این روزها که کری های بین اهالی فوتبال ایران در نازل ترین و بی کیفیت ترین و بی مغزترین حالت تاریخ خودش قرار داره حالا چه بین به اصطلاح پیش کسوت ها چه بین هوادارا من چندین بار به یک موضوعی برخوردم که واقعا واسم عجیب بود که ما چقد بی سوادیم و ادمای بزرگ کشور خودمون بین اروپایی ها و آمریکایی ها بسیار شناخته شده تر و محترم تر هستن.
چند بار دیدم که توی این کری ها طرف میگه علی عبده و پسر ایدزی اون یا علی عبده و پسر همجنسگراش یا حتی بدتر (با کمال تاسف از اینکه همچین لفظی رو باید تکرار کنم) پسر اوبیه عبده !!!!!
دوستان من کاری به علی عبده ندارم هرچند داستان هایی هم که در مورد اون میگن کسر خیلی زیادیش توهمه از جنده خونه و ساواک گرفته تا کشتن تختی که دیگه به همه ثابت شده که خودکشی کرد در تنهایی
اما با تمام این حرف ها علی عبده خیلی کارنامه قابل دفاعی نداره و موضوع بحث ما هم نیست اما رضا عبده کارگردان تاتر و فیلم و نمایشنامه نویس بزرگ و نوآوری در کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده که برای توضیح یکی از سبک های تاتر توی تمام کتاب های جدید التالیف از کارهاش نام برده میشه و کارهای شکسپیر که کارگردانی کرده هنوز هم ماندگاره و نوآوری هاش تا فیلم آخرش که برداشت آزاد از بوف کوره
تا نقاشی های خوبش و نوشته هایی که ازش جا مونده.
همین چند سال پیش یکی از بهترین مستند ساز های بیوگرافی کار به اسم آدام ساچ یک مستند زیبا از زندگی و کارهای هنریش ساخت که بزرگی این آدم رو بیشتر نشون داد
راجب همجنسگرا بودن هم همجنسگرایی سالم ی گرایش کاملا عادیه و اگر باعث افتخار نباشه باعث سرافکندگی هم نیست یواال نوح هراری یگی از نظریه پرداز های حال حاضر دنیا گی هست و هیچ کس هم به این خاطر مشکلی باهاش نداره.
در آخر خواهش میکنم راجب کسی که نمیشناسیم حرف نزنیم البته اگه بشه اون چرت و پرت ها رو اسمشو حرف گذاشت.
ببخشید طولانی شد به امید ایرانی آگاه و آزاد
من استقلالی هستم با افتخار