اختصاصی طرفداری / هانس یواخیم واتسکه مدیر عامل دورتموند می گوید:
تا زمانی که پول نداشته باشید، نمی توانید دست به جاه طلبی بزنید. وقتی هیچ شخصی از شما حمایت نمی کند و دولتی پشت شما نیست، باید خودتان دست به کار شوید.
همان کاری که همه تیم های بوندسلیگایی انجام می دهند. بجز آر.بی لایپزیش. حتی هوفنهایم و وولفسبورگ نیز این مقدار سرمایه به باشگاه های خود تزریق نمی کنند. با ما همراه باشید.
ماجرا از سال ۲۰۰۶ آغاز شد. روزی که سهامداران و مدیران شرکت ردبول و در صدر آنان دیتریش ماتشیتز، به توصیه فرانتس بکن بائر که از دوستان نزدیک دیتریش بود، برای ورود به دنیای فوتبال آلمان و پیدا کردن یک تیم جدید در فوتبال، با قصد قدرت بخشیدن به کردن تاج و تختشان در فوتبال اروپا، به فکر خرید یک تیم فوتبال جدید در آلمان افتادند. پس از جست و جوی چند ساله، درحالی که تلاش هایشان برای خرید سهام برخی تیمهای شناخته شده به نتیجه نرسید، سرانجام به سراغ تیم مارکرانشتاد آلمان رفتند؛ تیمی گمنام در ایالت ساکسونی آلمان، در شهر لایپزیش.
قبل از سال 2009، تیمی به اسم آر.بی لایپزیش وجود نداشت. مدیران شرکت ردبول به دنبال ورود قاطع و شکوه آمیز به دنیای فوتبال بودند. به رغم تیم هایی که در دنیای فوتبال داشتند، به دنبال جاه طلبی و ساخت یک ابر قدرت تجاری-فوتبالی بودند. ابتدا به دنبال تیم های اصیلی که از دوران باشکوه فاصله گرفته بودند، رفتند. مونیخ 1860 و فورتونا دوسلدروف. مدیران شرکت ردبول با ارسال یک فکس خواستار همکاری و به خدمت گرفتن بیش از 51 درصد سهام این دو تیم شدند ولی هر دو تیم پیشنهاد را رد کردند. در تیم های آلمانی از هر تیم درصدی وجود دارد که بخش غیر قابل فروش آن است و این درصد تصمیمات فروش سهام باشگاه را می گیرند. برای مثال در دورتموند 9 درصد از باشگاه مربوط به انجمن بروسیا دورتموند است که غیر قابل فروش است. کسانی که در این بخش هستند بر روی اعمال دیگر قسمت های تیم نظارت می کنند که اغلب افرادی متعصب و پیرو سنت ها به حساب می آیند. مدیران دوسلدروف پیشنهاد شرکت ردبول را توهینی بیش ندانستند و گفتند سنت و اصل را هرگز به موفقیت ترجیح نمی دهند. مدیران مونیخ 1860 نیز جواب مشابهی دادند. در نتیجه ایده تاسیس یک تیم مطرح شد. درواقع تغییر در مارکرانشتاد به قدری گسترده بود که می توان گفت تیم جدیدی تاسیس شد.
یک استادیوم 43 هزار نفری در شهر و زمین تمرینی مجهز. شروع رویا پردازی. شروع در بوندسلیگای 3. سال 2014. شاید از خود می پرسید آنها 6 سال قبل در بوندسلیگای 3 بودند ولی توانستند طی 6 سال به نیمه نهایی لیگ قهرمانان برسند!
باید بگویم که اینطور نیست. فقط به زمان نگاه نکنید. دلایل شگفت آوری پشت آن است. باشگاه فوتبالی که همه از مدیریت شگفت انگیزش می گویند برندی تجاریست که با ارقامی سرسام آور به این جایگاه رسیده است. بازیکنان جوان، مربی نابغه، کمپین های تبلیغاتی، آکادمی مدرن، زمین تمرین مجهز و برندی تجازی صرفا با مدیریت شگفت انگیز به دست نیامده است. فراموش نکنید اولی هوینس بیش از 30 سال زمان برد تا بایرن مونیخی مدعی و یکپارچه با ساختار های محکم بسازد.
فصل اول حضور لایپزیش در فوتبال حرفه ای آلمان. لایپزیش برای اولین بار در تاریخ خودش به لیگ سطح سوم فوتبال آلمان رسیده بود، با نگاهی رو به جلو و برنامه هایی دقیق آماده نوشتن تاریخ بودند. اما اعتقادی به بالا رفتن از پله ها نداشتند. مدیران لایپزیش در این فصل برای این تیم 3.08 میلیون یورو خرج کردند. رقم بزرگی نیست. نه؟!
شاید با خود بگویید ضعیف ترین بازیکن حال حاضر لایپزیش همین مقدار دستمزد می گیرد پس رقم زیاد و سرسام آوری نیست. اما سخت در اشتباهید. قضیه از جایی عجیب میشود که در طی فصل مذکور در مجموع تیم های بوندسلیگا۳ ، 3.580 میلیون یورو خرج کردند یعنی بیش از ۹۰ درصد هزینهای که در اینلیگ صورت گرفته بود، توسط باشگاه لاپزیش انجام شدهبود.
این رقم چقدر برای باشگاه های حاضر در سطح ۳ مبلغی فراتر از حد تصور است. اگر به این نکته توجه کنید قطعا متوجه موضوعی شگفت انگیز خواهید شد. برای اولین بار در قرن 21 تراز مالی بوندسلیگا در یک فصل منفی شد. و این فصل همان فصل حضور لایپزیش در بوندسلیگای 3 بود. با تمام این خرج ها به عنوان تیم دوم به رده بالاتر صعود کردند. طی 10 سال اخیر کل تیم های حاضر در بوندسلیگای 3 در مجموع 13,448,000 میلیون یورو هزینه کرده اند. هزینه خرید های لاپزیش طی یک فصل برابر ۳۷درصد از کل هزینه خرید های باشگاه های این سطح طی ۱۰ سال اخیر است ، عددی فوقالعاده عجیب و قابل توجه. در اینجا مدیریت حرف اول را نمی زند. حساب های بانکی همه چیز را مشخص می کنند. از آنجا که مالک لایپزیش شخص نیست بلکه یک شرکت است، تمامی پول های حاصل از اسپانسرینگ لایپزیش نیز به حساب بانکی خود این تیم بر می گردند. آر.بی لایپزیش در طول یک فصل، بابت لوگوی ردبول روی پیراهن خود 35 میلیون یورو دریافت می کند. این درحالی است که قرارداد دورتموند با شرکت 1&1 فقط 15 میلیون یورو است. در اینجا نیز اثری از مدیریت بی نظیر دیده نمی شود.
در فصلی که فرپلی و فساد مالی در فوتبال اروپا موج می زند، کسی حواسش به بوندسلیگای 2 نیست!
در فصلی که بروسیا دورتموند به دلیل مشکلات مالی به رده 17 جدول رفت، تیمی به اسم آر.بی لایپزیش در حال جارو زدن بازار نقل و انتقالات بود. تمامی باشگاه های بوندسلیگای 2 در آن فصل تراز مالی مثبتی داشتند. حتی نابود ترین آنها. رفتار محتاطانه مدیران لایپزیش و شرکت ردبول؟ 23.350 میلیون یورو هزینه خرید ، بدون اینکه هیچیک از بازیکنان اصلی خود را بفروشند. شاید اکنون بهتر بتوانید معنی مصاحبه ها و عکس های خشونت آمیز علیه لایپزیش را درک کنید. چنین ترازی منفی برای اولین بار در تاریخ بوندسلیگا ۲ انفاق افتاد و تا کنون هیچ باشگاهی حتی نزدیک به شکستن آن تراز هم نشده، مجموع هزینه ۱۷ تیم در آن فصل 15,980,000 ، مجموع هزینه لاپزیش : 23,350,000 ، رقابت به ناعادلانهترین شکل ممکن. و باز هم همه به مدیریت شگفت انگیز گاو های قرمز اشاره می کنند!!
فیلیپ رشکه، مدیر عامل آینتراخت فرانکفورت گفت:
ما بدترین دشمنان خود را ترجیح می دهیم. ما هرگز به نفع یک قوطی نوشابه رای نمی دهیم. ما به باشگاه های سنتی مثل بایرن علاقه داریم. ما به عشق رای می دهیم.
خشونت از همه جا برای لایپزیش می بارد. مدیریت باشگاه ها در آلمان شاید پرتنش تر از کار در معدن های گلزن کرشن باشد. وقتی مدیران شالکه برای ماندن در لیگ دست به هرکاری می زنند، وقتی یواخیم واتسکه به دلیل تنش و استرس روزانه 1.5 کیلوگرم کم می کند، مدیران قوطی های نوشابه افکار عمومی را فریب می دهند. تیمی مثل لایپزیش هرگز دچار بحران مالی نخواهد شد. با این فرض که آنها فصل را افتضاح شروع کنند، تفاضل منفی و شکست های پشت سر هم، حتی زمانی که به رتبه 18 جدول هم برسند بحران مالی آنها را تهدید نمی کند. هر لحظه می توانند دست به جاه طلبی زده و با خرید بازیکن های جدید تیم خود را نجات دهند. کاری که هامبورگ، شالکه، اشتوتگارت، کایزرسلاترن و مونیخ 1860 از انجام دادن آن عاجز بودند و هستند...
باور نکردنی است. فوتبال بازی می شود تا یک قوطی نوشابه برنده شود؟
هانس یواخیم واتسکه و دفاع از اعتراضات شدید دیوار زرد علیه لایپزیش. مسئله فقط به خطر انداختن سنت های فوتبال آلمان نیست. به رغم تمامی حمایت هایی که از لایپزیش صورت گرفته، هنوز هم مدیران تیم های آلمانی، از بایرن مونیخ گرفته تا پادربورن معتقدند لایپزیش از راه های غیر فوتبالی به بام آلمان و اروپا رسیده است.
لایپزیش یک برند تجاری است. بهترین راه برای رسیدن به سطح اول آلمان خرج های نجومی است.
قانون 1 + 50 برای تسلط هواداران در سرنوشت باشگاه هایشان وضع شده است. هیچ شخص یا شرکتی نمی تواند بیش از نیمی از سهام یک باشگاه را در اختیار داشته باشد.
متاسفانه درمورد لایپزیش اینگونه نیست. در دورتموند 81 درصد باشگاه متعلق به هواداران و سهام دارانی است که در سال 2000 سهام های دورتموند را خریدند. در بایرن این رقم بیش از 70 درصد است. لایپزیش نیز این قانون را رعایت کرده است. اما با این تفاوت، هیچ تماشاگر و سهام دار و شخصی حق رای دادن درمورد کارهای هیئت مدیره را ندارد. پس در واقع 100 درصد لایپزیش متعلق به شرکت ردبول است. در دورتموند با کمتر از 100 یورو کارت هواداری خواهید گرفت و آن زمان برای انتخابات هیئت مدیره شرکت می کنید. یکی از سهام داران با رای های شما مستقیما وارد هیئت مدیره می شود. ولی در لایپزیش هزینه کارت طلایی هواداری 1000 یورو است که حتی با پرداخت این مبلغ نیز نقشی در تعیین تکلیف باشگاهتان نخواهید داشت و فقط نظاره گر آن خواهید بود. آنها از سال 2016 با حضور در بوندسلیگا 17 رای دهنده داشته اند و هنوز نیز 17 نفر هستند که تمامی آنها اعضای شرکت ردبول هستند. به ظاهر پیرو 50+1 اما در باطن هرگز.
قوانین سختگیرانه لایپزیش باعث محتاط شدن مدیران ردبول در خرید و فروش شده است. اما آنها هر لحظه که اراده کنند می توانند ستاره جذب کنند و از لحاظ مالی هیچ مشکلی برای این کار نخواهند داشت. نفرت از لایپزیش در همان سال 2016 شروع شد. شاید نفرت را دورتموندی ها کلید زدند اما در ادامه لایپزیش به تیمی منفور در بوندسلیگا تبدیل شد. هواداران متعصب دورتموند به دلیل نفرت از لایپزیش، در سال 2016 حاضر به سفر به شرق آلمان نشدند و در ورزشگاه قدیمی تیم را تشویق کردند. در این بین یکی از خبرنگاران برای مصاحبه سراغ یکی از هواداران رفت. درمورد سیاست لایپزیش پرسید. درمورد اینکه دورتموند هم باشگاهی پول دوست است. و اما جواب هوادار دورتموند:
البته که باشگاه دورتموند نیز درآمد زایی می کند و با پول سر و کار دارد؛ اما دورتموند این پول را در جهت اعتلای فوتبال به کار می گیرد. ما عاشق فوتبال هستیم. در مقابل، فلسفه لایپزیش و ردبول در فوتبال متفاوت است. آنها تاجرانی سرمایه دار هستند که برای تبلیغ کالاهایشان از فوتبال سوءاستفاده می کنند. دورتموند برای فوتبال بازی کردن مشغولِ درآمد زایی است؛ اما لایپزیش برای درآمد زایی فوتبال بازی می کند.
"در جهت اعتلای فوتبال". پشت پرده فوتبال جذاب و هجومی آر.بی لایپزیش، سیاستی پنهان شده که لایپزیش را به یک برند بزرگ تجاری تبدیل کرده. تا جایی که تصور می شود طی یک یا دو فصل آینده لایپزیش اقتصادی در اندازه بایرن مونیخ داشته باشد. در این صورت هواداران تیم هایی مثل دورتموند که سالهاست با بحران مالی دست و پنجه نرم می کنند، آن هم به رغم فروش های نجومی، حق دارند به مدیریت لایپزیش اعتراض کنند.
در هر حال طی سال های اخیر مدیریت لایپزیش چالش های متفاوتی را تجربه کرده اند. از دیدن سر بریده شده گاور نر تا بنر عجیب هواداران هافنهایم:"ما می خواهیم منفور ترین باشیم. لقبمان را به خودمان برگردانید."
درست است. ردبول، هیجان از دست رفتهی فوتبال را پس از سالها، دوباره به آلمان شرقی بازگردانده است. لایپزیش، دیگر شهری افسرده و غمگین نیست. مردمان ایالت ساکسونی، راه رفتن بر روی ابرها را تجربه می کنند و تنفر سایر تیمها، اهمیتی برای هواداران این تیم ندارد. آنها از بازی تیمشان لذت می برند و به در اوج بودنش افتخار می کنند. اما این کار از راه های غیر فوتبالی به دست آمده. و پیرمرد های آلمانی که به شدت روی سنت هایشان حساس هستند با این امر مخالفند. رسیدن به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا آن هم 11 سال بعد از تاسیس فقط با مدیریت فوق العاده به دست نمی آید، قطعا پشتوانه مالی نقش ویژه ای در این موفقیت داشته است. کسی چه می داند. شاید 100 سال آینده قدمت و اصالتشان را به دست آوردند. اما این سیاست ها هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد.