در بخش دوم برنامه ملاقات با امید روانخواه در خدمت شما هستیم. در این بخش از گفت و گو، سامان خدائی از روانخواه در خصوص آندره آ استراماچونی می پرسد. سوالاتی که می تواند برخی ابهامات هواداران استقلال را رفع کند. علاوه بر این، امید روانخواه به موضوع حضور همیشگی برخی از افراد در باشگاه استقلال، معضلات گرفتن چند بازیکن از یک ایجنت و قانون منع به کار گیری ها خارجی ها اشاره کرد. این گفتگو را می بینید و می خوانید:
بعد از رفتن خطیر، فتحی به تنهایی نتوانست کار را جمع کند
چه کسانی استقلال را از مسیر خودش دور کردند.
عده ای بوده اند که می خواستند در باشگاه کار کنند، واقعیت را می گویم. بخشی را می گوییم وزارت ورزش که متولی دو باشگاه است باید مدیریت بهتری داشته باشد که شرایط این تیم ها به اینجا کشیده نشود. از وزارت می گذریم، به خود باشگاه می رسیم. در خود باشگاه، بعضی ها در داخل باشگاه بوده و بعضی خارج آن هستند و خودشان را برای فعالیت در آن محق می دانند. وقتی شخصی مثل استراماچونی نتیجه می گیرد، مشخصا کسانی که بیرون از باشگاه هستند و خود را محق می دانند، برایشان سخت می شود که به داخل باشگاه بیایند و این را باور کنید آنقدر که طرفداران و بازیکنان تیم دنبال موفقیت باشگاه هستند، کسانی که بیرون هستند و از جمله پیشکسوت ها و کسانی که در گذشته راس مدیریت باشگاه بوده اند و دوست دارند دوباره برگردند، حتی کسانی که هنوز بودند، زیاد دنبال این نیستند که تیم موفق شود. دنبال حضور خودشان هستند و این یک واقعیت است. نمی خواهم اسم ببرم ولی این ها واقعیتی است که وجود دارد و متاسفانه مردم و بازیکنان که بیشترین علاقه را برای نتیجه گرفتن تیم دارند، از همه بیشتر متضرر می شوند. خب آنجا این اتفاق افتاد. مسئله ای را همان موقع مطرح کردم، دیدم با تعدادی بازیکن که مدیربرنامه ای خاص دارند قرارداد بسته می شود و بازیکن هایی هم که در باشگاه هستند و با آن شخص قرارداد ندارند، دارند می روند و با آن مدیر برنامه قرارداد امضا می کنند با اینکه بازیکن باشگاه هستند و می خواهند قراردادشان را تمدید کنند. همان موقع هم این آلارم رابه مدیریت دادم و گفتم خیلی سخت است شما از یک مدیربرنامه در یک باشگاه بیشتر از 3 یا 4 بازیکن داشته باشید چون در این صورت، مدیریت شما تحت شعاع آن شخص قرار می گیرد، رقم ها را او تعیین می کند و اتفاقاتی دیگر. واقعا این موضوع رخ داد و فکر می کنم مدیریت باشگاه باید خیلی باهوش و قوی باشد تا نگذارد این اتفاقات رخ بدهد. یک جورایی در آن مقطع از دستشان در آمده بود. در مقطعی که علی خطیر در استقلال بود، بیشتر کار اجرایی را انجام می داد. استراماچونی را می آورد و قراردادش را می بست و بعد بازیکنان جذب می شدند و یک جورایی پل ارتباطی بود بین سرمربی و باشگاه و تمام مسائل. در آن زمان شرایط طوری شد که او زودتر از همه استعفا کرد و رفت و این اتفاق، اتفاق بدی در آن مقطع بود. بعد فکر می کنم با رفتن خطیر، آقای فتحی به تنهایی نتوانست کار را جمع کند و تنها شد و باشگاه دست بنده خداهایی که نباید می افتاد، افتاد و من حتی این را شنیدم در زمانی که استراماچونی خیلی خوب نتیجه می گرفت، شنیدم گفتند استراماچونی نیم فصل را هم نمی بیند که واقعا هم ندید. در صورتی که محافظت از قرارداد استراماچونی کار ساده بود، چرا؟ شما ببینید قرارداد استراماچونی برای 2 فصل با 3 دستیار، 1 میلیون و 500 هزار دلار یا یورو بود در صورتی که برای دو فصل و چنین مربی ای، رقم خیلی خوبی بود. از یک قرارداد 750 هزار دلاری زمانی که دلار 13 هزار تومان بود، محافظت از آن زیاد کار سختی برای باشگاه استقلال نبود چه پرداخت آن چه محافظت و چه اینکه شما یک مربی موفق را فقط کافی است، از ایشان مراقبت کنید. حتما خودتان شنیده اید حاشیه هایی که از رعایت نکردن جزئیات و مسائل پیش پا افتاده در تمرین اتفاق می افتاد و همه آنها باعث شد که ایشان تصمیم به رفتن بگیرد وگرنه اگر باشگاه می توانست از این قرارداد محافظت کند مطمئنا این اتفاق نمی افتاد. الان هم صحبت از توافق شده که باید به آقای استراماچونی در این فصل انقدر بدهیم و بعدا انقدر، این ها آنطور واقعیت ندارد که عنوان می شود.
به این جمله شما برسیم که گفتید. استراماچونی نیم فصل را نمی بیند. این جمله از زبان مدیرانی بود که در باشگاه بوده اند یا هنوز هستند؟
نه ما در باشگاه کسانی داریم که سمت ندارند ولی کارهای زیادی انجام می دهند.
و دستشان از مدیر بازتر است؟
بله.
کسانی هستند که در باشگاه سمتی ندارند اما دستشان از مدیر باشگاه بازتر است!
و همیشه هم هر مدیری بیاید آن ها هستند؟
بله هستند. سمت ندارند اما هستند. مدت ها با بازیکن ها رفیق صمیمی می شوند و بعد از مدتی با همان بازیکنان به مشکل می خورند. ارتباطات اینجوری پشت پرده هست. شما قرارداد گرو می دانید چقدر بود؟ فکر می کنم نزدیک به 500 هزار دلار بود. سرچ کوچکی در مورد گرو کنید، می بینید که او در 60 70 بازی گذشته اش، 5 یا 6 گل زده است. شما چطور می توانید به یک مهاجمی که در 60 70 بازی گذشته اش 5 6 گل زده است، 500 هزار دلار بدهید. بعد می دانید قرارداد پاتوسی چقدر بود؟ 50 هزار تا! خب مشخص است او از چه کانالی وارد باشگاه استقلال شده و پاتوسی از چه کانالی وارد باشگاه شد.
مدیرانی که نمی توانند تشخیص دهند چه بازیکنی خوبی است یا نه، می گویند ورود بازیکن خارجی ممنوع!
چرا مدیریت جلوی این قضیه را نمی گیرد؟
مردم الان نسبت به فوتبال خیلی آگاه هستند. انقدر فوتبال اروپا و خودمان را دنبال می کنند همه این ها را می دانند. در تیم رقیب یا خودمان، بازیکن می آید 500 یا 600 هزار دلار بعد می بینیم این بازیکن حتی به اندازه یک بازیکن معمولی در لیگ خودمان هم مهارت های اولیه فوتبال را ندارد. چطور این بازیکن این رقم را می گیرد. چطور آقای استراماچونی با این رقم کار می کند؟ ببینید بحث این است که چه کسی دارد این بازیکنان را انتخاب می کند و چه کسی با آنها قرارداد می بندد. واقعا دارم می گویم، خیلی از مدیران فوتبال ما اصلا نمی توانند تشخیص دهند که چه بازیکنی خوبی است یا نه، رقم را هم نمی توانند تشخیص دهند بعد چنین اشتباهی باعث می شود یکی از همین مدیرانی که زیاد اطلاع ندارد، بگوید ورود بازیکن خارجی ممنوع است. شما بازیکن خارجی را ممنوع کردید اما بازیکن ایرانی برای یک فصل 10 میلیارد تومان می ارزد؟ این اتفاقات می افتد و ما هر روز در فوتبال با تصمیماتی مواجه می شویم که روز به روز آن را بدتر می کند. الان خبری شنیدم که می گویند یک باشگاه 150 160 میلیارد تومان برای بازیکنانش قرارداد می بندد. می خواهم بدانم این باشگاه چطوری می خواهد پول این بازیکنان را بدهد؟ مطمئنا بدهی باید بماند، سال های بعد پرونده های انضباطی، فیفا و مشکلات دیگر. روز به روز داریم این چرخه را بدتر می کنیم و یک روزی این اتفاق به گرهی تبدیل می شود که هیچکس نمی تواند بازش کند و من واقعا نگران این اتفاقم. بی دانشی و کارنابلدی ترکیب شده با آدم های ناسالم در فوتبال.
به ماجرای استراماچونی برگردیم. شما از اول در آن پروسه بودید. ولی هیچ وقت علاقه نداشتید با استراماچونی در استقلال به عنوان دستیار کار کنید؟
بحث این بود که در آن زمان خودم تیم داشتم و در نیروی زمینی بودم. دوست داشتم خودم کار کنم با اینکه می توانست کار کردن کنار استراماچونی تجربه خوبی برایم باشد ولی بحث دیگر این بود که دوست نداشتم احترام به افکار عمومی از بین برود، که مثلا بگویند خودش عضو کمیته فنی بوده که مربی را انتخاب کرده و خودش آمده و کمک مربی شده. به نظرم این موضوع، وجهه خوبی نداشت و یک جورایی خود من دوست داشتم ثابت کنم به بخش مدیریت، دکتر خطیر و فتحی که واقعا برای ما موفقیت تیم مهم است. ما عضو کوچکی از این باشگاهیم ولی به غیر از این، منافع شخصی یا چیزی دیگر وجود نداشت. حتی اولین بازی دوستانه استراماچونی با تیم من بود. بازی خیلی خوبی بود. پشت پرده صحبت کردیم که هر آنالیزی نسبت به تیم های حریف داریم، نسبت به اینکه استراماچونی به شناخت بهتری نسبت به فوتبال ایران برسد، گفتیم که خیلی سکرت این ها را در اختیار شما قرار می دهیم که کارت را به خوبی جلو ببری و واقعا چیزی شفاف بود. ولی متاسفانه کار روز به روز پیچیده تر شد، دلیلش را هم واقعا نمی دانم، چرا نمی دانم؟ چون الان هم فکر می کنم همه بسیج شده اند که تکلیف استراماچونی چه می شود. استراماچونی که بود و کارش را می کرد و رقم قراردادش هم رقم بزرگی نبود و الان همه سینه سپر می کنند که می خواهیم او را برگردانیم و او به ایران بیاید که من فکر می کنم با توجه به این شرایط این کار خیلی سختی است.
استراماچونی می ترسید با دستیار ایرانی کار کند
اینکه استراماچونی می ترسید با دستیار ایرانی کار کند درست بود؟
بله.
دلیلی داشت؟؟
بله این حاصل تحقیقاتی بود که خودش کرده بود. یک چیزی را در نظر بگیرید، ما خودمان ادعای مان می شود که در ایران کار می کنیم و این چیزها ولی یک نفر که از ایتالیا می آید، سبک خودش را دارد. ایتالیا جایی است که مربیان صاحب سبکی در فوتبال دارد و هر کدام فلسفه خوبی در فوتبال دارند. مطمئنا مربی ای که از ایتالیا می آید به دنبال این نیست که در ایران یک نفر بیاید و به او کمک فنی کند. مثلا امید روانخواه نامی یا هرکدام از پیشکسوتان قابل احترام استقلال بیایند به استراماچونی در طراحی تمرین و سازماندهی تیم کمک کنند. شاید ایشان فقط دنبال این است که از ایران یکی باشد به او نسبت به لیگ شناخت دهد و قابل اعتماد باشد و شنیده بود اینجا نمی تواند زیاد اعتماد کند. اگر مثلا به من اعتماد می کرد می دانست که من در پروسه آمدنش به استقلال نقش داشته ام و این باعث می شد ببیند که ما با هم منافع مشترک داریم، به خاطر دارم همان موقع که با دکتر خطیر صحبت کردم، گفتم اگر می خواهیم کمک ایرانی بیاوریم، بیایم 4 5 نفر را به عنوان پیشکسوتان خوبمان به آقای استراماچونی معرفی کنیم و ایشان با آنها صحبت کند. هر کدام را خودش صلاح دانست انتخاب کند که این اتفاق هم نیفتاد و ایشان گفته بود من کمک ایرانی نیاز ندارم و کمک های خودم هستند.
دلیل اصلی به مشکل خوردن استراماچونی با استقلال؟
یک دلیل وجود نداشت. یک نفر دوست ندارد تیمی که انقدر برایش زحمت کشیده را ول کند و برود. یک جاهایی هست که بنا به دلایلی، کاسه صبر یک نفر پر می شود ولی مهم ترینش این بدقولی نسبت به مسائل مالی و برنامه های تیم بود. ساده ترین چیز، سازماندهی تمرینات، شرایط تمرینات و بدقولی هایی که در پرداخت پولشان بود. به هرحال او 3 دستیار داشت و زندگی اش را رها کرده بود و خانواده اش را به ایران آورده بود و داشت فعالیت می کرد. ما توقع داریم یک نفر از ایتالیا که با فرهنگی متفاوت نسبت به ما بلند شده و آمده، بعد دوست داریم با ادبیات انشاءالله این هفته و ماشاءالله این هفته و این ها، او بیاید با ما کار کند و مردانگی کند، تا نیم فصل هم صبر کند. چرا باید تا نیم فصل صبر کند؟ شما وقتی چندبار بدقولی کرده اید چطور چنین انتظاری دارید. ما بهانه دادیم دست یک نفر که داشت با شرایط سخت مربیگری می کرد و نتایج خوبی هم گرفته بود. ما بهانه های زیادی دستش دادیم که برود. قبل تر هم گفتم از قراردادمان مراقبت نکردیم، نمی شود یک چیز را مثال زد و متاسفانه در آن زمان یک سری اتفاقات افتاد.
وقتی که استراماچونی با استقلال به مشکل خورد، داوطلب نشدید تا برای حل مشکل پادرمیانی کنید؟
اگر کاری از دستمان برمی آمد باید قبلش انجام می دادیم. مثلا علی خطیر جدا از اینکه او را آورده بود، دوستش بود. فکر کنید شما با یک نفر تمام مذاکراتتان را انجام می دهید، آن یک نفر از طرف باشگاه تمام قول ها را به شما می دهد بعد می بینید که آن شخص خودش رفته است و شما یک ماه بعد از رفتن آن شخص، تمرینتان مشکل دارد، هماهنگی ها مشکل دارد، کمک ها مشکل دارند، پولتان را نمی گیرید. همه چیز به سختی انجام می گیرد و این باعث می شود کاسبه صبر لبریز شود و شما نمی توانید توقع داشته باشید همان آدم دوباره سر و کله اش پیدا شود و بگوید بیا من از این به بعد همه چیز را درست می کنم. خیلی برایش سخت بود بماند.
گفتید فکر نمی کنید استراماچونی برگردد ولی فرض را بر این بگذاریم که استراماچونی برگردد. این برگشت را به سود استقلال یا به ضرر این تیم می دانید؟
همیشه اعتقادم بر این است که یک مربی حتی یک باشگاه پر حاشیه مثل استقلال را، می تواند به عرش برساند. از آن طرف یک مربی بد زمانی که حتی استقلالی در بهترین شرایط مالی و بی حاشیه داشته باشیم، می تواند آن را به فرش برساند. یک سرمربی در چنین باشگاهی خیلی مهم است. اصلا کلا سرمربی در باشگاه پرطرفدار خیلی مهم است. به عنوان مثال لیورپول باشگاهی بود که سال ها قهرمان لیگ برتر نشده بود و از قهرمانی اش در لیگ قهرمانان سال ها می گذشت ولی یک سرمربی باعث شد شرایط عوض شود. حضور سرمربی باعث شد جدای از کسب مقام، لیورپول باشگاهی بود که شاید ارزش کل بازیکنانش قبل از ورود یورگن کلوپ، 200 میلیون یورو باشد ولی الان ارزش 1 بازیکنش چنین قیمتی است و در کل ترکیبش بازیکنان اینجوری وجود دارند و همه این بازیکنان با رقم های پایینی به این تیم آمده اند و همه این ها کار سرمربی تیم است. حتی در باشگاه رقیبمان پرسپولیس، برانکو تمام ضعف های مدیریتی و حتی وزارت ورزش را پوشش داد، این کار را استراماچونی برای استقلال انجام می داد حتی خیلی بهتر از آن ولی برانکو 4 سال در پرسپولیس کار کرد و استراماچونی نیم فصل. ما می توانستیم استراماچونی را 4 فصل داشته باشیم، من به شما قول می دهم اگر آن مسیر ادامه پیدا کرده بود، استقلال برای بار سوم می توانست قهرمان آسیا شود. ما این شرایط را داشتیم همانطور که پرسپولیس تا فینال رفت، یعنی واقعا این شرایط در باشگاه بود و استراماچونی یک مربی فوق العاده سالم بود. شما در مربیان خارجی که در حوزه خلیج فارس کار می کنند، مخصوصا کشور خودمان را، خیلی سخت است مربی ای پیدا کنید که دلال نباشد، این عین واقعیت است. چون من در این پروسه انتخاب مربی بودم، یک مربی بود که می گفتم مربی خیلی خوبی است و احتمالا سال اول تیمتان را قهرمان می کند ولی بازیکنانی که می خواهد را بگیرید و شما می مانید ویک عالمه بدهی بازیکنان و پرونده های سنگین در فیفا. یعنی این روش آنهاست. بازیکنانی که دارند را می آورند و با دستمزد بالا با آنها قرارداد می بندند، باشگاه را راضی می کنند ولی استراماچونی اینجور نبود، فوتبال را برای خود فوتبال مربیگری می کرد، اگر او برگردد اتفاقات مثبتی رخ می دهد ولی نباید دوباره آن شرایط به وجود بیاید و دوباره سومدیریت ببینیم.
پایان قسمت دوم
بخش سوم فردا منتشر می شود
همچنین ببینید: