در بخش پایانی گفت و گو با نیما نکیسا در برنامه ملاقات با چهره ها در خدمت شما هستیم. این گفتگوی جذاب به قسمت پایانی خود رسیده و این بخش از صحبت های سامان خدایی و سوالاتش از نیما نکیسا، رنگ و بوی دیگری دارد. این بخش از گفتگو به صورت تخصصی در خصوص مدیریت فوتبال است و نیما نکیسا در این بخش هم صحبت های مهمی را عنوان کرده است. این بخش جذاب را از دست ندهید.
می خواهیم از حضور نیما نکیسا یک جورایی سو استفاده کنیم و از اداره فوتبال به دست فوتبالی ها بپرسیم. چرا اداره فوتبال را به دست فوتبالی ها نمی دهند؟
برای اینکه ما یک زمان زیادی را خواب بودیم، فوتبالی ها خواب بودند. آقای دادکان هرچقدر فریاد زد گوش نکردیم، آقای مصطفوی هرقدر فریاد زد گوش نکردیم، علی آقای پروین، ناصر خان حجازی، یک روز ایشان آمد و گفت من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم. نفهمیدیم چه گفتند، بعد آمدیم گفتیم به به چقدر این جمله قشنگ است، بر روی سنگ مزارش بنویسید در صورتی که فحوای کلام چیز دیگری بوده است. بزرگانی داریم ما که به اندازه یک دیوان حرف برای گفتن دارند و شعر بلدند، آقای جواد الله وردی. شما با ایشان بنشینید صحبت کنید در حد استاد الهه قمشه ای صحبت می کنند، ما کسانی در فوتبال داریم که آن را به بهترین نحو اداره می کنند و جنسشان از فوتبال است و در میادین بین المللی صاحب جایگاه هستند، اینطور نباشد رئیس فدراسیون ما برود در اجلاسی در فیفا بعد بیاید عکس یادگاری اش را با فوتبالیست های دنیا در اتاقش بزند. آقای عزیز، دوست عزیز در همین اطرافت کسانی روی تخت بیمارستان عربده ها کشیده اند از درد تا تیم ملی فوتبال کشور ایران بشود سوم آسیا، باشگاه پرسپولیس، استقلال. تو عکس بچه هایت را به در و دیوار بزن چرا عکس بچه های مردم را به در و دیوار میزنی. اصلا چرا شما رفته ای با آنها سلفی گرفته ای؟ بیاییم مدیری پرورش دهیم برای فوتبالمان که دیگران بیایند با آنها سلفی بگیرند. بگویند علی دایی، ابراهیم شکوری، سعید دقیقی، میرشاد ماجدی، سپهر حیدری، مصطفی اکرامی و ... این ها رئیس فدراسیون فوتبال ایران هستند، تا سرچ می کند نام این ها را کامپیوتر می ترکد. انقدر رزومه می دهد از این ها. الان افشین پیروانی چطور توانست راجع به هتل محل اقامت پرسپولیس به AFC شکایت کند و حقش را بگیرد و حرفش را به کرسی بنشاند چون افشین پیروانی بود، رفته به AFC و در جلسه هماهنگی صحبت کرده و گفته من را می شناسید؟ من افشین پیروانی هستم و همین الان در گوگل بزنید افشین پیروانی ببینید چه چیزی می آید. من جام جهانی و جام ملت ها بازی کرده ام، گفته، گفته و گفته و در آخر هم گفته من دکترای ورزش دارم. چه کسی می خواهد بگوید نه تو اشتباه می کنی؟ نمی توانند بگویند. وقتی به اجلاس یا همایشی می رود طرف عشق می کند از اینکه کنار او ایستاده و عکس می گیرد. فردا به خانواده اش نشان می دهد و می گوید من با اسطوره فوتبال ایران عکس انداخته ام. همانطور که ما در سیاست و بسیاری از تسلیحات و امکانات دفاعی از خود پیشرفت کرده ایم خیلی راحت در ورزش هم می توانیم از تک بعدی بودن بیرون بیاییم. ما الان می گوییم در کشتی، بعد از حسن یزدانی و کمیل قاسمی و زنده یاد سلیمانی و مجید ترکان و حمید سوریان و ... در کشتی ماشالله همه افتخار هستند، سوخته سرایی و پرویز هادی و بقیه، الان خداراشکر رحمان عموزادی هم داریم، ما باید کاری کنیم که مکتبمان سازنده باشد، ما باید همین الان که حسن یزدانی باعث فخر و مباهات کشورمان است، همین الان 10 تای دیگر از آن بسازیم. از سردار آزمون، جهانبخش و بیرانوند 10 تای دیگر بسازیم چرا یکی؟ باید ده تا داشته باشیم. الان تیم ملی ما خیلی خوب و پر مهره است چرا باید از عراق ببازیم؟ چرا تیم ملی ما باید به بحرین ببازد؟ اصلا شما روی کاغذ بیاور، از دروازه تا خط حمله ببین قیمت بچه های ما در دنیا به یورو چقدر است و قیمت آنها چقدر؟ چه اتفاقی می افتد؟ برای اینکه ما برای سرطان فوتبالمان دنبال مسکن هستیم خلاص. این مسکن می رود روی سیستم سنسوری موتورهای سیستم CNS اثر می گذارد درد تو را خاموش می کند اما آن زیر دارد این سرطان زیاد می شود. الان نزدیک انتخابات فدراسیون فوتبال است، دوباره یک سری کشمکش و تشکیل تشکل های مختلف برای برنده شدن در انتخابات. من به عنوان یک آدم بی طرف صحبت می کنم، توروخدا اگر بضاعت نجات فوتبال ایران را ندارید، نیایید.
سوالم همین است، از ابراهیم شکوری اسم بردید، میرشاد ماجدی، سعید دقیقی، علی دایی و خود شما. تعداد زیادی فوتبالی تحصیل کرده داریم مگر نمی توانند این افراد فوتبال را مدیریت کنند؟
از نظر دوستان نمی توانیم.
چون دست فرزندخوانده ها است فوتبال، کِی فوتبال باید به دست فرزندان فوتبال سپرده شود.
زمانی که پول بیشتری از کشور خارج شود. وقتی یک مدیر غیرفوتبالی در یک جایگاه مدیریتی قرار می گیرد، این تا بیاید بفهمد چه شده یا نشده 20 میلیارد ریخته در سطل آشغال. بعد این 20 میلیارد از کجا می رود؟ از بیت المال، از مالیات، عوارض. چند وقت پیش در یکی از رادیوها می شنیدم طرف می گفت مگر ویلموتس چقدر می خواهد؟ بندازید جلوش برود. آقا اینکه می گویید بندازید جلویش برود، ما در این مملکت آدم داریم بابت یک رقم مسخره ای پشت میله های زندان است، چه چیزی بندازید جلویش برود! تا کِی ناآگاهی در عقد قرارداد تا کِی اتفاقات این چنینی. اصلا منظورم آقای تاج نیست، منظور من ورود آدم های فوتبالی به ورزش است. به گفته حضرت آقا، دوران گذر است یعنی ما باید بیاییم به مدیریت تفکرات و جوانان که جسارت اجرایی پشتش است اعتماد کنیم. یک کار از سه بخش تشکیل شده است، یک ایدئولوژی دو تصمیم سه اجرا. شما هر جای این سیکل بمانید، پروژه ات سوخته است بعد هزینه دارد این، یا هزینه وقتی دارد یا هزینه مالی. این ها را به چه کسی بگویی؟ شما الان برو یک مدیر را ببین و بگو یک طرح را آورده ام که شما در 5 سال آینده به یک درآمدزایی می رسی می گوید خیلی متشکرم حتما در موردش صحبت می کنیم. خانم ها آقایان این را بایگانی کنید. 5 ماه بعد می روی نگاه می کنی کلی خاک رویش نشسته است همین الان به یک نفر بگو من یک اسپانسر دارم 50 میلیارد برایت می آورد، می گوید آقا مخلصم ارادت دارم خواهش می کنم بگویید میز رزرو کنند غذا چه چیزی میل دارید. این 50 تومان از کجا دارد می آید؟ بعد طرفی که می آورد دنبال چه چیزی است و از تو چه می خواهد که دارد 50 میلیارد، 100 میلیارد به فوتبال می آورد.
خود نیما نکیسا کاندید هیات فوتبال استان تهران شد، ماجرای آن انتخابات به کجا رسید؟
من ایمان دارم که خیلی ها هستند که به فکر بچه های این شهر هستند. من رییس هیات مدیره پویش صعود، کودکان کار هستم. دفعه بعد که آمدم قول می دهم دو داستان برایتان تعریف کنم که شما خوشحال شوید، مقداری از آن را بگویم کودکی که پشت چراغ قرمز شیشه ماشین شمارا به خاطر اندک ریال و تومانی دستمال می کشید الان با رقم خوبی در باشگاه سپاهان بازی می کند. باشگاه سپاهان چه در زمان آقای تابش چه زمان آقای ساکت این بزرگی توسط آقای قلعه نویی اتفاق افتاد، این دروازه بان ما را برداشتند بردند و رقمی با او 5 ساله قرارداد بستند دانشگاهش را درست کردند، جا و مکان دادند و این دارد اشاعه پیدا می کند. من، نیما نکیسا هستم، حساب بانکی ام از طریق همین دوربین هر وقت بگویید روی میز است. خانواده ام، خودم، چه ماشینی دارم، چه خانه ای دارم، مایملکم چه چیزی است همه را روی میز می گذارم. من برای پول درآوردن باید دو بزنم، اشتباه کرده ام اما حق الناس گردنم نیست. اشتباه داشتم اما کسی را از عمد نزده ام، اشتباه داشتم از به فاطمه زهرا قسم، به اسم جلاله خدا قسم که همیشه رفته ام و گفته ام عذرخواهی می کنم. جوان بوده ام نفهمیده ام و فکر کرده ام الان چه کسی هستم، الانم هیچکس نیستم و هیچی نیستم. مردم من را بزرگ کردند این حرف ها را خیلی شنیده اند ولی من به دانشجوهایم هم می گویم که پدر و مادر شما مرا بزرگ کردند پس سعی کنید شما با من یک کار پرفکت انجام دهیم که فردا بگویند کسی که ما بزرگش کردیم و برایش دست و سوت و جیغ و هورا کشیدیم و الان به اینجا رسیده، الان فرزند خلفی برای مملکت شده است. من در خودم می بینیم آینده ای که بتوانم به مردم خدمت کنم، هر جور. اصلا مهم نیست پست و مقام داشته باشم ائتلاف نمی کنم با هیچکس چون تفکر و ایدئولوژی دارم اما خودم را به این میز بخیه نزده ام که ولش نکنم، من دنیا را باید بگذارم و بروم. بزرگ تر از ناصر خان حجازی هستم؟ روزی که صورت ناصر خان را دیدم گفتم نیما نکیسا تو ناخن این بزرگ مرد هم نمی شوی و منم منم ندارد بابت چه چیزی منم منم کنم.
پاسخ ها هنوز در کمال فروتنی است اما من می خواهم در مورد شخصیت نیما نکیسا سوال کنم.
من نباید نظر دهم.
چرا؟ اینکه چطور شد بعد از پایان فوتبال شخصیت نیما نکیسا دچار تغییر شد و شما احساس کردید باید بروید دنبال تحصیل و این اتفاق چطور افتاد.
مولانا می گوید از یک چیز پوچ به یک تک سلولی تبدیل شدم از تک سلولی آمدم به چرخه ای در فضای اکوسیستم قرار گرفتم و آمدم شدم حیوان. حیوان تکمیل شد و به تعالی رسید و انسان شد از انسان هم می شوم ملک، یا کسره دارد یا فتحه. اگر من نتوانم به تعالی برسم به درد نمی خورم، من انسان هستم، لازم الخطا هستم اما از این لازم الخطا سال به سال باید کمتر شود و چقدر خوب است اگر ما می خواهیم نماز خوان شویم در اوج جوانی و خوشگلی و برو روداری مان شویم نه در 70 سالگی بایستیم و بگوییم غلط کردم. تا 70 سالگی کارهایی کرده ام و الان غلط کردم. آنجا هم می گوید باشد اگر صدبار توبه شکست باز آ، من بسم الله الرحمن رحیم هستم یعنی تو وقتی اسمم را می خواهی صدا کنی هم رحمن هستم هم رحیم، آدم نیستم که بخواهم تو را به صلابه بکشم بعد من و تو می رویم همدیگر را در فضای مجازی می شوریم، شخصیت و زندگی و مادر و پدر و خانواده و همه را آویزان می کنیم روی بند، یارو را له می کنیم و سطل آشغال می اندازیم. روایت آخر از امام صادق، می فرمایند آن کس که کسی را به سبب گناهی مورد سرزنش قرار دهد نمیرد تا خود به آن گناه مرتکب شود.
نیما نکیسای عزیز خیلی ممنون از این گفتگوی بدون تعارف و صریح و جذاب. می خواهم قول بگیرم بار دیگر اینجا حضور داشته باشید.
حتما
قبل از اینکه خداحافظی کنم، سخن پایانی را به شما می سپارم، این شما و دوربین طرفداری و مخاطبان ما.
خداوند، خداوند عشق و مهر و جان است. بیاییم به همدیگر عشق و مهر و جان بدهیم بیاییم از خانه شروع کنیم، بداخلاقی و خستگی ها و تنش ها را بیرون در بگذاریم و با خودمان لبخند و برکت به خانه ببریم آن آقا یا خانمی که با هزار استرس و تنش چیزی دستش می گیرد و به محیط زندگی اش می برد عادت کرده برکت با خودش ببرد و قطعا خداوند برکتش را از آنها دریغ نمی کند. هرچه خدا به ما می دهد مال ما نیست قدیمی ها گفتند کمی بخور کمی بده کمی بنه و این شاید شخصیتی از من ساخته جدیدا که شاید مردم بگویند واو. نه من هنوزم ممکن است اشتباهات زیادی داشته باشم اما چیزی که امروز جلوی دوربین شما گفتم واقعا باور قلبی من است.
ممنون از نیما نکیسا و تمامی مخاطبان رسانه طرفداری که در این برنامه ملاقات با چهره ها همراه ما بودند. تا برنامه دیگر شما را به خدا می سپارم.
همچنین بخوانید:
نیما نکیسا در طرفداری: حریف پرسپولیس در فینال آسیا به نایب قهرمانی عادت دارد
نیما نکیسا در طرفداری، مکالمه اش با حامد لک را پخش کرد!
نیما نکیسا در طرفداری: سه گل از شش گل ما را تماشاچی ها زدند / هرچه مایلی کهن گفت، همان شد
نیما نکیسا در طرفداری: می خواهم استقلال همه را ببرد، به پرسپولیس ببازد
نیما نکیسا در طرفداری: هیچوقت نگفتم از عابدزاده دلخورم!