یکی از موضوعات این روزهای رسانهها و جوامع اسلامی و غیر اسلامی، موضوع «کرونا و آخرالزمان» است که در این خصوص به سراغ جناب آقای ابراهیم شفیعی سروستانی، «عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث» رفتیم تا پاسخ سؤالات خود را از این «نویسنده و پژوهشگر حوزه مهدویت» جویا شویم.
متن زیر، ماحصل سؤالات رسانه رسمی حوزههای علمیه و پاسخ این پژوهشگر است.
* ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار حوزه نیوز قراردادید، کمی درباره «آخرالزمان» و اتفاقات پیرامون آن برای ما بفرمایید.
«آخرالزمان» که در کتابهای لغت بهعنوان «دوره آخر و قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوند میخورد» معنا شده، در فرهنگ و ادبیات تمام ملل مطرح است؛ مخصوصاً در ادیان ابراهیمی به این موضوع توجه خاص شده و نشانهها و ویژگیهایی برای آن برشمرده شده است.
در منابع اسلامی و فرهنگ اهلبیت (علیهمالسلام) نیز از آخرالزمان سخن به میان آمده و برای آن نشانهها و علائمی بیان شده است؛ بر همین اساس، علمای اسلام از گذشته تاکنون، کتابهای متعددی تحت عنوان «اشراط الساعه»، «علامات الساعه»، «علامات یوم القیامه»، «الفتن» و ... برای جمعآوری نشانههای آخرالزمان تدوین کردهاند؛ اما درباره این مطلب که ما به چه مقطعی از زمان، «آخرالزمان» اطلاق میکنیم، دو دیدگاه و اصطلاح وجود دارد.
- دیدگاه اول
در دیدگاه نخست، مراد از «آخرالزمان» همه آن قسمت از زمانی است که با نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز میشود؛ یعنی از زمان نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا قیامت را آخرالزمان میگویند.
به این دلیل به این دوران آخرالزمان گفته میشود که مسلمانها معتقدند نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) خاتم پیامبران است و دین و شریعت ایشان تا پایان عالم اعتبار دارد و بعد از ایشان پیامبری نخواهند آمد و بر این اساس میتوان گفت که آن حضرت، پیامبر آخرالزمان هستند.
در روایتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده، آمده است که ایشان روزی بعد از فراغت از نماز عصر فرمودند: «آنچه از عمر دنیا باقیمانده به نسبت گذشته آن، همان نسبت را دارد که باقیمانده وقت امروز نسبت به گذشته آن دارد».
ایشان در روایت دیگری میفرمایند: «برگزیده شدم درحالیکه میان من و قیامت فاصله نیست؛ همانسان که میان دو انگشت سبابه و وسطی فاصلهای نیست»؛ یعنی اینقدر دوران خود را به دوران قیامت نزدیک دانستهاند. به این اعتبار از دوران نبوت آن حضرت به عنوان آخرالزمان یاد میشود.
- دیدگاه دوم
در اصلاح دوم، «آخرالزمان» فقط به آخرین بخش از دورانی که با نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز شده است، می گویند؛ یعنی آن بخشی که به ظهور امام مهدی (علیهالسلام) پیوند میخورد، اطلاق میشود.
به بیان دیگر، «آخرالزمان» بخش پایانی از دوران نبوت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است که به ظهور امام مهدی (علیهالسلام) ختم میشود. دورانی که جهان وارد عرصه جدیدی شده و تحولات بسیاری در آن رقم میخورد؛ دورانی که با فتنه ها، آشوب ها، بحرانهای مختلف سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و افزایش ظلم و ستم همراه است و نهایتاً هم به دوران ظهور امام مهدی (علیهالسلام) و گسترش عدالت و قسط در سراسر جهان ختم میشود.
درباره آخرالزمان و نشانههای آن آثار فراوانی تدوین شده و در روایات به نشانههای زیادی برای این دوران اشاره شده است. فقط در یک روایت که از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده، ۱۲۵ نشانه برای دوران آخرالزمان برشمرده شده است.
در این روایت که در کتاب شریف کافی (جلد هشتم، صفحه ۳۶ تا ۴۲) آمده است به وضعیت جوامع، افراد و اصناف مختلف مردم در آخرالزمان اشاره شده و نشانههایی که برای آخرالزمان بیان شده است عمدتاً جنبه فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی دارد.
البته حوادث طبیعی و رویدادهای خارقالعاده در عرصه طبیعت هم برای آخرالزمان برشمرده شده است؛ ولی باید دقت کرد که میان علائم آخرالزمان و نشانههای ظهور تفاوت وجود دارد؛ همچنان که میان «نشانههای ظهور» و «اشراط الساعه» تفاوت وجود دارد.
اشراط الساعه یا نشانههای قیامت که در برخی روایت برشمرده شده، نشانههایی است که در آخرین مقطع از حیات جهان؛ یعنی قبل از وقوع قیامت رخ میدهد.
در این مجال، فرصت بررسی تفصیلی نشانههای آخرالزمان نیست و علاقهمندان باید به کتابهای مرتبط مراجعه کنند.
در باب نشانههای ظهور که بیشتر برای ما قابلتوجه و مهم است، باید بدانیم که نشانههای ظهور انواع مختلفی دارند و به اعتبارهای مختلف تقسیم دستهبندی شدهاند.
این نشانهها، به اعتبار زمان وقوع، به نشانههای نزدیک به عصر ظهور و نشانههای دور از عصر ظهور؛ به اعتبار نوع رویداد، به نشانههای اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی و بالاخره به اعتبار حتمیت یا عدم حتمیت تحقق، به نشانههای محتوم (حتمی) و غیر محتوم (غبرحتمی) تقسیم میشوند.
در حال حاضر، نیاز است درباره دستهبندی سوم، یعنی نشانههای حتمی و غیر حتمی صحبت کنیم.
به تعبیر برخی از اساتید، نزدیک به ۲۵۰۰ نشانه برای ظهور برشمرده شده است که بر اساس روایات، تنها پنج مورد آنها نشانه حتمی و محتوم است و باقی نشانهها غیرحتمی است.
در برخی از روایات آمده است که پنج رویداد پیش از به پا خاستن قائم (علیهالسلام) از نشانههای حتمی ظهور به شمار میآید؛ اول: برخاستن ندایی از آسمان (صیحه آسمانی)؛ دوم: خروج سفیانی؛ سوم: شکافتن زمین در منطقه بَیداء؛ چهارم: خروج یا قیام مردی از یمن و پنجم: کشته شدن نفس زکیه که تمام آنها در سال منتهی به ظهور و در فاصله کمی از ظهور به وقوع میپیوندد.
پس در بررسی نشانهها باید دقت کنیم که ما با انبوهی از نشانهها بهعنوان نشانههای ظهور روبرو هستیم که بسیاری از آنها در زمانهای قبلی محقق شده است؛ چون نشانهها از نظر زمان یکسان نیستند و با فاصله با زمان ظهور اتفاق میافتد.
آنچه برای ما مهم و ملاک است و باید بیشتر به آن توجه کرد، نشانههای حتمی است که این پنج نشانه مذکور است و همه این پنج نشانه در فاصله بسیار کمی با ظهور مثلاً شش یا هفت ماه قبل از ظهور رخ میدهند.
* آیا بعد از اتفاق افتادن علائم حتمی، بلافاصله ظهور اتفاق میافتد؟
همانطور که در پاسخ سؤال قبلی گفته شد، علائم حتمی در فاصله کمی از ظهور رخ میدهند؛ آغاز علائم حتمی از ماه رجبِ سال ظهور است و همه آنها تا پایان این سال؛ یعنی از فاصله رجب تا ذیحجه رخ میدهند. یعنی در ماههای رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه.
در واقع همه رویدادهای حتمی منتهی به ظهور در این ماهها رخ میدهند که با خروج سفیانی و یمانی در ماه رجب آغاز میشود و با صیحه (ندای) آسمانی در ماه رمضان و فرورفتن سپاه سفیانی و کشتن نفس زکیه ادامه مییابد. بنابراین علائم حتمی، آغاز فرایند ظهور است و این پنج علامت به ظهور امام عصر (علیهالسلام) متصل هستند؛ پس وقتی این علائم رخ میدهند، فرایند ظهور آغاز میگردد.
* با توجه به روایات معصومین (علیهمالسلام)، میتوان بسته شدن کعبه را از علائم ظهور امام زمان (علیهالسلام) دانست؟
رویدادهایی از این جنس در دایره نشانههای غیرحتمی ظهور وارد میشوند که خود آنها یا مشابه آنها در ادوار گذشته نیز اتفاق افتاده است. در گذشته نیز، حج در سالهایی تعطیل شده و کعبه بسته شده است؛ به این معنا که این قبیل موارد در گذشته هم اتفاق افتاده و ممکن است در آینده هم اتفاق بیفتد.
اینکه واقعاً این بسته شدن کعبه همان اتفاقی است که به عنوان نشانههای ظهور گفتهاند، نمیتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد؛ چراکه قبلاً هم بوده و شاید بعداً هم اتفاق بیفتد.
* برخی به ایجاد وحشت مردم از قحطی و بیماری و همچنین دلهره و ترس در آنان نیز از علائم ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) اشاره میکنند؛ در این خصوص هم نظرتان را بفرمایید.
پاسخ این سؤال هم مشابه پاسخ سؤال قبلی است؛ در نشانههای ظهور و آخرالزمان به وقوع قحطی، خشکسالی، سیل، انواع و اقسام بیماریها و به طبع ترس و دلهره مردم اشاره شده است؛ این موارد نیز در گذشته بوده و ممکن است مجدداً هم اتفاق بیفتد؛ پس چون این نشانهها در دایره نشانههای غیرحتمی هستند، نمیتوان با قاطعیت مطرح کرد که حوادثی که امروز شاهد آنها هستیم، همان حوادثی است که برای نشانههای ظهور بیان شده است یا خیر؛ پس با این اوصاف نمیتوان در مورد هیچیک از این نشانههای غیرحتمی بهطور قطع اظهارنظر انجام داد.
در این خصوص، دو مسئله برای ما ملاک و معیار است.
نخست، توجه به نشانههای حتمی و اینکه آنها را بهخوبی بشناسیم و دوم، آمادگی همیشگی برای ظهور و توجه به وظیفه و تکلیفی که در حال حاضر بر عهده ماست.
در برخی از روایات به شیعیان دستور دادهاند که باید هر زمان آماده ظهور امام عصر (علیهالسلام) باشند؛ چون ظهور، ناگهانی فرامیرسد. وقتی اراده خدا تعلق بگیرد، به تعبیر روایات، خداوند، امر فرج حضرت مهدی علیهالسلام را در یکشب اصلاح میکند؛ بنابراین، آنچه وظیفه حتمی و تغییرناپذیر ماست و هیچ اتفاقی در آن خللی و تردیدی ایجاد نمیکند، ضرورت آمادگی ما برای ظهور حضرت ولیعصر (علیهالسلام) است.
به تعبیر امام باقر علیهالسلام، «مرابطه (مرزداری) ما مرابطهای است که همیشگی است» و شیعه همواره باید مانند یک مرزدار آماده و مهیای عکسالعمل مناسب باشد. مرزدار یا «مرابط» با «مجاهد» متفاوت است؛ مجاهد با دشمنی که در زمان و مکان مشخص رودرروی اوست میجنگد، اما مرزدار همیشه باید چشم به مرز داشته باشد تا دشمن حمله نکند؛ مرزدار باید همیشه بیدار و هوشیار باشد تا در زمانی که لازم شد، اقدامات لازم را انجام دهد.
منتظر امام زمان (عج) همانند مرزداری است که همواره باید گوش به زنگ باشد؛ با چشمهای بینا و گوشهای شنوا و تیز. منتظر باید آمادگی عکسالعمل را داشته باشد؛ نه اینکه با قحطی و خشکسالی و کرونا دچار هیجان شود که امام زمان (علیهالسلام) آمد و بعد از آرامش جامعه بگوید: الحمدلله مشکلات حل شد و از امام زمان (علیهالسلام) خبری نیست.
آمادگی منتظران باید همیشگی باشد و رویدادها و اتفاقات در آن خللی وارد نکند.
* از مشکلاتی که امروز جهان با آن مواجه است، مسئله شیوع ویروس کروناست؛ آیا شیوع کرونا را میتوان از علائم آخرالزمان دانست؟ و آیا کرونا با علائم آخرالزمان تطابق دارد؟
این هم همانند مسائل قبلی است؛ البته در برخی روایات، ازجمله در روایتی که از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده و در کتاب کمالالدین مرحوم شیخ صدوق (جلد دوم، صفحه ۳۵۵) آمده است، به وقوع مرگ سفید به عنوان یکی از نشانههای ظهور اشاره شده است.
در این روایت، سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که میفرمود: «قبل از قیام قائم (علیهالسلام)، دو نوع مرگ و میر رخ میدهد؛ مرگ سرخ و مرگ سپید. تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بین بروند. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سفید با طاعون است».
در روایت دیگری نیز آمده است که به خاطر مرگ سفید یا طاعون دوسوم مردم از بین میروند.
پس در روایات به شیوع بیماریهایی مثل طاعون یا مرگ سفید در پیش از ظهور امام عصر (علیهالسلام) اشاره شده است؛ اما آیا این کرونا همان بیماری است که در روایت آمده است؟ نمیدانیم و نمیتوانیم با قاطعیت مطرح کنیم که آیا بیماری کرونا همان بیماری است که گفتهاند و قرار است به ظهور امام عصر (علیهالسلام) منتهی شود یا خیر؟
چون در دورههای قبل هم مشابه این بیماری با تلفات فراوان در ایران و جهان اتفاق افتاده است و امروز با این پدیده مواجه هستیم و ممکن است در ادوار دیگر نیز این نوع بیماریها در جهان اتفاق بیفتد و تلفات بیشتری بگیرد.
* امروز برخی به جعل روایت مثل روایت کورون از امام علی (علیهالسلام) دست زدهاند. چرا شاهد چنین جعلهایی هستیم؟
بحث جعل روایت به مناسبتهای مختلف همواره در طول تاریخ بوده و متأسفانه روایات جعلی وارد برخی کتابهای روایی ما هم شده و امروز هم وجود دارد.
در طول، تاریخ افراد زیادی با انگیزههای گوناگون؛ همچون جاهطلبی، شهرتطلبی، گمراهسازی، ایجاد یأس و ناامیدی، بیاعتماد سازی، خیانت و ... دست به جعل روایت زدهاند؛ این مسئله غیرعادی نیست و همواره وجود داشته و وجود دارد.
این جمله معروف است که تا زمانی که سکه واقعی نباشد، کسی سکه تقلبی ضرب نمیکند؛ بالاخره یک واقعیتی در عالم بهعنوان ظهور امام عصر (علیهالسلام) وجود دارد که از صدر اسلام تا امروز با توجه به این امر واقعی کسانی سعی کردهاند سکههای تقلبی جعل و مهدیهای تقلبی عَلَم کنند یا نشانههای تقلبی با اغراض و انگیزههای گوناگون جعل کنند.
بنابراین، باید مراقب باشیم اولاً به این روایت جعلی دامن نزنیم و پخش نکنیم و اگر شنیدیم، برای مردم توضیح دهیم و آنان را توجیه کنیم تا آنان با توجه به این روایات جعلی، و نسبت به روایات اصیل نیز بدبین نشوند و بیاعتمادی در جامعه ایجاد نشود.
* با توجه به اعتقادات مهدوی، آیا جهان قبل و بعد از کرونا با هم متفاوت است؟
تفاوت جهان قبل و بعد از کرونا قطعی است؛ همانطوری که خیلی از نظریهپردازان و استراتژیستها و اقتصاددانان و سیاستمداران جهان گفتهاند جهان قبل و بعد از کرونا از خیلی جهات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... متفاوت خواهد بود و تأثیرات کرونا بر جهان، عمیق و گسترده است.
این بیماری اتفاقات مهمی را در جهان رقم زد؛ اولاً یک ناامیدی و یأس از تمدن غربی و تمدن حاکم بر جهان ایجاد شد و بهنوعی باور به ناتوانی این تمدن و ابزارهای آن برای مقابله با رویدادهای حتی کوچکی مثل ویروس میکرونی به وجود آمد و همچنین ضعف و ناتوانی این تمدن در ابعاد گوناگون و شکنندگی و آسیبپذیری آن در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... آشکار شد.
امروز جهان بهخوبی شاهد این واقعیت است که چطور یک بیماری و ویروس، تمام نظم و انضباط اجتماعی را به هم میزند و جوامع بهاصطلاح متمدن و بافرهنگی که به دنیا فخر میفروختند، به این وضع درآمده و مردم کشورشان به فروشگاهها هجوم میبرند و اقتصادهای کلان جهان به مرحله ورشکستگی رسیدهاند و تا آنجا پیش رفته که قیمت نفت به زیر صفر میرسد.
کرونا نشان داد که این تمدن، علیرغم سروصداهای زیاد، بنیاد و پایه اساسی ندارد و بهشدت آسیبپذیر و شکننده است و نمیتوان به آن اعتماد کرد؛ قطعاً این موضوع در جهان اثر خود را خواهد گذاشت و باور به شکستناپذیر بودن تمدن غربی تمام شده است.
یک زمانی آقای «فوکویاما»، نظریهپرداز وابسته به کاخ سفید، با تبختر و غرور اعلام کرد که دموکراسی لیبرال، آخرین دستاورد حیات بشر است و به همین خاطر ما در پایان تاریخ هستیم و بعد از دموکراسی لیبرال، نسخه بهتری نخواهد آمد و خاتم استراتژیها و برنامههای جهان، همین دموکراسی لیبرال است؛ اما امروز شکست این استراتژی کاملاً روشن شده و ضعف دموکراسی لیبرال در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بهشدت در همه جهان روشن شده است.
از طرف دیگر، در این دوران در تمام جهان، گرایش فراوانی به دین و خدا ایجاد شده است؛ بهنحویکه صدای اذان از کشورهایی شنیده شد که این صدا را خفه کرده بودند.
قطعاً همه این مباحث، فضای جهان آینده را دگرگون خواهد کرد و جهان ازیکطرف به سمت ناامیدی از تمدن حاضر و از طرف دیگر به سمت دل بستن به اتفاقات جدید معنوی فراتر از دست و توان بشر خواهد رفت و جهان دیگری را رقم خواهد زد. قطعاً این رویداد میتواند جهان متفاوت را برای ما در پساکرونا رقم بزند.
* مباحثی پیرامون ابتلا یا عدم ابتلای امام زمان (علیهالسلام) به کرونا در فضای مجازی مطرح است. آیا چنین مسئلهای امکانپذیر است؟
اصل طول عمر بیش از هزارساله امام زمان (علیهالسلام) یک اعجاز الهی است؛ بحثهای فراوانی پیرامون طول عمر ایشان است که این اتفاق چگونه رخ داده است؟ آیا اعجاز است یا امری طبیعی است که هنوز بشر به رمز و راز آن پی نبرده است؟
بالاخره خداوند متعال اراده کرده است که اتفاق بزرگی در جهان رقم بزند و آخرین حجت حق باید زنده بماند تا این اتفاق بزرگ را بیافریند.
قانون حاکم بر جهان به این صورت است که انسانها به سمت پیری و ناتوانی به پیش رفته و هر روز فرتوتتر و ناتوانتر از گذشته شده و به سمت مرگ به پیش میروند و این مسئله، سرنوشت محتوم تمام انسانهاست؛ اما حضرت حق با به هم زدن تمام نظم حاکم بر هستی و قوانین حاکم بر حیات بشر نسبت به حضرت ولیعصر (علیهالسلام)، این اراده را داشته است که ایشان تا به امروز زنده بمانند.
حضرت باریتعالی با توجه به ارادهای که داشته است، این قانونمندی جهان را به هم زده تا این شخص را برای هدف و آرمان بزرگ حفظ نماید و خود خدا حافظ این فرد بهعنوان منجی آخرالزمان خواهد بود تا بیاید و اتفاقاتی را در جهان رقم بزند که بیسابقه است و از عهده کسی جز ایشان برنمیآید.
بنابراین، خداوندی که این عمر طولانی را به آن حضرت داده است، خود او ایشان را از جمیع آفات و بلیات در امان نگهداشته است؛ دعای ما برای سلامتی امام عصر (علیهالسلام) هم به این دلیل است که از خداوند متعال میخواهیم که به ایشان سلامتی و طول عمر عنایت بفرماید.
قطعاً امام زمان (علیهالسلام) مصون از بیماریها، آفات و بلیات است؛ چون اگر قرار بود بیماریها بر حضرت اثر بگذارد، در طول مدت بیش از هزار ساله عمر شریف ایشان، این اتفاقات اثر خود را میگذاشت.
این اراده خدا این اقتضاء را دارد که امام عصر (علیهالسلام) از جمیع آفات و بلیات به دور باشند و درگیر بیماریهایی مثل کرونا نشوند؛ چون اگر اینطور شود با هدف خدای متعال که رقم زدن رویداد نهایی در پایان جهان است، منافات دارد.
* در پایان اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
همانطور که در مطالب بالا اشاره شد، وظیفه ما در همه اعصار و دورهها این است که به تکلیف و وظیفهمان عمل نماییم.
به فرموده امام راحل، وظیفه هر منتظر واقعی است که به وظیفه و تکلیف فعلی شرعی خود عمل کند؛ آنچه ما امروز بهعنوان منتظر امام زمان (علیهالسلام) بر عهده داریم این است که به وظیفه و تکلیفی که در حال حاضر بر عهده داریم، بهخوبی عمل کنیم و درعینحال منتظر ظهور امام عصر (علیهالسلام) نیز باشیم.
امام صادق علیهالسلام در روایتی در این خصوص فرمودند:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یکونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ فَلْینْتَظِرْ وَ لْیعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ اَلْأَخْلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ اَلْقَائِمُ بَعْدَهُ کانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکهُ فَجِدُّوا وَ اِنْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکمْ أَیتُهَا اَلْعِصَابَةُ اَلْمَرْحُومَةُ؛ هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند، در حالی که منتظر است. پس اگر اجلش برسد و امام قائم علیه السلام پس از درگذشت او قیام کند، بهره او از پاداش مانندکسی است که آن حضرت را دریافته باشد، پس بکوشید و منتظر باشید، گوارا باد شما را ای جماعتی که مشمول رحمت خدا هستید».
با این اوصاف هر اتفاقی که بیفتد، ما باید ثابتقدم باشیم و درعینحالی که منتظریم، به تکالیف و وظایف شرعی خود آنچنانکه شایسته است، عمل نماییم؛ تفاوتی هم ندارد که چه شغل، جایگاه و منصبی داریم و باید بهعنوان منتظر امام عصر (علیهالسلام)، به وظایف شرعی خود عمل کنیم و منتظر ظهور ایشان باشیم.
گفت و گو از: محمد رسول صفری