اختصاصی طرفداری - روزهای بسیار عجیبی را سپری می کنیم، روزهایی که شاید عفریت مرگ از رگ گردن به ما نزدیک تر باشد! هنگامی که سرمان را برمی گردانیم و نگاهی گذرا به پشت سر می اندازیم احساس می کنیم این یک سالی که گذشته است، به قاعده و اندازۀ یک قرن می ماند! عزیزانی که از دست رفتند، عزیزانی که نابهنگام رفتند، عزیزانی که از دست دادیم. پیش از این پاندمی لعنتی و نزولِ اجلال این ویروس منحوس به ایران، درست یک سال قبل در چنین روزی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس یکی از نجیب ترین، بااخلاق ترین و باشخصیت ترین پیشکسوتان خود را به شکلی کاملاً غیرمنتظره در 51 سالگی از دست داد.
زنده یاد نادر باقری در سال 1347 به دنیا آمد. دوران حرفه ای فوتبالش را در سال 1368 در باشگاه پاس تهران آغاز کرد _ البته اگر بتوان فوتبال آن زمان را حرفه ای خطاب کرد! نکتۀ جالب همبازی و هم تیمی بودن باقری جوان با بهزاد غلامپور سنگربان ملی پوش آن زمان پاس بود. سه سال بعد درست پس از زمانی که وحید قلیچ به دوران حضور 12 ساله اش در پرسپولیس پایان داد و به پورا پیوست و همچنین سعید عزیزیان هم مصدوم شد، علی پروین در تصمیمی غیرمنتظره نادر 24 ساله را به پرسپولیس آورد و پیراهن شماره 1 باشگاه را به او داد. سینه سوختگان فوتبال به خوبی به یاد دارند که در آن مقطع نادر باقری در درون دروازۀ پرسپولیس با محمود خوراکچی کوتاه قامت که هم اکنون یکی از مربیان بِنامِ فوتسال است، رقابت می کرد.
باقری سه فصل در پرسپولیس حضور داشت و 75 بار از دروازۀ ارتش سرخ حراست کرد. حاصل این سه فصل حضور سه نایب قهرمانی بود! او همراه با پرسپولیس دو بار (در رقابت با بهترین پاسِ تاریخ با هدایت فیروز کریمی و سایپای متمولِ دکتر بیژن ذوالفقارنسب) نایب قهرمان لیگ شد و یک بار نیز به مقام نایب قهرمانی جام در جام آسیا رسید. حضور مداوم و پررنگ باقری در هر سه نایب قهرمانی دراماتیک پرسپولیس به نوعی وی را به مرد نقره ای سرخپوشان تبدیل کرد. پس از انتقال جنجالی احمدرضا عابدزاده به پرسپولیس، باقری در سال 1374 به شموشک نوشهر پیوست. در حقیقت شموشک آخرین باشگاه در سطح اول فوتبال ایران بود که نادر باقری در درون دروازه اش ایستاده بود.
نادر باقری اهل کرج بود؛ گهگاه در چند مراسم مربوط به پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس شرکت کرده بود و حتی مقاطعی از وی تجلیل نیز شده بود. هر زمانی که او برای تجلیل روی سن می رفت، به واسطۀ قد بسیار بلندش که به دو متر می رسید، از همگان متمایز می شد و این هیبت و بالابلندی، طرفداران پرسپولیس _به ویژه آن هایی که از نسلی جدیدتر بودند و باقری را درست نمی شناختند_ را شگفت زده می کرد. باقری چندان اهل مصاحبه و گفتگو نبود و یکی از بااخلاق ترین و کم سر و صداترین پیشکسوتان پرسپولیس بود. مطمئناً در میان طرفداران میلیونی پرسپولیس، کمتر کسی پیدا می شود که دوران پرتنش و نه چندان جالب حضور حمید درخشان به عنوان سرمربی این باشگاه در لیگ چهاردهم حرفه ای را فراموش کند، منتهای مراتب بعید است کسی به یاد داشته باشد که در آن دوران مربی دروازبانان پرسپولیس همین نادر باقری بود که برخلاف حمید درخشان، کاملاً بی سروصدا آمد و کاملاً بی سروصدا نیز رفت.
باقری یا مصاحبه نمی کرد و یا اگر هم حرفی می زد در حمایت از تیم محبوبش پرسپولیس بود. به عنوان نمونه سال گذشته پس از جدایی سرمربی اسطوره ای و محبوب سرخپوشان برانکو ایوانکوویچ از پرسپولیس و انتخاب گابریل کالدرون به جای برانکو، باقری در یکی از معدود مصاحبه های دوران حیاتش، از هواداران پرسپولیس خواست که از کالدرون حمایت کنند و به وی زمان بدهند تا بتواند روند مؤفقیت پرسپولیس را تداوم بخشد. او حتی از محسن سیدی سرمربی وقت دروازبانان پرسپولیس نیز با طبعی بلند و سخاوتمندانه حمایت کرد و تصریح کرد که بهتر است به جای عنوان کردن دیدگاه های منفی نیمۀ پر لیوان را دید و از کلِ کادر فنیِ پرسپولیس به ویژه محسن سیدی حمایت کرد تا کادر فنی بتوانند از توانایی هایشان در خدمت پیشرفت پرسپولیس استفاده کنند. باقری همیشه معتقد بود پرسپولیس بزرگ تر از هر نامی است و هواداران باشگاه باید در هر وضعیتی در کنار تیم باشند. باقری در لیگ نوزدهم و در فصل 1399-1398 به عنوان مربی دروازبانان با باشگاه پارس جنوبی جم شروع به همکاری کرد و این واپسین حضور وی در فوتبال بود.
در اواخر پاییز و اوایل زمستان سال 98، خبرهایی در ارتباط با بیماری نادر باقری و بستری شدن وی منتشر شد که با توجه به کم سروصدا بودن باقری، این خبر در خیل اخبار کابوس وار داخلی گم شد. سرانجام در 18 دی ماه همان سال خبر درگذشت زودهنگام نادر باقری کل جامعۀ فوتبال ایران را در بهت و حیرت فرو برد. بهزاد داداش زاده، هم تیمی سابق باقری در پرسپولیس که در بیمارستان فرمانیه حضور داشت در ارتباط با این اتفاق گفت:
او بعد از بازی پارس جنوبی و پرسپولیس احساس درد کرد که بعد از اعزام به بیمارستان در نهایت در کرج بستری شد. او حدود دو هفته در کرج بستری بود و بعد از آن نیز به دلیل شرایط خاصی که داشت به بیمارستان فرمانیه تهران منتقل شد. بیماری او عفونت روده و پانکراس بود و عجیب اینکه امروز نیز حالش خوب بود و حتی زمانی که علی آقا (پروین) امروز در بیمارستان حاضر شد، با یکدیگر شوخی هم کردند اما لحظاتی پیش ...
مراسم تشییع و خاکسپاری باقری با حضور پیشکسوتان و ورزش دوستان برگزار شد. افرادی مانند علی پروین، محمد حسن انصاری فرد، علی اصغر مدیرروستا، افشین پیروانی، حمید درخشان، محمود خوردبین، محمد پنجعلی، محمود کلهر، جمشید شاه محمدی، جواد منافی، نبی الله باقری ها، حسین عبدی، مهدی واعظی، بهزاد داداش زاده، رضا گل محمدی (مدیر کل ورزش و جوانان تهران) محمد جواد کولیوند (نماینده وقت کرج در مجلس شورای اسلامی) نعمت خلیفه (پیشکسوت تکواندو)، ایوب چراغی، سعید شیرینی، شهرام گودرزی، پوریا آریا کیا، مسعود عالی پور، نبی الله باقری ها، رضا جباری، حسن خانمحمدی، پایان رافت، مهدی ثابتی، محمد نصرتی، وحید قلیچ، مهدی نوری، محمد حسین نژاد فلاح، بهنام طاهرزاده و نادر فریادشیران و برخی بازیکنان تیم پارس جنوبی و برخی از اعضای کانون هواداران باشگاه پرسپولیس در این مراسم حضور داشتند. همۀ کسانی که نادر را می شناختند از سجایای نیک اخلاقی وی سخت گفتند.
در این مراسم محمود خوراکچی که در دوران حضور نادر در پرسپولیس همبازی و رقیب وی بود گفت:
باورش برای ما خیلی سخت است! حقیقتاً الآن در شوک هستم! تمام خاطراتی که با او داشتم را دارم مرور می کنم! دیدن این مراسم برای نادر برای من خیلی سخت است! خداوند به خانواده اش صبر بدهد...
علی پروین نیز گفت:
او یکی از شاگردان خوش اخلاق و مؤدب من بود. به خانوادۀ نادر و کل ورزش دوستان ایران تسلیت می گویم. حیف که دیگر در میان ما نیست ...
علی اصغر مدیرروستا که هم بازی اسبق نادر در باشگاه پاس تهران بود نیز عنوان کرد:
نادر بسیار بامحبت، رفیق دوست و خانواده دوست بود. به جامعۀ ورزش بخصوص فوتبال و باشگاه پرسپولیس تسلیت می گویم. خیلی حیف شد ...
حمید درخشان که در یک مقطع در پرسپولیس همبازی نادر بود و در مقطعی دیگر به عنوان سرمربی باشگاه با باقری به عنوان مربی دروازبانان پرسپولیس همکاری می کرد با بغض گفت:
چقدر زود از جمع ما رفت! خدا روحش را شاد و رحمت بکند. به خانوادۀ محترمش تسلیت می گویم. حقیقتاً این ضایعه را نمی توان تحمل کرد! این مرد به قدر خوب، بزرگ، بامحبت و باعشق بود که در دورانی که کنارش بودیم هیچ بدی از او ندیدیم ...
همچنین بهنام طاهرزاده دیگر پیشکسوت پرسپولیس که چند سال پس از دوران حضور نادر باقری، در اواخر دهۀ 70 بازیکن پرسپولیس بود و به نوعی دوران حضورش در پرسپولیس با باقری همزمان نبود در شرایطی که شدیداً منقلب شده بود و می گریست، گفت:
نادر هر کاری که از دستش برمی آمد برای همه انجام می داد. نمی دانم چرا آدم های خوب باید زود بروند؟!
اکبر یوسفی پیشکسوت باشگاه پاس و هم بازی اسبق باقری در این باشگاه نیز گفت:
به نوبۀ خود به جامعۀ ورزش و خانواده اش تسلیت عرض می کنم. با نادر رفت و آمد خانوادگی داشتیم و ما یکی از پازل های رفاقتِمان را از دست دادیم. این برای همۀ ما غم انگیز است ...
در عرصۀ ورزشی نویسی هم در سوگ او نوشتند. مهدی هژبری در دلنوشته ای از نادر باقری چنین گفت:
چه کسی باور میکرد نادر که تا همین یک ماه پیش، سرحال و قبراق تمرین میکرد و تمرین میداد، اینگونه با بیماری ناگهانی از پا دربیاید و خانواده و دوستانش را تنها بگذارد؟ باقری را همین چند هفته پیش در تمرین پیشکسوتان پرسپولیس سرحال و سرپنجه دیدیم و هر هفته خبر حضورش در تمرینات پارس جنوبی جم را میشنیدیم و حالا باید به سوی خانه ابدی رهسپارش کنیم.
آنهایی که نادر را از نزدیک میشناختند، میدانند فوتبال ایران چه گوهری را از دست داد، مردی خوشاخلاق و بااخلاق که اهل ادا و ادعا نبود و سر به زیر و سر به راه، کارش را میکرد...، اما جدا از این ضایعه، درگذشت باقری نازنین، یک بار دیگر یادمان انداخت عزرائیل هر لحظه ممکن است زنگ در خانه ما را هم بزند. چقدر برای سفر آخر آماده شدهایم، به قول شاعر چقدر بار گناه سبک کردهایم و چه رهتوشهای در چمدان مان به سوی ابدیت اندوختهایم؟ خدا نادر باقری عزیز را بیامرزد و باشد که یادمان نرود دیر یا زود نوبت ماست...
همچنین مهدی رستم پور نیز نوشت:
برای آنهایی که از اواخر دهه ۶۰ مشتری پروپاقرص استادیومها شدند، نامی آشنا بود. ذخیره بهزاد غلامپور در تیم پرستاره پاس که حالا باید خاطرۀ آن را در موزه فوتبال زنده کرد. وقتی در تابستان سال ۷۱ علی پروین یکی از بزرگترین ریسکهای خودش را در پرسپولیس انجام داد و پیراهن شماره یک سرخپوشان را در اختیار نادر باقری گذاشت، هواداران این تیم با نگاهی سرشار از حیرت تصمیم سلطان را نقد میکردند.
نادر باقری هیچ وقت در فوتبال ما ستاره نشد، اما انصافاً در متر و معیار فوتبال آن زمان دروازهبان خوبی بود و پس از اینکه به جمع مربیان اضافه شد هم ساکت و بیادعا کار میکرد. آنقدر ساکت که گاهی اوقات اصلاً یادمان میرفت سابقه هدایت دروازهبانان پرسپولیس را در دوره سرمربیگری حمید درخشان داشته است. خیلیها باقری را فراموش کرده بودند ولی در آن شامگاه تلخ وقتی گفتند عمو نادر در بیمارستان تمام کرده، تازه یادشان آمد که باید برایش عزاداری کنند.
رستم پور در ادامه خاطراتی که از نادر باقری در جریان فینال دوم پرسپولیس در جام در جام آسیا برابر نیسان ژاپن در یاد داشت را مرور و بازنشر کرد:
... شوتهای استیلی و روزبهانی گل نشد. یکی بر خلاف جریان بازی خوردیم و تمام. خودم را رساندم تونل ورودی تا رفتن تیم را ببینم. آخرین نفر نادر باقری بود. پیکانش را بیرون از تونل پارک کرده بود، چسبیده به درختها. مردی از نسل آخر دروازهبانان سبیلو. چند هوادار نزدیکش شدند و یکی حرف تندی زد. نادر به او خیره شد اما جواب نداد، زیرسبیلی رد کرد. صندوق ماشین را زد بالا تا ساکش را بگذارد. سرک کشیدم توی صندوق چه دارد؟ هیچ چی.
مانند پیکان پدرم. فقط جک، آچار پنچری، دیلم با زاپاس کهنه.
بازی ساعتی است تمام شده. جمعیت رفته. هوای فروردین هنوز آفتابی اما غمناک، همچو چهره دژم سنگربانی که پشت فرمان نشست.
اگزوز پیکان دروازهبان پرسپولیس، نالهکنان دور شد از حلقه طرفداران دلشکستهای که پای برگشتن نداشتند.
نادر رفت. بار صندوق عقب ماشینش، دستکشهایی که جام را لمس نکرد و زهرکامی هوادارانی که نمیدانستند باید ربع قرن صبر کنند تا فینال بعدی.
متأسفانه خبر درگذشت نادر باقری در سال گذشته، در میان خیلِ فراوان اخبار بد و جانسوز مانند سقوط تکان دهندۀ هواپیمای اوکراینی و پاندمی وحشتناک کرونا گم شد. سایت طرفداری در این مطلب سعی کرد در حد وُسع خویش به نادر باقری ادای دینی کند. روحش شاد و یادش گرامی ...
پی نوشت: مراسم سالگرد نادر باقری امروز بر سر مزارش برگزار شد.