشد و در کنار هملت یکی از نمایشنامههایی است که بر روی پرده رفتهاست. امروزه از شخصیتهای اصلی داستان بهعنوان عاشقان آرمانی یاد میشود.
رومئو و ژولیت (۱۸۹۰)، اثر نقاش انگلیسی فرانک دیکسی (۱۸۵۳ - ۱۹۲۸ میلادی)
رومئو و ژولیت کششی به داستانهای عاشقانه دوران باستان دارد. درونمایه اثر براساس داستانی ایتالیایی است، که به صورت شعر با نام تاریخ باستانی رومئو و ژولیت توسط ارتور برووک در سال ۱۵۶۲، و به صورت نثر در سال ۱۵۹۱ توسط ویلیام پینتر نوشته شدند. شکسپیر از هردو اثر استفاده کرد، ولی برای گسترش داستان، شخصیتهای مکمل داستان بهخصوص مرکوتیو و پاریس را دچار تغییراتی نمود. این نظر وجود دارد که نمایشنامه بین سالهای ۱۵۹۱ تا ۱۵۹۵ نوشته شده، و برای نخستینبار در قطع ربع کاغذ در سال ۱۵۹۷ به چاپ رسید. این نسخه کیفیت پایینی داشت و نسخههای بعدی اصلاحشده و با اصل اثر شکسپیر مطابق گشتند.
استفاده شکسپیر از ترکیب دراماتیک، بهخصوص اثرات تعویض بین کمدی و تراژدی و گسترش کشمکشها، گسترش کاراکترهای فرعی، و استفاده از درونمایههای فرعی و زیبا نمودن آن، به عنوان نشانههای اولیه تواناییهای او مورد توجه است. نمایشنامه شکلهای شاعرانه مختلفی به کاراکترهای مختلف میبخشد و گاهی اوقات شکل کاراکترها نیز تغییر میکند. برای مثال رومئو، در غزل در طول نمایشنامه ماهرتر میگردد.
رومئو و ژولیت بارها درسالنهای تئاتر، فیلم، موسیقی و اپرا مورد استفاده قرارگرفتهاست. این اثر در دوران بازگرداندن پادشاهی انگلستان دوباره زندهشد و بهطورکلی توسط ویلیام داونانت اصلاح گشت. در نسخه قرن ۱۸ام چندین صحنه اصلاح، و مواردی که شاید زشت پنداشته میشدند حذف گشتند و نسخه اپرایی جورج بندا بسیاری از اقدامات را حذف کرده و یک پایان خوش به آن اضافهکرد. اجراهای قرن۱۹، شامل اجرای شارلوت کوشمان، اثر اصلی را بازیابی نموده و بیشتر بر روی رئالیسم تمرکز نمود. نسخه ۱۹۳۵از جان گیلگود بسیار به اثر شکسپیر نزدیکبود، از لباسها و صحنههای دوران الیزابت استفاده کرد تا درام را ارتقا بخشد. درقرن ۲۰ و ۲۱، نمایشنامه با نسخههای جدید و گوناگونی، چون تولید ۱۹۳۶ جورج کوکور، نسخه ۱۹۶۸ فرانک زفیرللی، نسخه الهامگرفته MTV رومئو و ژولیت در سال ۱۹۹۶ توسط باز لورمان و نسخه غیرشکسپیری۲۰۱۳ توسط کارلو کارلی نمونههایی از این بودند.
_________________________
شخصیتهای اصلی
منزل حاکم ورونا
شاهزاده اسکالوس شاهزاده حاکم ورونا
کنت پاریس خویشاوند اسکالوس و مایل به ازدواج با ژولیت
مرکوتیو خویشاوند دیگر اسکالوس و دوست رومئو
عمارت کپیولت
کپیولت بزرگ خاندان کپیولت
بانو کپیولت مادر خانواده کپیولت
ژولیت دختر ۱۳ساله کپیولت و شخصیت زن
تیبالت عموزاده ژولیت و برادرزاده بانو کپیولت
پرستار همراه شخصی ژولیت و محرم اسرارش
رزالین برادرزاده لرد کپیولت و عشق اول رومئو در ابتدای داستان
منزل مونتیگو
منتیگو بزرگ خاندان مونتیگو
بانو مونتیگو مادر خانواده مونتیگو
رومئو پسر مونتیگو و شخصیت اصلی مرد داستان
بنولیو عموزاده رومئو و بهترین دوستش
دیگران
فریار لارنس راهب صومعه فرانسیسکن
محققان به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان یک درونمایه ثابت و کلی برای این نمایشنامه پیدا کنند. پیشنهادهایی که برای درونمایه میشود، شامل کشف شخصیتها بر این اساس است که، انسانها بهطورکلی نه خوب، و نه بد هستند، و درعوض کموبیش به یکدیگر شباهت دارند[۱۲] بیداری از خواب و حرکت به سمت واقعیت، خطر اقدامات شتابزده یا قدرت غمانگیز سرنوشت است. هیچکدام از این موارد بهطورکلی درون مایه را تشکیل نمیدهند. اگرچه یک درونمایه کلی نمیتوان برای این اثر یافت، ولی داستان از عناصر موضوعی کوچک و متعددی تشکیل شدهاست که به صورت پیچیدهای کنار هم قرار گرفتهاند. تعدادی از این عناصر توسط محققان در زیر بحث شدهاست.
عشق
در رومئو و ژولیت، صرفنظر از عشق دو جوان به یکدیگر، میتوان به این نتیجه رسید که این اثر، یک درونمایه واحد ندارد. رومئو و ژولیت تبدیل به سمبل دو معشوقهٔ جوان و محکوم به نابودی شدهاند. اگرچه این یک موضوع مشهود در نمایشنامه است، برخی از محققین به دنبال کشف زبان و تاریخ پشت این اثر هستند.[۱۴]
در نخستین ملاقات، رومئو و ژولیت گونهای از گفتگو را به کار میبرند که بسیاری از نویسندگان در زمان شکسپیر، در آداب و معاشرتهای خود به کار میبردند؛ یعنی استعاره. با استفاده از استعاره قدیسین و گناهکاران، رومئو قادر بود تا احساسات ژولیت را به صورت غیرتهدیدی امتحان کند. این روش برای نخستین بار توسط بالداسار کاستلیونه ارائه شد (که آثارش در آن زمان به انگلیسی ترجمه شده بود). او بیان میکرد که اگر یک مرد از استعاره بهعنوان دعوتنامه استفاده کند، زن قادر نخواهد بود هدف او را دریابد، و او خواهد توانست با افتخار عقبنشینی کند. ژولیت نیز در این استعاره شرکت کرده و آن را گسترش میدهد. استعارههای دینی از قبیل «زیارتگاه»، «زایر» و «قدیس» در شعر آن زمان کاربرد داشتند، و بیشتر معنای رومانتیک و عاشقانه از آنان برداشت میشد تا معانی کفرآمیز؛ زیرا که تقدس از اول با مذهب کاتولیک همراه بودهاست.[۱۵] بعدها در نمایشنامه، شکسپیر بیشتر اشارات جسورانه به رستاخیز مسیح در کنار آرامگاهش را در منبع اصلی نوشتن خود، یعنی رومئو و ژولیت بروکس حذف کرد.
بعدها در صحنه بالکن، رومئو، گفتگو ژولیت با خود را میشنود، ولی در نسخه بروکس، گفتگو ژولیت به تنهایی انجام میشود. با آوردن رومئو برای استراق سمع، شکسپیر روال طبیعی اظهار عشق را میشکند. معمولاً زن باید متواضع و خجالتی باشد تا مطمئن شود، خواستگار او صادق بودهاست، اما با شکستن این قانون به انجام یافتن این برنامه سرعت میبخشد. دو عاشق قادر هستند تا از آشنایی اولیه بگذرند، و دربارهٔ نوع رابطهشان با یکدیگر گفتگو کنند- توافق کنند تا پساز اشنایی با یکدیگر پس از یک شب اشنایی با یکدیگر ازدواج کنند. در صحنه پایانی خودکشی، تناقضی در پیام وجود دارد- در آیین کاتولیک، خودکشی برابر با رفتن به جهنم است، در حالی که فردی که به همراه معشوقهاش بمیرد، به آیین عشق شهسوارانه، در بهشت به معشوقهاش میپیوندد. به نظر میرسد که عشق رومئو و ژولیت بیشتر به آیین عشق شهسوارانه گرایش دارد تا به دیدگاه آیین کاتولیک. اگرچه عشق آنان پرشور بود، تنها با ازدواج به کمال میرسد، که سبب از دستدادن حس همدردی مخاطب میگردد.
در ویکی پیدا مطالعه کنید