مطلب با گرافیک بهتر در صفحه اینستاگرامی فوتبالباز به آدرس : futballbaz@
شروعِ آلمانی، پایانِ ایتالیایی/ فوتبال در اروپا، بعد از کم شدن محدودیتهای کرونا، از آلمان شروع شد و در نهایت در ایتالیا به پایان رسید تا دفتر لیگهای معتبر اروپایی در فصل عجیب ۲۰-۲۰۱۹ به پایان برسد. از دنبالکردن بازیهای لیگ آلمان در سکوت ورزشگاهها تا پایان فوتبال در ورزشگاههای پرسروصدای ایتالیا. چرا پرسروصدا؟ استادیومهای ایتالیا هم که خالی بود؟ پس این چه صداهایی بود که میشنیدیم؟ فکر کنم پس سروصدایش از بیرون ورزشگاه بود. بیرون نیز خبری نبود؟ ای بابا پس این چه صدایی بود؟ صدای ادیت شده برای گیرندههای تلویزیونی بود؟ خب پس بگذریم.
سرنوشت یکسان/ هم در آلمان هم در ایتالیا، همچون چند سال اخیر، بایرنمونیخ و یونتووس به مقام قهرمانی دست پیدا کردند. بایرن از سال ۲۰۱۲ و یونتووس از سال ۲۰۱۱ سند جام لیگ داخلی را به نام خود زدهاند. اگر لیگ انگلیس را چند قطبی و لیگ اسپانیا را دوقطبی مینامیدند، حالا میتوان گفت آلمان و ایتالیا لیگهای تک قطبی هستند. قطعا این تیمها لایق تحسین هستند اما این اتفاق برای من و خیلیهای دیگر از جذابیت این لیگها کاسته است. صد البته در مورد ایتالیا، حسرت و افسوس من بیشتر است. چرا؟ چون میلانِ آنچلوتی را ، اینترِ مورینیو را، لاتزیوی اریکسون را، رمِ کاپلو را و حتی خود یونتووس لیپی را هنوز به یاد داریم.
یونتووس ساری/ واقعا هیچ خصومتی با ساری، مربی یونتووس ندارم اما واقعا در سطح یونتووس نیست. تاکید میکنم هیچ مشکلی با تاکتیکهایش ندارم اما واقعا مربی افتضاحی است! حتی با سیگار کشیدن در ورزشگاه هم، مارچلو لیپی نخواهی شد.
اسلحه مرگبار/ نمیدانم نام فیلم «اسلحه مرگبار» را شنیدهاید یا خیر. فیلمی که حدود حدود ۳۰ سال قبل پخش شد و تا چهار نسخهی بعد ادامه پیدا کرد. داستان این فیلمً، قصهی دو مامور پلیس در شهر لسآنجلس، با نامهای مارتین ریگز با بازی مل گیبسون و راجر مورتا با بازی دنی گلاور بود. راجر مورتا در فیلم، دیالوگ معروفی داشت که ترجمهی مودبانهی آن اینگونه بود: «واسه انجام دادن این کار، خیلی پیرم!»
پارادوکس انکاری/ راجر مورتای قصهی ما، با وجود اینکه هر بار این دیالوگ را میگفت و خود را برای انجام دادن کارهای پلیسی پیر میدانست اما در نسخهی بعدی اسلحه مرگبار، تواناییهایش بیشتر میشد.
تد و رفقا/ همین جملهی معروف راجر مورتا، دستمایهی یکی از قسمتهای سریال « آشنایی با مادر» قرار گرفت و با لیستی آشنا شدیم به نام لیست مورتا. یک لیست از کارهایی که دیگر برای انجام دادن آنها پیر هستیم. چالش لیست مورتا هم این بود که کارهایی که به نظر برای انجام دادنشان پیر هستید انجام دهید.
من زلاتان هستم/ اگر اهل فوتبال باشید قطعا زلاتان را میشناسید. اگر اهل فوتبال نباشید، باید بگویم، زلاتان بازیکنِ « به ظاهر » پا به سن گذاشتهایی است که با نزدیک به ۳۹ سال سن همچنان در سطح اول فوتبال میدرخشد. هرقدر که سن او بالاتر میرود، کارهای شگفتانگیزتری انجام میدهد. دقیقا عین راجر مورتای قصهی ما. و گاهی حس میکنیم که زلاتان نیز به چالش لیست مورتای سریال آشنایی با مادر دعوت شده است تا نشان دهد هنوز هم برای انجام دادن کارهای سخت، پیر نیست.
از بازی تا واقعیت/ زلاتان ابراهیموویچ سوئدی، بازیکنی که از نسخههای ابتدایی بازیهای PES و Fifa تا نسخههای جدید، همواره، به عنوان نقش اول تیمهای مختلف حضور داشته است. زلاتان همیشه در یک سطح و آن هم، در بالاترین سطح بوده است. کلکسیونی از گلهای محیرالعقول و پلیاستیشنی که دیدن آنها، هر فردی حتی غیرفوتبالی را به وجد میآورد.
فعلِ «زلاتان»/ در وصف عجیب و غریب بودن گلها و حرکات او همین و بس که در فرهنگ لغت سوئدی، واژهایی جدید به نام زلاتان اضافه شده است که به معنی انجام دادن کارهای حیرتآور است.
دور دنیا در ۲۰ سال/ زلاتان در طی تقریبا ۲۰ سال دوران فوتبال حرفهایی خود، هرجایی که فکر کنید بازی کرده است. برای زلاتان تهعد و وفاداری به یک باشگاه معنای خاصی ندارد. او وفاداری خود را به این شکل نشان میهد که به تیمهای مختلف میرود تا تیمهای مختلف به یک اندازه لذت حضور او را در باشگاهشان تجربه کنند. سفر خود را از مالموی سوئد شروع کرد و سر از باشگاه استعدادپرور آژاکس هلند در آورد. در مثلث قدرت فوتبال ایتالیا، یعنی یونتووس و اینتر و میلان بازی کرد. در اسپانیا دورهی کوتاه اما پر از حاشیه را در بارسلونای تحت هدایت پپ گذراند. به فرانسه رفت و دوران خوبی را در پاریسسنژرمن گذراند و به قول خودش حیف که مسئولان شهر پاریس، به جای برج ایفل مجسمهی او را نصب نکردند، وگرنه در پاریس باقی میماند! تور فوتبال اروپایی او بدون حضور در انگلستان و لیگ جزیره کامل نمیشد. یکبار آرسن ونگر سراغ زلاتان جوان رفت اما هیچوقت به توافق نهایی نرسیدند چون ونگر خواسته بود زلاتان قبل از حضور در باشگاه، تست بدهد اما زلاتان کسی نبود که زیر بار تست آزمایشی برود. منچستریونایتد مقصد زلاتان بود و در پاسخ به اریک کانتونا اسطورهی منچستر که لقب پادشاه یونایتد را یدک میکشد گفت من برای پادشاهی به اینجا نیامدهام بلکه میخواهم خداوند یونایتد باشم.
بازگشت/ شاید کمتر بازیکنی وجود داشته باشد که اروپا را به مقصد فوتبال چین یا آمریکا ترک کند و بتواند دوباره به سطح اول اروپا بازگردد. کاری که زلاتان کرد. بعد از حضور در لیگ آمریکا باز به میلان برگشت تا روزهای خوبش در میلان را در ۳۹ سالگی تکرار کند.
اعتماد به نفس با چاشنی طنز/جالب است بدانید زلاتان، در مصاحبههایش، جملات عجیبی هم به زبان میآورد. جملاتی که شاید گاهی طنز به نظر برسد اما حاکی از اعتماد به نفس بالای این بازیکن است. از اینکه وقتی در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد تیم فصل بعدش پاسخ میدهد « فقط خدا این موضوع را میداند و شما همین الان در حال صحبت با او هستید» تا وقتی که به سوالی در مورد خرید کادوی ولنتاین برای همسرش اینگونه پاسخ میدهد « چه کادویی؟ او من را دارد»
جملات قصار/ یک زمانی بود در فضای مجازی هر جملهی قشنگی را به مرحوم حسین پناهی نسبت میدادند. بعدتر، دورانِ جملات پروفسور سمیعی شروع شد و این اواخر در هر صفحهایی مربوط به راههای افزایش اعتماد به نفس، هر جملهی انگیزشی را به زلاتان ابراهیموویچ نسبت میدهند.
از خود راضی/ مسلما یکی از الزامات رسیدن به موفقیت داشتن اعتماد به نفس است اما مواظب باشید این موضوع باعث نشود از خود راضی شوید. در واقع از خودتان راضی باشید اما از خود راضی نباشید!
حرف آخر/ زلاتان در آخرین صحبتش باز با اعتماد به نفس تاکید کرد که تا ۵۰ سالگی هم میتواند با این کیفیت بازی کند. شک نکنید؛ هرکاری از او برمیآید. شاید در ۵۰ سالگیاش جملهی خودش را دوباره تکرار کند که « من مثل یک قهرمان آمدم و مثل یک اسطوره رفتم ». به نظرم خواندن کتاب بیوگرافی زلاتان به نام « من زلاتان هستم » میتواند جذاب باشد و حتما آن را در برنامههای خود میگنجانم. تمام!