طرفداری - محمدرضا مامانی، بازیکن سابق پرسپولیس در برنامه ملاقات با چهره ها میهمان طرفداری بود. او در مقابل دوربین طرفداری در خصوص حضورش در پرسپولیس و کار با مربیان مختلف از جمله آری هان، مصطفی دنیزلی و ... و همچنین مشکلاتی که با افشین قطبی داشت، صحبت کرد.
گفتگوی سامان خدائی و محمدرضا مامانی را می خوانید:
خدمت مخاطبین رسانه طرفداری سلام عرض می کنم. در برنامه ملاقات با چهره ها، محمدرضا مامانی، بازیکن سابق پرسپولیس میهمان طرفداری است. به شما خوش آمد می گویم. این شما و این مخاطبین رسانه طرفداری.
به همه مخاطبین رسانه طرفداری سلام عرض می کنم. امیدوارم هرجای این سرزمین هستند، شاد و سلامت باشند.
مدت هاست از شما خبری نیست و مقابل دوربین نیستید. محمدرضا مامانی در حال حاضر کجاست و به چه کاری مشغول است؟
طبیعت فوتبال این است که ورزش حرفه ای را کنار گذاشته و به زندگی عادی برمی گردید. در حال حاضر مشغول کلاس های مربیگری هستم و مدرک B را نیز دریافت کرده ام. مدرسه فوتبال نیز دارم. در کل مشغول فوتبالم و زندگی ام با آن گره خورده است.
پس ارتباطتان را با فوتبال حفظ کرده اید؟ پیشنهاد مربیگری داشته اید؟
ارتباط به آن شکلی که فکر می کنید نه ولی من فقط با آقای حامد وفائی در ارتباطم و ارتباط خاصی با کسی ندارم.
ورود شما به فوتبال حرفه ای با پرسپولیس بود. داستان ورود به پرسپولیس به چه شکل بود؟
من در امیدهای باشگاه پاس بودم. آقای مجید جلالی مدیر فنی باشگاه بود. در آن زمان به صورت قرضی به پیام خراسان رفتم که آقای رضا وطنخواه مربی آن تیم بود. پیام خراسان در حال رقابت با داماش گیلان برای حضور در لیگ برتر بود. پس از انجام 8 مسابقه به پاس برگشتم. آقای جلالی مربی تیم شده بود و با وجود بازیکنانی مانند جواد نکونام و ... در پست هافبک، به من گفت که به تو بازی نخواهد رسید و کار سختی پیش رو داری. به هر حال تصمیم گرفتم از پاس جدا شوم؛ حال بماند قضیه رضایتنامه گرفتن برای استقلال اهواز که سرمربی اش فیروز کریمی بود و ایشان و آقای آجرلو با هم رابطه خوبی نداشتند. به هر حال مجبور شدم یک سال بدون تیم بمانم. پس از آن قانونی در فدراسیون فوتبال تصویب شد که اگر بازیکنی یک سال خانه نشین باشد، بازیکن آزاد محسوب می شود و نیازی به رضایتنامه گرفتن از باشگاه نیست. این خبر را که شنیدم، خیالم راحت شد زیرا از قرارداد 5 ساله ام با پاس تنها یک سال سپری شده بود. سپس آقای محسن ابراهیمی مرا به حمید استیلی معرفی کرد و سر تمرین پرسپولیس رفتم و 3 روز تست دادم. پرسپولیس با داماش تهران مسابقه داشت که آقای کریم باقری در دقیقه 20 به دلیل اینکه از ناحیه دو قلوی پا آسیب دیده بود بیرون آمد و زوبل، سرمربی وقت پرسپولیس مرا به زمین فرستاد. پس از مسابقه محمود خوردبین جلوی رختکن آمد و گفت بیا به باشگاه برای بستن قرارداد برویم و من نیز قرارداد بستم.
پس از زوبل، آری هان مربی تو بود؟
پس از زوبل، علی پروین مربی شد و پس از او آری هان آمد و سپس به ترتیب دنیزلی و قطبی مربی پرسپولیس شدند.
در دوران آری هان انتقادات زیادی مطرح بود که چرا محمدرضا مامانی فیکس پرسپولیس است. کار با آری هان چگونه بود و چطور به شما برای بازی در تیم اصلی اعتماد کرده بود؟
نمی دانم از کجا نشات می گرفت ولی او واقعا فوتبال مرا دوست داشت. آری هان می گفت یک ضرب دو ضرب بازی می کنی. در فوتبال شاید می گویند بازیکن باید دریبل بزند ولی این بازیکن نامش دریبل زن است. تکنیکی یعنی یک ضرب دو ضرب. یعنی کنترل خوب و پاس خوب. من نیز این کار را به نحو احسن انجام دادم. کلا هم قطبی، هم دنیزلی و هم زوبل و در کل مربیانی که از خارج به ایران آمده بودند، مرا فیکس بازی می دادند.
تفاوت کار کردن با آری هان و دنیزلی چه بود؟
از نظر فنی واقعا آری هان جلوتر بود و این را به خاطر اینکه مرا دوست داشت نمی گویم. این را از بازیکنانی که او کار کرده اند نیز می توانید بپرسید. اصول و اساس فوتبال را همه بلدند ولی برنده آن است که نکته های طلایی به بازیکن بگوید. گواردیولا چنین نکاتی را می گوید و اکنون گواردیولا است. آری هان نیز همین گونه بود و نکته های طلایی می گفت. در مورد دنیزلی، او یک سری اصول داشت که هرکجا می رفت باید آن ها را پیاده می کرد.
پس از نظر بازی کردن نیز با آری هان راحت تر بودی؟
برای من فرقی نداشت و هر کجا می خواستند بازی می کردم. آری هان حتی یک جلسه هم با من صحبت نکرد. و مرا در ترکیب تیم می گذاشت.
به جلوتر و به سراغ پرسپولیس برانکو بیاییم. دوست داشتی در این تیم بازی می کردی؟
صد در صد. همه دوست دارند در تیم قهرمان بازی کنند. برانکو فوق العاده کار کرد زیرا فوتبال ایران را می شناخت. برد اصلی او نیز با مارکو بود. یک بدنساز فوق العاده که کمک زیادی به تیم کرد. شما 11 مسی در زمین داشته باشید ولی بدن شان آماده نباشد، کاری نمی توانید بکنید حتی اگر از مریخ مربی بیاورید. مهم ترین چیز، بدن آماده است. مارکو به این مسئله کمک کرد و برانکو نیز باهوش بود و فوق العاده کار کرد
پس از آن افشین قطبی آمد که یک فصل پرخاطره و در حین حال پر از حاشیه و جنجال شکل گرفت.
مشکل از خود افشین قطبی بود زیرا از ایران شناخت نداشت. واقعیت این بود که حمید استیلی و حبیب کاشانی رفاقت زیادی داشتند و در آن زمان تمام روزنامه ها می گفتند که به خاطر این رفاقت، استیلی سرمربی پرسپولیس خواهد شد. آن ها نیز دنبال کسی گشتند که ساکت و مانند ویترین باشد و همه کارها را استیلی انجام دهد. در نیم فصل افشین قطبی با ارتباط با روزنامه ها و مافیا که البته نمی خواهم از مافیا نام ببرم چون فکر می کنند بزرگ هستند، تیم و ترکیب و همه چیز را خودش در دست گرفت که در نیم فصل دوم با سلام و صلوات توانستیم قهرمانی را کسب کنیم.
در مورد رسانه ها گفتید. مثلا حسین بادامکی می گفت که من رفتار با روزنامه ها و رسانه ها را بلد نبودم وگرنه فوتبالم بهتر می شد. این مسئله و تاثیرش رو فوتبال را قبول دارید؟
متاسفانه ذات فوتبال و در کل ورزش گروهی همین است و همه جای دنیا نیز وجود دارد. شما وقتی از سوی تلویزیون، روزنامه و... حمایت می شوید، بیشتر به چشم می آیید و بیشتر روی شما مانور می دهند. طبیعتا این باعث می شود بهتر دیده شوید و جایگاه بهتری به دست آورید. در کل با حسین بادامکی موافق نیستم که این موضوع چیزی به فوتبال شما اضافه می کند ولی روابط دور و اطراف شما را بهتر می کند.
در فصلی که افشین قطبی سرمربی پرسپولیس بود، گفته می شد شیث رضایی، محمدرضا مامانی و علیرضا نیکبخت واحدی یک تیم شده و علیه افشین قطبی هستند. پاسخ تان به این مسئله جیست؟
پاسخ که بارها داده ام و باز هم می گویم. پیش از شروع آن فصل پرسپولیس با 4 بازیکن یعنی من، کریم باقری، فرشید کریمی و علیرضا نیکبخت واحدی تمریناتش را در زمین گلف مجموعه انقلاب شروع کرد. آقایان مرزبان و استیلی نیز در کنارمان بودند و حتی به یکدیگر مشاوره می دادیم که اگر قرار است تیم 4-4-2 لوزی بازی کند، در کدام پست ها به چه بازیکنی نیاز دارد. پس از بررسی پست ها، هرکس با دوستانی در فوتبالیست ها داشت با او تماس می گرفت و این گونه بود که تیم را جمع کردیم. نمی دانم این چه طرز فکری بود که در ذهن قطبی پیاده کرده بودند که این بازیکنان، مافیا هستند. کمیته انضباطی باشگاه به دلیل جر و بحث با قطبی مرا جریمه مالی کرده بود و گفته بود سر تمرین نیایید. آقای قطبی به آقای کاشانی گفته بود شیث و مامانی سر تمرین نیایند زیرا تمرکزم را به هم می زنند. آقای کاشانی نیز گفت که می خواهیم این فصل قهرمان شویم و به حرف شان گوش بده. من نیز گفتم برای قهرمانی همه کار می کنم. این طرز تفکری بود که قطبی نسبت به ما داشت زیرا از لحاظ فنی فوق العاده ضعیف تر از مرزبان بود و این را از روی تعصب نمی گویم و واقعیت است. قطعا آن هایی که با این دو نفر کار کرده اند، این مسئله را می دانند. قطبی نسبت به مرزبان یک حسادتی داشت؛ ریکاوری، تمرین تاکتیکی و تکنیکی را اصلا بلد نبود و نمی دانست چه زمانی استراحت دهد و چه زمانی فشار بیاورد. مرزبان به ما می گفت که این کارها را انجام دهید که بدن هایتان برگردد. قطبی می دید که ما از مرزبان حرف شنوی داریم و جواب هم می گیریم که به او فشار می آمد.
این درست است که می گفتند افشین قطبی یک تیم 11 نفره داشت و دیگر با بقیه بازیکنان کاری نداشت؟
نه این گونه نبود. هر هفته یک نفر را از ترکیب بیرون می کرد. مثلا جمعه بازی کرده بودیم و جمعه بعد بازی داشتیم. شنبه یعنی فردای مسابقه می دیدیم که قطبی دستش را دور گردن یک بازیکن انداخته و با او قدم می زند و می دانستیم قطعا از ترکیب کنار گذاشته شده است. یعنی با بامزه بازی و خودشیرینی و آوردن دلیل می خواهد آن شخص را از ترکیب بیرون بگذارد.
ماجرای درگیری تان با افشین قطبی چه بود؟ یک سری دیالوگ هایتان را نیز تیتر کرده بودند. کدام شان درست هستند؟
اجازه دهید صادقانه بگویم. شب قبل از تمرین یک نفر با من تماس گرفت که آن شخص آقای مرزبان بود. آقای مرزبان گفت که قطبی به علیرضا نیکبخت که چاق شده است، می خواهد گیر داده و او را اخراج کند. یک بنده خدایی در رستوران چینی ها شماره قطبی را روی دستمال کاغذی گرفته بود که از خوش شانسی رفیق من بود و دستمال را به من داد. من نیز آن را به علیرضا نیکبخت دادم و گفتم که می روی و چیزی نمی گویی زیرا می خواهد به تو گیر بدهد که تو بیرون حاشیه و شب نشینی داری و ... هرچه که گفت، دستمال را جلوی رویش بگذار و بگو این و ماجرای رستوران چینی ها چیست؟ می خواهد وارد حاشیه شده و از اصل دور شود، پس تو هم او را وارد حاشیه کن. علیرضا به آن جلسه در کانکس زمین تهرانسر رفت که من، آقایان خوردبین، قطبی، مرزبان و استیلی نیز حضور داشتند. قطبی به من گفت می دانی بازیکنان بهتری از تو در ایران هستند که حق شان بازی در پرسپولیس است؟ من در جواب گفتم بله ولی تعدادشان کم است. سپس گفت می دانی تو فوتبالیست قوی ای نیستی؟ گفتم از نظر شما آره ولی از نظر خودم، مرزبان و استیلی این گونه نیست. خلاصه به همین شکل صحبت هایش را جلو برد. من در پایان گفت می توانم چیزی به شما بگویم؟ گفت بگو. گفتم می دانستی تو جایی بین 40 مربی اول فوتبال ایران نداری و حتما چهلم هم نیستی ولی سرمربی پرسپولیسی؟ گفت خفه شو و برو بیرون. من نیز گفتم این را نیز به احترام محمود خوردبین، استیلی و مرزبان می گذارم که اینجا نشسته اند واگرنه اگر کسی به من بگوید خفه شو، جوری دیگری با او برخورد می کنم. آن قدر عصبی بودم که در را محکم بستم و دستم میان در ماند و پاره شد. گفتم تکل ما می زنیم، دویدن و بدنسازی با ماست و همه زحمتش را ما می کشیم و این شخص امپراطور می شود؟ این شخص، سرجوخه هم نیست! این عین واقعیت است. خدا از عباس اسماعیل بیگی نگذرد که این لقب مفت و مجانی را به او داد و نمی دانم بین آن ها چه داد و ستدی شد.
چرا افشین قطبی علیه شما موضع داشت؟
همان بود که خدمتتان گفتم. با یک سری از روزنامه نگارها مچ شده بود و آن ها دنبال این بودند که خبر رختکن بگیرند، حاشیه درست کنند یا مرا خراب کنند. اگر غیر از این بود، مسائلی مانند باند حمید استیلی یا مافیای بازیکنان مطرح نمی شد. حتما تضاد داشتند که ما را باند معرفی کردند. دلیلش هم این بود که ما باج نمی دادیم و واقعیت همین است.