کاکا در مصاحبه جدیدش از کارلو آنچلوتی به عنوان بهترین سرمربی خود یاد کرد.
به گزارش طرفداری و به نقل از اسکای، کاکا در طول سالیان کنار بازیکنان زیادی بازی کرد که همیشه از او توپ می خواستند؛ بدین ترتیب ارسال پاس های رو به بیرون، به بخشی از بازی او تبدیل شد. آیا هرگز فیلیپه اینزاگی برای درخواست کردن توپ، به سمت این ستاره برزیلی آن روزهای میلان فریاد زده است؟
چند مرتبه این اتفاق افتاد (می خندد). بعضا خودم هم در موقعیت آن ها قرار گرفتم و از بقیه خواستم تا پاس به بیرون ارسال کنند. من با بازیکنان شگفت انگیزی همچون آندری شوچنکو، رونالدو، رونالدینیو و کریستیانو رونالدو بازی کردم. گاهی توپ را به چنین بازیکنانی پاس می دهی و پیش خودت فکر می کنی که بعید است توپ را گل کنند. با خودت می گویی بهتر است توپ را به من برگردانند تا حرکت دیگری را پیاده کنم. اما بعد متوجه گلزنی آن ها می شوی. آنگاه تمام کاری که از دستت بر می آید، ملحق شدن به شادی پس از گل و تبریک گفتن به آن ها است.
از کاکا سوال شد که از بین هم تیمی های سابق، چه کسی بهتر از همه توپ را شوت می کرد. پاسخ او از این قرار بود:
شاید آدریانو. او شوت های محکمی می زد. اما من فکر می کنم روبرتو کارلوس شماره یک است.
کاکا می گوید گلی که با گرفتن توپ از لیونل مسی در نیمه زمین خودی و سپس وارد کردن آن به دروازه آرژانتین در جریان یک دیدار دوستانه در وزشگاه امارات که در سال 2006 برگزار شد، یکی از سه گل برتر دوران حرفه ای او محسوب می شود. یک سال پس از آن گل و مجددا در انگلیس، او در دیدار رفت از نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر منچستریونایتد گلی معروف تر به ثمر رساند.
دیگر گل برتر من، گلی بود که در سن سیرو وارد دروازه فنرباحچه کردم. اما هرگز به این توجه نکرده بودم که دو مورد از سه گل برتر من، در انگلیس از راه رسیده اند. گلی که در نیمه نهایی مقابل منچستریونایتد زدم، احتمالا زیباترین گل من بود. به نظرم 2007 نقطه اوج دوران حرفه ای من بود. من در آن سال به مهم ترین عناوین ممکن دست یافتم: لیگ قهرمانان اروپا، جام باشگاه های جهان، توپ طلا و جایزه بهترین بازیکن سال فیفا. البته که در سال های دیگر هم جوایزی داشتم ولی 2007 نقطه اوج من بود.
آن تیم رویایی میلان با حضور آندره آ پیرلو، کلارنس سیدورف، پائولو مالدینی، الساندرو نستا، اینزاگی و... چیزی است که دوست داریم بیشتر از زبان کاکا در مورد آن بشنویم.
عالی بود. همه ما می دانیم که بحث فقط بر سر استعداد نبود. البته که استعداد عامل مهمی است ولی فوتبال شبیه یک جورچین است و شما باید قطعاتش را به درستی کنار هم قرار بدهید. رهبران زیادی در آن تیم وجود داشتند و خبری از غرور نبود، بنابراین صرف نظر از این که چه کسی گلزنی می کند، همه دنبال برنده شدن بودیم. وقتی چنین وضعیتی در آن گروه از بازیکنان پا بر جا باشد، جورچین کامل می شود و ما به نتایج شگفت انگیزی رسیدیم. ما همچنین یک سرمربی حیرت انگیز همچون کارلو آنچلوتی داشتیم.
کاکا به مدت شش فصل شاگرد آنچلوتی بود و همراه او به انواع و اقسام افتخارات دست یافت. او همچنین سه سال شاگرد ژوزه مورینیو بود ولی دوران همکاری با مربی ایتالیایی برای کاکا یک چیز دیگر است.
من از تمامی مربیانم چیز جدیدی یاد گرفتم؛ حالا چه از نظر تاکتیکی، چه فنی یا شخصی. اما کارلو در نظر من بهترین بود چون بهترین بازی را از من می گرفت. به عقیده من، برجسته ترین ویژگی او توانایی مدیریت کردن افراد است. این نکته بسیار مهمی است. قطعا آنچلوتی شناخت خوبی از فوتبال و جنبه تاکتیکی آن و از این دست مسائل دارد اما چیزی که اهمیت داشت، نحوه مدیریت کردن بازیکنان از جانب او بود. یک مربی 25 بازیکن در اختیار دارد ولی فقط می تواند 11 نفر را به زمین بفرستد، پس با بقیه چه باید کرد؟ چگونه می توان انگیزه آن ها را حفظ کرد؟ او راه انجام این کار را می دانست. او هر جا که می رود، در لحظه جدایی، بازیکنان خاطرات خوبی از او به یادگار دارند.
رئال مادرید در سال 2009 برای جذب کاکا رکورد نقل و انتقالات فوتبال را شکست (هر چند که آن ها چند هفته بعد برای جذب کریستیانو رونالدو مجددا این کار را انجام دادند). انتظار می رفت او در 27 سالگی در نقطه اوج دوران حرفه ای خود باشد ولی در نهایت اوضاع در سانتیاگو برنابئو مطابق میل پیش نرفت.
باید مقداری بازی خودم را تغییر می دادم. سبک رئال مادرید خیلی هجومی بود، بنابراین وقتی 3-0 از حریف جلو بودیم، هواداران همچنان برای زدن گل های بعدی شعار می دادند. سبک رئال مادرید همین است: آن ها دائما هجومی بازی می کنند. گاهی باید با شرایط سازگار شد.
کاکا یک شماره 10 فوق العاده بود؛ پستی که به نظر دیگر اهمیت خود را در فوتبال از دست داده است و حالا وینگرها و بازیکنان کناری حرف اول را می زنند.
دیگر خبری از شماره 10 های کلاسیک نیست. من این تحول را در فوتبال تجربه کردم. وضعیت عجیبی است چون این طور نیست که دیگر بازیکنی در این پست بازی نکند، بلکه اهمیت سایر پست ها نسبت به این پست افزایش پیدا کرده است. در عوض حالا تیم ها 3-3-4 بازی می کنند و سه بازیکن خط میانی، هافبک هایی باکس تو باکس هستند.
آیا کاکا چرایی این اتفاق را می داند؟
حالا اهمیت جلوتر بودن خط دفاعی تیم ها افزایش پیدا کرده است. وقتی خط دفاعی جلوتر باشد، فضا کمتر می شود بنابراین دیگر شماره 10ها فرصت فکر کردن ندارند. قبلا فضای زیادی در اختیار ما قرار می گرفت چرا که مدافعان می ترسیدند شماره 10 حریف بتواند پاس در عمق خطرناکی ارسال کند. به همین دلیل، آن روزها فضای بیشتری در اختیار ما قرار می گرفت.
شاید شما هم متوجه شده باشد که کاکا کم کم مثل یک مربی صحبت می کند. آیا او هم راه هم تیمی های سابقش را خواهد پیمود و همچون اینزاگی، پیرلو و جنارو گتوزو وارد وادی مربیگری خواهد شد؟ فعلا نه.
شاید ظرف 3 الی پنج سال دیگر بخواهم به زمین برگردم و به بازیکنان نزدیک تر باشم. اما در حال حاضر خودم را بیشتر در نقش یک مدیر تصور می کنم.
کاکا در ماه اکتبر برای سومین بار پدر شد اما این طور نیست که او کلا ورزش را فراموش کرده باشد و صرفا برای خانواده اش وقت بگذارد.
می خواهم سال آینده در یک دوی ماراتن شرکت کنم. هنوز هم تمرین می کنم. قصد دارم در ماه سپتامبر در مسابقات برلین شرکت کنم. قصد داشتم این کار را امسال انجام بدهم ولی ویروس مجال نداد. امیدوارم واکسن به زودی از راه برسد. می خواهم برگردم چون دلم برای لندن تنگ شده است.
همچنین بخوانید: