فرناندو تورس دلیل تصمیم خود برای جدایی از لیورپول و پیوستن به چلسی در سال 2011 را فاش کرد. به گفته این مهاجم اسپانیایی، مالکان قرمزها «دروغگو» بودند و او در حال از دست دادن فرصت خود برای کسب عناوین قهرمانی بود.
به گزارش طرفداری و به نقل از Talk Sport، ال نینو در سال 2007 از اتلتیکو مادرید به لیورپول پیوست و طی 4 سالی که در آنفیلد حضور داشت، خودش را به یکی از زهردار ترین مهاجمان لیگ برتر تبدیل کرد و سپس در انتقالی 50 میلیون پوندی راهی چلسی شد. جدایی تورس در روز پایانی از نقل و انتقالات ژانویه بسیار عجیب بود. او حالا در 36 سالگی و پس از اعلام بازنشستگی، از دلیل خود برای موافقت با آن انتقال صحبت می کند.
من از حضور در لیورپول خیلی راضی بودم ولی اگر یادتان باشد، آن موقع باشگاه در آستانه به فروش رسیدن قرار داشت و خلاصه وضعیت خیلی سخت بود. آن ها تمامی بازیکنان برتر تیم را فروختند: خاویر ماسکرانو رفت، ژابی آلونسو رفت، رافائل بنیتس (سرمربی تیم) رفت و به جای آن ها بازیکنان جوانی جذب کردند که نشان می داد برای بنا کردن تیمی در حد قهرمانی در لیگ برتر، به پنج، شش یا هفت سال فرصت نیاز دارند. من چنین فرصتی نداشتم، چرا که خانه ام در اتلتیکو را با هدف کسب جام ها رها کرده بودم. متأسفانه مالکان وقت باشگاه دروغ های زیادی گفتند و در نهایت مجبور شدم راه خودم را انتخاب کنم که همان چلسی بود، چرا که تصور می کردم شانس کسب عناوین قهرمانی را برای من فراهم می کند.
بی ثباتی، عاملی برای نزول تورس در چلسی
انتظارات در استمفوردبریج بالا بود ولی تورس دیگر آن مهاجم سابق نبود. تورس در 172 بازی برای چلسی فقط 42 بار گلزنی کرد ولی توانست به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، لیگ اروپا و جام حذفی دست پیدا کند. او پس از حضوری کوتاه در میلان به صورت قرضی، در سال 2016 به اتلتیکو برگشت. تورس بابت پیوستن به چلسی پشیمان نیست و به خاطر نداشتن عملکردی پر فروغ، خودش را سرزنش می کند.
شاید تقصیر خودم بود که نتوانستم سریع تر جا بیافتم. دوران خیلی خوبی را سپری کردم ولی ثبات نداشتم. اگر در باشگاه بزرگی مثل چلسی ثبات نداشته باشید و هر هفته موثر ظاهر نشوید، آنگاه یکی جای شما را در ترکیب تیم می گیرد. جا افتادن در تیمی که پر از ستارگان است، آن هم پس از انتقالی در میانه فصل، واقعا آسان نیست. شاید آن هماهنگی که با (استیون) جرارد، ماسکرانو و آلونسو داشتم را در آنجا پیدا نکردم اما همیشه گفته ام که تقصیر خودم بود. سن من به اندازه ای بود که راهکاری برای آن پیدا کنم ولی نتوانستم. راضی هستم چون هم به جام هایی که می خواستم دست پیدا کردم و هم فوتبال خیلی خوبی ارائه کردم؛ اما مشکل اینجا بود که هر هفته همین کار را نمی کردم و اگر در هر باشگاه بزرگی هر هفته خوب کار نکنید، یعنی به اندازه کافی خوب نیستید. زمانی که به چلسی رفتم، کارلو آنچلوتی سرمربی تیم بود. قبل از امضای قرارداد با او صحبت کردم ولی این دلیل انتقال من به آنجا نبود. در آنجا سرمربی تیم هر سال تغییر می کند و یک مربی صاحب نام روی کار می آید.
امیدواری تورس به راهیابی چلسی به کورس قهرمانی لیگ برتر
تورس در پیش بینی آینده چلسی تحت هدایت فرانک لمپارد گفت:
به نظرم آن ها در حال ساختن تیمی فوق العاده نه فقط برای این فصل، بلکه برای آینده هستند. در حال شکل دادن به تیمی جذاب هستند ولی بازیکنان جوان زیادی دارند و ما فصل گذشته دیدیم که فرانک می تواند به طرز بی نظیری تیمی متشکل از جوانان را هدایت کند. آن ها (به کورس قهرمانی) نزدیک خواهند بود ولی نمی دانم آیا می توانند با لیورپول و منچستر سیتی رقابت کنند یا نه. امیدوارم تا انتهای کار در کورس قهرمانی لیگ حضور داشته باشند. به عقیده من لیورپول باز هم از منچستر سیتی یا چلسی قوی تر خواهد بود. لیگ برتر طی دو-سه سال آینده، باز هم عنوان برترین لیگ جهان را به خود اختصاص خواهد داد. ستارگان آینده فوتبال در حال انتقال به آنجا هستند. این لحظه هیجان انگیزی برای هواداران لیگ برتر است.
درس هایی که آراگونس به تورس آموخت
بخش دیگری از صحبت های تورس، به انتخاب بهترین سرمربی او در دوران حرفه ای پربارش اختصاص داشت. تورس نه بنیتس و نه ژوزه مورینیو را، بلکه لوییس آراگونس را بهترین سرمربی خود می داند.
از هر مربی چیزی یاد گرفتم؛ اگر قرار باشد یک نفر را انتخاب کنم، از آراگونس یاد می کنم. اما در طول کار کردن با مربیان خودم _از امور روزانه گرفته تا اجرای تمرینات_ یاد گرفتم که آن ها باید چیزهای زیادی را کنترل کنند. سختی هایی که با آن مواجه می شوند مشهود است ولی وقتی فوتبالیست هستید، توجه چندانی به این قضایا ندارید. اگر روزی تصمیم به مربیگری بگیرم، اطمینان خواهم داشت که شغل سختی را انتخاب کرده ام. واقعا کار پر فشاری است و من این را در بالاترین سطح دیدم. قطعا ذره ای از هر کدام از مربیان خودم را انتخاب می کنم ولی اگر قرار بر انتخاب یک نفر باشد، آن شخص لوییس خواهد بود. در اولین دوره کاری خودم با او خیلی جوان بودم و بلوغ لازم برای درک گفته های او را نداشتم؛ به همین جهت درس های زیادی را از دست دادم. در تیم ملی بالغ تر شده بودم و بهتر می توانستم او را بفهمم. او کسی بود که مرا برای پشت صحنه فوتبال آماده کرد: رسانه ها، استراحت کردن، روابط با همکاران و چیزهایی که برایم قابل درک نبودند. این ها چیزهایی هستند که هفت-هشت سال بعد متوجه آن ها شدم.
همچنین بخوانید: