طرفداری | 5 زوچ برتر خط حمله تاریخ دورتموند. 5 پرده از جنون. 5 پرده از خلق احساسات.خلق تاریخ. معنی بخشیدن به روح دورتموند. گاهی عشق و گاهی خیانت. وفادار مثل مارکو و خائن مثل لوا...
لوتار امریش و زیگیفرید هلد، شانه به شانه تا نوشتن تاریخ!
زوج جادویی دورتموند. زیگی هلد و لوتار امریش. هلد دیرتر به دورتموند آمد اما در همان اوایل محبوب دلها شد. امریش مرد اول دورتموند بود. اسطورهی ابدی. فصل رویایی. اولین فصل. اولین فصلی که هم تیمی شدند. بهترین فصل شان. بهترین فصل زندگی شان.
لوتار امریش و زیگفرید هلد از فصل 1965/66 تا فصل 1968/69 با یکدیگر هم تیمی بودند. به مدت 4 سال. هلد و امریش خیلی زود با یکدیگر سازگار شدند. در فصل اول همبازی بودن شان یعنی فصل تاریخ سازی در جام در جام اروپا خیلی زود با یکدیگر هماهنگ شدند. هیچ تیمی در تاریخ فوتبال آلمان جامی اروپایی کسب نکرده بود. دورتموند امیدوار کننده ترین گزینه بود. خشت اول قهرمانیهای اروپایی را باید آنها مینهادند. امریش و هلد. میخواهیم نگاهی به بهترین فصل دوران بازی شان بیندازیم. یعنی 1965/66. فصل خلق حماسه ها. شخصیت بخشیدن به نام بزرگ بورسیا دورتموند.
امریش یک قاتل واقعی بود. زیگی هلد فداکار و عاشق دورتموند. هلد میساخت امریش میزد و گاها برعکس. اغلب گلهای امریش را هلد پایه گذاری میکرد. لوتار امریش در آن فصل 34 بازی 31 گل به ثمر رساند و 7 پاس گل نیز برای هم تیمی هایش فرستاد. یک مهاجم چپ قاتل که گاها در مرکز نیز بازی میکرد. و اما زیگی هلد.هلد دوست داشتنی. خارق العاده. شگفت انگیز. خوشتیپ. دیووانه. یک وست فالنی واقعی. زیگی هلد در آن فصل در 30 بازی بوندسلیگایی توانست 11 گل به ثمر برساند و 11 پاس گل نیز بفرستد. هلد و امریش روی هم بر روی 60 گل دورتموند در آن فصل تاثیر داشتند! قاتلان واقعی. نویسندگان تاریخ دورتموند. نوازندگان رویا ها...
نفر سمت راست زیگفرید هلد و سمت چپ لوتار امریش
و اما جام در جام. رقابتی که اکنون اثری از آن نیست. دورتموند در مقابل لیورپول. مردان بیل شنکلی بزرگ. شنکلی چند باری برای جذب امریش اقدام کرده بود اما امریش جواب رد میداد. اکنون زمان حماسه سازی بود. دو تیم دو قلم در دست داشتند. کتاب تاریخ رو به روی آنها. کدام یک بهتر مینویسند؟ در نهایت یکی برنده و دیگری بازنده. در کتاب تاریخ همیشه از برنده بیشتر یاد خواهد شد.
41.657 تماشاگر در استادیوم. استادیوم همپدن پارک. استادیوم خانکی کویینز پارک اف سی اسکاتلند.
پیر شوینته و سوت آغاز بازی. مردان وست فالن. هانس تیلکوفسکی در درون دورازه. 5 مدافع.رودی،جرهارد،ولفگنگ،دیتر و تئودور. زیگی هلد، آکی اشمیت و استارم در خط میانی. امریش و لیبودا کمی جلو تر. در خط حمله. و ویلی مولتهاوپ روی نیمکت. سرمربی خلاق دورتموندی ها. یازده قهرمان. قهرمانانی با انگیزه. انگیزه تاریخ سازی. در مقابل تیم قدرتمند بیل شنکلی.
نیمه نخست بسیار آرام و بدون دردسر سپری میشود. تعداد کمی موقعیت جدی توسط دو تیم خلق شد اما ثمری نداشت. تیم بیل شنکلی بهتر بود. نوبت به مولتهاوپ رسید. در یک فینال هر تصمیمی که میگیرید سطری از تاریخ را مینویسد. هرچه تصمیم بزرگتری باشد پررنگ تر و بالاتر نوشته میشود. تصمیمات کوچک خیلی کم دیده میشوند.
حمله برای دورتموند. در دقیقه 61. پاسکاریهای متعدد. و درنهایت یک گل بی نقص از زیگی هلد.امریش برخلاف بقیه بازیها خیلی روی فرم نبود. این بهترین فصل تاریخش بود اما بهترین بازی تاریخش را انجام نداد. با اینکه او در 8 مسابقه قبلی 14 گل زده بود اما در این بازی راهی از پیش نمیبرد.
نوبت به حملات تیم شنکلی رسید. لیورپول خطرناک. زهر دار. قدرتمند. پر شور. لوگوی سفید و قرمزشان لرزه بر تن هر تیمی مینداخت. حملات در نهایت نتیجه داد. دقیقه 68 راجر هانت گل تساوی را به ثمر رساند.
دورتموند به دفاع کردن ادامه داد. اعتراضهای بیل شنکلی. این فوتبال خارج از انسانیت است. خطاهای متعدد. دور کردن توپ. حق با او بود. به روش انسانی فوتبال بازی نمیکردیم اما دنبال بردن بودیم نه بازی زیبا.
بازی در 90 دقیقه با نتیجه یک بر یک پایان یافت. کار به وقتهای اضافه کشید. بازی برابر و محتاطانه تر شد. بازی برابر و یکنواختی بود.
و در نهایت در دقیقه 109 بازی دورتموند به گل دست یافت. دروازه بان از دروازه بیرون آمده بود. توپ به شکل درستی دفع نشد. توپ زیر پای لیبودا. یک ضربه از راه دور و گل برتری دورتموند.
11 دقیقه مقاومت و درنهایت اولین قهرمانی اروپای دورتموند و آلمانی ها. این یک دستاورد ویژه بود که بدون امریش و هلد هرگز به دست نمیآمد. آنها روی هم 19 گل در 9 بازی جام در جام اروپا به ثمر رساندند! دیوانه کننده بود!
جام قهرمانی بر روی دستان کاپیتان ولفگنک پاول
میشائیل تسورک و کارل هاینس ریدله؛ قهرمانان 97
همه از 97 میدانند. ماجرای دیووانه وار دورتموند. اما همکاری میشائیل تسورک و کارل هاینس ریدله بارها به چشم میآمد. با اینکه ریدله در آن فصل تمام وقت بازی نکرد اما هرگاه در زمین بود همراه با میشائیل تسورک وست فالن را به وجد میآوردند. ریدله از وردربرمن آمده بود. او برای لاتزیو و لیورپول نیز بازی کرد اما درخشان ترین دوران او در دورتموند بود. تسورک در قامت یک هافبک دفاعی. خیلی کم پیش میآید که یک هافبک دفاعی و یک مهاجم وسط چنین همکاری داشته باشند! البته که به اندازه امریش و زیگی هلد گل و پاس گل ثبت نکردند اما فارغ از آمار، آن دو در زمین خیلی خوب یکدیگر را پیدا میکردند و در خارج از زمین نیز دوستانی صمیمی بوده و اکنون نیز هستند. میشائیل تسورک در حال حاضر مدیر ورزشی دورتموند است کارل هاینس ریدله نیز سفیر بین المللی بورسیا دورتموند است.
و اما 97. 97 شگفت انگیز. شخصیت بخشیدن دوباره به روح دورتموند. تیم منفور دهه در آلمان. رسانهها پشت بایرن و علیه دورتموند." آنها باید به گورستان تاریخ بروند"!
دورتموند زیاد خرج میکرد. درآمد خارج از فوتبالی نداشت اما زیاد خرج میکرد. در حال حاضر آربی لایپزیش تیم منفور در آلمان است در حدی که رسانههای آلمانی هنگام رسیدن این تیم به نیمه نهایی برایش آرزوی شکست کردند ولی دورتموند آن فصل همانند لایپزیش نبود تنها به دلیل خریدهای متعدد و طی کردن راه چندین فصل در یک فصل منفور شده بود. کوهلر و ریدله و رویتر و سامر خرید هایی بودند که هواداران بقیه تیمها به خصوص بایرن را عصبانی میکردند!
میشائیل تسورک در آن فصل در 41 بازی 9 گل زد و 3 گل نیز ساخت. به عنوان یک هافبک دفاعی عملکرد خوبی داشت. اما افسوس که در مهم ترین بازی فصل یعنی فینال چمپیونز لیگ فقط 1 دقیقه به میدان رفت. آن هم در دقایق پایانی و برای وقت کشی. کارل هاینس ریدله 22 بازی انجام داد 11 گل زد و 3 پاس گل نیز برای هم تیمی هایش فرستاد.
اثر گذاری بر روی 26 گل دورتموند.
ریدله همچنین زننده 2 گل دورتموند در فینال 97 بود و بیشترین تاثیر را در قهرمانی این تیم داشت.
اگرچه 97 فصل خوبی برای تسورک نبود اما او در فصل قبل و در پست هافبک دفاعی توانست 17 گل و 3 پاس گل به ثبت برساند ریدله نیز 8 گل و 6 پاس گل از خود به جای گذاشت. اما همواره و از زمانی که این دو هم تیمی شدند هواداران عاشقشان بودند. یکی در میانه میدان و دیگری در خط حمله.
میشائیل تسورک و کارل هاینس ریدله در حال حمل جام نقره فام چمپیونز لیگ:
توماس روسیچکی و مائوریسیو آموروسو
توماس روسیچکی. الگوی مارکو رویس. مائوریسیو آموروسو. دوست صمیمی دده افسانه ای. نسل برزیلیهای دورتموند حماسههای زیادی آفرید. بعد از نسل لهستانیها دوست داشتنی ترین نسل دورتموند بودند. بخصوص دده و آموروسو.
آموروسو با 25 میلیون یورو از پارما آمده بود. خرید بسیار فوق العاده. روسیچکی نیز یکی از بهترین خریدهای تاریخ دورتموند بود.
شگفت انگیز ترین فصل هر دو نفر. فصل 2001/2002. فصل قهرمانی. زیر نظر ماتیاس سامر. تبدیل شدن به جوانترین سرمربی که بوندسلیگا برده است. این عنوان بدون روسیچکی و آموروسو به هیچ وجه امکان پذیر نبود.
روسیچکی در آن فصل 49 بازی انجام داد و توانست 6 گل به ثمر برساند و 20 پاس گل ثبت کند! آماری خارق العاده. و اما آموروسو. او 46 بازی انجام داد 26 گل به ثمر رساند و 8 پاس گل نیز ثبت کرد تا آماری فوق العاده به جا بگذارد. آموروسو در بوندسلیگا 18 گل به ثبت رساند و بهترین بازیکن دورتموند در بوندسلیگا و باعث قهرمانی این تیم بود.
از درخشان ترین بازیهای این دو نفر میتوان به بازی پنج بر یک در مقابل فرایبورگ اشاره کرد. روسیچکی یک پاس گل ثبت کرد اما پایه گذار بسیاری از گلهای دورتموند بود. آموروسو نیز با یک گل و دو پاس گل بهترین بازیکن زمین لقب گرفت. دو ستاره دوست داشتنی 2002. فصلی که علی رغم قهرمانی باشگاه را از ورشکستگی نجات نداد اما بسیار شیرین و دلچسب بود. یک فصل ویژه. تنها خبر بد برای دورتموند در آن فصل شکست در فینال جام یوفا در مقابل فاینورد بود که مانع از شیرین تر شدن فصل دورتموند شد.
مارکو رویس و روبرت لواندوفسکی
بدون شک بهترین زوج تاریخ دورتموند بوده اند. از نظر فنی خیلی بالاتر از تسورک و ریدله، روسیچکی و آموروسو و هلد و امریش بودند. از نظر محبوبیت نیز جزء محبوب ترین بازیکنان اروپا بودند. آنها هیچ چیز کم نداشتند و هر موقع که ماریو گوتزه نیز به آنها اضافه میشد دورتموند دوست داشتنی تر از قبل میشد. جمع وستفالنیها جمع بود اما افسوس که خیانت قاتل عشق است.
بهترین فصل مارکو و لوا 2013 بود. البته 2014 عملکرد بهتری داشتند اما از نظر کمک به تیم و عملکرد تیمی 2013 خیلی بهتر بود. آنها به فینال چمپیونزلیگ رسیدند. احساسات زیادی خلق شد. به قول نون سوبوتیچ داستان ما همانند فیلمهای هالیوودی بود.اما با پایانی تلخ.
بارها از 2013 گفته شده است. فصل شگفت انگیز. از کامبک جلوی مالاگا تا پوکر لوا و شکست تلخ تر از زهر مقابل بایرن مونیخ. سرگذشت دورتموند 2013.
اما عملکرد لوا و مارکو چگونه بود؟
لوا توانست در49 بازی 36 گل بزند و 13 پاس گل نیز برای هم تیمی هایش بفرستد. عملکردی بی نقص. کافی برای دیوانه کردن وستفالنیهای دیوار زرد و اما مارکو. مارکوی دوست داشتنی. او در فصل قبل یعنی در سال 2012 همراه با مسی و رونالدو تنها بازیکنی شد که نمره میانگینش در کل فصل بالاتر از 8 بود. و در نهایت دورتموند او را با 17 میلیون یورو به وست فالن برگرداند. رویس در 49 بازی 19 گل و 16 پاس گل ثبت کرد. مارکوی همیشه مصدوم 49 بازی انجام داد. خیلی دلمان برای آن روزها تنگ شده است. هر روز در ترکیب اصلی. هر روز دلبری. هر روز عاشق بودن. اما افسوس که اندکی بد شانسی معشوق را از ما دور کرد.
رویس و لوا روی هم توانستند بر روی 84 گل دورتموند در آن تاثیر بگذارند! فوق العاده بود. دو بازیکن 84 گل. به همین خاطر آنها بهترین زوج خط حمله تاریخ دورتموند هستند و بعید است کسی مثل آنها تکرار شود مگر جیووانی رینا و ارلینگ هالند!
جیووانی رینا و ارلینگ هالند؛ آنها باید آینده دورتموند باشند!
متاسفانه در دورتموند امروزی خیلی بعید است که حضور این دو بازیکن را برای 3 یا 4 فصل دیگر متصور بود مگر اینکه مثل امریش و زیگی هلد، تسورک و ریدله و آموروسو و رویس دیوانه دیوار زرد شوند. اتفاقی که برای روسیچکی و لوا نیافتاد و در روزهای سخت تیم شان را رها کردند.
هالند و رینا بدون شک از بهترین استعدادهای این روزهای دنیای فوتبال هستند. یکی آمریکایی و دیگری نروژی. آنها مدت زیادی نیست که هم تیمی هستند در واقع خیلی مدت کوتاهی ست اما عملکردشان در این بازه زمانی کوتاه نوید روزهای خوش در آینده را میدهد.
هالند از وقتی که به دورتموند آمده است و با رینا هم تیمی شده است در 23 بازی 21 گل به ثمر رسانده و 5 گل نیز برای هم تیمی هایش فرستاده است. جیو رینا آمار کمرنگ تری دارد اما همواره یکی از تاثیر گذار ترین بازیکنان دورتموند بوده است. هرگاه به بازی آمده است عملکرد درخشانی از خود به جای گذاشته است. رینا در 23 بازی 3 گل به ثبت رسانده و 6 پاس گل نیز فرستاده است. البته او 1 گل و 4 پاس گل را در همین فصل و در همین 3 بازی بوندسلیگایی به ثبت رسانده است. در واقع او در این فصل یعنی در 3 بازی 249 دقیقه در بوندسلیگا بازی کرده درحالی که در 15 بازی بوندسلیگایی فصل قبل فقط 343 دقیقه در زمین حضور داشته است. قطعا در این فصل اگر مصدومیت سراغ او نیاید همه را شگفت زده خواهد کرد. در همین اوایل نیز مرد مورد اعتماد لوسین فاوره شده است.
ارلینگ هالند نیز نیازی به تعریف ندارد. یک قاتل تمام عیار. او در بازیهای ملی تاکنون در 6 بازی 6 گل نیز به ثبت رسانده و حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت.
به نظر شما کدام یک بهترین زوج خط حمله تاریخ دورتموند بوده اند؟