به قول برانکو، پرسپولیس فرصتی برای شادی و یا غصه خوردن ندارد. برای کسانی که چهار سال پای میز تدریس برانکو مفهوم هواداری را یاد گرفته بودند، عذر و بهانههای یحیی گل محمدی بعد از شکست دربی تلختر از شوت فضایی اوساگونا بود. هواداران پرسپولیس شاید تا لب پرتگاه بروند اما تن به دره نمیدهند.
به گزارش طرفداری، این بهانه ها، همان خنجر از پشت، همان هل کوچک لب پرتگاه بود. اما یحیی ثابت کرد که آن جوان چغر و لجباز گذشته نیست. پای اشتباهاتش میایستد و برای جبرانش میکوشد. سرمربی جوان پرسپولیس فهمید که باید دندان لق و کرم خوردهی مهندسی بازیها را داخل زبالهدان تاریخ در کنار عباراتی مثل مسی بهتر است یا مارادونا بیندازد. نتیجه می شود تیمی که با هزاران دست انداز هم دنده ماشینش را عوض نمی کند.
1- فوتبال بازی آمدنها و رفتنهاست. یک روز راه نجات، پیراهن محبوب کودکیست و روز دیگر دلار محبوب بزرگسالی. برانکو با فینال آسیا ثابت کرد که 11 مرد جنگی بهتر از 22 ستاره نیمه جان و بی میل است. این پیراهن همان پیراهن است، این باشگاه همان باشگاه است، این مکتب همان مکتب است. پس چرا یحیی نتواند؟ اگر هوادار همان هوادار کمک حال برانکو باشد، می شود کار نیمه تمام مرد کروات را تمام کرد. اگر هوادار همان هوادار باشد....!
2- تیم عربستانی با رمز انتقام شکست بازی اول، همراه مربی جدیدش بازیکنان خود را به خط کرده بود. می گفتند که این بار التعاون پرسپولیس را بهتر می شناسد و دیگر دم به تله نمی دهد. تنها چند دقیقه بعد از سوت شروع بازی کافی بود تا به این نتیجه رسید که پرسپولیس آمده تا راحتتر از قبل لقمهاش را ببلعد. آنها هماهنگتر از بار قبل وارد زمین شدند و از همه مهمتر استرس کمتری هم روی دوش بازیکنان جدیدشان بود. سعید آقایی که پیشتر در دفاع درمانده و از حمله جامانده بود، این بار با تمرکز بیشتری شرح وظایفش را اجرا می کرد. احسان پهلوان کارهای ترکیبی را با فراغت و میل بیشتری انجام می داد و دیگر خبری از تک رویها و سردرگمی نبود.
3- میلاد سرلک و کمال کامیابی نیا هافبک های التعاون را که بازی قبل خالی از خلاقیت نبودند از دور خارج کردند. سرلک، بازهم صد در صد دوئلهای زمینی خود را پیروز شد و 95 درصد هم پاس صحیح ثبت کرد. برای بازیکنی که عمر تمرینش در پرسپولیس به دو هفته هم نرسیده، چنین آماری یعنی امید و قوت قلب برای هواداری که چشمانش برای هافبکی در تراز کامیابینیا سالهاست به در دوخته شده است. بزرگترین نقطه قوت سرلک مهندسی میانه میدانش است. به محض تصاحب توپ فضاها و بازیکنان را به خوبی می شناسد. این دقیقا همان چیزی است که یحیی برای سرعت بخشیدن به بازی تیمش می خواهد.
4- عیسی آل کثیر تمام همتش را برای اثبات خودش به هواداران و صد البته منتقدانش صرف می کند. دوندگیهای بی امان و از همه مهم تر دید باز که به هنگام تصاحب توپ دارد، بارقه هایی از امید را به رخ می کشد. یک تیرک، یک پنالتی و صدالبته چند فرار درست و حسابی کافی بود تا او را از همین الان یکی از مهرههای تاثیر گذار یحیی در فصل بعد بدانیم.
5- اگر پرسپولیس حتی با وجود تغییرات گستردهاش می تواند برتری خود را در زمین به حریف دیکته کند، بیش و پیش از همه نام دو بازیکن به ذهن می آید؛ بشار رسن و وحید امیری. گرچه وحید امیری با دوران پرفروغش فاصله دارد اما هماهنگی او به خصوص با بشار رسن خلاقیت را در خط هافبک پرسپولیس زنده نگه داشته است. بشار اما دقیقا همان شاه مهره نقل و انتقالاتی پرسپولیس بود. گاهی آن قدر می تازد که بازیکن حریف تنها راه نجات را در فرود آوردن کف استوک بر ران این هافبک همه فن حریف می بیند.
6- التعاون جلوتر از بازی قبل، کار پرس را انجام می داد. سرخها که این بار به هماهنگی خوبی رسیده بودند، با پویایی بشار و صد البته میلاد سرلک به خوبی توانستند توپ را در میانه زمین بگردانند و با برنامهتر به سمت دروازه حریف حمله کنند. با این حال شجاع خلیل زاده و سید جلال حسینی در بن بستهای تاکتیکی با ارسالهای خود به عمق حریف، وینگرهای ساکن تیم را راه می انداختند. حضور فعال عیسی آل کثیر نیز توانست تنوع بیشتری را به حملات پرسپولیس به خصوص در نیمه دوم بدهد.
7- پرسپولیس یحیی نباید در زرق و برق صدر جدول غرق شود. آن ها همچنان با تیم ایده آلی که بتواند در آسیا با فراغ بال خط و نشان بکشد، فاصله دارند. سرخ پوشان همچنان در دقایقی از بازی در بی برنامگی به سر می برند و جز ارسال هایی که هم کیفیتشان و هم شکارچیشان محل بحث است، طرحی برای گل زنی ندارند. با رفتن ترابی و علیپور و البته عقبتر آمدن سیامک نعمتی، حالا شمار مهرههای شوت زن پرسپولیس به سمت بحران جدی می رود. نه بشار و نه وحید امیری ژن شوت زنی ندارند. در نهایت میماند یک عیسی آل کثیر و احسان پهلوان که پیدا کردن پادزهرشان کار سختی نیست.
گاهی فرق نمی کند از میدان نبرد با افتخار و یا ذلت خارج شوید. فرقی نمی کند که زانو بزنید یا به زانو درآورید. نتیجه شاید مهم نباشد اما این را حق خود بدانید که بعد از هر نبرد، چشمانتان را ببندید و از ته دل فریاد بزنید هر آنچه توانستم را وسط میدان گذاشتم. تیم یحیی حالا می تواند تلاش هایش را برای پیروزی فریاد بزند. فارغ از هر نبرد و نتیجه ای که در انتظار است.
همچنین بخوانید: