EDRIS Kavehهر جا میره خدا به همراهش
بعضی موقع ها بد نیست که خودمون رو جای این فوتبالیست ها بگذاریم !
با هزار جور فقر و بدبختی تلاش میکنم و سخت تمرین میکن تا یک تیمی منو ببینه
بعد از اینکه یک تیمی پیدا شد تا منو به خدمت بگیره پشتکارم رو بیشتر میکنم تا بتونم به تیم های سطح بالا تر برم !
زمانی که موفق شدم به یک تیم سطح اول دنیا برم وقتشه که خودم رو ثابت کنم و به عنوان ستاره و اسطور محبوب همه هوادار های اون تیم بشم
من تبدیل به یک ستاره میشم و حسابی میدرخشم وجام میگیرم
ویک دفع .....
بووووم
یه مصدومیت لعنتی میاد سراغم یا اینکه بحران میانسالی یقه مو میچسبه !
دیگه تموم شد ، ماجراجویی تموم شد ، داستانی من تموم شده !
دیگه من اون پسر بچه ی کوچولویی که خیلی وقت پیش راه ستاره شدن رو طی میکرد نیستم چون من به آخر خط رسیدم
زمان میگذره و من پیر تر میشم اما تحت هیچ شرایطی نمیخوام باور کنم که دیگه اون پسر جوان نیستم
غم انگیز ترین قسمتش اونجاست که من تو کورس با یک پسر بچه کم میارم ، نفسم میبره و دیگه نمیتونم پا به پاش بدوم
یک پسر 20 ساله منو مغلوب خودش میکنه
مجبورم میکنه که واقعیت رو بپذیرم که دیگه من جوان نیستم
اون پایان میده ، به داستان من