بیجار یکی از شهرهای استان کردستان، مرکز شهرستان بیجار و از قدیمیترین شهرهای ایران است. بیجار در گذشته مرکز ولایت گروس بوده است. این شهر ۱٬۹۴۸ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و از لحاظ ارتفاع ۷۷۰ متر از تهران و ۴۲۵ متر از سنندج بلندتر است. فاصله شهر بیجار تا سنندج مرکز استان کردستان ۱۴۲ و تا شهر تهران ۴۷۲ کیلومتر میباشد. شهر بیجار از شمال غربی به کوه نقاره کوب با ارتفاع ۲٬۲۱۰ متر، از مغرب به کوه نِسار با ارتفاع ۲٬۳۵۰ متر و از جنوب غربی به کوه بادامستان با ارتفاع ۲٬۲۲۵ محدود میشود. بیجار منطقهای کوهستانی است؛ با آب و هوایی سرد و خشک. جمعیت این شهر بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ برابر با ۵۶٫۸۵۷ نفر میباشد. اهالی شهر بیجار به زبان های کردی سخن می گویند. همچنین در منطقه بیجار گروس به گویشهای کلهری و گورانی نیز صحبت میکنند.
مورد اطمینانترین ریشهیابی نام شهر بیجار، برگرفته از درختان بید فراوان در منطقه بوده که آنجا بیدزار نام داشتهاست. در زبان کردی به بید (بی) و به زار (جار) گفته میشود، میتوان گفت بیجار دگرگون شده کلمه بیدزار است. بیجار کلمهای است که ریشه در زبان پهلوی دارد، و چون زبان کردی با زبان پهلوی قرابت خاصی دارد، با این نظر که (بی) از زمانهای گذشته و در موارد مختلف، مصحف یا لهجهای از بید (درخت بید) بودهاست و جار نیز پسوند مؤخر امکنه و لهجهای از (زار) بودهاست، با توجه به اینکه در کتاب ترجمه تاریخ طبری هم به معنای (زار) بهکار رفتهاست؛ پس میتوان گفت: بیجار - بیجار، کلمهای به معنای بیدزار بودهاست. در اسناد قدیمی نوشتن بیدجار رواج داشتهاست، همچنین در بعضی زبانهای غربی این شهر با نام بیدجار شناخته شدهاست. در بسیاری از منابع تاریخی تا دوران مغول و سلجوقیان، گروس با نام سهرورد شناخته میشود. در قرون اولیه اسلامی تا قرن هفتم هجری قمری قسمت زیادی از گروس جزو شهر سهرورد بودهاست. شهر سهرورد در قرن هفتم در جریان حمله مغولها به ایران نابود میشود و بعد از آن سهرورد از توابع گروس به حساب میآید.
در بسیاری از منابع تاریخی از بیجار بهعنوان بیجار گروس یاد میشود، گروس ولایتی به مرکزیت بیجار بود که تا قبل از تقسیمبندی استانی در دوره پهلوی اول وجود داشت. نام اداری منطقه بیجار گروس در زمان صفویان بودهاست.
ارتفاع شهر بیجار از سطح دریا ۱۹۴۰ متر است، شهر بیجار در یک چاله ساختمانی از سازندههای الیگو میوسن قرار گرفته و اطراف آن را گنبدههای طاقدیسی آهکی احاطه نمودهاست و راههای ارتباطی شهر از طریق سه درهای که در سه طرف شهر قرار گرفتهاست انجام میگیرد.در مورد تاریخ بنای شهر بیجار هیچ اثر مستندی در دست نیست، اما تاریخ شهر را بر اساس تپه باستانی موجود در داخل شهر،به نام تپه قلعه بالا یا قلعه بانو، میتوان تشخیص داد، طبق بررسیهای سطحی که بر روی این تپه توسط دکتر عزتالله نگهبان صورت گرفته، قدمت شهر را به هزاره سوم قبل میلاد مسیح نسبت میدهد. همچنین در بررسی سطحی که در سال ۱۳۸۱ بر روی تپه انجام گرفت، میتوان قدمت شهر را به هزاره چهارم قبل میلاد نسبت داد، در این گزارش آمدهاست: تعدادی سفال با پوشش قرمز و سیاه خاکستری براق با شاموت کاه در این تپه به دست آمدهاست که نزدیک به سفالهای دوره مس و سنگ میباشد، همچنین سفالهای دیگری در سطح تپه با پوشش نخودی و با تزیین هندسی به رنگ قهوهای روشن و تیره بهدست آمدهاست که نزدیک به سفالهای سیلک ۴ (هزاره سوم قبل میلاد) میباشد، و علاوه بر آنها سفالهای سیاه خاکستری براق، احتمالاً در عصر مفرغ نیز در سطح تپه بهدست آمدهاست، با توجه به درصد بیشتر نمونههای سفالی که مربوط به دوران تاریخی بهویژه دوران پارت و ساسانی است، استقرار دوران تاریخی این محوطه نیز پررنگ و قابل توجه میباشد، در ادامه بررسی سفالهای سطح تپه قلعه بالا، سفالهای بدون لعاب و لعابدار مربوط به دوران اسلامی نیز بهدست آمدهاست که بیانگر آخرین استقرار این محوطه در دوران اسلامی است.[ در تابستان ۱۳۹۸ یک گروه از باستانشناسها مشغول کاوش بر روی تپه قلعه بالا شدند.
بیجار شهری است بسیار قدیمی و تاریخی، برخی از مورخان قدمت آن را به هزاره سوم پیش از میلاد مسیح نسبت میدهند. ایران در زمان مادها به دو قسمت بزرگ تقسیم شده بود، قسمت اول ماد کوچک یا آتروپاتن که شامل آذربایجان و قسمتی از کردستان بوده و قسمت دوم ماد بزرگ به پایتختی اکباتان همدان که بیشتر مناطق ایران را شامل میشد. اما مناطق گروس به عنوان مرز بین دو قسمت ماد بوده و به حدی به دو پایتخت ماد در آذربایجان تخت سلیمان و همدان نزدیک بودهاست که گاهی آن را جز ماد کوچک و گاهی جز ماد بزرگ بهشمار آوردهاند. ایگور دیاکونوف نویسنده تاریخ ماد، گروس را جز ماد کوچک و حسن پیرنیا نویسنده تاریخ ایران باستان جزو ماد بزرگ میداند. الیزابت ناومان، بیجار را در آخرین مرحله از راه ارتباطی پایتخت آذربایجان به اکباتان پایتخت مادها میداند بااستناد به نوشتههای دیاکونوف و ناومان بیجار گروس جزئی از قلمرو ماد کوچک آتروپاتن بهشمار میآید که در طول دوران ماد حدود ۱۳۰ سال به علت اهمیت سوقالجیشی بالای خود همیشه از مراکز مورد توجه مادها بودهاست.
منطقه بیجار گروس جز ساتراپ دهم هخامنشان بوده و برابر نوشتههای حسن پیرنیا اسبهای ممتاز و قالی در همدان و گروس در دوران هخامنشیان بهطور فراوان وجود داشتهاست و اسبها و قالیهای این دو ناحیه در کشور مشهور بودهاند. گروس در دوران هخامنشیان نیز مانند دوران مادها از مراکز مهم اقتصادی و کشاورزی غرب ایران بودهاست هر چند که از اهمیتش نسبت به دوران مادها کاسته شده و آن توجهای که شاهان ماد به دلیل موقعیت ویژهاش و قرار گرفتن در مرز بین دو پایتخت ماد نسبت به آن داشتند کمتر شد و با دور شدن پایتختها از منطقه گروس روز به روز از اهمیت منطقه کاسته شدهاست.
از سال ۶۷۷ قمری به بعد سهرورد و گروس از توابع تومان قزوین بودند، بعد از شورش کردها در سال ۶۸۵ در زمان اباقاخان، کلول بن قباد، حاکم مناطق غربی کردستان بود که دستور خاموش کردن اغتشاشات را داد و بعد از آن حکومت تمامی نواحی کردنشین به او سپرده شد، مناطق گروس و سقز و سیاهکوه و اسفندآباد زیر نظر کلول بود و بعد از آن به پسرش خضر رسید و تا سال ۷۱۰ حکومت کرد، بعد از اینکه سلطانیه پایتخت دولت ایلخانی نام گرفت، سهرورد و گروس از حکومت کردستان جدا و به تومان سلطانیه پیوستند، با زوال سلسله ایلخانی مغول بیجارگروس مانند سرزمینهای دیگر در میان سلسلههای محلی ایرانی دائم دست به دست میشده. مغولها در زمان حمله خود به ایران به بیجار نیز حمله کردند چنگیزخان مغول در ۱۰ کیلومتری بیجار در جادهای که اکنون به دیواندره ختم میشود، اقامت گزید، و در بالای کوهی به همین نام در ۵ کیلومتری شهر در قلعهای قدیمی ساکن شده که بعد از آن زمان به چنگیز قلعه معروف شدهاست.پل گل قشلاق در روستای گل قشلاق از آثار گروس در دوران مغول است.براساس نوشتههای ابن خردادبه تا اوایل قرن چهارم ه قمری، سهرورد (گروس) از اجزای شهرستان دینور بودهاست، سهرورد از اواسط قرن چهارم در متصرفات سالاریان بود و بعد از آن جزو متصرفات حکومت دیلمی درآمد، از قرن پنجم هجری قمری و با روی کار آمدن سلجوقیان و بهوجود آمدن تقسیمات سیاسی کشور، اصطلاح کردستان را برا تمایز نواحی کردنشین وضع کردند، محدوده کردستان، از همدان آغاز و تا نواحی شهر زور ادامه داشت و پایتخت آن هار (شهر بهار کنونی) بود، بعدها مرکز آن به چمچال منتقل شد. در دوران سلجوقیان سهرورد (گروس) جزو ولایت عراق عجم محسوب میشده و از اجزای کورهٔ قزوین به حساب میآمدهاست. آثار گروس در دوران سلجوقیان: امامزاده عقیل، برج آجری اشقون بابا و … هستند، بنابر تحقیقات سفالهای منطقه گروس در دوران سلجوقی خاص این منطقه بودهاست. ایران در اواخر دوران صفویه دارای سیزده بیگلربیگی بوده که میرزا سمیعا در کتاب تذکره الملوک، بیگلربیگی (علی شکر) را شامل مناطق: ۱ - قلمرو و توابین ۲ - گروس و الکا زرین کمر و طغانمین ۳ - حاکم الکا هشتاد جفت (طغانمین و هشتاد جفت نیز تا اواسط دوران صفویه جزو گروس بودهاند و اکنون هم دهی به نام هشتادجفت و دهستانی به نام طغامین در شهرستان بیجار وجود دارند) ۴ - - حکومتهای هرسین، کلهر، خوار، سمنان، ساوه، حاوه و الکا ری، میداند.
در دوران شاه اسماعیل اول حکومت قلمرو علیشکر (همدان، کرمانشاه، گروس و…) به ولی خان سپرده شد و او پس از مرگ شاه اسماعیل، دینور را نیز متصرف شد، چندی بعد او از حکومت علیشکر عزل و به جای او امیرخان موصللو از طرف شاه طهماسب اول به بیگلربیگی قلمرو علیشکر برگزیده شد، او به خوبی از عهده اداره امور این قلمرو برآمد و مانند حکمرانان سابق این ولایت، حکومت گروس را که جزو قلمرو حکومتشان بود، همچنان در اختیار طایفه کبودوند قرار داده و خوانین کبودوند در دوران وی و در دوران بیگلربیگهای بعد از او نیز حکومت و ریاست گروس را بر عهده داشتهاند. مینورسکی به نقل از کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، آوردهاست: طایفه گروس در دوران صفویه، هم ردیف با طوایف: چگنی و اردلان و بختیاری و فیلی و… است. در اواخر دوران شاه سلیمان گروس مانند دیگر توابع علیشکر از املاک خاصه جدا شد و به املاک دولتی پیوست و از این هنگام حاکم گروس، لطفعلیخان گروسی بود.نام اداری گروس در دوران صفویه به (زرین کمر) تغییر یافت. از وقایع مهم گروس در دوران صفویه طغیان، دولتیار خان سیاهمنصور، حاکم آذربایجان، گروس و مناطقی دیگر از شمال غرب ایران، علیه سلطان محمد خدابنده، پدر شاه عباس اول بودهاست که موجب یورش سپاهیان قزلباش به این منطقه شده و در نتیجه حملههای مکرر قزلباشان به گروس و اطراف که چندین سال به طول انجامید، این منطقه دچار ویرانی زیادی گردید، و در نهایت شاه عباس دولتیارخان را اعدام نمود و به منطقهٔ تحت سلطه او نیز حمله کرد و کشتار و غارت بزرگی در گروس به راه انداخت و اکثر افراد طایفه سیاهمنصور را به مناطق مختلف کشور تبعید کرد. شاه صفی نیز به تا سال 1337 شهری به نام کردستان در ایران وجود نداشت . و گروس که تحت سیطرهٔ خان احمد خان اردلان بود حمله کرد و او را شکست داد و در منطقه قتل و غارت کرد.
حکومت کردستان و گروس تا سال ۱۱۳۶ ه.ق بر عهده خانه پاشا بابان بود که با حمایت سلیمان پاشا حاکم بغداد به این منطقه حمله کرده بود. در سال ۱۱۳۶ ه.ق در اول شوال به موجب معاهدهای که در استانبول به امضا دولتهای روس و ترک رسید، مقرر گردید که سرزمینهای اشغالی ایران بین آنها تقسیم گردد و در این تقسیمبندی شهرهای: همدان، کرمانشاه، تبریز و گروس و دیگر شهرهای غرب ایران در اختیار دولت عثمانی قرار گرفت. زمانی که گروس در تصرف عثمانیها بود، آنها سبحان وردی خان را حاکم منطقه کردندو او حاکم اسفندآباد و خمسه و گروس بود، تا اینکه در سال ۱۱۴۳ ه.ق از طرف نادر شاه که سپه سالار شاه طهماسب ثانی صفوی بود به حکومت کردستان رسید. آثار دوران صفویه در گروس عبارتند از: چهارباغ گروس، برج ینگی ارخ، پل صلواتآباد، قلعه روستای صلواتآباد، بازار بیجار، آرامگاه پیر خضر و گنبد سنگی اوچ گنبد خان در شعبان سال ۱۱۴۲ ه. ق، نادر شاه افشار تمام سرزمینهای اشغال شده توسط نیروهای عثمانی را در نبردی با عثمانیها آزاد میکند که گروس هم جزوی از مناطق آزاد شده میباشد، در سال ۱۱۴۳ یک بار دیگر در نبردی میان شاه طهماسب و احمد پاشا عثمانی و علی پاشا حکیم اوغلو، بار دیگر شهرهای کردستان، همدان، گروس و خمسه، به دست نیروهای عثمانی افتاد.
از نظر سیاسی و تقسیمات کشوری، گروس در دوره افشاریه از توابع ایالت قلمرو علیشکر بوده.حسینعلی خان گروسی که مدتی حاکم گروس بود، مقام ایشیک آقاسی باشی نادر را داشتهاست.در این دوره نادر شاه طایفه خواجهوند را از گروس به مناطق شمال ایران کوچ داد و تعدادی از طایفه افشار را که در خراسان ساکن بودند را به شرق و شمال گروس انتقال داد؛ و با این کار از شورش آنها در نواحی تحت تصرف خود جلوگیری کرد. کریم خان زند پس از حمله به منطقه اردلان به گروس نیز حمله کرد و به بهانه رابطه خوب حاکم گروس (محمد امین خان) با والی کردستان (حسنعلی خان اردلان)، به گروس صدمات زیادی وارد میآورد و دختر محمد امین خان (خورشید خانم) را با خود به شیراز برده به عقد و ازدواج خواهرزاده خود علی مراد خان زند درمیآورد، در این دوره محمد امین خان از سرداران بزرگ دوران زند بوده و کریم خان مدتی پس از حمله به گروس کمکهایی را برای آبادانی آن در نظر میگیرد.گروس از نظر سیاسی در این دوره جزو بیگلربیگی قلمرو علیشکر به مرکزیت همدان بود و حکومت آن هم به صورت موروثی در اختیار خاندان کبودوند بود. از ابتدای دوران زندیه تا سال ۱۱۸۳ ه.ق حاکم گروس محمد امین خان بودهاست و پس از او حکومت گروس به فرزندش محمد حسین خان میرسد.حکام و خوانین گروس در این دوره جزو قشرها درجه اول و مهم ایران بودهاند.از آثار موجود در گروس که متعلق به دوران زندیه میباشد، مسجد خسروآباد گروس است که در ۴۵ کیلومتری شهر بیجار و در روستای خسروآباد قرار دارد. گروس و کردستان در سالهای اولیه حکومت قاجار زیر نظر حکومت اداره میشدند، در آن زمان تقسیمات اداری و حکومتی کشور شامل پنج حکمرانی و دوازده حکومتنشین بودهاست، اولین حکمرانی آذربایجان و مقر ولیعهد بود که شامل آذربایجان، همدان، زنجان و گروس بودهاست، گروس جزو ایالت آذربایجان و تحت حاکمیت نایب السلطنه بوده. در این دوران از پنج ولایت پنج بلوک و ناحیه جدا کردند و تحت اداره یک حکومت قرار دادندهمچنین از قزوین و همدان و آذربایجان و… بلوکی مجزا و به زنجان اضافه کردند که خمسه نام گرفت. در همین ایام بلوک کرسف از ناحیه گروس جدا و به خمسه پیوست، (منطقه سهرورد قدیم) هم جزو این بلوک بود، حاج میرزا آقاسی در زمان محمدشاه قاجار و بعد از مرگ محمدصادق خان گروسی در سال ۱۲۶۰ ه.ق ولایت گروس را از زیر پوشش نایب السلطنه خارج و حکومت آن را مستقل کرد تا شاه و صدراعظم بهراحتی بتوانند حکام آن را عزل و نصب کنند، بنابر نوشته امیر نظام گروسی حاج میرزا آقاسی بنابر کدورتی که با طایفه گروس داشت حکومت گروس را از گروسیان گرفت و به ابراهیم خان سلماسی سپرد، بعد از مرگ محمدشاه در سال ۱۲۶۳ ق حکومت گروس توسط امیرکبیر به طایفه گروس سپرده شد و ولایت گروس دوباره مستقل شد. در روزنامه دولت علیه ایران در سال ۱۲۸۲ آمدهاست: از آنجا که ولایت گروس نسبت به سایر ولایات ممالک محروسه کوچکتر و کم وسعتتر است و از آنجا، دو فوج در جزو افواج قاهره سرباز و قریب سیصد نفر برقرار بود و این قدر توپچی و سرباز از حوصلهٔ آن ولایت خارج بود لهذا با عرض و استدعای سپهسالار اعظم، حکم جهان مطاع همایون شد که سرباز آنجا را به یک فوج تمام که یکهزار و یکصد نفر باشد بکاهند.
در اوایل حکومت قاجار و زمان حاکمیت نجفقلی خان گروسی، صایینقلعه (شاهیندژ) و صفاخانه (میاندوآب) ضمیمه ولایت گروس شدند، در زمان محمدشاه قاجار الحاق اسفندآباد کردستان (قروه) به گروس با مرگ شاه در تاریخ ۱۲۶۴ ق منقضی شد. در سال ۱۲۹۸ ق و در زمان حکومت امیرنظام گروسی ساوجبلاغ و صایینقلعه ضمیمه ولایت گروس میشوند و در سال ۱۳۰۹ ق با استعفای امیرنظام گروسی از پیشکاری آذربایجان از خاک گروس جدا میشوند. در اواسط پادشاهی ناصرالدین شاه ولایت گروس جزو یکی از ۲۳ ایالت و ولایت ایران بود که به وسیلهٔ حکام محلی اداره میشدند، در اواخر حکومت قاجار و در زمان حاکمیت علیرضا خان گروسی، در سال ۱۳۲۰ ق حکومت را از خوانین گروس گرفتند و به افراد غیر گروسی واگذار کردند.[۱۰]پس از پیروزی انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی، تعداد ۲۷ ایالت و ولایت در مجلس دارای نماینده شدند که ولایت گروس هم جزو آنها بود و این ولایت شامل: بیجار و مضافات بود و مرکز حوزه انتخابیه هم شهر بیجار بود.در جریان شورش ابوالفتح خان سالارالدوله در سال ۱۳۲۹ ق که از کردستان و کرمانشاهان و گروس آغاز شد، صدمات فراوانی به گروس وارد آمد و منطقه ناامن شد، در گروس ضرغامالسلطنه، علیرضا خان گروسی و افتخار نظام گروسی، حامی سالارالدوله بودند، آنها مالیاتی که از مردم میگرفتند را صرف اردوی سالارالدوله کردند و این باعث فقر در گروس شد، در همان زمان با ویران شدن روستاها، از ۳۶۷ روستا در گروس، ۷۰ روستا خالی از سکنه شد، غارتگری و حملههای مکرر ایلهای مندمی و گلباغی در سالهای ۱۲۹۲ تا ۹۹ شمسی موجب ویرانی زیادی گردید.از لحاظ جغرافیایی گروس در زمان قاجار شاهراه ارتباطی، شمالغرب با غرب و مرکز ایران بود، گروس در آن دوره مرکز مهم تولید غله و قالی بافی بود و صادرات گندم به خارج از گروس انجام میگرفت، همچنین در زمان قحطی تبریز به دستور امیر نظام گروسی از گروس به تبریز گندم انتقال دادند و مردم از مرگ نجات یافتند.
مردم و فوج گروس در جنبش مشروطه ایران، وقایع آذربایجان و فتح تهران، نقش مؤثری ایفا کردهاند، در جریان وقایع آذربایجان، زمانی که ستارخان توسط نیروهای رحیم خان در اردبیل محاصره شده بود، علیرضا خان گروسی و افتخار نظام گروسی با ۴۰۰ سوار داوطلبانه به لشکر دولتی پیوستند و در ۷ محرم ۱۳۲۸ وارد شهر سراب شدند و به جانب اهر حرکت کردند.[۳۶][۳۷] مردم گروس در جریان فتح تهران در جمادیالثانی ۱۳۲۷ ق با آگاهی از مشروطیت به نیروهای فاتح تهران (نیروهای بختیاری، گیلانی و تبریزی) پیوستند.
در خلال جنگ جهانی اول بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی راه بر نیروهای بیگانه در بیجار باز شد. در سال ۱۹۱۶ ولایت گروس توسط روسها و سپس عثمانیها مورد حمله قرار گرفت، در اوایل جنگ مردم بیجار با نیروهای روس کنار آمدند اما بعد از آنکه شهر به دست عثمانیها افتاد، آنها به بهانه اینکه مردم با روسها همکاری کردهاند، شهر را ویران و مسجد جامع را با گلولههای توپ تخریب کردند، نیروهای عثمانی مواد غذایی و غلات را از مردم تصاحب کردند و شرایط سختی را به وجود آوردند. شهر بیجار در جریان جنگ جهانی اول بارها بین دو دولت عثمانی و روسیه دست به دست گردید و صدمه فراوانی به شهر و مردم وارد آمد بهطوریکه بعد از جنگ حدود نیمی از جمعیت خود را از دست داد که تعدادی از آنها در اثر جنگ و قحطی بعد از جنگ کشته شدند و تعدادی نیز با وجود آمدن این شرایط سخت مجبور به مهاجرت از این ولایت شدند، نیروهای انگلیس هم بعد از روسها و عثمانیها وارد بیجار شدند. پس از جنگ جهانی اول و بیرون رفتن قوای روسی و عثمانی گروس رونق گذشته خود را از دست داد. نیروهای روس در هنگام تخلیه بیجار در دی ماه سال ۱۲۹۶ شمسی، بازار بیجار را آتش زده و غارت کردند،[۳۹] همچنین آنها وارد خانههای مردم شده و اموال آنها را غارت کردند. قحطی بزرگی که بهدنبال جنگ جهانی اول و بین سالهای ۱۲۹۸–۱۲۹۶ در ایران اتفاق افتاد، به شهر بیجار هم صدمات مالی و جانی زیادی وارد کرد.در میان شهرهای غرب ایران که به اشغال قوای بیگانه در جنگ جهانی اول درآمدند، شهر بیجار بیشترین صدمه را دید، نیروهای روس و عثمانی در زمان جنگ غلات و حبوبات را تصاحب کردند، قحط سالی بعد از جنگ در بیجار به شکلی بود که به مدت چند ماه روزی دویست نفر بر اثر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست میدادند، جمعیت شهر بیجار قبل از جنگ حدود ۲۰۰۰۰ نفر بود که بعد از جنگ و قحطی به حدود ۷۰۰۰ نفر کاهش یافت. به گفته داناهو، که یک افسر سیاسی اعزام شده به بیجار در زمان جنگ جهانی اول بودهاست، جمعیت این شهر در سال ۱۹۱۸ و در پایان جنگ و قحطی برابر با ۱۰۰۰۰ هزار نفر بوده است. داناهو در خاطراتش اشاره کردهاست: هنگامی که این منطقه به دام قحطی افتاد، او چارهای نداشتهاست جز آنکه برای کاستن از شدت درد و رنج فراگیر، با روند خرید گندم با پول انگلیسیها همکاری کند.
شهر بیجار قبل از تقسیمبندی استانی مرکز ولایت گروس بودهاست، گروس به محدودهای شامل قسمتهایی از استانهای قزوین، زنجان، همدان و کردستان کنونی اطلاق میشده است. با تقسیمات سیاسی کشور در سال ۱۳۱۶ شمسی که برای اولین بار بود در دوران پهلوی صورت میگرفت گروس از یک ولایت نیمه مستقل تنها به یک شهرستان کوچک به نام بیجار گروس که شامل هفت دهستان و ۲۶۷ روستای آباد بوده است، تبدیل شد.
پس از نهضت مشروطیت، اولین قانون تقسیمات کشوری تحت عنوان قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام در ۱۴ ذیقعده ۱۳۲۵ به تصویب رسید که بر اساس ماده ۲ آن، کشور به چهار ایالت آذربایجان، کرمان و بلوچستان، فارس، و خراسان تقسیم شده بود. بر اساس قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب ۱۶ آبان ۱۳۱۶، کشور به شش استان و پنجاه شهرستان تقسیم شد. مطابق این قانون، تقسیمات کشوری به ترتیب عبارت بود از: استان، شهرستان، بخش، دهستان، قصبه و ده. استانهای کشور شامل استانهای شمال، شمالغرب، شمالشرق، غرب، جنوب و استان مکران بود. در این تقسیمبندی استانهای کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی استقرار آنها و جهات اربعه، نامگذاری گردیدند که بیجار گروس در استان غرب جای گرفت. گستردگی استان غرب به گونهای بود که از نواحی کردستان تا خرمشهر و آبادان کنونی را در بر میگرفت و دوازده شهرستان تابع آن عبارت بودند از: کردستان، گروس، کرمانشاهان، باوندپور، پشتکوه، لرستان، بروجرد، همدان، ملایر، خرمشهر، آبادان و کهگیلویه.
بر طبق قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران (مصوب ۳ بهمن ۱۳۱۶)، تعداد استانها از شش استان به ده استان تغییر کرد. نام استانها به ترتیب از یکم تا دهم شد. هر استان از چند شهرستان و هر شهرستان از چند بخش تشکیل میشد. علاوه بر این ده استان، پایتخت و نواحی پیرامون آن، استان مستقل تهران را تشکیل میداد. تا ۱۳۲۷ تعداد این استانها ثابت ماند. استان پنجم شامل یازده شهرستان: ایلام، شاهآباد، قصرشیرین، کرمانشاهان، سنندج، سقز، ملایر، نهاوند، تویسرکان، همدان و بیجار.
شهرستان بیجار از سال ۱۳۲۵ تا سال ۱۳۳۷ در تقسیمات کشوری به استان همدان پیوست. با تشکیل استان کردستان در سال ۱۳۳۷ شهرستان بیجار گروس به کردستان پیوست. شهر بیجار هماینک مرکز شهرستان بیجار و در بخش مرکزی این شهرستان جای گرفتهاست.
بیجار منطقهای است کوهستانی در امتداد سلسله جبال غربی ایران و یک سوم اراضی آن تقریباً کوهستانی است. نوع زمین و ساختمان آن مرکب از سنگهایی رسوبی بهویژه ترکیبات رسی و آهکی و شنی مخلوط میباشد که مربوط به دگرگونیهای دوران سوم زمینشناسی است. این شهر در طول ۴۷ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی گرینویچ و عرض شمالی ۳۵ دجه و ۵۲ دقیقه استوا واقع شدهاست. ارتفاع بیجار از سطح دریا ۱٬۹۴۰ متر میباشد، شهر بیجار ۷۷۰ متر از تهران و ۴۲۵ متر از سنندج بلندتر است. بیجار دارای آب و هوای سرد و خشک است. فاصله شهر بیجار با تهران در حدود ۴۸۰ کیلومتر میباشد که با آسفالت شدن مسیر بیجار به قیدار به ۴۲۰کیلومتر کاهش یافتهاست.
این منطقه دارای آب و هوایی نیمه خشک است. به علت ارتفاع زیاد منطقه نسبت به سایر مناطق استان، اختلاف درجه حرارت سردترین روز سال با گرمترین روز سال به ۷۹ درجه سانتی گراد میرسد. حداقل دما در منطقه مربوط به بهمن ماه با ۳۸ درجه سانتی گراد زیر صفر و حداکثر آن مربوط به ماههای تیر و مرداد با ۴۱ درجه سانتی گراد بالای صفر بودهاست. متوسط بارش سالیانه منطقه ۹/۴۳۹ میلیمتر است. طول مدت ماههای خشک منطقه به ۴ ماه میرسد و تعداد روزهای یخبندان منطقه ۱۰۷ روز میباشد.
قبل از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، جمعیت شهر بیجار حدود ۲۰۰۰۰ نفر بودهاست؛ که بعد از جنگ و به دنبال آن قحطی و خشکسالی در سال ۱۹۱۸ به حدود ۱۰۰۰۰ نفر کاهش مییابد. در سال ۱۹۴۸، جمعیت شهر بیجار به حدود ۷۰۰۰ نفر کاهش پیدا میکند، در سال ۱۲۹۷ شمسی تعداد زیادی از مردم گروس و بیجار به دلیل آنفلوآنزا از بین رفتند. در سال ۱۳۴۳ شمسی (۱۹۶۴) جمعیت شهر بیجار ۱۰۰۹۰ نفر بودهاست. جمعیت شهر بیجار در سال ۱۹۷۶ برابر با ۱۳۵۴ شمسی ۱۷۲۲۴ نفر و به ترتیب در سالهای: ۱۹۸۶، ۱۹۹۱، ۱۹۹۶، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ برابر با ۳۴۱۲۳، ۳۹۴۸۸، ۴۴۲۴۰، ۴۶۱۵۶ و ۴۷۵۳۷ نفر بودهاست.آهنگ رشد جمعیت بیجار به دلیل مهاجرت بالا منفی میباشد.طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰: جمعیت شهرستان بیجار برابر با ۹۳٬۷۱۴ نفر، ۴۶۶۱۳ مرد و ۴۷۱۰۱ نفر زن میباشد که ۲۶۱۲۷ خانوار را شامل میشود جمعیت نقاط شهری: ۵۲٬۲۸۳ نفر، ۲۶۰۲۳ مرد و ۲۶۲۶۰ زن، ۱۴۹۷۰ خانوار میباشد. جمعیت نقاط روستایی: ۴۱۴۳۱ نفر، ۲۰۵۹۰ مرد و ۲۰۸۴۱ زن، ۱۱۱۵۷ خانوار میباشد. آمار مهاجرت مردم این شهر بسیار بالاست، دلایل عمدهای همچون بیکاری و کمبود امکانات مسبب این امر هستند.
مهاجرت از بیجار بزرگترین معضل این شهر میباشد که خود معلول نبود امکانات و شغل است، بیتوجهی به شهر بیجار باعث آمار بالای مهاجرت مردم این شهر به پایتخت و شهرهای دیگر شده و به دنبال این موضوع کم شدن جمعیت شهر و حتی شهرستان بیجار هم یکی از دلایلی است که دولت و بخش خصوصی به سرمایهگذاری در آن توجهی نمیکند، بر طبق آمارهای مختلف از حدود ۱۰ سال پیش، بیش از ۳۰ هزار نفر از این شهر به دیگر نقاط ایران کوچ کردهاند.
اهالی شهر بیجار به کردی سورانی با لهجهٔ گروسی سخن میگویند، همچنین در منطقه بیجار گروس به گویشهای کلهری و گورانی نیز تکلم میکنند. گروسی یکی از لهجههای کردی است. این زبان بیشتر در مناطق بیجار گروس و قروه تکلم میشود. کردی گروسی رابط بین کردی سورانی با کلهری است چنانکه گویش و کاربرد لغات کمتر کلهری بوده ولی لهجهٔ سخن گفتن همانند کردی سورانی (سنندجی) میباشد. البته کلماتی را نیز از کردی کرمانجی (شکاکی) به قرض گرفتهاست. بیشینه مردم بیجار، مسلمانِ شیعه هستند.
یهودیان بیجار که از آنها با عنوان کلیمی هم نام برده میشود در بیجار و به زبان کردی (موسایی) نام داشتند و محلهای که در آن ساکن بودند هم (محله موساییها) نام دارد. در مورد تاریخ دقیق سکونت یهودیان در بیجار اطلاعاتی در دست نیست اما تا جایی که مشخص است، یهودیان در زمان صفویه به بعد در بیجار و گروس زندگی میکردهاند، آنها در رونق فربحر داشتهاند.
یهودیان (کلیمیان) با توجه به اسناد قدیمی گروس در سال ۱۳۲۹ قمری، جمعیتی برابر ۳۰۰ خانوار بودهاند و زمانی که شهر بیجار ۱۲۰۰ خانوار و ۸۹۱۲ نفر جمعیت داشتهاست، ۱۰۸ خانوار آنها یهودی بودهاند، آنها مدرسه، کنیسه، گرمابه، قصابی و حتی چشمهٔ آب مخصوص به خود را داشتهاند.
در دوره پنجم انتخابات مجلس شورای ملی، دکتر لقمان شهسواری که کاندید نمایندگی مجلس از سوی کلیمیان گروس بود، بهعنوان نماینده کلیمیان ایران، به مجلس شورای ملی راه یافت.
جمعیت یهودیان بیجار در سال ۱۳۱۶ شمسی ۶۱۰۰ نفر و در سال ۱۳۴۳ در حالی که جمعیت شهر بیجار ۱۰۰۹۰ نفر بودهاست، یهودیان نیم درصد کل جمعیت یعنی حدود ۵۰۰ نفر بودهاند. دلیل کاهش جمعیت آنها مهاجرت به اسرائیل بودهاست. یهودیان به غیر از شهر بیجار در روستاهای گروس از جمله: پیرتاج، خسروآباد و… ساکن بودهاند. گورستان اختصاصی یهودیان بیجار در دامنه کوه نقاره کوب قرار داشتهاست.
قالی، قالیچه، گلیم، جاجیم و … از برجستهترین صنایع دستی منطقه بیجار محسوب میشوند. بیجار به عنوان یکی از متقدمین صنعت فرش بافی در ایران به حساب میآید، مناطق قالی بافی در گذشته و حال شامل شهر بیجار و روستاهای اطرافش است. تعداد زیادی از قالیهای قدیمیکردستان که هماینک در موزههای بزرگ فرش در داخل و خارج کشور نگهداری میگردند از قالیهای بافت بیجار هستند. قالیبافی در این شهر دارای سابقه دیرینهای است و قدمت بافت قالیهای تاریخ دار بیجار (موجود در خارج از کشور) به سال ۱۲۶۶ ه.ق) بازمیگردد. ویژگی شاخص قالی بیجار، ساختار متراکم این قالی هاست. بافت آنها به گونهایست که نمیتوان آنها را تا کرد. در مراحل اولیه تجارت فرش، اینگونه فرشها را «لول» مینامیدند. این کلمه بیانگر استحکام بیش از حد فرشهای بیجار است. برای تولید این فرش که مانند تخته محکم است، یک پود بسیار ضخیم را علاوه بر یکی دو پود نازک، وارد بافت فرش میکنند. این عمل به صورت متناوب در تار و پود فرش تکرار میشود. با کوبیده شدن گرهای فرش توسط شانه آهنی، بافت فرش بسیار محکمتر میشود. نقش فرشهای این منطقه بیشتر شامل طرحهای منظم است و به نسبت نوع روستایی آن، دارای خطوط ملایمتر و نقش مایههایی طبیعیتری است. در این طرحها، نقوش کلاسیک ایرانی بزرگ شده و در کنار نقشهایی که تحت تأثیر مدلهای روستایی و قبیلهای است، دیده میشوند. این قالیچهها که از جذابیت و گیرایی خاص برخوردارند، بافتی ظریف دارند و اصالت و سادگی در طرح و رنگ آنها مشهود است.
معروفترین طرحهای امروزی در منطقه عبارتند از: شکارگاه مانند شکارگاه ترنج دار – شکارگاه دورنما - طرحهای تصویری مانند طرحهای لیلی و مجنون و طرحهای مینیاتور و داستانهای اسطورهای -گل فرنگ مانند گل فرنگ مستوفی، گل فرنگ طره دار، گل فرنگ لچک ترنج دار، دسته گل، گل فرنگ و اسلیمی (پیچی)، گل و بلبل و گلدانی، طرح خرچنگی - طرح بندی مانند بندی خاتم شیرازی، بندی گل فرنگ، مینا خانی، دار و- گل مانند ربعی دار و گل، مستوفی دار و گل شاه عباسی مانند شاه عباسی افشان، لچک ترنج دار، کف ساده- اسلیمی مانند اسلیمی گل فرنگ، اسلیمی هندسی یا سرداری، دهن اژدری - درختی مانند درختی بید مجنون، درختی گل و بلبل، درختی دورنما، درختی گلدانی، درختی ترمه- ماهی درهم مانند ماهی بیجار، ماهی سنه، ماهی افشار، ماهی میرک، ماهی زبیده، ماهی حسن تیمور، سگ ماهی، ماهی زنبوری، ماهی ریز- طرحهای هندسی مانند سمن بر خانم، اسلیمی شکسته، خاتم شیرازی.
یکی از مشخصههای قالی بیجار یا گروس، رنگهای بکار رفته در آن است. تضاد جسورانه بین رنگهای به کار رفته، زیبائی این قالیها را دو چندان میکند. رنگهای ناب و شادی که بافنده کرد برای قالیهایش انتخاب میکند. بیانگر طبیعت سرد وحشی و در عین حال رنگارنگ کردستان است در قالیهای گروس به کار بردن رنگهای شاد و تند مانند قرمز و رنگهای متمایل به آن به ویژه رنگهای: چهرهای (یک اصطلاح محلی برای رنگ صورتی پررنگ) و صورتی و پوست پیازی، مشکی، سفید، حنایی و انواع سبزها در زمینههای سرمهای و سفید و قرمز زیاد به چشم میخورد. بکار بردن رنگهای سبز و سفید و پیازی و کاهی بر زمینه لاکی شادابی دیگری بر فرشهای گروس میدهد و نقشها را در دید واضح و روشن و برجسته مینمایاند. این جسارت را در کاربرد نوعی از رنگ زرد میتوان دید که خاص بیجار است و حتی در قالیهای کف ساده که متن آنها ساده و خلوت میباشد به کار میرفتهاست. در فرشهای بیجار مانند بافتههای برخی از مناطق غربی ایران گاهی کیفیت دو رنگی (رگه) نیز دیده میشود. تعداد رنگها در قالی بیجار از ۲۷ رنگ تجاوز نمیکند و رنگهای قرمز و سفید و سرمهای بیش از دیگر رنگها به کار میرود و رنگهای تند و تیز آبی نیز به چشم میخورد.
شهر و شهرستان بیجار از لحاظ مسیر ارتباطی جادهای از موقعیت خوبی برخوردار است، بیجار تنها راه ارتباطی میان استان کردستان و استان زنجان میباشد، همچنین جاده بیجار - تکاب، یکی از راههای ارتباطی استان کردستان با استان آذربایجان غربی است، از سمت شرق جاده بیجار - کبودراهنگ و بیجار - بهار هم یکی از راههای ارتباطی مابین استان کردستان و استان همدان میباشد. راههای ارتباطی بیجار در داخل استان کردستان از جنوب به قروه و از شرق به شهرههای دیواندره و سنندج منتهی میشود.
جاذبه های بیجار
منطقه حفاظت شده بیجار: منطقه حفاظت شده بیجار در ۱۵ کیلومتری شمال غرب شهر قرار دارد که پوشش گیاهی متنوعی دارد. در این منطقه رودخانه ها و چشمه هایبسیاری وجود دارد. رودخانه قزل اوزن از پرآب ترین رودخانه های استان کردستان است. رودخانه قمچقا نیز همانند قزل اوزن از رودخانه های پرآب طبیعت این منطقه است. چشمه حاج زاغه سی، کله شیر، سید شهاب و قره بلاغ از مهم ترین چشمه های آن محسوب می شوند که در فصل تابستان و پاییز برای حیات وحش این منطقه اهمیت حیاتی دارند. بیش از ۳۰ گونه پستاندار، ۱۴۰ گونه پرنده و ۲۰ گونه خزنده در این منطقه شناسایی شده است.
قلعه قمچقای: قلعه قمچقای در روستایی با همین نام قرار دارد. قدمت این قلعه به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد و در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. از قدیمی ترین کتیبه های ایران که به گفته باستان شناسان با نقش هیروگلیف و به خط هراتیک است در این قلعه یافت شده است. ارتفاع دیواره های این قلعه ۲۰۰ متر است و تنها راه ارتباطی قلعه با خارج، گذرگاه باریکی است که تنها یک نفر به دشواری می تواند از آن عبور کند. این قلعه از لحاظ قدمت اهمیت فراوانی دارد و در دوره های تاریخی متعدد توسط اقوام گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. مساحت قلعه بیش از ۵ هزار متر مربع است و مخازن متعدد آب دارد. این قلعه نیازی به استحکامات دفاعی نداشته است چراکه موقعیت جغرافیایی آن به گونه ای بوده است که به دره ای عمیق و پرتگاه هایی مخوف و بلند مشرف بوده است.
برج آجری اشقون بابا: برج آجری اشقون بابا در روستای علیشاه و ینگی کند قرار دارد و قدمت آن به دوران سلجوقیان می رسد. آثار و بقایاى مرمت در دوره صفوى بر روی این برج آجری دیده می شود. مردم بومی از این قلعه با نام باباشاه یاد می کنند. این اثر تاریخی به ثبت ملی رسیده است.
برج ینگی ارخ: برج ینگی ارخ در روستای ینگی واقع شده است که از آثار برجای مانده از دوران صفویان محسوب می شود. داخلبرج از مصالحی همچون سنگ لاشه تراش خورده و ملات ساروج نیم پخت ساخته شده است و احتمال می رود که اقامتگاهی بین راهی بوده که در گذشته مورد استفاده مسافران قرار می گرفته است. پلان برج دارای شکل دایره ای به قطر ۶ متر است. این برج گنبدی تیز داشته است که به مرور زمان تخریب شده است.
برج اوچ گنبد خان: برج اوچ گنبد خان، برجی سنگی است که در فاصله ۷۵ كيلومتری شمال غرب شهر بيجار قرار دارد. این گنبد پلانی دایره ای دارد و از وجه تسمیه آن اطلاع دقیقی وجود ندارد. ارتفاع این برج به ۶ متر می رسد و احتمالا بنایی بین راهی بوده است. قدمت آن به دوران صفویه می رسد.
چشمه آب تلخ پیر صالح: در روستای «قشلاق لو» از توابع شهرستان بیجار چشمه آب معدنی تلخی وجود دارد و علت نامگذاری چشمه آب تلخ پیر صالح به علت تلخ بودن آب آن است . اين چشمه در مسير جاده بيجار-ديواندره واقع است كه برای درمان بیماری های روماتیسمی مورد استفاده مراجعه كنندگان قرار می گیرد . علت تلخی آب چشمه به طور دقیق مشخص نیست . علاوه بر چشمه های فوق الذكر، در استان كردستان چشمه های طبیعی و آب معدنی دیگری نیز وجود دارد كه اهم آنها عبارتند از : چشمه سراب بیجار در یك كیلومتری جنوب غربی بیجار كه تأمین كننده آب آشامیدنی شهر بیجار است. چشمه خاورآباد در جنوب شرقی سراب بیجار كه برای تأمین آب پادگان از آن استفاده می شود . چشمه سراب قروه كه در دامنه كوه امام زاده ابراهیم عطار قرار دارد و مورد توجه اهالی بومی می باشد . چشمه قمچقای كه در دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار قرار گرفته است . چشمه سراب ونیسار كه در دشت «چهاردولی» قروه زیركوه كمرزرد قرار دارد . چشمه سراب وینسار آب بسیار گوارا و عالی در داخل روستای وینسار از دل زمین بیرون می آید.
پل صلوات آباد: پل صلوات آباد یادگاری از دوران صفویه است که در روستایی با همین نام قرار دارد. این پل بر روی طولانی ترین رود منطقه، قزل اوزن ساخته شده است. این پل هشت دهانه دارد که از شمال به جنوب از بزرگی آن ها کاسته می شود. پل صلوات آباد در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسیده است.
پل قجور: پل قجور نیز بر روی رودخانه قزن اوزن قرار دارد و مرتفع ترین پل استان است. این پل در مسیر کاروان روی جاده زنجان به بیجار احداث شده است.
پل گل قشلاق: پل گل قشلاق در روستایی با همین نام واقع شده است. قدمت این پل به اواخر حکومت ایلخانیان می رسد.
سد گلبلاغ: گلبلاغ سدی خاکی است که در مسیر رود اوزن دره ساخته شده است و از آب آن برای مصرف امور کشاورزی زمین های اطراف استفاده می کنند. محیط اطراف دریاچه سد برای استراحت و تفریح مناسب است و گردشگران زیادی از این منطقه برای قایق سواری، ورزش های گروهی و پیک نیک استفاده می کنند. پرورش ماهی قزل آلا یکی از کارهایی است که در این دریاچه انجام می شود.
محوطه یاسوکند و امامزاده عقیل: محوطه یاسوکند و امامزاده عقیل در بخش جنوبی شهر قرار دارد. بنای امامزاده عقیل از قدیمی ترین آثار معماری کردستان در دوره اسلامیمحسوب می شود. از مشخصات خاص معماری این بنا آجرکاری با طرح ها و نوشته های مختلف است. باتوجه به نوع معماری و تزیینات به کار رفته در بنا، تاریخ احداث آن را به دوره سلجوقیان نسبت داده اند و در زمان ایلخانیان از آن همچنان استفاده می شده است. این بنا از مهم ترین بناهای دوره سلجوقی در ایران محسوب می شود که به ثبت ملی رسیده است.
تپه قلعه: تپه قلعه یا چنگیز قلعه از آثار برجای مانده از دوران پس از اسلام است که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. گفته می شود هنگامی که بیجار در دوران مغول ها هدف حمله قرار گرفت؛ چنگیز در ۱۰ کیلومتری بیجار اقامت کرد و در بالای کوهی به همین نام قلعه ای ساخت که اکنون به چنگیز قلعه شهرت دارد.
تپه چغا: تپه چغا در روستای دارغیاث قرار دارد که قدمت آن به هزاره دوم قبل از میلاد می رسد. چغا به معنی تپه ای است که دور آن زمین هموار قرار دارد. این تپه به ثبت ملی رسیده است.
تپه قبا سرخ: تپه قبا سرخ یادگاری از دوران ساسانیان است که در روستایی با همین نام قرار دارد. این تپه نیز آثار ملی ایران به شمار می رود.
تپه سراب گرگین: تپه سراب گرگین در روستای گرگین در شهرستان بیجار قرار دارد که قدمت آن به دوران ساسانیان می رسد. این تپه نیز همانند سایر تپه های باستانی منطقه به ثبت ملی رسیده است.
مسجد خسروآباد گروس: مسجد خسروآباد گروس به دوران قاجار تعلق دارد و در روستایی با همین نام واقع شده است. احتمال داده می شود که بانی این مسجد خسرو خان اردلان باشد. این مسجد دارای پلان شبستانی است كه با شش ستون مدور قطور آجری و پانزده گنبد مسقف شده است. این مسجد یکی از مساجد تک ایوانی کشور است که در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. از ویژگی های این مسجد می توان به آجرکاری های متنوع آن اشاره کرد.
قلعه بانو: قلعه بانو در مرکز شهر بیجار واقع شده است که آن را متعلق به هزاره دوم قبل از ميلاد می دانند. این قلعه سندی بر قدمت باستانی شهر است.
قلعه قدیمی: قلعه قدیمی مربوط به اواخر قاجار و اوایل دوران پهلوی است. این قلعه در روستای حسن آباد قرار دارد و به ثبت ملی رسیده است.
بازار سنتی بیجار: مجموعه بازار سنتی بیجار به دوران صفوی تعلق دارد که در دوران حمله کریم خان زند و جنگ جهانی اول بسیاری از آن آسیب دید. این بازار هم اکنون بازسازی شده است و در بافت قدیمی شهر در مرکز بیجار قرار دارد. مجموعه بازار، شامل یک راسته طولانی شمالی، جنوبی و تیمچه ای بنام حاج شهباز و سرایی به نام سرای امیر تومان است. تیمچه حاج شهباز دارای یک فضای سرپوشیده مرکزی است که حجره هایی در پیرامون آن قرار دارد. سرای امیرتومان دارای یک حیاط مرکزی است که حجره هایی در پیرامون آن احداث شده است.
امامزاده حمزه عرب: امامزاده حمزه عرب در بالای کوهی با همین نام به ارتفاع دو هزار و ۶۴۰ متر از سطح دریا واقع شده است. سید جلیل القدری ازسلسله سادات موسی بن جعفر (ع) درسال ۹۷۳ هجری شمسی به گفته خودش در این مکان دفن شده است و در میان مردم محلی احترام خاصی دارد.
مقبره سید مسیب سید شکر: مقبره سید مسیب سید شکر در روستای میرک قرار دارد که دارای یک شبستان و یک سالن بزرگ با پوشش سقف گنبدی شکل است. در روزهای خاصی از سال مراسم تعزیه خوانی در این بارگاه انجام می شود.
مقبره صاحبه خاتون: مقبره صاحبه خاتون در ۲۷ کیلومتری شهر بیجار در تپه ای نزیک روستای دهبنه واقع شده است.
امامزاده خضر: محوطه امامزاده خضر مدفن امامزاده پیر خضر است و دارای ۳۰ متر مربع زیر بنا است که اصالت و شالوده اصلی آن از نوع بناهای خشتی است و با چهار پایه و یک طاق گنبدی ساخته شده است. قعه تاریخی پیرخضر بنایی است واقع در روستای قبا سرخ از توابع شهرستان بیجار که در اواخر حکومت صفوی احداث شده است و مورد احترام و توجه مردم منطقه است.
حمام یاسوکند: حمام یاسوکند حمامی قدیمی است که از لحاظ معماری اهمیت دارد. این حمام دارای مدخل ورودی، هشتی، حمام گرم و سرد، توان، خزینه، اتاق تقسیم آب و ... است. حمام یاسوکند مربوط به دوره ایلخانی است و به ثبت ملی رسیده است.
چال تپه: چال تپه در روستای پیر تاج واقع شده است و از آثار ملی ایران محسوب می شود.
چهار باغ گروس: چهار باغ گروس عمارت و باغی در جنوب شهر بیجار است که قدمت آن به دوران صفویه می رسد. این عمارت دارای کوشکی دو طبقه، آب نماها و مجسمه های مرمرین است. لطفعلی خان حاکم آن زمان بانی احداث این عمارت بوده است. اطراف این عمارت را درختان صنوبر احاطه کرده است. متاسفانه ساختمان ها و بناهای این باغ تخریب شده است.
پیست اسکی نسار: پیست اسکی نسار یکی از ۵ تفرجگاه مهم استان کردستان است که به علت دسترسی آسان و مشرف بودن به شهر از پیست های خاص ایران است. این پیست با وسعت ۱۱۲ هکتار بر دامنه کوه نسار قرار دارد.
..............................
آرشیو