مطلب ارسالی کاربران
پالپ فیکشن و رقص
... و دیگر از غرائز بشری آنکه به هنگام وجد و سور، طریق وقار بنهد و حلیۀ طمأنینه بیفکند و چونان رضیع مُفظم (کودک شیرخوار) که مهرۀ پستان مامش برابر دارند، ایادی (دستها) و رجلین (پاها) به وجهی موزون به حرکت آرد و این چنین حالت را در اصطلاح، رقص گویند... رقص شرقی... که همگان را بر آن وقوفی کامل است و آن چنان باشد که شرقی رقاص از کیسۀ دیگران اجیر شود و مزد گیرد و به دلخواهِ اجانب به محافل ایشان شود و قِر دهد و کِرم ریزد و بشکن زند و مجسمه شود و نشیمنگاه، به خاطر التذاذ آنان، طاحونهوار (مانند آسیا) به چرخش درآورد و حضار به خنده افکند.
(از مقامۀ «رقص شرقی» نوشتۀ فریدون توللی، از کتاب «نقش فریدون توللی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران دیکتاتوری محمدرضا شاهی». محمدرضا تبریزی شیرازی. صفحه 232-233)