اختصاصی طرفداری- محسن بنگر، مدافع سابق باشگاه های سپاهان و پرسپولیس این بار مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته است. او در خصوص دوران فوتبال خود، مربیگری و مسائل مختلف گفتگو کرد.
گفتگوی سامان خدایی را با محسن بنگر می خوانید:
فوتبال را به یک باره کنار گذاشتید.
اینقدر هم یک دفعه نبود. تا 39 سالگی بازی کردم. دیگر خسته شده بودم و با مشورت دوستان تصمیم به خداحافظی گرفتم.
شما دوران فوتبالی پر سر و صدایی داشتید اما خداحافظی بی سر و صدا و کم حاشیه ای داشتید.
دوران فوتبالم پر سر و صدا نبود. 8 سال کامل در سپاهان بودم و 4 سال هم در پرسپولیس. 12 سال اینگونه گذشت. بعد مصدومیت هایی سراغ من آمد و سر و صدا شد ولی خب بیشتر فوتبالم را در دو تیم بودم و خدا را شکر که روزهای خوبی داشتیم.
سال آخر فوتبال شما کمی عجیب شد. از پرسپولیس کنار گذاشته شدید و در تراکتور با امیر قلعه نویی مشکلاتی داشتین. به نظر می آمد که بدشانسی های پشت هم برای شما رخ می داد.
اولا بگویم که من در پرسپولیس قراردادم تمام شده بودم و در لیست مازاد نبودم با اینکه با خود آقای برانکو صحبت کرده بودم که هستم، حالا آن در دل خودم می ماند همیشه. چه کسانی، چه کارهایی کردند، اصلا مهم نیست، مهم این بود که من روزهای خوبی داشتیم و جزو معدود بازیکنانی بودم که وقتی از پرسپولیس هم رفتم رابطه خوب و صمیمی با هواداران داشتم.
چند سالی از آن دوران گذشته. فکر نمی کنید الان بهتر است که این مسائل بازگو شود؟
نه مشکلی نبود. همه چیز خیلی خوب بود. من 4 سال خیلی خوب در پرسپولیس داشتم. متاسفانه قهرمان نشدیم اما چند نایب قهرمانی داشتیم. همیشه روزهای خوبی داشتم. هرچه شد به خدا واگذار می کنم. من طرفدار پرسپولیس هستم و هیچ وقت درخصوص پرسپولیس بد صحبت نمی کنم.
شما سال های خوبی در سپاهان داشتید بعد به پرسپولیس آمدید و دوباره اوج گرفتید. آن دورانی که در سپاهان بازی می کردید، فکر می کردید که روی به پرسپولیس بیایید؟
بله من اصلا انگیزه ام برای فوتبال این بود که یک روزی برای پرسپولیس بازی کنم. قبلا هم در 16-17 سالگی برای پرسپولیس تست داده بودم. فوتبالم کلا برای این بود که در پرسپولیس بازی کنم. نه اینکه سپاهان تیم بدی باشد. من از شموشک به پاس آمدم، قرارداد داخلی بستم اما چون با شموشک 3 ماه قرارداد داشتم، برگشتم به شموشک و بعد از آن به اردوی تیم ملی و سپاهان رفتم. در سپاهان سال های خیلی خوبی داشتم، قهرمانی های زیادی داشتم، رابطه صمیمی خوبی با هواداران، مردم اصفهان و باشگاه داشتم ولی خب نیت من این بود که یک روز پیراهن پرسپولیس را بپوشم. بعد از قهرمانی سوم سپاهان، تصمیم گرفتم که از این تیم بروم به خیلی به موقع به پرسپولیس آمدم و 4 سال عضو این تیم بودم.
پس اگر الان بپرسیم سپاهان یا پرسپولیس، جواب پرسپولیس است؟
هر دو. من فوتبالم را گفتم از شموشک شروع کردم، اصلی ترین تیم من شموشک بوده است، بعد به سپاهان آمدم و روزهای خیلی خوبی داشتم. به پیراهن سپاهان همیشه علاقه دارم، سپاهان جزو تیم های محبوب من است اما پرسپولیس عشق بچگی های من است. مثلا اگر الان بخواهم سه تیم نام ببرم که طرفدارش هستم، شموشک، سپاهان و پرسپولیس را می گویم. این سه تیم را دوست دارم و همیشه هم بازی هایشان را دنبال می کنم و احترام می گذارم. درست است بعضی حرف ها هست، مثلا اینکه چه اتفاقاتی افتاد که من به پرسپولیس آمدم، بعضی ا ر چه می خواستند گفتند، ایرادی ندارد اما من همیشه طرفدار این سه تیم هستم.
وقتی به پرسپولیس آمدی هواداران سپاهان شاکی نشدند؟
چون خیلی مرا در سپاهان دوست داشتند، کاپیتان تیم بودم، سه قهرمانی با تیم آورده بودم، خیلی ها از تیم رفتند، حتی بازیکنانی که سمبل تیم بودند هم رفتند اما من ماندم، انتظاری نداشتم اما سال آخر دیگر جلسه ای برای من نگذاشتند که بخواهند با من تمدید کنم، من هم دیدم که به من بی احترامی می شود و البته نیت این را داشتم که به پرسپولیس بیایم، دیدم که اوضاع اینطوری است، با خودم گفتم بهترین فرصت هست که از سپاهان جدا شوم. اما بعدش مدیران و سرپرست وقت آمدند و هرچه دوست داشتند در مورد من گفتند. کسانی که من بهشان نان رسانده بودم علیه من در استادیوم شعار دادند، کسانی که در بیمارستان بودند، باشگاه جوابشان را نداد و من رفتم از بیمارستان آوردمشان، یا لیدرهایی بودند که من برایشان موتور خریده بودم. طرف موتور نداشت که به تمرین بیاید، من برایش موتور خریدم اما علیه من و دختر شعار دادند. حالا مهم نیست، مهم این است که من 8 سال سپاهان بودم، 4 سال خیلی خوب پرسپولیس بودم، بعد به عشق دوران بچگی که پرسپولیس بود آمدم و پیراهن این تیم را پوشیدم.
اگر جای پرسپولیس، استقلال پیشنهاد می داد، قبول می کردید؟
ببینید استقلال باشگاه بزرگی است، جزو تیم هایی است که همه دوست دارند در آن بازی کنند. اما من از بچگی طرفدار پرسپولیس بودم و به این چیزی که شما گفتید فکر نکردم. مطمئنا پیشنهاد هم می شد من قبول نمی کردم. اصلا من بد، یک بازیکنی در حد لیگ سه، اما طرفدار پرسپولیس بودم و برای همین چنین پیشنهادی را قبول نمی کردم.
بهترین سال حضور در پرسپولیس؟
آن اتفاق خیلی بد. فوت هادی نوروزی اتفاق افتاد اما ما فوتبالی خیلی خوب بودیم. پرسپولیس چند سال دارد قهرمان می شود اما مثل آن سال فوتبال بازی نکرد.
بعضی ها می گویند که پرسپولیس قبل از فوت هادی خوب بازی نمی کرد و این اتفاق رخ داد و پرسپولیس به خودش آمد، این درست است؟
فوت هادی برای ما انگیزه بود. درست است که ما رتبه هفتم جدول بودیم اما تیم داشت فوتبالش را پیدا میکرد. ما به آن نقطه رسیده بودیم و فوتبال مان داشت درست می شد و احتیاج به یک چیزی داشتیم که ما را هول دهد اما متاسفانه انگیزه ما از دست دادن یکی از بهترین بازیکنان مان بود. فوت هادی ضربه بزرگی به ما زد اما یک انگیزه بزرگی شد که بخاطر هادی یک کاری بکنیم. تمام تلاش مان را کردیم تا روز آخر که اینطوری شد.
بعضی از بازیکنان پرسپولیس مثل حسین ماهینی، گفتند که طرفداران باعث شدند که هادی دق کند، شما که نزدیک هادی نوروزی بودید، این درست است؟
من با هادی خیلی نزدیک بودم. بهتر است اصلا این چیزها صحبت نشود، هرچه بود تمام شد. هادی خیلی برای باشگاه زحمت کشید، کاپیتان تیم بود، هر طوری که توی سرش زدند، صدایش در نیامد، هرچند یک سال او را بیرون کردند و رفت نفت تهران بازی کرد، جلوی پرسپولیس بازی نکرد. این خیلی مهم بود. در همین هتل المپیک به هادی زنگ زدم و گفتم که فرداهستی؟ گفت نه. امکان ندارد که من جلوی پرسپولیس بازی کنم. فوت کرد. و ما یک نفر خیلی خوب را از دست دادیم. من حالا اگر بگویم طرفداران باعث شدند، اما دیگر این چیزها فایده ندارد.
الان بازیکنانی هستند که به خاطر یک بازی طرفداران به خودش و خانوادش توهین می کنند.
این فرهنگ ما ایرانی هاست. نه فقط فوتبال. در هر ورزشی. ما ایرانیها فرهنگمان این گونه است. خوب یا بد باشی باید در اینستاگرام عقده هایمان را خالی کنیم. فحش بدهیم. مثلاً در پیج شخصی می بینی دم از امام و پیامبر میزند، عکس دختر و زنش را گذاشته ولی فحش ناموسی میدهد. عکس از کربلا گذاشته و ضریح امام حسین را بغل کرده است بعد این ور میآید به آدم فحش میدهد. یک چیزهایی را آدم میبیند که باور نمیکند. متاسفانه فرهنگ ما این گونه شده است.
دقیقاً برای همین سوال را پرسیدم. شاید کسی که امروز به آن فحش میدهیم خدایی ناکرده فردا بین ما نباشد.
اصلاً این فکر را بکنند کسی که به من فحش ناموس می دهد خودش هم ناموس دارد. اگر من ضعیفم برای خودم ضعیفم. اگر شما میتوانید بیایید جای من بازی کنید. مگر من حق شما را خوردهام؟ الان یک بازیکن حرفهای هستم. زحمت کشیدم. کسی ما را بلند نکرده است بیاورد که اینجا بازی کنیم. وقتی که به من فحش ناموس میدهی، خودت هم ناموس داری. دوست داری چنین اتفاقی برایت بیافتد یا نه؟
خدابیامرز، هادی نوروزی آخرین بار با شما درد و دل کرد. درست است؟
بله، هادی هم اتاق من بود. هادی کسی بود که در مورد هیچی صحبت نمیکرد و صدایش در نمیآمد. سالهای قبل که کاپیتان نبود همه چیز را میانداخت گردن این و آن. سالی که خودش کاپیتان شد و آنقدر بار تیم روی دوشش بود و تیممان هم دیدید که چقدر خوب بسته شده بود ولی هفتم جدول بود. فشار خیلی رویش بود و همین فشار هم باعث شد از دستش بدهیم.
درباره آن درد و دل آخر. صحبتی هست که الان بخواهید برای مخاطبان، دوستداران پرسولیس و هادی نوروزی بگویید؟
هادی خیلی چیزها را گفت ولی نمیشود گفت.
هیچ کدام از صحبتهایش را؟
هیچ کدام. خیلی چیزها را گفت. از خیلی ها اسم به میان آورد ولی خب نمیشود اصلاً گفت.
با استقلالیها خیلی کل کل داشتید ولی بعد فوت هادی نوروزی آن کل کل کم شد. این مسئله به چه دلیل بود. متحول شدید؟
در دوران فوتبالم وقتی که در سپاهان بودم حتی برای پرسپولیس و استقلال و ذوب آهن کری میخواندم. به من انگیزه میداد که توی بازی که با آنها دارم بیشتر انرژی بگذارم. کری خواندنها، مخصوضاً برای استقلالی ها وجود داشت ولی هیچ وقت بی احترامی نکردم. چون آدم کری بخواند لذتش زیاد است ولی متاسفانه الان طوری شده است که در اینستاگرام و این ور و آن ور بازیکنان الان حتی جرئت نمیکنند یک چیز ساده بگویند. در مورد باشگاه استقلال و طرفدارانش بعد فوت هادی خیلی سنگ تمام گذاشتند. دمشان گرم. دقیقه 24 تشویقش می کردند. آن دربی هم طرفداران استقلال و هم طرفداران پرسپولیس با هم هادی را تشویق میکردند. هر چند که ما هم بعد از فوت منصور پورحیدری و آقای حجازی خیلی با استقلالیها هم دردی کردیم. کری خواندنها به من انرژی میداد ولی وقت از فوتبال بیرون آمدم کری نداشتم.
قبل از جام جهانی 2014، خیلی تلاش کردید و به اردوی تیم ملی هم دعوت شدید. ولی بعد از بازی با کویت خط خوردید. فکر میکنید که میتوانستید با تیم ملی در آن جام جهانی حضور داشته باشید؟
من میتوانستم در آن جام جهانی باشم ولی آن یک هفته اصلاً شرایط روحی خوبی نداشتم. اصلاً نمیتوانستم خوب بازی کنم. انگیزه نداشتم. ولی دوست خوبم آقای آل نعمه به جای من رفت. منم خوشحال شدم که به جای من رفت. ایرادی نداشت. یک عمر جفتمان با هم رفیق بودیم و هنوز هم با هم رفیقیم. ولی خب دوست داشتم بروم ولی قسمت این بود. من در فوتبال به همه چیز رسیدم. اوایل که برای زندگیام برنامه ریزی میکردم جام جهانی هیچ وقت در ذهنم نبود ولی تلاشم را کردم و نشد. ولی به جز جام جهانی جز اندک بازیکنانی در فوتبال ایران بودم که در جام باشگاههای جهان فیکس بازی کردم.
الان از زندگیات راضی هستی؟ از یه مرحله در فوتبالت به مرحله بعد و مربیگری در پارس جنوبی رسیدی.
من در فوتبالم توی 20 سالگی یا 27 سالگی خداحافظی نکردم. تا موقعی که توانستم بازی کردم. خداراشکر هیچ وقت دلم برای بازی کردن تنگ نمیشود چون تا آنجایی که توانستم بازی کردم. الان هم در زندگی جدید خود دارم مربیگری را نزد آقای افاضلی یاد میگیرم. شش ماه است که پیششان هستم و دارم یاد میگیرم. دوست دارم چیزهای خیلی زیادی از مربیگری یاد بگیرم. دنیای مربیگری با دنیای فوتبال، زمین تا آسمان فرق دارد. دارم چیزهایی که در فوتبال ایران و پشت پردههایش است را یاد میگیرم. یک سری چیزهایی که اصلاً آدم باورش نمیشود. الان به خودم میگویم آن موقع که بازی میکردیم مربی و مدیرهایمان اینقدر فشار به آن ها وارد میشد. دوست دارم مربیگری را یاد بگیرم و بعد از آن اگر توانستم سرمربی بشوم.
یک سری از مواردی که بازیکن شاید از آن خبردار نباشد و مربی و سرمربی از آن خبردار میشوند را می توانید بگویید؟
یک سری از چیزهایی که بازیکن از آنها خبردار نیست، کارهایی است که مربیان قبل از بازی انجام میدهند تا بازی بتواند در سلامت برگزار شود. خیلی فشار روی مربی، کادر و سرپرست تیم وجود دارد تا یک بازی در سلامت انجام بشود. یک فوتبالیست هیچ وقت از اینها خبر ندارد و فکر میکند یک بازی انجام شده، تمام شده است و رفته.
حالا فکر میکنید مربیگری سختتر است یا بازیگری؟
ببنید، بازیگری برای خودت هستی. من فقط در دوره بازیگری می خواستم خودم خوب باشم و به تیم کمک کنم. در مربیگری تو باید 25 نفر را در نظر بگیری شاید کسی که روی سکو است، حقش است روی نیمکت باشد یا فیکس بازی کند. بازیگری وظیفهات فقط با خودت است ولی مربیگری باید خیلیها را در نظر داشته باشی و مسئولیتش خیلی بیشتر است.
قرار بود اگر برانکو در پرسپولیس بماند، دستیارش بشوی. درست است؟
برانکو سال آخرم در پرسپولیس با من صحبت کرده بود که اگر قهرمان شدیم یک سال دیگر بازی کنم و توی این یک سالی که بازی میکنم موارد مربیگری را به من یاد بدهد و دستیارش باشم. برانکو دو سه بار با من صحبت کرده بود ولی بعد یک سری اتفاقات افتاد که بعضیها دوست نداشتند ما با هم باشیم و من هم رفتم از پرسپولیس. بی سر و صدا هم رفتم.
یعنی هیچ وقت اعتراضی به آنها نکردی؟ چه افرادی نخواستند محسن بنگر در پرسپولس باشد؟
حالا آنهایی که این کار را کردند چند سال دیگر چوبش را میخورند.
هنوز هستند در باشگاه یا جدا شدهاند؟
بعضیها هستند، بعضی ها هم جدا شدهاند.
سقف آرزوهای محسن بنگر در مربیگری کجاست؟ پرسپولیس یا تیم ملی؟
من از شموشک فوتبالم را شروع کردم و به شماره 6 پرسپولیس و کاپیتانی رسیدم. از روزی که با مینی بوس به نوشهر میرفتم و با شموشک تمرین کنم تا این که به تیم اول کشور پیوستم و کاپیتان آن شدم. شماره 6، پیراهن بزرگان فوتبال کشور و کریم باقری به من رسید. من سقف آرزوهایم این بود که به آن رسیدم. در مربیگری هم تازه شروع کردهام ولی خدا را شکر محدودیت سن ندارد و میتوانم تا هر وقت که بخواهم ادامه دهم. هیچ عجلهای ندارم الان که مربی تیمی بشوم. دارم کم کم یاد میگیرم. در ایران دوست دارم که یک روزی سرمربی پرسپولیس بشوم. یا حتی سرمربی تیمهایی بشوم که طرفدارانش با من بد کردند.
به عنوان سوال پایانی می دانید که در هفته ها و ماه های اخیر بزرگ ترین جنجال فوتبال ما، ادامه یا عدم ادامه لیگ بوده است. نظر محسن بنگر در این خصوص چیست؟
من سال هاست که در فوتبال حضور دارم و پس از دوران بازیگری مشغول دوران مربیگری شده ام. به نظرم اگر قرار است لیگ تعطیل شود، برای سال بعد فوتبالی نخواهیم داشت و قرارداد بازیکنان یک سوم می شود. بهتر است که لیگ ادامه یابد تا حق به حقدار برسد. من معتقدم که تقریبا تکلیف لیگ مشخص است. 10 امتیاز اختلاف پرسپولیس با سایر تیم ها آن هم در هفته های پایانی بسیار زیاد بوده و به نظرم این تیم قهرمان خواهد شد. باز هم نمی توان نظر قطعی داد. مثلا یک فصل استقلال با اختلاف امتیاز زیادی صدرنشین بود ولی در نهایت سپاهان قهرمان شد. به هر حال بهتر است که قهرمان در زمین مشخص شود. اکنون لیگ های دیگر دنیا نیز با رعایت نکات بهداشتی در حال برگزاری مسابقات هستند. پس معتقدم که مسابقات ادامه یابد زیرا اگر این اتفاق رخ ندهد، فصل آینده شاهد فوتبالی نخواهیم بود و قرارداد بازیکنان نیز یک سوم می شود.
تیم هایی که معتقدند لیگ برتر تعطیل شود، بازیکنانی مشکوک به کرونا دارند. مانند تراکتور، سرخپوشان پاکدشت و... .
تراکتور یا هر تیم دیگری که می گوید بازیکنانمان کرونا دارند، از بیرون از محیط فوتبال گرفته اند زیرا مدتی است که هیچ مسابقه ای نداشتیم. حال اولین روز تمرین تست کرونایشان مثبت شده و مشخص شده است که این قبل از تمرینات بوده است. پس بهتر است که مسابقات با رعایت نکات بهداشتی برگزار شود و این به نفع بازیکنان خواهد بود. البته باشگاه ها دوست ندارند که لیگ ادامه یابد زیرا هزینه ای نخواهند کرد ولی به نفع بازیکنان است که لیگ برگزار شود زیرا هم پول این فصل را می گیرند و هم برای فصل بعد قراردادشان را می بندند.
پیش از گفتگو با شما از کاربران رسانه طرفداری خواستیم که اگر سوالی با شما دارند، آن را بگویند که برخی از آن ها را الان مطرح خواهیم کرد.
به عنوان اولین سوال عارف پرسیده است که چگونه پایتان به فوتبال باز شد؟ منظور این است که چه زمانی استعدادتان کشف شد.
من والیبال بازی می کردم و خیلی اتفاقی به سمت فوتبال کشیده شدم. یک روز تیم شهرمان با شموشک بازی داشت و به دلیل این که تیممان یک بازیکن کم داشت از من خواستند در تیم بازی کنم. سپس شموشک بازی من را پسندید و من را به تیم امید برد که آن تیم قهرمان کشور نیز شد.
رضا پرسیده است که از آب های عجیب اصفهان برایمان بگویید.
آن آب ها که به ما دادند باعث شد که ما 3 امتیاز از دست بدهیم.
یکی از هواداران تراکتور پرسیده است آیا خطایی که روی ساق پای محمد ایرانپوریان مرتکب شدید از عمد بود؟
در ابتدا بگویم که من طرفداران تراکتور را دوست دارم. نه به هیچ وجه از عمد نبود و در شرایط بازی رخ داد زیرا می دانید که فوتبال من محکم است. محمد ایرانپوریان یکی از دوستان من است و همچنان با هم در ارتباط هستیم.
مجتبی پرسیده است که در خصوص درگیری تان با امیر قلعه نویی در رختکن تراکتور بگویید.
امیر قلعه نویی بزرگ فوتبال ما و احترامش همیشه واجب است. اگر اتفاقی نیز افتاد تقصیر من و دور و بری های امیرخان بود و خودش هیچ تقصیری در این ماجرا نداشت. مجددا پس از گذشت چند سال از او عذرخواهی می کنم ولی باز هم می گویم تقصیر من و دور و بری های او بود.
یکی از هواداران پرسپولیس پرسیده است هنوز خالکوبی عدد 24 روی دستتان است؟
بله من همیشه به یاد هادی نوروزی هستم. او بچه محل و هم اتاقی من بود و این همیشه با من است که به یادش باشم.
یادم می آید که پس از درگدشت هادی نوروزی در پایان فصل شما و رضا نورمحمدی به عنوان کاپیتان های پرسپولیس از تیم کنار گذاشته شدید. این شایعه پیش آمده بود که به دنبال کنار گذاشتن کاپیتان های پرسپولیس هستند.
آن سال اتفاقاتی در باشگاه ما رخ داد. برخی افراد دخالت بی جا در تیم می کردند و ما نیز به عنوان کاپیتان های تیم جلوی آن ها ایستادیم. ما 4-5 نفر بودیم که در پایان فصل همه از پرسپولیس کنار گذاشته شدیم زیرا آن شخص بیشتر از ما در باشگاه قدرت داشت.
در دربی 79 آرش برهانی به یکباره در مسابقه از شما ناراحت شد. دلیل آن اتفاق چه بود؟
البته آرش دوست خوب من است و از او نیز معذرت خواهی کرده ام. آرش یکی از باشخصی ترین بازیکنان فوتبال ایران است. ما در آن مسابقه یک گل از استقلال عقب بودیم و فشار زیادی را تحمل می کردیم. تیم قدرتمندی نیز نداشتیم. در آن مسابقه با دو سه نفر از بازیکنان باتجربه تصمیم گرفتیم یک دعوای ساختگی راه بیندازیم که همان دعوا باعث شد که بازی 10 دقیقه بخوابد. پس از آن 10 دقیقه ما کاملا بازی را در دست گرفتیم و گل مساوی را به ثمر رساندیم تا این که در اواخر بازی گل دوم را نیز زدیم و پیروز شدیم.
با کدام یک از هم بازی هایتان مشورت کردید؟
من با رضا نورمحمدی مشورت کردم ولی چون او اخطار داشت تصمیم گرفتم من این کار را انجام دهم.
محمدجواد پرسیده است که آیا حاضرید با قراردادی با ارزش مالی پایین به عضویت نساجی دربیایید؟
البته باید بگویم در حال حاضر در تیم پارس جنوبی قراردادی ندارم. باشگاه نساجی افتخار فوتبال مازندران است. زمانی که در شموشک بودم، تیم ما و نساجی قطب های فوتبال کشور بودند و قطعا با افتخار، حتی با قرارداد صفر تومان دوست دارم یک روز در نساجی حضور داشته باشم.
احسان پرسیده است که هادی عقیلی یا سید جلال حسینی؟ کدام یک را به عنوان هم تیمی انتخاب می کنید؟
من 7 سال با هادی عقیلی هم بازی بودم. هادی فوتبالیست کاملی است. با سیدجلال حسینی نیز 5 سال هم تیمی بودم. این افتخار را داشتم که با بهترین ها در یک پست هم بازی باشم.