هومن افاضلی این هفته (هفته اول آذر 99) میهمان طرفداری بود. او در گفتگوی مفصلی که با سامان خدائی داشت تقریبا تمامی سوالات در خصوص خودش را پاسخ داد. این گفتگو امروز و فردا در پنج قسمت تقدیم شما می شود. در قسمت اول درباره وضعیت لیگ، پیش بینی از تیم های مدعی و در خطر سقوط، بازی های کم گل لیگ و همینطور زمان احتمالی ریزش مربیان صحبت کردیم.
بخش اول گفتگوی سامان خدائی با هومن افاضلی را می بینید و می خوانید:
سلام و درود خدمت مخاطبین رسانه طرفداری. برنامه امروز ملاقات با چهره ها یک میهمان ویژه دارد. آقای هومن افاضلی که خیلی وقت است به جای لفظ کارشناس، باید ایشان را سرمربی خطاب کنیم.
آقای افاضلی سلام، خیلی خوش آمدید به رسانه طرفداری.
من نیز خدمت شما و مخاطبین طرفداری سلام عرض می کنم. امیدوارم همه سالم و سلامت باشند و حرف هایی که اینجا می زنیم، به دردی بخورد.
این روزها مشغول به چه کاری هستید؟
من دو کار مهم انجام می دهم. اگر بخواهم صادقانه بگویم، اولین و مهم ترین کار، بچه داری است، زیرا خانمم در خانه نیست. سپس نیز وقتی کاری ندارم، سعی می کنم از آن زمان استفاده کنم تا چیزهای جدیدی به کارم اضافه کنم. خیلی برای این قضیه وقت گذاشته و سرمایه گذاری کرده ام. چه زمانی که گذاشته ام تا باشگاه های بیرون از ایران، امکانات و متدهای تمرینی شان را ببینم، چه متریالی که تهیه می کنم تا بتوانم چیزهای جدید یاد بگیرم و آن ها را وارد سیستم کاری ام کنم. الان هم این کار را کردم و چیزهایی آپدیت شده اند. این تایم خیلی زمان مهمی برایم است. وقتی شما مشغول کاری هستید، نمی توانید آن را آپدیت کنید ولی من معتقدم که شما هر سال نسبت به سال قبل باید یک سری چیز جدید در کارتان داشته باشید. مثلا اگر بازیکنی 5 سال پیش با من کار کرده باشد و الان همان کارها را مجددا از من ببیند، اصلا چیز خوبی نیست. یعنی من در این 5 سال هیچ تفاوتی نکرده ام. ممکن است چیزهای تجربی ای یاد گرفته باشم، مثلا برخوردم با بازیکن عوض شود ولی بچه نگاه می کند که متد تمرین ها، همان بوده و فقط رفتار عوض شده است. پس باید آدم سعی کند هر سال چیزهای جدیدی را در کارش بیاورد. این نیز با کلاس و این مسائل درست نمی شود. شما باید مطالعه کنید و این مطالعه باید مبنای علمی داشته باشد. چیزی باشد که جایی دیگر انجام شده و جواب مثبت داده باشد. سپس این ها را در فلسفه کاری خود وارد کنید. هر مربی باید دیدگاه و متد کاری خود را داشته باشد تا بتواند در چارچوب آن متد، ایده های کاری شکل گرفته اش را وارد بازی تیمش کند. این متد باید مطابق نیازهای امروز، مرتبا آپدیت شود. اگر شما این کار را نکنید، آن وقت بازیکنان خرد خرد اعتمادشان را از دست می دهند. بازیکن وقتی سر تمرین می آید، باید بداند امروز چیزی جدید یاد می گیرد. اگر این را نداشته باشد، انرژی پیشرفتش از بین می رود. آن وقت شما مجبورید فشار روانی روی بازیکن بگذارید تا بتوانید او را در طول یک فصل حفظ کنید. تا حدی می توانید با فشار روانی جلو بروید و سپس باید دُز آن ها را زیاد کنید. پس از مدتی دیگر نمی توانید بیشتر به او فشار بیاورید. زیرا استرس بازی و نتایج است و این ها خودش به اندازه کافی فشار می آورد. بنابراین شما باید حتما بتوانید با کارهای تمرینی چیزهای جدید به بازیکنان یاد دهید تا انگیزه بگیرند. این چیزهای جدید خود به خود بچه ها را به سمت پیشرفت سوق می دهد و پس از آن علاقه مندی به تمرین و فاکتورهای دیگر نیز پیش می آید. بنابراین شما حتما باید آپدیت بکنید و من در فواصل بین کارهایم، برای انجام این کار استفاده می کنم.
پس اینکه بعد از ماشین سازی با تیمی همکاری نمی کنید، دلیلش این است یا دلایل دیگری دارد؟
خیر. دلیلش این است که من وقتی در فصل گذشته با ماشین سازی قول و قراری داشتم، دو پیشنهاد داشتم که قبول نکردم زیرا فکر می کردم به ماشین سازی متعهدم. پیشنهادهایشان اگر بیشتر نبودند، کمتر از ماشین سازی نیز نبودند. سپس شرایط ماشین سازی تغییر کرد و در آن شرایط جدید با آن سازماندهی ای که شد، دیگر امکان همکاری میسر نشد. آن تیم ها نیز فکرهای دیگری کرده بودند و برای همین نشد. پس از آن نیز یکی دو باشگاه بودند که به توافق نرسیدیم. حال باید صبر کنیم. امیدوارم هیچ مربی ای کارش را از دست ندهد ولی به هر حال این واقعیت فوتبال است که این تغییرات در آن وجود دارد. باید ببینیم در ادامه فصل جایی پیدا می شود که من بتوانم در آن تاثیر بگذارم یا خیر. اگر فکر کنم جایی نمی توانم تاثیری بگذارم، آن شغل را قبول نخواهم کرد. حتی اگر وسط کاری ببینم نمی توانم تاثیری بگذارم، آن جا قطع همکاری خواهم کرد. این کار را در پارس جنوبی کردم. یعنی دیدم با چیزی که وجود دارد، آن چیزی که می خواهم باشد، نمی تواند شکل بگیرد. بنابراین سعی کردم فضا را به کسی بدهم که می تواند تاثیر بگذارد.
یک مسئله دیگر اینکه برخی مربیان صبر می کنند و منتظر تماس مدیران می ماند ولی شما به آمریکا سفر کردید. جریان این سفر چه بود؟
بخشی از آن مربوط به همان به روز رسانی ای بود که من دوست دارم انجام دهم. بخشی از آن نیز شخصی بود که باید انجام می شد. به هر حال اگر کسی بخواهم کسی دیگر را پیدا کند، راهش وجود دارد. دیگر شرایط مانند قدیم نیست. زمانی که ما جوان بودیم، فقط خانه ها تلفن داشتند آن هم به تعداد محدود. الان دیگر تلفن خانه ها زنگ نمی خورد و فقط موبایل ها زنگ می خورند و فکر کنم کم کم تلفن های خانگی را جمع کنند. بنابراین پیدا کردن آدم ها با واتساپ و این برنامه ها کار سختی نیست. اما در کل شما جایی که انتخاب می کنید باید ببینید می توانید تاثیر بگذارید یا خیر. اگر می توانید تاثیر بگذارید، فکر می کنم خوب باشد که به آن جا بروید و سعی کنید به آن ها کمک کنید تا آدم ها شرایط بهتری پیدا کنند.
دو هفته ابتدایی لیگ را تماشا کردید؟
بله من تقریبا همه بازی ها را دیدم. اگر برخی از بازی ها را ندیدم، به خاطر همزمانی بازی ها بود ولی سعی کردم بخش هایی از بازی همه تیم ها را ببینم.
در جایگاه یک کارشناس، این دو هفته را چطور دیدید؟
تیم ها با شرایط آرمانی فاصله زیادی دارند. دلیلش این است ما در کشورمان ثبات نداریم. ثبات یعنی اینکه شما یک مربی را با شناخت بیاورید. سپس به او تایم کافی بدهید و آن تیم شکل بگیرد. فوتبال را که ما درست نکرده ایم، یکی دیگر در جایی دیگر آن را درست کرده است. ما باید برویم و ببینیم آن ها که 150-200 سال پیش این ورزش را ابداع کرده اند، پس از این همه سال، چگونه فکر می کنند و تصمیم می گیرند. مثلا منچسترسیتی را ببینید. این باشگاه فکر کرده و دیده گواردیولا به فلسفه تیمش می خورد و آن آدم را آورده است. حال دیگر نمی گذارد برود و الان می بیند 5 سال است آنجاست. تازه قرارداد او را نیز تمدید کردند. یا لیورپول، رفته مربی ای آورده که با توجه به پیش داوری ای که راجع به او می کردند، درست بوده و دارد تیم را درست می کند. سال اول نیز موفق نبود ولی الان اصلا نمی گذارند برود. بقیه باشگاه ها نیز به همین شکل هستند. وقتی باشگاهی تصمیمی می گیرد و آن تصمیم خوب از آب درمی آید، باید به آن ثبات دهد. در حالی که ما در کشورمان اصلا چنین چیزی نداریم. حتی مدیران مان نیز ثبات ندارند. بزرگترین باشگاه های کشورمان در سال 3 مدیرعامل عوض می کنند. این چیز خیلی بدی است. آن آدم خودش ثبات ندارد و آن را به بقیه مجموعه اش نیز انتقال می دهد. یعنی آدم های زیر دستش، کادر فنی و بازیکنانش نیز ثبات ندارند. در حالی که این ها باید کنار هم بمانند و رشد کنند. بازیکن باید ثبات داشته باشد و رشد کند. مربی باید بماند و دیدگاهش را مرتبا در تیم جاری کند. سپس اشکالاتش را در هر فصل نقل و انتقالاتی برطرف کند. مثلا 2 بازیکنش را عوض کند و مرتبا تیم را بهتر کند. پس از 3 سال به تیمی تبدیل می شوید که آن ایده ای که دنبالش بودید را در زمین مسابقه می بینید. شما کدام مربی را در کشورمان می بینید که 3 سال جایی باشد؟ تقریبا هیچ کس یا خیلی به ندرت. همین عدم ثبات باعث می شود مثلا تیم سابق خودم ماشین سازی، از بازیکنان پارسال کسی داخل زمین نمی رود. کاری به کادر فنی اش ندارم. یعنی تیم، تیم دیگری است. بقیه تیم ها را نیز همین گونه هستند. اگر پرسپولیس هر سال درخشان است یا استقلال و سپاهان شاخص ظاهر می شوند، به خاطر این است که شاکله تیم را در نقل و انتقالات حفظ می کنند. اگر برخی جاها موفق نمی شوند، به خاطر تغییرات در کادر فنی شان است. مثلا سپاهان مربی و تیمش را تقریبا حفظ کرده ولی 3-4 مدیرعامل عوض کرده است. وقتی همه تیم ثبات داشته باشند، تیم خرد خرد رشد می کند.
ما در هفته اول 19 گل داشتیم و در هفته دوم 14 گل که پرگل ترین بازی نیز نتیجه 2-1 بود که در فوتبال دنیا، نتیجه ای کم گل است. الان برای نتیجه گیری زود است ولی فکر نمی کنید آن محافظه کاری خیلی زود در فصل جدید شروع شده است؟
من این را محافظه کاری نمی بینم. در واقع فکر می کنم بازیکنان تیم ها هنوز با هم مچ نشده اند. سپس صادقانه به شما بگویم، کیفیت فردی لیگ ما رو به نزول است. مثلا ما زمانی در لیگ مان بازیکنی مانند علی کریمی داشتیم ولی در حال حاضر کسی در سطح او نداریم. بازیکنانی دیگر مانند کاوه رضایی، مهدی طارمی و ... داشتیم که از لیگ ما رفته اند. چالش اقتصادی و البته حضور در فوتبال اروپایی بازیکنان را ترغیب می کند تا اگر شرایط بهتری را در آنجا می بینند، بروند. جذب بازیکن خارجی نیز ممنوع شده است. لیگ ما پتانسیل متوسطی دارد. تیم ها همه عین هم هستند. حتی به لحاظ جسمانی نیز شبیه به یکدیگر هستند. فقط 2-3 تیم کیفیت فردی بهتری دارند و خود به خود بالای جدول هستند. بقیه تیم ها کاملا متوسط هستند. شما به عنوان مربی می خواهید چیزی متفاوت را در زمین ارائه دهید. این را از کجا می آورید؟ از کیفیت بازیکن. وقتی بازیکنی دارید که می تواند مثلا 2 نفر را دریبل کند، پس می توانید یک سازماندهی تکنیکی برایش به وجود بیاورید و از آن نفع ببرید. شما الان کدام بازیکن لیگ ما را می بینید که بتواند 2 نفر را دریبل بزند؟ من کسی را نمی بینم. چه مهاجمی را می بینید که نسبت به بقیه مثلا 30 درصد بهتر باشد؟ کسی را نمی بینیم. یعنی همه به هم نزدیکند و کیفیت بین المللی ندارند. در واقع در حد لیگ خودمان خوب است. تیم ها در یک سطح هستند و برای مربیان سخت است چیزی را سازماندهی کنند زیرا کیفیت ها متوسط است. این چالش سختی برای مربیان بوده و آن احساس را به مربیان نمی دهد. اشکالی دیگر که اکنون نمود پیدا کرده، این است که ما کیفیت تولید بازیکن مان به شدت کاهش پیدا کرده زیرا تیم های پایه به دنبال خرید و فروش بازیکن رفته و بازیکن تولید نمی کنند. بچه ای به مدرسه فوتبال می آید که پدر پولدار دارد. آن مربی برای درآمد بیشتر، هوای آن بچه را بیشتر دارد. همان بچه هایی که در کشور ما در قدیم فوتبالیست می شدند و از آن ها بهترین بازیکنان این مملکت شکل گرفتند، شما نگاه کنید هیچ کدام خانواده های پولداری نداشتند. الان شانس برای بچه پولدارهاست که آن ها نیز فوتبالیست نمی شوند چون آن انگیزه را برای خود ندارند. آن ها وقتی بزرگ شدند می روند دنبال کار دیگر. فوتبال ورزش سختی است و به شما از لحاظ جسمانی فشار زیادی می آورد. شما باید در آن دوام بیاورید و این فقط با انگیزه گرسنگی می آید. شما رونالدو را ببینید چقدر منظم و حرفه ای است. او می داند که از کجا به کجا آمده است. مسی، مارادونا، پله و ... همه شان همین طور بوده اند. شما خاطرات بکن بائر را بخوانید. او می گوید وقتی وارد فوتبال شدیم، در آلمان چیزی به جز فوتبال وجود نداشت زیرا بعد از جنگ جهانی دوم، همه چیز خرابه بود. هیچ کدام هیچ چیز نداشتیم و همه عین همدیگر بودیم. سپس شما در آن کار می ایستید زیرا فکر می کنید می شود، زحمت می کشید و برای خود تفاوت ایجاد می کنید اما کسی که فکر می کند تفاوتش جایی دیگر رقم می خورد، به فوتبال آن قدر بها نمی دهد.
با وجود اینکه زود است ولی با قضاوت این دو هفته، کدام تیم ها را مدعی می بینید و فکر می کنید کدام تیم ها باید برای فرار از سقوط بجنگند؟
استقلال، پرسپولیس، فولاد، سپاهان اگر بتواند به هارمونی برسد. تراکتور را فراموش کردم. این تیم اگر خوب سازماندهی شود، شانس قهرمانی دارد. آن تیم باید برایش مهم باشد تا تعادل تیم زمین و خارج از زمین و روی سکوها را برقرار کند. تیم پرهوادار حاشیه دارد. اگر مربی ای بتواند حاشیه را جمع کند و تمرکز بچه ها را روی زمین بگذارد و باشگاه نیز به این نتیجه برسد که چگونه می تواند ثبات را در تیم شکل دهد، سپس آن تیم قطعا مدعی قهرمانی خواهد شد. یا مربی باید این حواشی را جمع کند یا کسی باشد که سکوها او را بپذیرند. یک زمان آقای تونی اولیویرا این گونه بود. من به عنوان یک همکار برای اولیویرا احترام قائلم ولی او را مربی تراز اولی نمی بینم. ایشان مربی خوبی است و شاید در لیگ پرتغال نیز مربی بدی نباشد ولی مربی ای نبود که با یک برند بزرگ بیاید ولی قدرت این را داشت که سکوها را برای خود نگه دارد و آن را پشت تیم بیاورد. این نیز سبکی دیگر است. هرکدام از این دو حالت شود، قطعا این تیم شانس قهرمانی خواهد داشت. برای کورس سهمیه نیز گل گهر سیرجان را فکر می کنم شانس دارد. بقیه تیم ها کم و بیش در یک سطح هستند. برای سقوط 6-7 تیم با سازماندهی ای که اول فصل کردند، به شدت علاقه مند هستند خود را به دسته پایین تر بیندازند. باید ببینیم از 6-7 تا که به شدت تلاش می کنند تا سقوط کنند، کدام تیم ها تلاش بیشتری می کنند.
فکر می کنید ریزش و تغییرات کادر فنی از چه زمانی رخ دهد؟ البته مواردی داشتیم مانند پیکان که ویسی جای خود را به تارتار داد.
این ها چیزهایی است که فقط در کشور ما وجود دارد. خیلی اوقات مدیران و مربیان از اول هم می دانند نمی توانند با هم کار کنند ولی رودربایستی به خاطر هوادار یا سیستم بالادستی به وجود می آید که این چالش را پنهان می کنند. سپس از فصل قبل به فصل بعد منتقل می شود و می بینید در هفته اول یا دوم یا حتی قبل از شروع لیگ، یکی عوض می شود. این نباید به اینجا برود. فصل تمام شده و باید همان جا دست دهید و قطع همکاری کنید. وقتی به فصل بعد می رسد، یا رودربایستی با هوادار یا با بالادستی است. فقط در کشور ما خیلی این گونه است. بقیه جاها توانسته اند این را حذف کنند ولی ما هنوز نتوانسته ایم.
پایان قسمت اول
قسمت دوم تا ساعاتی دیگر منتشر می شود...
همچنین ببینید:
هومن افاضلی: موفقیت همسرم مسیر را برای بانوان هموار می کند / سرمربی ماشین سازی صحبت در لیگ را یاد می گیرد