این نوشته به معنای پیامی برای بچه های دهه های دیگه نیست که هر نسل قصه خودشو داره
این نوشته تعریفیه از بچه های دهه شصت:
من پسر دهه شصتی متولد ایران هستم...
یه بچه دهه شصتی ایرانی میدونه که پیش دبستانی مال از ما بهترونه
میدونه که از همون بچگی باید هر هفته بره نون بگیره... نونوایی معمولا نزدیک خونه نیست و تقریبا یک ساعت هم باید توی صف نون باشه و این پروسه دو ساعت طول میکشه (هر هفته)
ساندویچی رو توی خیابون میبینه ولی پول نداره که حتی یه فلافل بخره... نه خودش، بلکه خونوادشم پول ندارن... یه ساندویچ سوسیس یا کالباس یعنی همه چیز برای به نوجوون دهه شصتی
یه دهه شصتی احتمالا یه فامیل پولدار داره که توی خونشون کامپیوتر و مبل و سگا دارن و همیشه بیقراری میکنه که بره خونه فامیلشون...
اگه وضع خونوادش بد نباشه شاید بره کلاس شنا (شاید) ولی اصلا نمیدونه کلاس موسیقی و ... وجود خارجی داره
یه دهه شصتی نوار کاست رو خیلی خوب میشناسه و باهاش زندگی کرده... شاید حداکثر دو سه تا نوار از داریوش و قمیشی و شجریان داشته باشه ولی همیشه حواسشو جمع میکنه که ازشون مراقبت کنه که مبادا اون دکمه قرمز پاک کردن نوار اشتباهی زده بشه
یه دهه شصتی اگه وضع خونوادش بد نباشه سالانه احتمالا سه تا چهار بار با خانواده بره پیتزا بخوره... اونم نه که نفری یه پیتزا.. بلکه نفری یه قاچ پیتزا
یه دهه شصتی میدونه که باباش پول خرید پیکان رو نداره و پیکان و بنز براش فرقی نداره چون جفتش رویاست
یه دهه شصتی هر روز صبح باید بره توی صف شیر تا شیر 20 تومنی گیرش بیاد اونم بعد یک ساعت توی صف بودن و شانس آوردن و پارتی بازی با سوپری محل
یه دهه شصتی تا نوجوونی نمیدونه پول توجیبی خوردنیه یا دیدنی
یه دهه شصتی شاید دلخوشیش فقط لوازم التحریر اول مهره که اونم اگه وضع مالیشون اجازه بده
میدونه نیمکتای چهار نفره یعنی چی
میدونه تاکسی نشستن توی گرما با شیشه بسته یعنی چی (اونم 6 نفر توی ماشین)
و نمیدونه کولر توی اتوبوس بین شهری و تاکسی یعنی چی
یه دهه شصتی میدونه که دانشگاه دولتی حتی بدترین رشته هم باید زندگیتو فقط درس بخونی و باهوش باشی..
حتی دانشگاه آزاد رفتنم شیرینی داره
یه دهه شصتی خیلی مواقع از بس صف سلف دانشگاه طولانیه شاید به کلاسش نرسه (اونم با کیفیت غذایی که واقعا ببخشید ولی باید بگم حیوون اون غذا رو نمیخورد)
یه دهه شصتی یعنی وفادار به زندگی و سوختن و ساختن
یعنی حتی دوستی های دختر و پسر هم توش پر از حریمه
یعنی ازدواج توی اوج نداری
یعنی نداشتن پشتوانه خانواده بخاطر اینکه هم خانواده ها شلوغه و هم وضع مالی نا مناسب
یه دهه شصتی یعنی پدر و مادر الان که به جای اینکه یکم اول راحتیش باشه تازه میفهمه که تازه شروع شده و باید نگران خانواده ای باشه که مسئولیتشو قبول کرده
یه دهه شصتی گوشش پره ازه اونایی که میگن ازدواج نکن و بچه نیار ولی میره دنبال تشکیل خانواده چون میدونه کار درست همینه...
یه دهه شصتی توی اوج نداری کلی خاطره میسازه...
خیلی خوب میدونه بیکاری بعد یه عمر درس خوندن یعنی چی
تا جوونی نمیدونه موبایل و اینترنت چیه... نمیدونه پست گذاشتن چیه ولی خوب میدونه خندیدن و خوش بودن یعنی چی
خوب میدونه زندگی یعنی چی... خوب میدونه شاد بودن توی نداری یعنی چی
یه دهه شصتی یه انسانه یه آدم
...