کمتر کسی را می توان یافت که مانند «کارل گوستاو یونگ» بر رواشناسی مدرن تأثیرگذار بوده باشد.
کمتر کسی را می توان یافت که مانند «کارل گوستاو یونگ» بر رواشناسی مدرن تأثیرگذار بوده باشد. همه ی ما باید از «یونگ» برای بیان مفاهیمی چون «برون گرایی و درون گرایی»، «کهن الگوها»، «تحلیل رؤیا به شیوه ی مدرن» و «ناخودآگاه جمعی» ممنون باشیم. روانشناسان، برخی از مهم ترین اصطلاحات روانشناسی مانند «کهن الگو (آرکیتایپ)»، «عقده» و «اصل همزمانی» را مدیون او هستند. علاوه بر این، آموزه های «یونگ» در طراحی برخی از شناخته شده ترین تست های شخصیت مانند «تست شخصیت شناسی مایرز-بریگز» (MBTI) نقش پررنگی داشته اند.
در میان مهم ترین کارهای «یونگ»، روانشناسی تحلیلی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او در این باره این گونه توضیح می دهد:
از طریق روان (Psyche) می توان تمامیت و یکپارچگی فرآیندهای روانی اعم از خودآگاه و ناخودآگاه را شناخت.
بدین ترتیب پدر روانشناسی تحلیلی با در نظر گرفتن روان به عنوان یک سیستم کامل، از دیدگاه های متعارف درباره ی ذهن که روان را تنها محدود به فرآیندهای خودآگاه مغز می دانست، فاصله گرفت.
این روانشناس بزرگ باور داشت روان ما سیستمی است که خود را تنظیم می کند؛ یعنی همان طور که بدن فیزیکی ما سیستمی کامل است، کار سیستم روانی نیز به تعادل رساندن ابعاد متناقض روان و در عین حال رشد و رسیدن به کمال است؛ چیزی که یونگ به آن «فردیت یافتگی» می گوید.
خواندن کامل متن و ادامه مقاله در 👇👇👇👇👇
https://www.iranketab.ir/blog/carl-jung