سال 2020 برای مردم بخصوص برای ما ایرانیان سالی پر فراز و نشیب و سخت و تلخ بود؛ در این سال سیاه که از هر طرف به ما فشار وارد میشد و امید زیادی برای ادامه دادن برایمان باقی نمانده بود هنر و سرگرمی مونس و همدم خوبی بود؛ آهنگی برای غرق شدن در احساسات و خاطرات، فیلم و کارتونی برای فراموشی نگرانیها و دغدغهها حتی برای چند ساعت و کتابی برای فرار به دنیای دیگر و کسب تجربه های جدید. حالا که دیگر تقریبا به انتهای سال میلادی رسیدهایم میتوانیم ارمغانهایی که امسال هنرمندان برایمان آوردهاند را مرور کنیم و تفکرات و احساساتشان را بیابیم، هرچند که شاید به فراوانی و درخشندگی سالهای گذشته نباشند.
لیست من از برترین آثار این سال نفرین شده
فیلم
در سالی ساکت و بی رمق برای هنر و سینما که بسیاری از آثار تاخیر خوردند یا ضرر کردند و سالی که اکثر مردم را مجبور به گذراندن زمان زیادی در خانه و در تنهایی و به دور از دوستان و آشنایان کرد؛ تم غالب در بهترین آثارش سکوت و تنهایی و چالش های روحی-روانی بود: دیالوگ های پراکنده و رخدادهای کم و بی سروصدا برای بیان داستانهایی قدرتمند و ناگفته، ویژگی مشترک بیشتر آنهاست. دوری غیرعمدی ولی بجا از روزمرگی های دیوانه وار و آشفته و تمرکز بر روی شخصیت هایی که در حاشیه ها قرار دارند.
Kelly Reichardt - First Cow
روایتی لطیف و سنجیده درباره دوستی مردانه و ملامت فردگرایی زمخت (Rugged individualism) و داروینیسم اجتماعی، درام کلی رایکارد گزینه آلترناتیوی را به جای triumphalism و غرور و تعصب رایج در آثار هالیوودی معرفی میکند؛ این فیلم انتقادی تند و تیز از کاپیتالیسم جهانی و طمع بی اندازه بشر است.
تمثیلی از اقتصاد و سیاست، با نگرش و اشاراتی زیرکانه به کارکرد عرضه و تقاضا، مدیریت محصولات کمیاب و دیگر پیچ و خم های بازار آزاد، First Cow به نحو قابل تحسینی به تاریخ انسانی و طبیعی دوره خود توجه میکند و وفادار است.
Kantemir Balagov - Beanpole
دومین اثر کارگران با استعداد روسی، بررسی و کاوش عمیق عشق، امید، و افراد آسیب دیده و شکسته است. ضرباهنگ فیلم بسیار آرام است و اتفاقات زیادی در طول فیلم رخ نمیدهد ولی همین کندی و سبک خاص کارگردان ناامیدی و تلاش افراد برای هر بار نفس کشیدن را به خوبی نشان میدهد.
اکثر آثار جنگی در مورد خود نبرد هستند ولی Beanpole به بعد از آن میپردازد. معمولا در ژانر جنگ زنی در داستان وجود دارد تا به صورت مبهمی به خانه و وطن اشاره کند؛ سمبل و نشانه ای از مادر یا همسر ترک شده؛ شخصیت تیپیکالی که ارزش ها و غنیمت هایی که باید ازشان محافظت شود را مجسم میکند، توجیهی برای نبرد. در این اثر همچین شخصیتی وجود ندارد و به جای پروپاگاندا و جملات نخنما درباره قهرمان بودن سربازان و ستودن جنگ و خشونت؛ Beanpole روایت داستانی آزاردهنده و بی رحم در مورد ترومای جنگ است، آسیبی که در روح و جسم نفوذ کرده و (در نگاه Balagov) به میراثی برای آن ملت تبدیل میشود.
جنگ به اتمام رسیده است ولی نبرد آنها هرگز متوقف نمیشود.
Eliza Hittman - Never Rarely Sometimes Always
در درامی مینیمال و تکان دهنده، Hittman داستانی شخصی و پیچیده را به تصویر میکشد که در عین حال استدلال و برهانی محکم و نیرومند درباره خودمختاری و اختیار است. این سفر و ماجراجویی پرتلاطم در لحظات ساکتش بیش از همه میدرخشد و در لحن در مقابل موومان آتش افروز و خودبرتربینانه و تحقیرآمیز حال حاضر آمریکاست.
Chloé Zhao - Nomadland
فرانسیس مکدورمند در ادامه اجراهای بینظیر خود این بار به زندگی حومه نشینی آمریکا سفر میکند و تحت نظر کارگردان چینی اثری با روح و قدرتمند خلق میکند.
در این فیلم کارگردان اینقدر با مهارت و با جزئیات به خردهفرهنگ روستایی آمریکا میپردازد که انگار همیشه آنجا بوده؛ غریبه ای که با انتخاب خود با حوصله و ظرافت گوش فرا میدهد و میبیند، برخلاف بسیاری که اینگونه افراد به چشم افرادی احمق و بی فرهنگ نگاه میکنند.
داستان زنی که بخاطر رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ و شاهکارهای جورج بوش شاهد نابودی محل زندگی اش است و مجبور به ترک آن میشود. خانه بدوشی برای اکثر مخاطبان تجربه و دنیایی عجیب و شگفت انگیز است و کارگردان با آگاهی و استفاده از این قضیه در حین به تصویر کشیدن این پدیده کمتر دیده و گزارش شده از نوماد (خانه بدوش) های واقعی استفاده میکند تا داستانهایشان را در کنار ستاره فیلم تعریف کنند: افزایش اعتقاد هنرمندان بر غلبه قدرت اصالت و واقعیت بر تقلید. حضور و سخنان این افراد به بخشیدن عمق و غنای بیشتر به فیلم کمک میکند؛ به طوری که انگار اثر دائما میان مستند و داستان سرایی سوئیچ میکند.
Nomadland بدون اغراق و دروغگویی تصویر از آمریکا را ترسیم میکند که در تاریخ هالیوود کمتر نظیرش پیدا میشود. حد و حدود ساختار و شالوده بیرحم اقتصاد آمریکا شاید وجود افراد خاصی را در میان خود نپذیرد ولی وسعت آن این اجازه را به آنها میدهد تا فضای خود را بسازند.
Sean Durkin - The Nest
فیلمی درد آور و خاص که به هنر دوستان و افراد با حوصله پیشنهاد میشود. The Nest با بازیهایی عالی، دیالوگهای اندک، سینماتوگرافی درجه یک، و روندی آرام به خوبی طمع، جاه طلبی، از هم پاشیدن یک خوانده، و ارتباط و دینامیک کابوسوار آن را به نمایش میکشد؛ گاهی فرد بزرگترین دشمن خود است، یک داستان فاجعهبار و وحشتناک حتما به روح و هیولا نیاز ندارد.
Roy Andersson - About Endlessness
ششمین (و ظاهرا آخرین) اثر کارگردان منحصر بفرد و صاحب سبک سوئدی، تأملی بر انسانیت و اگزیستانسیالیسم و یک تراژی-کمدی بسیار عالی است؛ اثری خلق شده با ترکیبی ممتاز و ویژه از پالت رنگ و پرده های پر جزئیات و زنده؛ از جنایات و پلشتی های جنگ گرفته تا قدرت رستگاری بخش عشق.
آندرسون در زمانی که مرگ را روبروی خود میبیند به دورتر خیره میشود؛ به افق عقب رونده و مرموز ابدیت. این فاصله کم همان چیزی است که این استاد سینما در آثارش به نمایش میکشد.
او برای استکهلم همان کاری را انجام داده که گدار برای پاریس و آلن برای منهتن انجام دادند. کارهای این هنرمند تا ابد قابل تماشا مجدد هستند؛ دیدن آنها مانند غلبه بر جاذبه است.
سریال
بعد از به پایان رسیدن دو سریال بزرگ دهه گذشته (Breaking Bad و GOT) و افت بیشتر سریال های چند فصلی در حال پخش (مثل مردگان متحرک)، تلویزیون در حال طی کردن دوره گذار خود است؛ زمان درخشش مینی سریالها و سریالهای کوچک یا خارجی زبان.
My Brilliant Friend
داستان یک دوستی در طوفانی به نام اروپای قرن بیستم، آن هم در ناپل ایتالیا، یک ملودرام ظریف و عمیق است. این سریال به نحو احسن از نئورئالیسم ایتالیایی الهام میگیرد و اثری زنده و شگفت انگیز خلق میکند. از سینماتوگرافی و اجراها گرفته تا موسیقی و طراحی صحنه، My Brilliant Friend به قدری خوب است که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد.
حفظ کیفیت یک سریال سطح بالا کاری دشوار است ولی عوامل سریال نه تنها در انجام این امر موفق میشوند، بلکه آنها در فصل دوم اثری پخته تر و بالغتر را به تصویر میکشند.
BoJack Horseman
چه موفقیت بزرگی! تنها سریال کمدی که در زمینه احترام گذاشتن و به چالش کشیدن مخاطب با بوجک قابل مقایسه است، دیگر شاهکار این ژانر South Park است. در شش فصل بوجک داستان زندگی یک ستاره تباه شده تلویزیون را به هجوی سوزناک، تجربهای هنرمندانه و دلاورانه، و اثری ویرانگر درباره پشیمانی و انتخاب های بد تبدیل کرد. کمتر پیش میآید که همچین آثاری بتوانند تا انتها کیفیت خود را حفظ کنند و دچار لغزش نشوند. خداحافظی با این کارها تلخ و شیرین است؛ تلخ چون باید آنها را رها کنیم و شیرین چون در چنین تجربه منحصر بفردی شریک بودیم؛ خداحافظ بوجک، ای بهترین اسب افسرده دنیا.
Better Call Saul
ظاهرا وینس گیلیگان تصمیم ندارد از پیشرفت دست بکشد! او پس از ساخت جشنوارهای از انفجار و آدرنالین (Breaking Bad)، اینبار به سراغ خلق بهترین سقوط آزاد اسلوموشن تاریخ تلویزیون رفته است. کلیت داستان و سرنوشت شخصیت ها از ابتدا واضح است ولی این مانع گیلیگان نشده است تا امروز با یکی از بهترین روایت ها و شخصیت پردازی های تلویزیونی روبرو شویم، حتی بهتر از برادر بزرگش. اینجا کل اثر به توئیست های داستانی اش وابسته نیست که با اسپویل کردن همه چیز خراب شود؛ مانند اینکه بشکن تانوس قرار است چند نفر را پودر کند و مانند بازی تاج و تخت بخاطر سورپرایز کردن مخاطب منطق روایی و کل داستان را به خاک و خون نمیکشد.
اگر میخواهد یک داستان آرام سوز فوقالعاده را تجربه کنید، بهتر است که با ساول تماس بگیرید!
The New Pope
دنباله شاهکار پائولو سورنتینو، یکی از بهترین کارگردان های در قید حیات و در حال فعالیت، نگین درخشان دیگری در بین آثار ایتالیا و شبکه HBO است: سورئال، بسیار زیبا، عمیق، بسیار زیبا، جذاب، بسیار زیبا، ظریف، بسیار زیبا، بسیار زیبا و باز هم بسیار زیبا.
سینماتوگرافی بی نظیر، دیالوگ های زیبا و مغزدار، موسیقی کاملا مناسب، اجراهای درجه یک، روایتی پر از پیج و خم و مفهوم؛ این مینی سریال را همانند دیگر اثر کارگردان ایتالیایی نباید از دست داد.
سورنتینو فدریکو فلینی را با دیوید لینچ آشنا میکند و این دو به طرز محشری با یکدیگر جور میشوند.
موسیقی
از آنجایی که معمولا زمان تکمیل یک آلبوم از یک فیلم کوتاه تر است و نوشتن ترانه و خواندن از ساخت فیلم در زمان پاندمی و فاصله گذاری اجتماعی راحت تر است، آلبوم های کمتری تاخیر خوردند و بسیاری از آثار جدید توانستند به اتفاقات و شرایط جدید واکنش دهند و در مورد آنها بخوانند و بنوازند.
Sufjan Stevens - The Ascension
استیونز در ادامه کارنامه متنوع خود این بار به موسیقی الکترونیک و پاپ سر میزند و از ناامیدی، ایمان و چالش های حال حاضر خود و آمریکا میگوید. او اینبار دید منفیای به شرایط دارد و صدای خاصش با شور و اشتیاق به مدح وطن و فرهنگ آمریکایی نمیپردازد. این آلبوم نه غم و فوران احساسات Carrie & Lowell را دارد نه عمق و جادوی Illinois را، ولی سوفیان در ورژن ضعیف ترش هم یکی از بهترین آلبوم های سال را به گوش مخاطب میرساند.
Fiona Apple - Fetch the Bolt Cutters
فیونا اپل باز هم با آلبومی قدرتمند و تجربی بازگشته است. با استفاده از جز، راک، هارمونی های گروه کر، سرود، فریاد و هرچه دلش خواسته، فیونا نشان میدهد که هرگز سکوت نخواهد و خبری از فراموشی و بخشش نیست؛ او با قدرت به پیش میرود.
صدای غرش و ضربه های آهنگ های آلبوم در خلق بهترین آلبوم سال نقش مهمی دارد.
Fan Art Cover
Bob Dylan - Rough and Rowdy Ways
فناپذیری مانند کوهی به روی آلبوم سایه انداخته ولی این تنها باب دیلن ۷۹ ساله را بدخلق و تند و تیز تر میکند. آهنگ ها از بالادهایی خونسرد و جدی به بلوز های نیمه شبانه سوئیچ میکنند و او از تاریخ، افسانه ها و اساطیر، الهیات، هنر، پارادوکس ها و نقش فرهنگی خود میگوید. این آلبوم پاییزی هر چیزی هست به جز آرام.
باب دیلن افسانهای همچنان میتازد.
Tame Impala - The Slow Rush
کوین پارکر 34 ساله که 10 سال پیش کارش را با راک سایکدلیک شروع کرد حالا فرگشتش را تمام کرده و ترکیبی جادویی از آرتپاپ، Synthpop و Disco و دنس دهه 80 را ارائه میکند و محدوده ژانرها را میشکند. این آهنگساز و ترانه سرای درونگرا جستجویش برای یافتن معنی و هدف در این دنیای نابسامان را ادامه میدهد. گذر زمان، مرور خاطرات و احساسات و بررسی پیچیده و مشکل دار با پدرش و کنار آمدن با مرگ او از موضوعات جدیدترین کار کوین پارکر است.
کتاب
متاسفانه ادبیات (داخلی و جهانی) مدت زیادی است که در سراشیبی قرار گرفته و انتشار کتابهای درجه یک به پدیده نادری تبدیل شده است؛ سال 2020 هم در زمینه کتاب حرف زیادی برای گفتن ندارد و جهان ادبیات درگیر موج نویسنده های کم سواد شده که قصد دارند عقاید منزجر کننده و رادیکال خود را مرتبا بر ذهن مخاطب بکوبند و چیزی از داستان و شخصیت پردازی نمیدانند. در نتیجه بهترین کتابهای سال اکثرا متون علمی یا سیاسی اجتماعی هستند و رمان خوب کم پیدا میشود.
Maggie O’Farrell - Hamnet
کاری برجسته و شجاعانه، این رمان به یک معمای تاریخی جسم و احساسات می بخشد: مرگ پسر ۱۱ ساله شکسپیر، همنت، چه تاثیری روی نمایشنامه "هملت" که چند سال بعد نوشته شد گذاشته است. این نویسنده اصالتا ایرلندی به زیبایی دنیای شکسپیر را روی کاغذ میآورد؛ از بوی چرم تازه در کارگاه پدرش تا بافت مردم و شهر؛ از بوی سیب های انبار زمانی که برای اولین بار با عشق زندگی و همسر آینده اش دیدار میکند تا حس نابودی و ضجههای همسرش هنگامی که نمیتوانند پسرشان را از چنگال طاعون نجات دهند. این رمان پرترهای از غمی توصیف ناپذیر ملبس شده در زیبایی بزرگ است.
James Shapiro - Shakespeare in a Divided America
در آخرین کتابش، نویسنده Contested Will: Who Wrote Shakespeare? و 1599: A Year in the Life of William Shakespeare سنگ تمام گذاشته است. او دو موضوع بزرگ و گسترده فرهنگی را انتخاب کرده - شکسپیر و آمریکا - و تاثیرات برخوردشان را بررسی کرده و شرح میدهد. او با کمک یک چیز ظاهرا بی ربط (نمایشنامههای شکسپیر) به مسائل روزمره آمریکا میپردازد.
Margaret MacMillan - War
کتابی جنجالی ولی غنی و حرفهای، که ادعا میکند جنگ و کشتار به قدری با وجود و تاریخ بشر گره خورده که خطا و انحراف خطاب کردنش اشتباه است. جنگ همزمان علت یک سری از بزرگترین فجایع و دستاوردهای انسان بوده است؛ هنوز هم در سراسر دنیا وجود دارد و روی تمامی اعمالمان اثرگذار است.
MacMillan موفق شده از موضوعی شوم و جنجالی استدلالهایی دقیق و قابل تامل بیرون بکشد که حتی من ضدجنگ را نیز به فکر فرو ببرد.
انیمه و انیمیشن
با توجه به فرآیند بسیار کند ساخت انیمه و انیمیشن توسط بهترین های این صنعت و تاخیر خوردن آثار مورد انتظار و اکران نشدن مهمترین اثر (انیمیشن Soul از پیکسار) در این بخش نیز گزینه های زیادی برای معرفی وجود ندارد ولی با این حال یک انیمیشن عالی و یک انیمه جالب و جدید معرفی میکنم.
Wolfwalkers
Tomm Moore و Cartoon Saloon باز به ساخت آثار تراز اول بازگشتند تا با تلفیق افسانهها و انیمیشن های دو بعدی شگفت انگیز مخاطبان را به وجد آورند.
مانند بقیه انیمیشن های این کارگردان استعارهها و سمبل های زیادی در اثر وجود دارد ولی میتوان به داستان به عنوان روایت سادهای از درست و غلط، پیروزی نیکی بر پلیدی و پایداری همیشگی عشق، حقیقت و طبیعت نگاه کرد.
این اثر همراه با Song of the Sea و The Secret of Kells سه گانه فوقالعادهای را تشکیل میدهد که دیدنش برای تمام دوستداران انیمیشن و اساطیر سلتیک اجباری است.
Keep Your Hands Off Eizouken!
داستانی خیالی، گیرا، جذاب و سرراست درباره بکارگیری و پرورش خلاقیت و علاقمندی ای که مانند هیولایی رادیواکتیو بزرگ و بزرگ تر شده و به تنها وسواس و دغدغه فکری کارکترها تبدیل میشود. داستان خلاقانه این انیمه علاوه بر اینکه مراحل و روند ساخت یک اثر را با جزئیات و به درستی نشان میدهد، به تم اصلی یعنی کشف و بروز هویت از طریق هنر میپردازد.
دیگر آثار شایسته سال 2020
David Fincher - Mank
Aaron Sorkin - The Trial of the Chicago 7
What We Do in the Shadows
The Mandalorian
Bibio - Sleep On The Wing
Phoebe Bridgers - Punisher
Taylor Swift - Folklore
Violet Evergarden: The Movie
Attack On Titan - Season Four*
* فصل 4 انیمه AOT به علت دیر پخش شدن و اتمام در سال 2021 در قسمت اصلی قرار نگرفت