مطلب ارسالی کاربران
مدیریت منچستریونایتد در مسیر درست؟
درست سال 2013 بود که همراه با رفتن سرالکسن فرگوسن، دیوید جیل مدیر کهنه کار یونایتد بازنشسته شد و به جای اون کارمند سابق موسسات مالی، اد وودوارد سر کار آمد. مدیریت قبلی پیش از رفتن دسته گل بزرگی آب داده بود و یکی از ضعیف ترین گزینه هایی که برای هدایت یونایتد به فکر کسی می رسید را به مشورت فرگوسن به عنوان سرمربی منچستر یونایتد برگزیده بود. مدیریت جدید در شرایط بسیار بد و با بدهی های سنگین باشگاه رو تحویل گرفت.
سال اول افتضاح گذشت. سرمربی عوض شد و برای فصل بعدی یکی از کهنه کارترین و صاحب سبک ترین سرمربیان دنیا به یونایتد آمد. مردی که با کارنامه هجومی و پرسینگ موفق خود در بالاترین سطوح فوتبال اروپا جامهای گوناگونی گرفته بود و مدل بازی او که تکامل یافتۀ مدل کرایوف بود، چشم نواز و پیروزی آور می نمود. اما با وجود دو پنجره خرج سنگین، تیم نه تنها بازسازی نشد، بلکه از بد به بدتر تغییر فرم داد. سهمیۀ لیگ قهرمانان در نخسین فصل و جام حذفی درفصل بعدی دستاوردهای فن خال بود، اما روشن بود که با نحوۀ بازی تیم و بازیکنان ضعیفی که فن خال به تیم تزریق کرده بود، آیندۀ تیم تاریک خواهد بود.
بنابراین مدیریت دست به حرکت اشتباهی زد و خوزه مورینیو را به تیم آورد. انتخابی که برخلاف فن خال، از روز اول اشتباه به نظر می آمد، اما دست کم می شود گفت خوزه بزرگترین نامِ در دسترس بود و چه بسا اگر برخی اتفاقات و حواشی رخ نمی داد، امروز انتخاب خوزه را بهترین انتخاب می شمردیم.
آشکار بود خوزه با مشکل ناکامی در باشگاه های قبلی دست و پنجه نرم می کند. خوزه شهرتی بد در کار با جوانان داشت و سبک او را دفاع اتوبوسی می نامیدند که دقیقاً برعکس سبک همیشگی هجومی فرگوسن بود. اما هیچکدام از اینها دلیل بر این نشد که ما انتخاب خوزه را بد بدانیم، بلکه مشکل اساسی این بود که خوزه با رسانه ها مشکل داشت و به دلیل کینۀ همیشگی رسانه ها از او، کوچکترین مساوی یا باخت به شدت بزرگنمایی می شد. به همین دلیل با وجود گذراندن دو فصل نسبتاً موفق، جو اطراف تیم چنان بود که انگار یونایتد در خطر سقوط است یا از آخر دوم شده !!
طبیعی بود که در فوتبال امروز سرمربیانی مثل ونگر، مویس (اورتون) و فرگوسن متعلق به گذشته اند. سرمربیان اگر فصل سوم را ببینند، یا باید گفت هنر کرده اند یا باید گفت باشگاه پولی برای اخراجشان نداشته !!!
به هر شکل نوبت بستن بار خوزه هم رسید. این بار هم مدیریت باید به دنبال انتخاب گزینه ای دیگر برود. موقتاً برای رویارویی با تقویم شلوغ دسامبر و ژانویه، یکی از بازیکنان سابق یونایتد به عنوان سرمربی انتخاب شد تا سرمربی بزرگ دیگری برای حرکت دادن به تیم انتخاب شود.
از خوش شانسی مدیریت، اوله بسیار موفق عمل کرد تا پس از دو ماه، قرار داد او را تمدید کنند. موضوعی که پایان تلخی برای فصل به ارمغان آورد و یونایتد با چهار پله نزول نسبت به فصل پیشین، راهی لیگ اروپا شد.
این بار مدیریت برخلاف سه سرمربی پیشین، پای انتخاب خود ایستاد. برخلاف مویس که به او اجازۀ اتمام فصل داده نشد، لویی فن خال که با جام حذفی در دست اخراج شد و مورینیو که کریسمس فصل سوم را ندید، مدیریت درهای باشگاه را بر تمام بازیکنان ضعیف (که برخی همانند اسمالینگ و یانگ و والنسیا از زمان فرگی یادگاری مانده بودند !!) گشود و باشگاه را نوبت به نوبت پاکسازی کرده - و از شواهد پیداست که این پاکسازی در پنجرۀ بعدی هم ادامه خواهد داشت- و همچنین بازیکنانی را برای سرمربی خود جذب کرد که همگی امتحان خود را به خوبی پس دادند و در دل هواداران جا باز کردند، مثل دنیل جیمز، برونو فرناندز و هری مگوایر. برخلاف دورۀ فن خال که جوانانی کم کیفیت در اطراف تیم اصلی پرسه می زدند و روی چمن اولترافورد مثل غریبه ها به نظر می رسیدند، حتی بازیکنان جوان باکیفیت تر مثل تاهیت چانگ و آنجل گومز هم به کنار نهاده شدند و به جای کمیت، روی کیفیت جوانان تمرکز شد. بازیکنی مثل میسون گرینوود که در فصل اول حضور اوله به چشم نمی آمد، در فصل دوم به شدت پیشرفت کرد و برندون ویلیامز نوجوان جای لوک شاو را در سمت چپ گرفت.
به نظر می رسد حمایت مدیریت از سرمربی ادامه خواهد داشت. جهت دهی باشگاه به اذعان رقبا و رسانه ها درست به نظر می آید و نشانه های پیشرفت در اطراف تیم دیده می شود. تیم هرچه بیشتر در یک سال اخیر از حاشیه ها فاصله گرفت و به جز پوگبا (که تا حد زیادی قربانی جوسازی رسانه ها شد) بعید به نظر می رسد باشگاه با فرد حاشیه ساز دیگری مدارا کند و تجربۀ ممفیس دیپای و جسی لینگارد به اندازۀ کافی گرانبها بوده است. از خوش شانسی یونایتد، دین هندرسون آیندۀ تیم ملی انگلستان به نظر می رسد و مارکوس رشفورد هم بالغ تر از همیشه مشغول دویدن در زمین است.
با این همه فکر می کنید مدیریت یونایتد بتواند تا پنج سال دیگر تیمی درحد قهرمانی چمپیونزلیگ بسازد؟