نادرشاه از شگفتیهای بی مانندِ تاریخ ایران است. گاهی فکر میکنیم که جادوگری فسونکار به قدرت و عظمت شکسپیر لازم است تا تراژدیِ حیات او را بنویسد!
نادر درست در زمانی که کشور در ورطه سقوط قرار داشت ظهور کرد و به يک باره از کشوری که تمام همسايگان و بيگانگان به طمع تقسيم آن بر آمده بودند يک ابرقدرت ساخت. او موفق شد با استفاده از اقوام مختلف ايرانی، تمام کشور را به صورت يکپارچه ساماندهی کند و نه تنها براي سالها دست بيگانگان را از ايران کوتاه کند بلکه فتوحات و غنائم بسياری برای ايران بدست آورد.
یکی از جالبترین نقاشی های موجود در موزه های نقاشیِ ایرانی،همین نقاشیِ نادر(عکس پست) که به دستور خودش تهیه شد است.
و اما گذشته از تمام این حرف ها شاید کمی عجیب باشد که نادرشاه چگونه با لشگری 70 هزار نفری،سپاه 300 هزاریِ هند را در هم کوبید؟
او همواره از نبوغ ها و تاکتیک هایی در جنگ هایش استفاده میکرد که هنوز که هنوز است برای تاریخ نگاران تعجب آور است!
نادر سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که حدودا 800 نفر بودند و در قتل عام مردم ایران نقش داشتند را به ایران تحویل دهد و محمد گورکانی که حتی فکرش را هم نمیکرد لشگرِ 300 هزار نفری اش تسلیمِ نادرشاه شود.
و اما داستانِ اصلی و تاکتیک نادرشاه برای فتح هندوستان چه بود؟
نادرشاه توانست با کمک افراد محلی و اطلاعاتی که به دست آورده بود، باسرعت نیروهای ناصرخان را که مسئول حفاظت از تنگه راهبردی خیبر بودند، در هم بشکند. سربازان ایرانی توانستند با بیباکی و تلاش فراوان و بدون برخوردن به مانعی جدی، تا لاهور پیش بروند. محمدشاه با شنیدن این خبر، لشکر عظیمی فراهم آورد؛ ۳۰۰ هزار مرد جنگی، دو هزار زنجیر فیل و ۹۰۰ عراده توپ سنگین. او نیروهایش را در منطقه «کرنال» متمرکز کرد. اخبار تجهیزات و عظمت سپاه شاه گورکانی، به نادرشاه رسید. روی کاغذ، او و سپاهیان ایران، شانسی نداشتند؛ اما نادر سرداری نبود که از میدان بگریزد!
(نقاشی از نبردِ کرنال،میانِ ارتش نادرشاه افشار و محمدشاه گورکانی)
شُترهایِ خُمره پوش(آتیشن) تاکتیکِ اصلی نادرشاه برای فتح هند.
سپاه ایران، مرکب از چیزی بالغ بر 70 تا 80 هزار مردِ جنگی، در دشت ِکرنال، مقابل سپاه فیلسوار هند صف آرایی کرد. نادر در تاکتیکی دیگر، دستور داد تا خمرههای بزرگی بسازند و آنها را بر شتران بیاویزند و درونشان را از هیزم و روغن آکنده کنند. هنوز در شیپور جنگ دمیده نشده بود که نادرشاه دستور داد توپهای ارتش ایران را به جلوی سپاه منتقل کنند و سپس خمرههای مملو از هیزم و روغن را آتش بزنند. در پی این اقدام، شلیک پیاپی توپهای سپاه ایران آغاز شد و شتران خمرهپوش، ترسیده از حرارت آتش و غرش توپها، هراسان به سمت دشمن دویدند. این اقدام، خط اول لشکر هند را که مرکب از دو هزار فیل جنگی بود، به هم ریخت. فیلها وحشتزده به عقب گریختند و هزاران سرباز هندی را زیر دست و پا له کردند. سپاهیان ایران، با فرمان نادر و پیشتازی او، بر لشکر محمدشاه گورکانی تاخت و روز آنها را، چون شب تیره کرد. طبق گزارش میرزا مهدیخان استرآبادی در کتاب «جهانگشای نادری»، بیش از ۳۰ هزار سرباز هندی در این نبرد کشته شدند، در حالی که کشتهشدگان و مجروحان سپاه ایران، از ۱۵۰۰ نفر تجاوز نمیکرد. به این ترتیب، سپاه ایران در اسفندماه سال ۱۱۱۷ وارد دهلی، پایتخت هندوستان شد.
تاریخ را فاتحان می نویسند،بی شک نادرشاه باید مایه ی افتخارِ هر فردِ ایرانی ای باشد.