این متن داستان زندگی فردی است که با وجود تمام اتهامات وارده و زخم زبان ها هیچ گاه از پیشرفت و سخت کوشی باز نماند. داستان کسانی که برای رسیدن به اهداف خود حاضر هستند هر کسی را قربانی کنند. حقیقتی که پس از پنجاه سال آشکار میشود.
اگر تمایل داشتین خوشحال میشم بخونیدش.
او بزرگ بود و اسطوره اما نه به اندازه نامش، بلکه برای کارهایی که در زمان خود انجام داد اما بعدها به آن پرداخته شد. او یک کوهنورد به تمام معنا بود و کسی بود که دنیای رقابت و نیرنگ در کوهنوردی مانع از رشد بیشتر او شد. او یک آلپینیست به تمام معنا بود. دیواره نوردی بود با قدرت بالا و توان صعودهای انفرادی حتی در زمستان. او کسی بود که بیش از نیم قرن زمان لازم داشت تا صداقت و قدرتش در کوهنوردی برای جهانیان اثبات شود. بدون شک او کسی است که گذار از کوهنوردی کلاسیک به کوهنوردی فنی و مدرن امروزی را آغاز کرد و در این گذار کوهنوردی یک نام با قدرت می درخشد.
آن نام کسی نیست جز “والتر بوناتی”

والتر بوناتی متولد ۱۹۳۰ در شهر برگامو ایتالیا است. وی بعد از جنگ جهانی دوم و در پی صدمات روحی ناشی از جنگ به کوهستان پناه برد تا نبوغ و توان بالایش باعث پیشرفت چشمگیر او در این رشته شود.
در سال ۱۹۵۴ بوناتی جوانترین عضو تیم اعزامی ایتالیایی به کی۲ بود که توسط آردیتو دسیو سازماندهی می شد. در ۳۱ جولای دو عضو تیم لینو لاسیدلی و آچیل کومپانیونی به قله دست می یابند و اولین صعود این کوه را رقم می زنند. اما در آنجا اتفاقی روی می دهد که ابتدا بوناتی به خاطر آنها مورد انتقاد قرار می گیرد. اما پس از حدود ۵۰ سال حقیقت فاش می شود و معلوم می گردد که لاسیدلی و کومپانیونی دروغ گفته اند.
در این صعود با اینکه به گواه عده زیادی، او قوی ترین عضو تیم بود اجازه حضور در تیم دو نفره نهایی برای صعود به قله را پیدا نکرد و تنها وظیفه او رساندن اکسیژن به همراه باربر پاکستانی به کمپ ۹ بود.
طی اقدامی نامشخص، «کامپانیونی» تصمیم به تغییر مکان کمپ در ارتفاعی بالاتر گرفت.
«بوناتی» و «امیر مهدی» که از تغییر محل کمپ باخبر نبودند و با ۱۸ کیلو بار اکسیژن به محل کمپ ۹ رسیدند خبری از چادر ایتالیایی ها نبود وفقط صدایی از دور شنیدند که “اکسیژن را بگذار و به پایین برو”
شب نزدیک بود و شرایط بدنی«مهدی»خوب نبود.«والتر»می دانست که برای جلوگیری از یخ زدگی و نیز بقا در آن ارتفاع، باید محلی برای شب مانی داشته باشند. اما چادر را در انتهای تراورسی خطرناک بر روی شیبی یخی با وضوح دیدِ کم دیدند.
«والتر» با توجه به شرایط بدنی نامساعد «مهدی» دریافت که او نه توانِ صعود دارد و نه شرایط برگشت به کمپ پایین تر.
آنان به اجبار، آن شب را در زیر آسمان «کی دو» بیواک کردند...بدون چادر یا حتی کیسه خواب!
شبی در ارتفاع ٨١٠٠ متر و دمای ۵١-درجه سانتی گراد!
که البته بهای آن شب مانی از دست دادن انگشتان «مهدی» بود.

پس از بازگشت بوناتی و مهدی به کمپ ۸ ، لاسیدلی و گامپانیونی کپسول های اکسیژن را برمی دارند و به سمت قله صعود می کنند.
کامپاگنونی اظهار می دارد که تغییر محل کمپ به دلیل وجود یک برج یخی در بالای سر بوده است. بوناتی این ادعا را رد می کند. بوناتی اینطور فکر می کند که آنها محل کمپ را عمدا تغییر داده اند تا مهدی و بوناتی نتوانند تلاشی برای قله داشته باشند.
بعد از جشن صعود این دو مدعی شدند که بوناتی از قصد اکسیژن ها را خالی کرده تا این دو نتوانند به کوه صعود کنند و آنها ۲۰۰ متر آخر را بدون اکسیژن صعود کردند. چیزی که ظاهرا تیم ایتالیایی با پرداخت مقداری پول به امیرمهدی، او را هم به تائید این گفته وا داشت.
بعد از این اتفاق و افتخار کسب شده برای ایتالیا، بوناتی به عنوان چهره ای ضد قهرمان در جامعه ایتالیا مطرح شد. کسی که منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح داد.
بوناتی اما بعد از بازگشت تیم از k2 به کوهنوردی خود ادامه داد و برخی از شاخص ترین کارهای کوهنوردی در آلپ را به نام خود ثبت کرد. اما عمده فعالیت های وی بعد اتفاق k2 به شکل انفرادی بود. زیرا دیگر به کسی اعتماد نداشت و از جامعه کوهنوردان نیز ترد گشته بود و کمتر کسی با او علارغم خوش رفتاربودنش رابطه دوستی داشت.

بوناتی در جواب این اتهامات میگفت که او ماسک و رگولاتوری برای استفاده از اکسیژن نداشته و آن دو نفر قصد داشتند آن دو (بوناتی و امیرمهدی)پس از بیواک زنده نمانند.
این اتهامات چهره بوناتی را در ایتالیا دچار خدشه کرد. از سویی «انجمن آلپاین ایتالیا» نیز ادعاهای پروفسور دسیتو و آشیل کومپانونی را در سکوت لینو لاسهدلی تصدیق میکرد و بوناتی متهم شناخته میشد. این البته از سیاست حکومت ایتالیا در آن زمان پس از جنگ نشأت میگرفت«والتر بوناتی» از رئیس جمهور وقت فرانسه برای نجات کوهنورد فرانسوی پیرمازود(Pierre Mazeaud) که بعدها وزیر ورزش فرانسه شد ، نشان «لژیون دونور» را دریافت کرد ولی بعضی از راهنماهای «مون بلان» بخاطر جوی که برعلیه بوناتی بود و در عین حال بیگانه را در میان خود نمی پذیرفتند ، لاستیک های فولکس واگن او را پنچر کردند و خانه اش را به آتش کشیدند.
بوناتی بعد از این واقعه گفت : آنها تشخیص نمی دادند که من اخیراً خانه خود را فروخته ام!
بعدها پس از رها کردن حرفه کوهنوردی ، حرفهی دوم او به عنوان فتوژورنالیست و کاشف به تمامی نقاط بکر و دست یافتنی و طبیعت وحشی جهان سفر کرد که با روحیه ماجراجویانه او سازگار بود . گزارشات مهیج او مردم ایتالیا را مسحور می کرد و کتاب های او در مدارس ایتالیا هم اینک هم مطالعه می شود.
ولی با این حال افسانه «بوناتی» با کوهنوردیاش ساخته شده است . او می گوید ؛ واقعا دوست داشتم Eiger(آیگر) را فتح کنم و یک بار یک سوم مسیر را در عرض چند ساعت طی کردم که ناگهان سقوط سنگ ها آغاز شد، بنابراین به سرعت بازگشتم. این در حقیقت ماهیت اصلی کوهنوردی است «شناخت کوهستان و عاشق کوهستان بودن»،هدف رسیدن به قله نیست بلکه فروتنی و آگاهی از خطر است که در هنگام ضروری قادر باشید ۱۰۰ متر مانده به قله بازگردید و زنده بمانید.
والتر بوناتی در سال ۱۹۵۵ به صورت سولو توانست بعد از ۲ تلاش، مسیر جدیدی از جنوب غربی ستون Aiguille du Dru در مجموعه مونبلان باز کند که در حال حاضر هم به عنوان شاهکار محسوب میشود. این مسیر به عنوان «ستون بوناتی» معروف شد که در سال ۲۰۰۵ ریزش صخرهای باعث از بین رفتن «ستون بوناتی» شد.
در سال ۱۹۵۸ اولین صعود گاشربروم (IV) به همراه همنوردش کارلو ماوری از صعودهای برجسته او در هیمالیانوردی بود.

در انتهای سال ۲۰۰۷ آنیبال سالسا گزارش نهایی (Una Storia Finita) با تأیید سه معتمد انجمن انتشار دادند و ادعا و اظهارات قبلی (کومپانونی ـ دسیتو) را نادرست خواندند و تمامی گفتههای والتر بوناتی در طی سالهای متمادی را صحیح خواندند.
انجمن آلپاین ایتالیا اعلام کرد: آشیل کومپانیونی با آگاهی و از روی عمد محل کمپ را تغییر داد و بوناتی و امیرمهدی را مجبور به بیواک در فضای منجمدکننده کردند. این گزارش نهایی انجمن آلپاین که به صورت رسمی انتشار یافت، در کتاب «K2 دروغها و خیانتها» نوشته روبرت مارشال منعکس شد.
لینو لاسهدلی که براساس گفته مسنر صخرهنوردی فوقالعاده است از ترس و در عین حال سیاستی که بعد از صعود موفق K2 در ایتالیا حاکم شده بود، نسبت به اظهارت دسیتو ـ کومپانیونی در ظلمی که در حق والتر بوناتی روا شده بود لب فرو بسته بود. ولی سرانجام با وجدان باز به عملی معترف شد که خشم کومپانیونی را در مصاحبه با «کوریرا دلاسرا» مجله ایتالیایی به همراه داشت:
او اعلام کرد که لاسهدلی افتخار صعود ما به K2 را لجنمال کرد. با او ۵۰ سال دوست بودم ولی دیگر او را دوست خود نمیدانم و هرگز او را نخواهم دید.

مواردی که لاسهدلی به آن معترف شد عبارت بودند از اینکه کومپانیونی محل کمپ را از جای مقرر به ناحیه یخی خطرناکی منتقل کرد تا والتر بوناتی به قله نرسد و در ضمن مرا مجبور کرد که آن دو را در تاریکی به پایین رفتن تشویق کنم و در عین حال بوناتی به هیچ وجه از اکسیژن استفاده نکرده بود و در هنگام استفاده برای فتح قله اکسیژنها پُر بودند. در عین حال عکسهای صعود آنها را با ماسک اکسیژن در قله نشان میداد.
آشیل کومپانیونی در سن ۹۴ سالگی در سال ۲۰۰۹ فوت کرد او برملا شدن توطئهاش را دید. ولی پروفسور دسیتو در سال ۲۰۰۱ فوت کرد. (او سه قرن را دید ولی برملا شدن توطئهاش را ندید.)
در سال ۲۰۰۹ کلنگ طلایی دوران به خاطر یک عمر تلاش در ورزش کوهنوردی به وی اختصاص یافت.والتر بوناتی اولین کوهنوردی بود که جایزه کلنگ طلایی دوران را دریافت کرد.

از نظر بسیاری از بهترین ها مانند بانینگتون ، داگ اسکات بوناتی به عنوان بهترین آلپینیست شناخته شده است.
از جمله کتاب های وی حقیقت در k2، کوهستان من، مون بلان جادویی و روزهای بزرگ است.
کوهنورد انگلیسی سرکریس بانینگتون« Sir Chris Bonnington» دربارهی بوناتی می گوید ؛
او بزرگ ترین کوهنورد همه دورانها بود. بدون حتی سایه ای از تردید.
شهرت «بوناتی» آن سوی دنیای کوهنوردی گسترش یافت ولی زندگی ماجراجویانهی او تحت تأثیر مجادلات به روی صعود K2 قرار گرفت که لفافه ای از ریاکاری بعد از جنگ جهانی در ایتالیا بود.
رینهولد مسنر در ارتباط با بوناتی گفت ؛
«بوناتی» یکی از بزرگ ترین کوهنوردان همهی زمان هاست،آخرین آلپینیست واقعی ! او یک خبره در روش کوهنوردی خود بود. در عین حال او یک انسان دوست داشتنی و فوق العاده و شگفت انگیز بود که سرانجام از اتهامات ۵۰ ساله بر علیهاش مبری شد و همگی دریافتند که او در گفتههایش صادق بوده است.از دوستان و همکار ژورنالیستاش میرلا تندرینی (Mirella Tenderini) می گوید ؛
مردمی که او را برای رپرتاژهای هیجان انگیزش می شناختند ، از توان فوق العاده کوهنوردی او اطلاعی نداشتند . سرانجام در پایان عمر تمام زوایای زندگی او برای ایتالیائی ها آشکار شد و زمان همهی زخم را درمان کرد و حقایق آشکار شد و بالاخره روزی فرا رسید که او به آرامش رسید و شخصیت محبوب و کاریزماتیک او را همگی می شناختند.

تا زمان صعود به کی۲ همیشه احساس وابستگی و اعتماد به دیگران با من بود، اما بعد از اتفاقی که در ۱۹۵۴ افتاد اعتماد خود را از دست دادم. سعی کردن فقط به خودم اعتماد کنم. این موضوع مرا محدود می کرد وآنرا می دانستم ، اما حداقل جلوی ناامیدی بیشتر را می گرفت.
والتر بوناتی
در نظر بوتانی کوهنوردی تمرین قدرت و مهارت نیست، فلسفه و راهی از زندگی است
وی در سال ۲۰۱۱ و در سن ۸۱ سالگی بعد از دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در حالی از دنیا رفت که از این پس از او به نیکی یاد و با این نام خطاب خواهد شد…
والتر بوناتی، کوهنوردی که اسطوره بود ...