کاپیتالیسم بهترین نظام اقتصادی است |
موافق : مسعود اتوعو
کاپیتالیسم بهترین نظام اقتصادی است
///
مخالف : مستر ای
کاپیتالیسم بهترین نظام اقتصادی نیست
کاپیتالیسم اگه بخواهیم معنا کنیم به معنای سرمایه محوری هست و یک سیستم
و نظام اقتصادی هست که بر پایه مالکیت خصوصی ابزار های تولید اقتصادی می باشد و بهره مندی اقتصادی در بازار ها استفاده می شود که همان تولید و توزیع هست و آزادی مالکیت شخصی که مبنای آن می باشد. در این سیستم درآمد دو شکل دارد که یکی دستمزد و دیگری سود هست، سود به همان مالکان خصوصی ابزار های تولید که سرمایه رو فراهم میکنن داده می شود و دستمزد به افراد جامعه که در تولید مشارکت دارن.
در این نظام تولید و توزیع و سرمایه گزاری و قیمت گزاری براساس اقتصاد بازار های آزاد تعیین میشوند یکی از نکات مهم درباره نظام سرمایه داری این می باشد که در این نظام سود اقتصادی در اولویت و رفع نیاز های مردم و جامعه اولویت های ثانوی محسوب میشوند هرچند در حالت های عادی کسب سود با رفع نیاز های انسان همراه هست حالا که معنای سرمایه داری رو میدانیم بهتر است به تاریخچه آن نگاه کنیم
این سیستم اقتصادی در قرن 16 در انگلستان ابتدا مورد استفاده قرار گرفت اما کاپیتالیسم برخلاف معنای خود تاریخ مشخصی واسه شکل گیری آن وجود ندارد چون همواره شیوه های آن و حتی ابتدایی ترین آن در قبل از قرن 16 به کار می رفت به عنوان مثال در عصر رنسانس و حتی قبل از آن در ایتالیا بخصوص فلورانس بانک هایی وجود داشتن که سیستم اقتصادی آنها هرچند در زمان خود ابتدایی بوده اما از شیوه های نظام سرمایه داری الگو برداری میکرده تاریخدان ها نظر قاطعی ندارن اما همه قبول دارند که آغاز شکل گیری عصر طلایی سرمایه داری از قرن 16 آغاز شد. موافقان این نظام از جمله خودم معتقدم که نظام سرمایه داری در زمینه تولید ناخالص داخلی و افزایش سطح رفاه نقش زیاد در زمینه رشد اقتصادی دارد و باعث پیشرفت کشور های زیاد من جمله اروپا و آمریکا تو چند قرن اخیر شده
سرمایه داری هرچند مشکلات و عیب های خاص خود را دارد مانند هر نظام دیگر اما در چند قرن اخیر در مقایسه با نظام سایر نظام های اقتصادی موجود بهترین نظام اقتصادی حال حاضر هست منتقدان این موضوع که اکثر کمونیست های سوسیالیست و حتی آنارشیست ها و یا طرفداران نظام های اقتصاد لیبرالیسم که اکثریت اونا شامل سوسیالیست ها هستند معتقدن که نظام سرمایه داری انحصاری شده چرا که رقابت که مفهوم اصلی در عرضه و تقاضا رو داره به رقابت بین کارخانه ها و شرکت های انحصاری تنزل کرده اما قسمت جالب اینجاست که این افراد درحالیکه به انحصارطلبی و نبود بازار رقابتی آزاد اعتراض دارن و اون را از دلایل اصلی مخالفت می نامند در عقاید خود این امور رو مورد پذیرش قرار میدن چرا که اونا به شیوه های اقتصاد نعو لیبرالیسم اعتقاد دارن بخصوص کمونیست های سوسیالیست و لیبرال ها در اقتصاد نعو لیبرالیسم
یعنی اینکه دولت در بازار های آزاد دخالتی نداشته باشد و کنترل و نفوذ دولت از روی این بازار آزاد کاسته یا از بین برود درحالیکه حوادثی مانند سقوط بورس وال استریت نشان داد که بدون تزریق پول توسط دولت به بازار های آزاد و بورس تعادل نسبی در آنها ایجاد نمی شود و از نکات به شدت منفی این شیوه این است که براساس نعو لیبرالیسم با کاهش نفوذ دولت نتایجی چون افزایش خصوصی سازی املاک و شرکت ها به بار می آید و از این طریق برخی از شرکت های دولتی به شرکت های خصوصی تبدیل میشوند که در کوتاه مدت خوب و در طولانی مدت فاجعه هستن و این همان انحصاری شدنی هست که آنها اعتراض دارند بهش در طولانی مدت فاجعه هست چون زمینه ساز بی بند و باری هایی مانند افزایش رانت خواری، پولشویی، رشوه خواری و ندادن حقوق کارگران رو به همراه می آورد و این در تناقض با اعتراض اصلی این قشر مخالفین هستن که با انحصاری شدن مشکل دارند
ولی از طرفی خودشان از اینکه شرکت های خصوصی قدرت مطلق رو بگیرن و دولت مرکزی در برابر اونا تضعیف بشه موافقند درحالیکه خود اظهار میکنن مخالف ترکیب تجارت آزاد و دارایی ها خصوصی هستن چون منجر به انحصارطلبی میشوند و این تناقض در ایده ها و تفکرات منتقدان کاپیتالیسم رو نشون میده و این تناقض زمانی بیشتر خودش رو نشون میده که به یکی از مخالفین سرسخت این نظام ینی اتحاد جماهیر شوروی نگاه کنیم کنیم که خود با اینکه ضد امپریالیسم بوده اما نظام اقتصادی آن سرمایه داری مطلقا دولتی بوده( نظام سرمایه داری به دو بخش تقسیم میشه یکی دولتی و غیر دولتی) و این خود تناقض در تفکرات هست که قبلا اشاره کردم
اول از همه سلام عرض می کنم خدمت همه مخاطب های این مناظره، کاربرها و مهمان ها، داورها و ناظر. تشکر می کنم که بازهم پای حرف های ما میشینید و حوصله به خرج می دید.
مطابق معمول شروع کننده مناظره با یک متن بلند و پر از ادعای اثبات نشده وارد مناظره شده که هر کدوم نیاز به ساعت ها بحث برای به نتیجه رسیدن داره. این ضعف ناظر از اولین مناظره تا آخرین مناظره که این مناظره باشه، هنوز پابرجاست. مناظره باید حول محور یک موضوع مشخص بچرخه تا به نتیجه برسه. اگه پراکنده باشه می شه جدل. البته می دونم همه دلشون جدل می خواد اما جدل علمی و استدلالی که هم جنجال ساز و جذاب باشه و هم آموزنده بهترین نوع مناظره هست به نظرم.
به هر حال، این متن مسعود به دو بخش تقسیم شده. بخش اول یک سری حرف ها در مورد تاریخ و ریشه اصلی کاپیتالیسم توسط منابع نامعلوم زده می شه و بخش دوم، در عوض دفاع از کپ، به سوسیالیسم و کومونیسم جمله می شه. در هر دو بخش ادعاهای ضعیف و ناقصی وجود داره که نیاز هست باز بشه.
در بخش اول یک ادعای بسیار بزرگ و غلط شده که اون رو دوباره اینجا مشخص می کنم:
«در این نظام سود اقتصادی در اولویت و رفع نیاز های مردم و جامعه اولویت های ثانوی محسوب میشوند هرچند در حالت های عادی کسب سود با رفع نیاز های انسان همراه هست»
این ادعا به همراه ادعای، کپیتالیسم عامل اصلی رشد علمی بشریت، دو تا از بزرگترین ادعاهای باطل و دروغ تئوریسین های کپیتالیستی هست. برای متمرکز شدن بحث و همچنین مرتبط بودن به موضوع اصلی - که اقتصاد هست - فقط به بررسی ادعای اول، یعنی منافع فردی=منافع جمعی می پردازم. و از مسعود اتوعو می خوام که به رد ادعاهای بنده مشغول بشه.
اما قبلش، همیشه این سوال رو در مباحث ریشه ای مربوط به کپ از طرف مقابلم می پرسم. آیا تعریف کپیتالیسم از انسان رو می دونی؟ می دونی انسان رو چطور تعریف کرده؟
سلام دوست عزیز من اینجا نیومدم تا دیدگاه بشر رو از نگاه کاپیتالیسم توضیح بدم بلکه اومدم تأثیری که در زندگی بشر گذاشته است رو بیان کردم و همچنین شما مدعی هستید ادعاهای من پوچ و باطل هست اثبات نشده هست درحالیکه شما درباره اینکه اون جمله درباره اولویت بودن سود و اولویت ثانوی بودن نیاز های مردم رو بدون آوردن مثال و دلیل نقض کردی بدون اثبات و توضیحی دقیق پس اینجا حرفای شخصی که باطل است معلومه بله من قبلا به ضعف های کاپیتالیسم اشاره کردم و گفتم بی نقض نیست اما نیمه پر لیوان رو باید دید اگر نیاز به مدرک داریم بهتر است تاریخ کشورهایی که دارای دو نظام متفاوت بودن و باهم دشمنی و درگیری در طول تاریخ داشتن رو مرور کنیم تا ببینیم کدوم نظام موثر تر بوده پس دو مثال ساده تاریخی رو بر زبان می آوردم و اولین آن امپراطوری وایمار آلمان است بعد اینکه صدراعظم بیزمارک با سیاست های اتحاد سازی بلاد آلمانی در تالار آینه های کاخ ورسای بعد شکست دادن ناپلعون سوم امپراطوری آلمان رو به طور رسمی تاسیس شد این امپراطوری وسیع که مناطق جغرافیایی تحت کنترل خود از لحاظ منابع طبیعی غنی ترین مناطق غرب اروپا رو داشت که نسبت به منابع طبیعی موجود در خاک انگلیس و فرانسه و اسپانیا غنی تر بود سیستمی فعودالیسمی و بر مبنای زمین داران اداره میشد امپراطوری آلمان از لحاظ نظامی زمان جنگ جهانی اول یه قدرت مخوف بوده اولین سلاح های شیمیایی رو خود داشت و اولین رگبار های مدرن و اتوماتیک رو خودش در اختیار داشت ولی اما بعد اینکه ویلهلم سوم اعلام جنگ کرد و جنگ جهانی اول آغاز شد آلمان با اون حمله قدرت نظامی در برابر غرب شکست خورد و نزدیک 50 سال مجبور به پرداخت خسارت های جنگ شد و رکود و قحطی همه جا رو فرا گرفت ولی آیا چرا وضع انگلیس و فرانسه نسبت به آلمان وخامت کمتری داشت؟ اقتصاد قدرتمند در جنگ ها بیشتر از نیرو های نظامی تأثیر داره آلمان از شیوه های اقتصادی پوسیده و فرانسه و انگلیس از شیوه های مدرن سرمایه گزاری استفاده میکردن که نظام سرمایه داری برای شرایط سخت و بحرانی همیشه جوابگو بوده اما جالب اینجاست که کارل مارکس معتقده وقتی کاپیتالیسم پایه های آن دچار تزلزل میشه و در شرایط وخیمی قرار میگیره قیام و اعتراضات کارگری افزایش می یابد و در نتیجه مالکیت ابزاری ها خصوصی به مالکیت عمومی تبدیل میشه اما در شرایط سخت این کاپیتالیسم بود که دوام آورد و دولت های کمونیست زمان شوروی سقوط کردن موضوع دوم تاریخی من سر همین شوروی می باشد که اتحاد جماهیر شوروی با اون همه قدرت به جایی رسید که گورباچف رسما در تلویزیون اعلام کرد ما توانایی ایستادگی در برابر اقتصاد قدرتمند غرب رو دیگه نداریم چیزه که تاریخ نشون میده اینه که دولت های غیر سرمایه داری همیشه در برابر این نظام در طولانی مدت شکست خوردن و من یه سوال از شما دارم دوست عزیز عقاید من شفاف هستند اما شما هنوز مشخص نکردید که آیا مخالف خود سرمایه داری هستید یا آیا فقط مخالف شیوه هایی هستید که در عصر جدید در پیش گرفته و یا اینکه شما طرفدار کمونیست هستید؟ چون در هر بحث عقاید مخاطب شما باید مشخص باشد
هر نظامی باید بر یک سلسه مبانی پایداری استوار باشه. اگر ما روند تحول انسان و جامعه رو به صورت روشن تعریف نکنیم، چطور می تونیم اقتصاد، اجتماع، سیاست و مدیریت رو تعریف کنیم؟
جهان امروز با مدیریت نظام سرمایه داری و مدیراش، بر اساس تعریفی که از انسان و جامعه داره، اداره می شه. اگه ما می خوایم تغییری در نظام اجتماعی و سیاسی به وجود بیاریم، مجبوریم مفاهیم پایه انسان رو بازتعریف کنیم. اقتصاد سرمایه داری بر أساس انسان لیبرالیه که تعریف شده. انسانی که سود شخصی رو به هر چیزی، اعم از تمام ارزش های اخلاقی که بشر در تاریخ به اون افتخار می کرده، ترجیح می ده. ما بدون اینکه بخواهیم انسان رو تعریف کنیم، نمی تونیم اقتصاد، جامعه شناسی و روانشناسی رو تغییر بدیم. این موضوع بیشتر شبیه به یک جوکه.
تو باید بدونی این نظام، این اقتصاد و این سیاست چه تعریفی از انسان داره که مبناش رو بر اساس اون چیده؟
اصلا تعریف اقتصاد چیه؟ هدف اقتصاد چیه؟ هدف اقتصاد مگه برای جنگه؟ اقتصاد تعریف شده که برنده جنگ تعیین بشه؟ یا نه اقتصاد، برای راحت تر کردن زندگی انسان ها در همه سطوحه؟ اقتصاد برای جنگه یا رفاه؟ برای عدالته یا ظلم؟ برای چیه؟ به همین علت می گم که باید تعریف نظام مورد حمایتت از انسان رو بدونی تا بعدا بتونی در مورد زیر شاخه هاش بحث کنی. تو اگه ندونی نوع درخت چیه، بحث کردن راجع به میوه هاش فایده ای نداره.
پس قبل از نقد یا طرفداری از یک نظام و تئوری، باید با مفاهیم اولیه اون حداقل یک آشنایی اولیه داشته باشیم دیگه غیر اینه؟ اصلا من معتقدم، منتقد یک مفهوم، باید بتونه اون مفهوم رو بهتر از خود طرفدارهاش توصیف کنه و توضیح بده. اگه من نتونم عقاید مقابلم رو توضیح بدم، چطور می تونم نقدش کنم؟
اما بر می گردیم، به متنت.
در مورد جنگ و اقتصاد صحبت کردی. اتفاقاً جنگ جهانی دوم مثال خوبی برای ناکارآمدی کپیتالیسم و ایده هاش هست.
دولت های جهانی این موضوع رو به صورت آشکار یک مشکل بزرگ می بینن. هر زمان که به یک بحران جدی بر می خورن، ایده های کپیتالیستیشون رو از پنجره به بیرون پرت می کنن و از توده مردم کمک می خوان.
اصلا جنگ جهانی دوم را کپیتالیست ها باخته بودن، اگه ایده های کپیتالیستیشون رو برای جنگ کنار نمی ذاشتن. در جنگ جهانی دوم، بریتانیا سیستم کپیتالیسم رو متوقف کرد و سعی داشت با نظم بخشیدن به به جنگ و تولیداتش، کمی برتری در مقابل نازی ها داشته باشه. دولت اصلا به سوسیالیسم چرخش کرد و کل جنگ رو بر اساس دولت مرکزی بنا کرد.
آمریکا هم در اون زمان تحقیقات و توسعه رو به دست های بخش خصوصی واگذار نکرد؛ چون خیلی ساده، بهشون اعتماد نداشت. اون ها می ترسیدن که نازی ها به بمب اتم برسن، بنابراین یک برنامه عمومی جامع راه اندازی کردن تا مطمئن بشن که خودشون اولین کشور بمب اتمی باشن.
پروژه منهتن یک پروژه عمومی و دولتی بود که به موفقیت رسید. این پروژه نه توسط نهادهای خصوصی بلکه توسط توده مردم و نهادهای دولتی به موفقیت رسید. در یک بازه زمانی، بیش از 130 هزار نفر از برترین و متخصص ترین و با سوادترین دانشمندان و محققین بر روی این پروژه به طور همزمان همکاری می کردن.
اون ها تنها در مدت چند سال، به دستاورد بزرگ تری نسبت به دهه ها تلاش جهان از سال 1919 تا اون موقع، در مورد انرژی هسته ای رسیدن. البته همه می دونیم که بمب اتم یک موضوع نا خوشاینده و دستاورد بشری تلقی نمی شه، اما این یک مثال مرتبط به بحث بود که باید ذکر می شد.
اما در مورد پاسخ به سوال ها. من مخالف ظلم هستم. مخالف دشمن های بشریت هستم. هر کس با هر عقیده ای بخواد آزادی و احترام و کرامت و رفاه و امنیت و عزت و عدالت نوع انسان ها رو بگیره، دشمنی شدید می کنم. فرقی نداره که کومونیسم باشه یا کپیتالیسم. در حال حاضر مدیریت حال حاضر جهان، بر عهده کپیتالیسمه و نه کومونیسم برای همین من انتقاد خاصی به کومونیسم ندارم. اما کومونیسم به همون اندازه کپیتالیسم باطله، شاید هم بیشتر.
به هر حال هنوز سوال من در مورد تعریف انسان کپ مونده و پاسخی داده نشده. اگه پاسخ بدی، مناظره بهتر می ره جلو.
دوست عزیز من هم مثل تو میدانم که کاپیتالیسم به بشر فقط بعنوان یه ابزار و وسیله برای کسب سود و منفعت اقتصادی نگاه میکنه و نه چیز و تو معتقدی چون از پایه آن مشکل داره باید به کلی آنرا کنار زد اما مساله این است که هیچ نظامی وجود نداره که از پایه و اساس دارای مشکل و نقض نباشه اما من قبلا گفتم که با کاپیتالیسم تا جایی باید پیشرفت که نیاز های شخصی افراد سرمایه دار با جامعه و مردم زیر نظر اونا در یک سو و نوعی مشترک منافع باشند چون در حال حاضر چه سیستمی جز سرمایه داری موجود و دردسترس هست و نقض هایی کمتر از آن دارد؟ کاپیتالیسم گاهی منافع دو سویه رو دنبال میکنه و گاهی یک سویه برای مثال ساموعل اسمیت یکی از بزرگترین اقتصاددان ها و حامیان سرمایهداری تاریخ به این موضوع سر بردگان اشاره کرد اون معتقد بوده که اگر به بردگان آزادی بدهیم و در ازای کار اونا درآمدی رو برای رفع نیاز ها و امکانات اولیه بدیم آن گاه دو طرف راضی میشوند و دیگه نیاز به برخورد های فیزیکی و غیر اخلاقی با اونا نیست و یک معامله برد-برد استفاده میشه که این حرف در آینده بعد از وقایعی که طی آزادی بردگان طی شد درست در اومد و الهام بخش خیلی از افرادی شد که زمانی طرفدار برده داری بودند و بعد دست از استفاده از این شیوه برداشتند اما نکته ای که من در مورد کاپیتالیسم مورد توجه دارم در دسترس بودن آن است که منظور از در دسترس بودن این است که در کشوری که از لحاظ اقتصاد و زیر ساخت و امکانات پوسیده و ویران است وقتی بخواد راه پیشرفت رو در پیش بگیرد چرا به اولین نظامی که نگاه میکند کاپیتالیسم است؟ بخصوص وقتی اون کشور از نظامی مانند فئودالیسم که اکثر کشور های اروپایی بعد آغار شکل گیری کاپیتالیسم این نظام رو جایگزین کردن و چرا کمونیسم این وسط نادیده گرفته میشود؟ طبق گفته کارل مارکس اگه بخوایم کمونیسم ایده آل رو بنا کنیم باید زمانی این اتفاق رخ بدهد که آن کشور از طریق سرمایه داری به بالاترین سطح از لحاظ اقتصادی و امکاناتی که در اختیار جامعه قرار میدهد برسد و بعد این نظام رو جایگزین کرد که برای کشور هایی مانند کشور های جهان سومی این امکان فراهم نیست و برا همین معتقدم امکان دسترسی بیشتری دارد
خیلی خب با اینکه پاسخی در مورد تعریف انسان کپیتالیسم دریافت نکردم، اما جفتمون می دونیم که این نظم، نظم فاسدیه. بله هیچ نظمی بی نقض نیست، اما هر نظمی به یک نسبت خوبی و بدی داره. خیر و شر داره. سود و زیان داره. منفعت و ضرر داره. کپیتالیسم خیلی چیزهای خوبی داره، اما چیزهای بدش، بسیار بیشتر از خوبی هاشه. ما خوبی و بدی مطلق و سیاه و سفید مطلق نداریم. همه چیز به نسبت بد و خوبه.
اما این نسبت خوبی و بدی، کلیت یک چیز رو به عنوان خیر و شر تعیین می کنه. کپیتالیسم خوبی داره، اما ضررش برای بشریت اونقدر زیاده که باید یک اصلاح بسیار زیادی در اون رخ بده تا بشه یک نظم ایده آل.
اما اون ادعایی که اول کردی، بازهم تکرار شد. اینکه اگه انگیزه سود باشه، کل جامعه و بشریت از منافع فردی سود می بره. این اشتباهه. مثال زنده می زنم که همه باهم دقیق متوجه بشیم قضیه این نظم سرمایه داری از چه قراره.
مشکل تئوری نظام سرمایه داری اینه که «سود» رو جایگزین «نیاز» می کنه. خیلی ها می گن که نیاز و سود فرقی ندارن. اما نه خیلی فرق دارن.
مثال می زنم. اگه قرار باشه شرکتی یک دارو تولید کنه، دو انتخاب پیش روش قرار داره. درمان کامل بیمار یا وابسته کردنش به دارو. اگه مبنا انسانیت و نیاز بشر باشه اون شرکت بیماری رو کامل درمان می کنه، اما اگر مبنا سوددهی باشه، مشغول تولید آنتی بیوتیک ها برای وابسته کردن بیمار می شه.
در نظام سرمایه داری مخترعین و محققین نمی تونن با همدیگه کار کنن، چون «رقابت» جای «همکاری» رو گرفته. وقتی یک کمپانی مخترع و محقق استخدام می کنه، قرارداد رازداری امضا می کنه. این قرارداد مانع گفتگو و بحث و مشارکت در مورد موضوعات می شه. محقق های دو شرکت متفاوت، نمی تونن با همدیگه صحبت کنن. اون ها حتی نمی تونن عقاید و تحقیقات خودشون رو با همدیگه مقایسهکنن و برای سریعتر رسیدن به هدف همکاری کنن.
اصلا ما در علم یک روش داریم به اسم بررسی نظیر به نظیر یا Peer Review. این متد و روش، یکی از اصول و مبانی تحقیقات علمی برای نتیجه گیری بهتر و سریعتره که این اصل، به طور کلی در سرمایه داری نادیده گرفته می شه.
در بررسی نظیر به نظیر وقتی می خوان یک تحقیق علمی کنن، دانشمندهای مختلف از تمام جهان نظراتشون رو به اشتراک می ذارن و نقص ها رو برطرف می کنن.
اما در کپ، هر شرکتی باید تنها و تنها برای خودش و با محققان خودش کار کنه؛ چون در صورت همکاری با دیگر شرکت ها، از سود اون ها کم می شه و به پول نمی رسن.
بزرگترین پیشرفت های علمی با همکاری تیم های متعدد به وجود میان و نه با زندانی کردن و محبوس کردن یک تیم در یک شرکت. یک تیم، یک قطعه از پازل رو تکمیل می کنه. تیمی بعدی، قطعه ای دیگه. و بازهم یک تیم محقق و دانشمند و متخصص بقیه قطعات پازل رو کنار همدیگه می چینه. چطور یک سیستم خودمحور و براساس منفعت فردی می تونه چنین امری رو ممکن کنه؟ در یک کلمه، نمی تونه.
کاری به منشا ویروس کرونا که طبیعیه یا ساختگی ندارم. اون یک بحث جداست. ما الان می بینیم در دنیا. مردم در عذاب هستن. انسان ها چپ و راست دارن می میرن. پدرها و مادرها و برادرها و خواهرها و بچه ها دوست ها ورفقا همه دارن از پیش ما می رن. حتی حیوانات هم در خطر مرگ هستن. همه دارن عذاب می بینن، چه مریض ها و چه سالم ها.
اون هایی که سالم هستن همیشه استرس این بیماری رو دارن. مریض ها دارن درد می کشن و زجر می بینن. پزشک ها و پرستارها دارن شکنجه می شن. در جهان قحطی داره رخ می ده. رکود اقتصادی در اکثر کشورها وجود داره. میلیاردها آدم در خطر مرگ هستن.
بالاتر عرض کردم که در نظام سرمایه داری، شرکت ها یک قرارداد رازداری می بندن که نمی ذاره تحقیقات رو جای دیگه ببرن. الان ما چند شرکت مختلف داریم که دارن روی واکسن کرونا کار می کنن؟ مشکل کرونا یک مشکل جهانیه، اما هر کشور داره برای خودش واکسن تولید می کنه. چرا؟ چون بتونه بر دیگران برتر باشه و سود بیشتری به جیب بزنه. حتی داخل خود کشورها هم، شرکت های داروسازی باهم همکاری نمی کنن و با زندانی کردن محقق ها می خوان خودشون نفر اول واکسن باشن تا بتونن 100 میلیون دلار بیشتر به جیب بزنن.
بابا حروم زاده ها مردم جهان هیچی، کشور خودتونم هیچی، شهر خودتونم هیچی، پدر و مادر خودتون دارن میمیرن! اخه چیو دارین به سود بیشتر می فروشین؟ چرا باید مدیریت جهان طوری باشه که شرکت ها به جای اینکه باهم کار کنن تا این مشکل رفع شه، به فکر سود خودشون هستن؟ این نظمیه که داری ازش طرفداری می کنی. نظم فاسد که اساس و بنیانش بر اساس منفعت فردیه و نه نیاز بشری و اجتماع. تا دلت بخواد در موضوعات مختلف از این نوع مثال ها هست. اما زمان نیست.
دوست عزیز من نگفتم که جامعه و بشریت بی شک از سود فردی منفعت میبره و درسته بلکه گفتم میتونه منفعت ببره وقتی اهداف مشترک و در یک سو قرار میگیرن و باید توجه کنی سر اون موضوع که درباره شرکت ها؟ محققین اشاره کردی اینه که همانقدر که اونا از طریق همکاری میتونن بسیار موثر ظاهر بشن با رقابت هم به همون اندازه میشه همانقدر موثر ظاهر شد چون وقتی چند شرکت شروع به همکاری میکنن روند ساخت درمان سریع پیش میره درست اما وقتی اونا با هم رقابت میکنن که بخاطر کسب پول چه کسی زودتر درمان رو پیدا کند سریعتر عمل میکند در سرمایه داری رقابت نقطه قوت این سیستم هست و من معتقدم که البته این رقابت باید به شکل رقابتی سالم پیش بره به طوریکه شرکتی برا ورشکست کردن شرکت رقیب اقدام انجام نده به طوریکه گریبان کارگران همون شرکتا رو بگیره من چند بار گفتم که با سرمایه داری تا جایی باید پیشرفت که منافع شخصی و جامعه در یک سو باهم باشن مثل همون مثال برده داری آدام اسمیت که عرض کردم طرفین از این موضوع راضی بودن چیزی که اینجا متوجه شدم اینه شما بیشتر از لحاظ اصول اخلاقی با کاپیتالیسم مشکل دارید و از این امر ناراضی هستید چرا طرف حتی موقع کرونا به منافع شخصی و سود نگاه میکنه تا نیاز اما من به اخلاق و نیت نگاه نمیکنم و بیشتر به اعمال و تاثیرات اونا توجه دارم من چیزی رو مخفی نمیکنم و طرفدار همون جمله مشهور ماکیاولی the end justify the means هستم و معتقدم اهداف و اعمال اخلاق رو توجیه میکنه و واسه همین من به عملگرایی کاپیتالیسم توجه دارم نه اخلاق و نیتش و شما هنوز سوال منو جواب ندادید آیا یک کشور جهان سومی برای اینکه راه پیشرفت رو طی کنه چه نظامی بهتر از سرمایه داری میتونه انتخاب کنه؟ حقیقت رو بخوام بگم من معتقدم کاپیتالیسم واسه کوتاه مدت فایده داره و نه طولانی مدت چون به محض اینکه یک کشوری فرایند مدرنیته رو با کاپیتالیسم طی کنه شروع به اقداماتی مانند استعمارگری میکنه کاری که کشور های اروپایی در قرن 17 به شدت به آن گرایش پیدا کردن و اینجا کاپیتالیسم تاثیرات مخربی رو روی سیاست و روابط خارجه میاره مشکلات و پیامد های مخرب سیاسی گریبان گیر می شوند شما جنگ جهانی دوم رو گفتید که بخشی بزرگ از اتفاقات جنگ بخاطر پیمان صلح ورسای بوده که اون را ننگین حساب می کردن و نمونه ای از تاثیرات منفی آن بر سیاست می باشد ولی من برای بار چندم تاکید میکنم که کاپیتالیسم بیشتر واسه کشورهایی منفعت داره که کشورهایی جهان سومی هستند و میخواهند راه پیشرفت و فرآیند مدرنیته طی کنن و برا کوتاه مدت بهترین روش می باشد در بالا اشاره کرده بودم که در عصر امروز رقابت در بازار های آزاد به رقابت در میان کارتل هاو شرکت های انحصاری تنزل پیدا کرده و این مهمترین دلیل مخالفت مخالفین هست منم با این موضوع کمی مخالفم و معتقدم کاپیتالیسم باید از این راهی که در قرن 21 در پیش گرفته برگرده و همین ایران ما که زمانی براساس نظام سرمایه داری عمل میکرد فرآیند مدرن سازی رو به خوبی داشت پیش میبرد و به کشور اول منطقه تبدیل شد درحالیکه در چند دهه اخیر سیاست مخالفت با کاپیتالیسم رو در پیش گرفت و ضرری که به ملت رسوند چند برابر بیشتر از ضرری بوده که تو ادعا میکنی کاپیتالیسم به مردم می رسونه به طوریکه کشور نه تنها راه پیشرفت آن متوقف شد بلکه به 200 سال قبل بازگشت
خود برتر بینی، برتری جویی، استعمار و بی ارزش کردن انسان از مواردیه که در متن هات به کپیتالیسم نسبت دادی. تو اخلاق رو از عمل گرایی جدا می دونی. فکر می کنی من وقتی از ظلم حرف می زنم، یعنی دارم یک مفهوم ذهنی رو بیان می کنم. وقتی دارم از برتری جویی حرف می زنم، دارم فقط یک مفهوم شر رو بیان می کنم. اما نه، این مفاهیم در زندگی واقعی هم نمود دارن. من فقط یک مفهوم رو می گیرم و برای نقض ادعای عمل گرایی کپیتالیسم استفاده می کنم. مفهوم برتری جویی. مفهومی که به صورت نهادینه در این نظم وجود داره.
همه می دونیم که انسان اومده تا به قله های کمال و کرامت برسه. سیر حرکت کمالی انسان یک سیر بی نهایته. سیر علم، حکمت، معرفت، مهربونی، بزرگواری، دوستی، فداکاری و عشق یک سیر بی نهایته. اما همین انسان استعداد داره که در نقطه مقابل هم یک سیر بی نهایت رو طی کنه. یعنی سیر سقوط انسانی که اونم یک سیر بی نهایته.
مشکل جامعه انسانی از ابتدای تاریخ تا به امروز، غلبه عده ای قلیل بر مراکز قدرت بوده که این عده قلیل، همیشه در نقطه مقابل حرکت کمالی جامعه انسانی حرکت می کنن. اما در طول تاریخ حرکت کمالی توده های مردم دست برتر رو داشتن. یعنی سیر زندگی انسانی رو به کمال بوده. اون ها همیشه تا لبه غلبه بر بشریت می رن، اما همیشه شکست می خورن. مثل پیروزی که همیشه می ره تا فینال اما نمی تونه اون جام رو ببره چون وجودش بازندهست. مثل وجود این برتری جوها.
برتری جویی ریشه اصلی سقوط انسانه. ریشه تمام نابسامانی ها در طول تاریخه. همه مشکلاتی که ما در تاریخ داشتیم. جنگ ها، قتل ها، فشار ها، محرومیت ها، فساد ها و تحقیر ها همه به خاطر برتری جویی یک عده ایه. این اساس و بنیان سرمایه داریه. برتری جویی.
حالا این رو در سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ به کار ببند. در اقتصاد؟ وضعیت جهان رو می بینیم دیگه. حدود میلیارد گرسنه داریم. گرسنه ای که حتی در روز یک وعده غذا هم نصیبش نمی شه. وقتی که تو می گی هدف وسیله رو توجیه می کنه، یعنی این چند میلیارد باید فدای منفعت طلبی یک عده ای قلیل بشن. تو این رو می خوای؟ این همه آدم بمیرن و زجر بکشن فقط به خاطر اینکه تولید ناخالص ملی دو سه تا کشور اندازه نصف کشورهای جهان باشه؟
تو دوست داری یک مدیر اجرایی شرکت بزرگ، 360 برابر یک کارگر و کارمند عادی حقوق بگیره؟ مطمئنم این رو نمی خوای.
در فرهنگ؟ نمی خوام بازش کنم. خودتون به ایسم های مختلف و جنبش های همجنس گرایی و نژاد پرستی آگاهید. هیچ جنبشی راه نمیفته مگه اینکه به نفع سرمایه دارها باشه. چرا ما جنبش دختران بدون آرایش نداریم؟ چون به نفع سرمایه داری نیست.
در سیاست؟ انتخابات نمایشی راه میندازن. 330 میلیون ادم رو می خوان در دو حزب نمایشی جا بدن. آخه مگه جا می گیرن؟ همون دو حزب هم سیاست گذار نیستن و فقط مجری هستن. ببینید خود شناخت نظام آمریکا یک بحثه. آیا ترامپ همه این کارها رو یک نفره انجام می ده؟ مگه ترامپ نگفته بود که ما جنگ طلب نیستیم و به دنبال جنگ نیستیم؟ خب چرا این 500 میلیاردی که به بودجه نظامی اضافه شد، در داخل آمریکا خرج نکرد؟ ترامپ دروغ نگفت. قدرت نداشت. ترامپ سیاست گذار نیست به همین علت حرف هاش بعضی مواقع متناقضه. آیا بایدن همه کارها رو الان انجام می ده؟ یک سیستم کار نمی کنه؟ سیستم این کارها رو انجام می ده دیگه. باید اون سیستم رو بشناسیم.
سیاست ها رو اون شورای 17 نفره می نویسه که یک سرش به کاخ باکینگهام وصله. اون ها می نویسن، و این افراد در جلوی صحنه اجرا می کنن. حالا بگذریم این خودش یک بحث جداست و طولانی.
بالاتر عرض کردم که، حتی داخل یک کشور هم، به صورت هماهنگ و متمرکز، شرکت های داخلی به دنبال ساخت واکسن نیستن. الان همه شرکت های آمریکایی به صورت جداگانه دارن کار می کنن و می خوان خودشون به سود بیشتر برسن. هیچ کس به فکر منفعت حتی نزدیکانش هم نیست، چه برسه به کشور خودش. در حال حاضر اگه اشتباه نکنم 25 شرکت بزرگ وال استریت به صورت جداگونه و با همون قرار داد رازداری که. گفتم دارن فعالیت می کنن و هیچ کدوم هم با هم همکاری ندارن.
متاسفانه دیگه وقت ندارم و نمی تونم به دو ادعای بزرگ و باطل بعدی پاسخ بدم. ادعای خوب بودن کپ برای کشورهای جهان سوم و خوب بودن کپ برای ایران. همون ایران بعد از کشف نفت، اون رو کاملاً هدر داد و در زمان رضا و محمدرضا شاه، اگه سیاست های نروژ رو به جای کپیتالیسم اجرا می کردیم، الان به هیچ وجه وضع اقتصاد ما این نبود. هر دو شاه اقتصاد ما رو به بیماری هلندی دچار کردن.
قبل از خداحافظی، باید اعلام کنم که خبر درگذشت ناگهانی جناب حجت السلام و المسلمین، آقای امیر دیکاپریو، از مبارزین صدر نهضت طرفداری و جانشین برحق کاربر موسوی و از جمله موثر ترین چهره های محبوب طرفداری در سال های اخیر که در صحنه های گوناگون و حساس انقلاب در مناصب مختلف نقش آفرینی گسترده ای داشتن، موجب تاسف و تاثر گردید.
اینجانب در گذشت ایشون رو به مقام معظم رهبری، حزب استادان، جامعه طرفداری و علاقه مندان به ایشون تسلیت عرض نموده و از خداوند منان برای ایشون غفران الهی و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.
در اخر از همه مخاطب ها و داورها تشکر می کنم که حوصله کردن و این مناظره طولانی رو با صبر زیاد تا اخر با ما همراه بودن.
سربلند و عزتمند باشید.
///
/// پایان مناظره ///