او شخصیتی شبیه به پل گاسکوئین داشت. آن احساس درخشندگی و سرگرمکنندگی را داشت. همیشه لبخندی روی صورتش بود. شما چارهای جز دوست داشتنش نداشتید. او یک نابغه غیر قابل پیشبینی بود. کارهایی میکرد که در سایر بازیکنان نمیدیدید. این موارد در آن زمان در فوتبال انگلیس نایاب بود.
در 73 سالی که اتحادیه روزنامه نگاران فوتبالی جایزه بهترین بازیکن سال را اهدا کردهاند، انتخاب جانفرانکو زولا متفاوت بوده است. این جایزهای است که بحثهای زیادی را به همراه داشته است. کافی است به واکنشهای پس از اهدای این جایزه به جوردن هندرسون در ماه جولای نگاه کنید تا ببینید که میتواند چه احساساتی را برانگیخته کند.
با این حال فهرست برندگان فوق العاده است: از اولین آنها که سر استنلی متیوس در 1948 بوده تا چهرههای سرشناسی چون بابی مور، جورج بست، کنی داگلیش، تیری آنری و کریستیانو رونالدو. اما هیچکس با درخشش زولا که در صدر فهرست نظرسنجی روزنامه نگاران در سال 1997 قرار گرفت، برابر نیست. او اولین و تنها بازیکن ایتالیایی بوده که مدتها پس از آغاز فصل به فوتبال انگلیس آمد و موفق شد بالاتر از تمام بازیکنان حرفهای دیگر قرار بگیرد.
زولا در فصلی به چلسی پیوست که رود گولیت هدایت این تیم را برعهده داشت.
پیش از به کارگیری سیستم پنجره نقل و انتقالات از فصل 03- 2002، باشگاههای انگلیسی میتوانستند تا 31 مارس به خرید و فروش بازیکنان ادامه دهند. چلسی در 8 نوامبر 1996 استفاده خوبی از این سیستم کرد و زولا را با مبلغ 4.5 میلیون پوند از پارما خرید. این انتقال هیجان بسیاری را در فوتبال انگلیس به همراه داشت. او کسی بود که کارش را با دیهگو مارادونا در ناپولی یاد گرفته و در سری A درخشیده بود.
با این حال نگرانیهایی نیز پیرامون این موضوع وجود داشت که آیا این بازیکن ایتالیایی در 30 سالگی در اوج دورانش قرار دارد یا خیر و این که چلسی کسی را به خدمت گرفته که به دنبال کسب آخرین دستمزدهایش است. زمان زیادی نبرد که او تمام کسانی که به تواناییاش تردید داشتند را ساکت کرد.
زولا در ماه می در مراسم شام اتحادیه روزنامه نگاران فوتبالی برای دریافت جایزه بهترین بازیکن سال در کنار استنلی متیوز نشسته بود. این مراسم تنها چند روز پیش از آن برگزار شد که او در قهرمانی جام حذفی به چلسی کمک کند که اولین جام مهمشان بعد از 26 سال بود.
این ملیپوش ایتالیایی رقبای سرسختی را شکست داده بود: ستارههای منچستریونایتد که به تازگی چهارمین قهرمانی لیگ برتر را برای باشگاهشان به ارمغان آورده بودند، گلزنانی چون آلن شیرر و یان رایت که در رده اول و دوم جدول گلزنان برتر قرار داشتند و فابریتزیو راونلی و جونینیو، دو بازیکن مطرح میدلزبورو، که علیرغم سقوط تیمشان عملکرد بسیار خوبی ارائه داده بودند.
گری کاکس، مالک سرویس خبری هایترز، مدیرعامل سابق اتحادیه خبرنگاران فوتبالی و عضو 30 ساله این سازمان است. او هنوز نیم سالی که زولا در آن توانست تاثیرش را در فوتبال انگلیس همیشگی کند، به خاطر دارد.
کاکس میگوید:” من به زولا رای دادم. او تنها بازیکنی است که تا آن حد دیر به جمع بازیکنان پیوست و توانست چنان تاثیرگذار باشد که برنده این جایزه شود. او در زمین فوق العاده بود. اما من به خاطر دارم که به تماشای تمرین چلسی رفتم و چیزی که بیشتر از همه من را مسخ کرد- و روی افرادی که آنجا کار میکردند نیز تاثیر داشت- تماشای این بود که او یک دروازهبان و چند بازیکن جوان را پس از پایان تمرین اصلی نگه داشت، چند کیسه توپ آورد و شروع به تمرین ضربات آزاد از سمت راست و چپ کرد. او یک ساعت برای این کار وقت گذاشت. این اخلاق کاری او را نشان میداد.
او شخصیتی شبیه به پل گاسکوئین داشت. آن احساس درخشندگی و سرگرمکنندگی را داشت. همیشه لبخندی روی صورتش بود. شما چارهای جز دوست داشتنش نداشتید. او یک نابغه غیر قابل پیشبینی بود. کارهایی میکرد که در سایر بازیکنان نمیدیدید. این موارد در آن زمان در فوتبال انگلیس نایاب بود.
تعداد خارجیها در آن زمان کمتر بود و بدبینی نسبت به آنها وجود داشت. او نه تنها بین هواداران چلسی بلکه بین هواداران سایر باشگاهها هم محبوب شد. تنها چند بازیکن مطرح در 30 سال اخیر وجود دارند که میتوانستند کارهایی شبیه به آنچه زولا در فوتبال انجام میداد، انجام بدهند.”
او در آن مدت کوتاه چه کاری انجام داد که باعث شد یکی از بزرگترین جوایز و افتخارات فوتبال انگلیس را کسب کند؟ اولین بازی زولا برابر بلکبرن با شوک فرهنگی همراه بود. دیدارها در ایتالیا تاکتیکی بودند و توپ به سرعت از پای یک بازیکن به دیگری منتقل میشد، پاسکاری به صورت روشمند و با مهارت بالا انجام میشد. با این حال تمام چیزی که او در اوود پارک دید این بود “توپ در تمام مدت از بالای سر من پرواز میکرد”.
بسیاری از مدافعان لیگبرتر برای متوقف کردن زولا چارهای جز انجام خطا نداشتند.
اما هواداران تنها تا چهارمین بازی زولا برای اولین گلش صبر کردند. سپس یکی از خاطرانگیزترین آنها دو هفته بعد رقم خورد. جولیان دیکس، مدافع سابق وستهام، که حالا کمک مربی وست برومویچ است، توسط زولا ابتدا به یک سمت و سپس به سمت دیگر فرستاده شد و در نهایت او دروازه را باز کرد. آشفتگی و پریشانی محضی که در صورت دیکس دیده میشد تمام داستان را شرح میداد اما او تنها کسی نبود که توسط بازیکن ایتالیایی در چنین شرایطی قرار گرفت.
یک شوت قدرتمندانه از بیرون محوطه جریمه در جریان کامبک دراماتیک برابر لیورپول در مرحله چهارم جام حذفی و لحظهای که او با حرکت بدن از دنیس اروین و گری پالیستر عبور کرد تا گل اول برابر منچستریونایتد را به ثمر برساند، نیز وجود داشت. یک بازیکن باید در سطح بسیار خاصی باشد که علیرغم عدم حضور در ترکیب منچستریونایتد بتواند تمجید سر الکس فرگوسن را داشته باشد. سرمربی اسکاتلندی پس از تساوی 1-1 گفت:” او بازیکنی بسیار بهتر از آنچه من فکر میکردم است. او یک لعنتی کوچک باهوش است.”
فرگوسن در جریان مصاحبهای با اسکای اسپورت در سال 2015 به تمجید بیشتری از زولا پرداخت و گفت:” جانفرانکو زولای کوچک من را آزار داد. او از آن دست بازیکنانی بود که برایش اهمیتی نداشت که برابر چه کسی به میدان میرود. همیشه لبخند روی صورتش بود و این من را آزار میداد. چطور میتوانست در بازی برابر یونایتد از خودش لذت ببرد؟ هیچکس دیگری اینطور نبود. او بازیکنی فوق العاده بود و من عاشق تماشا کردنش بودم. این کار لذتبخشی بود و من به عنوان یک رقیب میگویم که چقدر او را ستایش میکردم.”
چلسی در فصل 97- 1996 تیمی در حال ظهور بود. رود گولیت، اسطوره هلند و میلان، بازیکن- مربی آنها بود، فرانک لوبوف بی نقص و روبرتو دی متئو در دفاع و خط میانی حضور داشتند و قدرت ایجاد موقعیت مارک هیوز و تمام کنندگی جانلوکا ویالی در خط حمله به آنها کمک میکرد.
زولا در بین همه آنها سرآمد بود. اسکات مینتو، هم تیمی سابق او، به اتلتیک میگوید:” با هر بازیکنی صحبت کنید، آخرین خواستهاش این است که در اواسط فصل یا اواخر پنجره تابستانی به تیمی اضافه شود چون برای سازگاری و شناخت مربی، سیستم و همتیمیها به تمرینات پیش فصل نیاز دارد.
اما او آمد و انگار سالها در چلسی بازی کرده بود. انگار میدانست اهداف و شرایط چلسی چیست. در اواخر فصل و در حالی که ما تیمی متکی به یک بازیکن نبودیم، این احساس را داشتیم که توپ را به فرانکو بده و او باعث پیروزی ما خواهد شد. رود گولیت سبک ما را فوتبال جذاب مینامید. احساس جذاب بودن داشت چرا که همه ما هر روز لذت میبردیم. زولا مثالی از آنچه ما بودیم، بود. همه ما با این شرایط پیش میرفتیم. او کاپیتان ما نبود اما رهبرمان بود.
به خاطر دارم که رود گولیت در فینال جام حذفی من و فرانکو را مسئول ضربات آزاد کرد و ما آماده بودیم چون او خواهان گزینههای چپ پا و راست پا بود. اما اگر 100 ضربه آزاد به سود ما اعلام میشد، زولا میخواست 99 تا را بزند. با این وجود و در حالی که به کارهای روزمرهاش ادامه میداد، به من هم میگفت که چطور ضربات را میزند و توصیههایی برایم داشت. او همیشه تلاش میکرد که به عنوان یک بازیکن در جایگاه خودش به شما کمک کند. او یکی از بهترین بازیکنان لیگ برتر بود اما فردی بسیار متواضع هم بود. او یکی از کسانی بود که راه را برای بازیکنان خارجی بیشتر باز کرد تا به لیگ برتر بیایند.”
نیل سالیوان، دروازهبان سابق ویمبلدون، هرگز روزی را که نهایت جادوی زولا را دید، فراموش نمیکند. چلسی در نیمهنهایی جام حذفی با یک گل از تیم او پیش بود اما در حالی که 26 دقیقه به پایان بازی فرصت باقی مانده بود، بازی هنوز متعادل بود. در هنگام ارسال پاس دی متئو به مسیر مهاجم چلسی، دین بِلَکوِل، مدافع ویمبلدون، پوشش مناسب را به نفوذ زولا داده بود. اما توپ در یک چشم بر هم زدن از سالیون عبور کرد و به گوشه دروازه رفت.
او میگوید:” مشکل در برابر بازیکنی مثل جانفرانکو این است که نمیدانی چه کاری انجام خواهد داد. تنها یک ثانیه وقت داری که واکنش نشان بدهی. اما او میتوانست کارهایی کند که سایرین نمیتوانستند. بلکول در حال دویدن با زولا بود اما با یک حرکت سریع با پاشنه پایش کاملا مسیر را عوض کرد و سپس به سمت من دوید تا توپ را از بالای سرم وارد دروازه کند. من حتی نزدیک به دفع آن هم نبودم.
آن چرخش فوق العاده بود. یک لحظه در حال دویدن در یک مسیر بود و سپس جای دیگری حضور داشت. با خودت فکر میکردی چطور به آنجا رسید؟! این باعث میشد که او بسیار خاص باشد. او میتوانست کارهایی غیرمنتظره بکند و طوری این کار را انجام میداد که ساده به نظر میرسیدند.”
زولا تنها یک نیمفصل نیاز داشت تا عنوان بهترین بازیکن لیگبرتر را از آن خود کند.
آن روز مینتو ناامیدانه روی نیمکت ذخیرههای چلسی حضور داشت و از این که از فهرست اصلی کنار گذاشته شده بود، بسیار ناراحت بود. هر احساس عصبانیتی در آن لحظه از بین رفت. او میگوید:” همه ما به هم نگاه کرده و شگفتزده شدیم. هیچ مدافعی در فوتبال انگلیسی با چنان مهارتی حتی نزدیک به او نبود. میشد دید که چرا جانشین مارادونا در ناپولی بود.”
زولا در هنگام ورود چندان به زبان انگلیسی آشنا نبود اما خیلی زود چنان ماهر شد که به عنوان بخشی از آمادهسازی پیش از مسابقات در رختکن کتاب میخواند. یکی از کتابهای محبوبش “جاسوسی که از سردسیر آمد” اثر جان لوکاره بود. زولا علیرغم عدم مصرف نوشیدنیهای الکلی، مورد احترام اعضای خوشمشرب تیم بود چرا که در جلساتی که برای نزدیکی بین آنها در رستوران برگزار میشد، حضور پیدا میکرد. وقتی این جلسات پر سر و صدا به حضور در نایت کلاب ختم میشد، او به خانه میرفت.
سپس با ویالی همکاری کرد تا از گری استیکر، مسئول ارتباطات بازیکنان، برای کمکی که به آنها کرده بود تا در چلسی و انگلیس جا بیفتند، تشکر کند. استیکر در آن زمان یک ماشین قدیمی داشت و وقتی همگی برای شام به رستورانی ایتالیایی در نزدیکی استمفوردبریج رفتند، از او خواسته شد تا کلید ماشینی را برای اطمینان از حضور در پارکینگ تحویل دهد.
استیکر پس از پایان شام از این که ماشینش سرجای خود نبود، بسیار ناراحت شد. یک بیامدبلیو جدید جای آن قرار داشت. کمی طول کشید تا او متوجه شود که دو بازیکن ایتالیایی به عنوان هدیه آن را برایش خریدهاند. وقتی به استیکر گفته شد که این هدیهای برای اوست- و چند بار تکرار شد تا باور کند- شروع به گریه کرد.
وقتی زولا در پایان فصل مهمان افتخاری اتحادیه روزنامه نگاران فوتبالی شد، نوبت او بود که کمی احساساتی شود. او با پدرش که برای اولین بار به انگلیس آمده بود، در بین حضار نشسته بود. او در کتاب قهرمانان طلایی- پنجاه فصل از بهترین بازیکنان سال- گفت:” این تجربهای میخکوب کننده بود. اولین فصلم واقعا باورنکردنی بود و خاطراتش تا همیشه با من خواهد بود. یک مجسمه زیبا از طرف سر استنلی متیوز، ستاره بیچون و چرای فوتبال، به من اهدا شد. او یک خدا در فوتبال است و من زبانم بند آمده بود که نه تنها او را دیدم بلکه کنارش ایستاده بودم.”
زولا جایزه بهترین فصل به انتخاب فوتبالنویسان انگلیسی را از دست سر استنلی متیوز دریافت کرد.
او یک سال بعد با ناراحتی حذف از ترکیب اصلی در فینال جام برندگان جام اروپا روبرو شد. گرام لوسو، دنیس وایز و زولا به دلیل مصدومیت، در شب بازی تست آمادگی جسمانی دادند و لو ساکس نتوانست به درستی در زمین بدود. زولا از این تست به خوبی بیرون آمد اما تنها به اندازهای آماده بود که روی نیمکت قرار بگیرد. مهم نبود. او 20 ثانیه پس از ورود به زمین در نیمه دوم گل پیروزیبخش تیمش را با یک شوت عالی به ثمر رساند و جایزه بهترین بازیکن زمین را از آن خود کرد- که این بار یک ماشین برای او بود.
رابطه او با ویالی، بازیکن- مربی تیم، که جانشین گولیت شده بود خیلی زود تیره و تار شد. اما عملکرد او در جریان اولین حضور چلسی در لیگ قهرمانان در فصل 2000- ،1999 دلیل اصلی بود که باشگاه توانست در فاصله 7 دقیقه برابر بارسلونا به پیروزی رسیده و به نیمهنهایی صعود کند.
او در طول سه فصل پایانی رابطه بهتری با کلودیو رانیری داشت. رانیری پس از یک گل جادویی دیگر که او این بار برابر نوریچ به ثمر رساند، گفت:” او یک جادوگر است چون تنها جادوگرها چنین کارهایی میکنند.” زولا تا آخرین لحظه در اوج بود. چهارده گل زده او در 36 سالگی باعث شد که چلسی محروم از جذب بازیکنان جدید به دلیل مشکلات مالی بتواند به جمع 4 تیم صدر جدول و لیگ قهرمانان راه پیدا کند.
رومن آبراموویچ خیلی زود مالک باشگاه شد و یکی از اولین کارهایش متقاعد کردن زولا برای امضای قرارداد جدید با باشگاه بود. اما او پیش از آن برای پیوستن به کالیاری به توافق رسیده بود و حتی با این که چلسی دستمزد بسیار بیشتری پرداخت میکرد اما این بازیکن کهنهکار پا روی توافقش نگذاشت. این آخرین باری نبود که زولا در لیگ برتر دیده شد. وستهام یونایتد در فاصله سالهای 10 – 2008 از او به عنوان سرمربی استفاده کرد و او در هر دو فصل آنها را در لیگ حفظ کرد اما پس از قرار گرفتن در رده هفدهم، پس از نهم شدن در فصل اول، اخراج شد.
او فصل گذشته به عنوان دستیار مائوریتزیو ساری به چلسی برگشت تا به رویایش برسد. اما وقتی این مربی 12 ماه بعد به یوونتوس رفت، او نیز جدا شد. بدون توجه به دوران محدود مربیگریاش، موقعیت افسانهای او در تاریخ لیگ برتری تضمین شده است. او در چلسی همیشه به دلیل دو قهرمانی جام حذفی، قهرمانی جام اتحادیه، جام در جام و سوپرکاپ اروپا مورد تمجید است.
اما سبک بازی او است که هرگز فراموش نخواهد شد. همانطور که مینتو میگوید:” من افتخار میکنم که همتیمی او بودهام و بازیاش را دیدهام.” تمام کسانی که بیرون و درون چلسی بازی او را تماشا کردهاند هم چنین حسی دارند.