در مطلب قبلی (اینجا) ، تاکتیک هایی را بررسی نمودیم که منجر به شکست سنگین بارسلونا در برابر بایرن شد. در این مطلب به آنالیز تاکتیکی بازی بایرن مونیخ و المپیک لیون خواهیم پرداخت.
..............................................
یک روز پس از اینکه پاریسن ژرمن ، خود را به عنوان یکی از فینالیست های لیگ قهرمانان معرفی کرد، نوبت بایرنمونیخ و المپیک لیون بود که برای مشخص کردن فینالیست دوم با هم رقابت کنند. هر دو تیم، مسیری فوقالعاده را برای رسیدن به مرحله نیمهنهایی طی کرده بودند.
لیون در هر دو مرحله یک هشتم و یک چهارم نهایی ، به عنوان اولین گزینه برای حذف قلمداد می شد. آنها تیم یوونتوس را در مجموع دو دیدار، شکست دادند و منچستر سیتی را ۳ بر ۱ به خانه فرستادند. این اجرای موثر توسط مربی آنها، یعنی رودی گارسیا طراحی شد و سیستمی را ایجاد کرد که میتوانست غولهای اروپایی را شوکه کند.
در مورد بایرن، هیچکس نمیتوانست پیروزی ۸ - ۲ آنها را بر بارسلونا نادیده بگیرد، این بازی به یکی از تاریخیترین پیروزیها در دوره اخیر لیگ قهرمانان تبدیل شده بود. در کل ۹۰ دقیقه آن بازی، قهرمانان آلمانی ، بارسا و لیونل مسی را تحقیر کرده بودند. در دقایق پایانی مسابقه، حتی فیلیپه کوتینیو، بازیکن تبعیدی کاتالان ها نیز حاضر نبود علی رغم ثبت دو گل و یک پاس گل در مدت کوتاه حضور خود در زمین، از تلاش دست بردارد. شرایط ایده آل بایرن ، این مسابقه را برای لیون ، دشوارتر از همیشه می نمود.
آرایش مسابقه
به دلیل ماهیت تهاجمی و دفاعی هر دو تیم ، آرایش بازی بخش مهمی از مسابقه بود. لیون یک آرایش ۵ - ۳ - ۲ را انتخاب می کند ؛ یک خط دفاعی بسیار قوی با سه هافبک که در مقابل آنها قرار دارند. برونو گیمارش ، آزادی عمل بیشتری برای نفوذ داشت و زمینه درخشش کاکره و عوار در ایجاد موقعیت گل از هر دو سوی میدان را فراهم آورد. این یک تفکر دفاعی با ایده بازی مبتنی بر ضد حمله در زمان بازپس گیری توپ از بازیکن حریف بود.
هانسی فلیک تیمی را میدان مسابقه فرستاد که از زمان حضور او ، شاهد موفقیت های بسیاری بودهاست.
با توجه به بازیکنانی که بایرن در اختیار دارد، آرایش ۴ - ۲ - ۳ - ۱ یک آرایش بسیار متعادل است.
دیوید آلابا و آلفونسو دیویس که در بازی های قبلی ثابت کرده بودند بسیار خطرناک هستند، در سمت چپ خط دفاع حضور داشتند و بایرن علاقمند بود از آن منطقه ، بیشتر حملات خود را طراحی کند.
علاوه بر این، تیاگو آلکانترا یک مرد کلیدی در این تیم محسوب میشد ، زیرا او بازیکنی بود که برای دریافت پاس مدافعان میانی هم تیمی، از میانه زمین به عقب بر می گشت.
در نهایت، سه هافبک تهاجمی پشت سر رابرت لواندوفسکی ،برترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا در فصل جاری ، قرار می گرفتند.
وقتی لیون فرصت ها را از دست می دهد
یکی از مهمترین سوالات تاکتیکی که پیش از مسابقه،ذهن بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول کرده بود، اولویت فلیک برای اجرای یک خط دفاعی رو به جلو یا یه اصطلاح ، بالا بود. اگر چه مزایای زیادی برای یک آرایش رو به جلو وجود دارد، که بعدا در تحلیل توضیح داده خواهد شد، اما یک سبک بازی بسیار پرخطر و با ریسک بالا قلمداد میشود.
زمانی که در برابر مهاجمان باهوش و فرصت طلبی بازی میکنید که قادر به انجام حرکات تکنیکی در پشت دفاع هستند، این میتواند مشکلاتی را برای شما ایجاد کند. نکته منفی دیگر اهمیت انسجام دفاعی است. بدون داشتن یک خط دفاعی که به طور کامل هماهنگ باشند، تاتکیک بازی کردن بالا، مضر خواهد بود.
با وجود این نقاط تاریک، بایرن از زمانی که از این سیستم استفاده میکند، به طور مداوم مسابقات را پیروز می شود. این نشانه بزرگی بایرن است زیرا اگرچه آنها ، تیمهای حریف را برای پشت سر گذاشتن خط دفاعی خود دعوت میکنند، اما همیشه موفق میشوند که آنها را شکست دهند. بعدا در تجزیه و تحلیل توضیح خواهم داد که چرا این گونه است.
با این حال، لحظاتی در اوایل مسابقه بود که باعث تعجب بسیاری از بینندگان مسابقه شد، چیزی که هیچکس انتظارش را نداشت. در ۱۷ دقیقه اول مسابقه، لیون سه فرصت عالی برای رسیدن به گل داشت که یکی از آنها به تیر دروازه اصابت کرد. این فرصتها به دلیل جلو رفتن بیش از حد خط دفاعی بایرن ایجاد می شد و نه بازی قوی لیون . هافبک های لیون پاسکاری را انجام می دادند، اما خطر چندانی روی دروازه مانوئل نویر ایجاد نمی شد .
اولین صحنه از جا ماندن خط دفاع بایرن در دقیقه دهم رخ داده است که پاس بی هدف تیاگو توسط بازیکنان لیون قطع شد. با انجام دو پاسکاری، کاکره یک پاس زیبا بین ژروم بواتنگ و دیوید آلابا برای استفاده ممفیس دپای به سمت دروازه بایرن ارسال می کند.
به میزان فضایی که در لحظه رسیدن پاس به دپای در اختیارش گذاشته شده بود، توجه کنید. این مقدار فضا اجازه میداد که مرد هلندی در موقعیت خطرناکی نسبت به دروازه بایرن قرار گیرد. اگر به خاطر تلاش ضعیف دپای نبود، لیون میتوانست در این دقیقه، ۱ - ۰ جلو بیفتد.
مثال دیگر شکستن استراتژی خط بالای بایرن در دقیقه هفدهم رخ داد. توکو اکامبی استارت فوقالعادهای می زند و با سرعت خود ،ستاره آینده دار بایرن را به چالش می کشد . با وجود سرعت بسیار زیاد دیویس ، اکامبی موفق می شود که از مدافع کانادیی پیشی بگیرد و با توپ به سمت دروازه بایرن پیش می رود. شوت او به تیر دروازه برخورد می کند و با تلاش مجدد به دنبال توپ برگشتی می دود.
در این دو لحظه حساس، تاکتیکهای ضد حمله لیون اجرا می شوند. با این حال، در مقابل تیمی مانند بایرن، گاهی اوقات ، تنها اجازه امتحان دو شانس گلزنی را خواهید داشت. پس از طی این زمان ، بایرن ، با نظم بیشتری به اجرای تاکتیک های خود پرداخت و کنترل بیشتری بر بازیکنان فرصت طلب لیون داشت.
پرس استثنایی بایرن
پس از تجزیه و تحلیل اشتباهات بایرن در حین استفاده از تاکتیک خط بالا، مهم است که درک کنیم در حین اجرای این تاکتیکها چه چیزی خوب پیش رفت.
توانایی قهرمان لیگ آلمان برای بازی رو به جلو به دلیل موقعیت خطوط دفاعی، کلید اصلی این است که چگونه آنها میتوانستند توپ را به طور موثر به دست آورند. PPDA یا عبور از هر اقدام دفاعی، برای بایرن تنها ۹.۱ بود، در مقایسه با ۳۱.۶ حریف فرانسوی. منظور از PPDA تعداد پاس هایی است که یک تیم در زمان عدم مالکیت توپ به بازیکنان حریف اجازه اجرای آنها را می دهد (به طور متوسط). بنابراین، بایرن به طور متوسط به لیون ، اجازه ۱ / ۹ پاس در هر کنش دفاعی خود داد، آماری که به طور باور نکردنی موثر بوده است. این ویژگی آنها عدد ۷.۶ را در نیمه اول نشان می دهد. به خصوص در ۱۵ دقیقه اول مسابقه، بایرن، لیون را در عدد باورنکردنی ۵.۶ پاس نگه داشت.
دلیل موفقیت بایرنی ها در این آیتم ، حضور متراکم بازیکنانشان در آن فضا می باشد. بیشتر فضایی که آنها به حریف اجازه خودنمایی میدهند در پشت خط دفاعی شان قرار دارد و در عوض، فضای موجود در نیمه زمین حریف را به دلیل تعدد بازیکنان خودی در آن ناحیه، به طور باورنکردنی فشرده می نمایند. بایرن با آرایش ۴ - ۲ - ۳ - ۱ بازی را آغاز می کند و یک ناحیه میانی تحت کنترل را ایجاد می کند که بازیسازی حریف در آن با توجه به نزدیکی ۵ هافبک و کاهش فضای موجود بین خطوط، دشوار است.
یک نمونه از کار پرسینگ بایرن مونیخ را می توان به خوبی در تصویر زیر مشاهده نمود. در حالی که ماکسول کورنه در حال پاس به مدافع میانی است، شکل آرایش مونیخی ها بسیار قدرتمند ایجاد شده است. آنها به زمین حریف، سوق داده می شوند و لواندوفسکی در حال رهبری این خط تهاجمی است. آنها کنترل کاملی بر هر پاسکاری بازیکنان لیون دارند، و درصد موفقیت هر تلاش برای حرکت رو به جلو را به صفر میرسانند.
این تاکتیکها منجر به متوسل شدن لیون به ارسال توپهای بلند برای خارج شدن از پرس حریف میشود. جدول زیر درصد توپهای بلند هر کدام از دو تیم را نشان میدهد. به خصوص در نیمه اول، لیون دو برابر بایرن ، از پاس های خود را به شیوه بلند ارسال کرده است. این مساله به این دلیل قابلتوجه است که نشان میدهد اعتماد بایرن به مالکیت در مقایسه با پاس های بلند، بیشتر است.
متاسفانه برای لیون، استفاده از توپ های بلند تنها گزینهی مناسب برای فرار از پرسینگ از بایرن بود. آنها با تلاش برای بیرون آمدن از پرسینگ حریف، فرصتهای زیادی را بدست می آورند.
تسلط بایرن بر میانه میدان
آخرین بخش این تجزیه و تحلیل مسابقه که نمی توان از آن به راحتی گذشت ، برتری خط حمله بایرن در کل زمان مسابقه بود. بایرن این مسابقه را با xG ۳.۳۵ و لیون با xG ۱.۱۳ به پایان رساند. این تفاوت فاحش در اهداف مورد انتظار براساس عوامل دیگر، به موفقیت بایرن بر کنترل میانه میدان در طول مسابقه منجر شد.
( Expected Goals یا xG: ارزش واقعی موقعیت های گل یک تیم را در یک مسابقه فوتبال مشخص کند. این که یک تیم تا چه اندازه موقعیت های گل با کیفیتی ایجاد کرده و تا چه اندازه نیز موقعیت های گل با کیفیت روی دروازه اش ایجاد شده است.)
تسلط آنها در میزان مالکیتشان نشان دهنده تحمیل کردن خواستههایشان بر حریف است، در حالی که باشگاه فرانسوی تلاش میکند از نیمه زمین خود خارج شود. مونیخ بازی را با کسب ۶۴ درصد مالکیت توپ به پایان می رساند در حالی که در نیمه نخست ۶۵ درصد مالکیت را در اختیار داشته است.
دلیل این که بایرن کنترل اوضاع را در دست داشت ، تعداد کم بازیکنان لیون در وسط زمین بود. آنها سه بازیکن در آرایش تیمی خود در موقعیت هافبک داشتند، اما موقعیت آنها بسیار وسیع بود، به این معنی که آنها بر روی بازیکنان حامل توپ بایرن فشار نمی آوردند. به طور خاص، تیاگو از آزادی باور نکردنی در سراسر زمین لذت میبرد.
مثال زیر تنها یک نمونه از مقدار فضا و زمانی است که او در اختیار داشت. تیاگو فرصت این را داشت تا صحت پاس خود بسنجد و به نوبه خود اجازه بازگشت و پاسکاری به سایر هم تیمی های خود را داشت. این مساله برای لیون که در طول مسابقه به شدت از دروازه خود دفاع می کرد، به یک مشکل بزرگ تبدیل شد. تاکتیکهای ضد حمله آنها که در بازی های گذشته، موثر واقع شدهبود، در این زمان موثر واقع نمی شد ؛چون آنها به مونیخی ها بیش از حد احترام می گذاشتند و به آنها فرصت دادند.
در این تصویر، تیاگو ، جاشوا کیمیچ را به راحتی پیدا میکند که در منطقهای ، با فضا و زمان کافی برای حمله، حضور دارد. این فضا به او این امکان را میدهد که سرش را بلند کند و با دویدن سریع ، سرج گنبری را پیدا کند و در نهایت اولین گل بایرن را در مسابقه به ثمر برسد.
نتیجه گیری
این تجزیه و تحلیل مسابقه دلایل اصلی موفقیت بایرنمونیخ در مرحله نیمهنهایی در برابر لیون را آشکار کرد. لیون علیرغم دریافت سه گل، نمایش غرورآمیزی ارائه داد. آنها فرصتهای خوبی در اوایل بازی ایجاد کردند و گاهی اوقات هم خطرناک بودند، اما در نهایت قدرت تیم قهرمان آلمان برای تیم فرانسوی، بیش از حد تحمل آنها بود.
همانطور که به روز یکشنبه و فینال نزدیک میشویم، جالب خواهد بود به این سوال پاسخ دهیم که خط جلو کشیده بایرن در برابر مهاجمان بسیار مهلک پاریس چگونه عمل خواهد کرد؟