مونیخ سرزمین خدایانبا احترام به لمپارد اما .. چلسی الان هدفمند بازی میکنه،خلاقیت های فردی کم شده و جای خودش رو حرکات تیمی منسجم داده، من از توخل خوشم نمیاد اما از آدم هایی هم که ارزش های انسان های دیگه رو به ناحق نادیده میگیرن خوشم نمیاد، توخل در دورتموند، پاریس کار کرده و امروز هم در چلسی هست این یعنی توخل کارش رو خوب انجام داده و مربی خوبیه، خب اینکه باخت داده و بازی های مهمی رو هم از دست داده دلیل خوبی دال بر عدم کیفیت این مربی نیست چون هاینکس بزرگ، فلیک، کلوپ، ادولاتک افسانه ای، اوتمار هیتسفیلد و فرگوسن هم باخت دادن ... و اتفاقا بازی های بسیار مهمی رو هم باختن ... اما خب آیا از ارزش ها و ظریت های والای اونها کم شد ؟!
پس همونقدر که از بدی ها میگیم خوبی های افراد رو هم ببینیم... توخل مربی بسیار خوبیه، هم دانش بالایی داره و رابطه خوبی بازکینانش داره فقط با مدیریت کنار نمیاد ...و این یک ضعفه از طرفی هم تلاشش رو همیشه میکنه که تیمش نتیجه بگیره از اهمال و تسامح بازیکنان نمیشه کذشت چون بالاخره اونها هستن که در زمین بازی میکنن نه مربی ...
در نهایت؛
چلسی در دوبازی تحت هدایت توخل در مجموع خوب و هدفمند بازی میکرد که این اتفاقا مربوط میشه به خود تاکتیک های مربی چون در بازی اول با اصل استراتژی تدافعی شروع کرد تا شناخت خوبی رو بازیکنانش پیدا کنه و در بازی امروز هم دیدید که اکثر حرکات از بال ها و وینگر ها بود و این نشون میده که تعدد حملات از جناحین یعنی شناخت خوب از تیم .
اصول رو در پی نوشت توضیح دادم اما یک نکته دیگه رو هم بگم، مربیانی که هیچ شناختی ندارن از تیم جدید معمولا از استراتژی نوع دوم یعنی (تدافعی) اغلب استفاده میکنن چون فرصت بیشتری به اونها میده برای شناخت بهتر و بیشتر ارکان تیمشون ... که در بازی امشب فهمیدیم که بالها و وینگر ها نقش مهمی در چلسی دارن .
پ.ن:
در فوتبال دو اصل ابتدایی داریم که مربی های تازه وارد معمولا بر حسب مورد و نیاز برای شروع کارشون در باشگاه جدیدشون از اون ها استفاده میکنن:
1. استراتژی تهاجمی (برای شناخت بهتر خط حمله و خلاقیت هافبک های باکس تو باکس و تهاجمی)
2. استراتژی تدافعی (برای شناخت بهتر خط دفاع، بازی تدافعی، و خلاقیت و قدرت تخریب هافبک های تدافعی و همچنین میزان نفوذ بال ها و ری اکشن های بازگشت)