Ali Delfaniداستان امسال هامس نه ربطی به حاشیه و درگیری با زیدان داره و نه ارتباطی به کم کاری یا میل به ترک تیم! اینا احتمالاتی هستن که همواره برای بازی نکردن یک ستاره در جامعه فوتبالی آماتوری مثل ما مطرح میشن....بجای تحلیل درست و یاد گرفتن و درک اهمیت ثبات و حفظ فرم خوب در سرنوشت یک فوتبالیست حرفه ای تو فوتبال امروز نباید فقط همون احتمالات همیشگی رو درنظر بگیریم که اونا درمورد مثلا گرت بیل صدق میکنه و داستان هامس اما دقیقا مثل داستان کوتینیو و الکسیس و تاحدودی اریکسن و گریزمن هست که از یک تصمیم و انتخاب نقل و انتقالاتی نادرست در شکل و زمان و مقصد انتقال هست که پیچیدگی و اهمیت نقل و انتقالات در فوتبال امروز رو نشون میده که نسبت به گذشته با جزئیات و متغیرهای خیلی بیشتری انجام میشه که درصورت درنظر نگرفتن این جزئیات ممکنه بازیکنی که چند فصل باثبات رو در سطح اول فوتبال داشته و همیشه مشتریهای دست به نقد و انتخاب های مختلفی داشته به یکباره تبدیل به ستاره ی کم فروغی بشه که سنگینی قرارداد و دستمزدش باعث بشه باشگاهش اونو به همه تیما پیشنهاد بده و هیچ کدوم هز مشتریهای چند ماه قبلش حاضر نباشن حتی برای یک نیم فصل دستمزدش رو تقبل کنن و مثل یک بار اضافه همون قرارداد سنگینی که قبلا نشون دهنده ارزش و عیارش بوده حالا باعث سقوطش بشه درحالیکه قبلا این اتفاقات فقط یک افت کوتاه مدت برای ستاره ها محسوب میشد و الان اما چیزیکه بسیار بیشتر از سوابق و توانایی های فردی بازیکن مهمه ثبات و حفظ فرم هست که با یک سهل انگاری و انتخاب احساسی ممکنه مثل کوتینیو با غرور و ناسپاسی در ژانویه بعنوان گرانترین خرید تاریخ بارسا شماره ده لیورپول رو در بیاری و بگی برای فتح جام و عناوین این کارو کردی و طی یکساله بعد از روی نیمکت تیم جدیدت دوبار فینالیست شدن تیم سابقت رو در معتبرترین تورنمنت باشگاهی جهان ببینی و با حسرت خبر جام ها و افتخاراتی که تیم سابقت کسب میکنه رو بخونی درحالیکه وقتی بهت نیاز داشتن رهاشون کردی و تصور کردی که علت تمام بازی های خوبت ففط خودت بودی و میتونی همه جا اونطور بازی کنی و وقتی اینو بفهمی که دیر شده و سر نخواستنت دعواست