طرفداری- فاستینو آسپریا ستاره کلمبیایی سابق باشگاه های پارما و نیوکاسل، خاطراتش را از حضور در این دو باشگاه مرور کرده است. آسپریا که بین فصول 1992 تا 1996 و سپس در فصل 1998/99 عضو پارما بود در لایو اینستاگرامی با فابیو کاناوارو هم تیمی سابقش گفت:
ما یک مشت دیوانه بودیم. من، ساندرو ملی، هریستو استویچکوف، ماسیمو کریپا و جیجی بوفون بودیم. نویو اسکالا همیشه ما را به پیاده روی های صبحگاهی طولانی می برد و روزی انقدر خواب آلود بودم که تو دریاچه افتادم. مرتبه دیگر با آنتونیو بناریوو سر مبلغ ناچیزی شرط بندی کردیم. شرط بر سر این بود که او خودش را در حوضچه آب یخ بیندازد. در نهایت مبلغ شرط بندی را به 5 میلیون لیر افزایش دادیم و او شیرجه زد.
یک حادثه کنار استخری دیگر برای فاستینو آسپریا در فصل 1998/99 و زیر نظر آلبرتو مالسانی افتاد.
پریدن در استخر ممنوع شد و مالسانی در حال جستجو در تک تک اتاق ها بود تا متوجه شود چه کسی این کار را انجام داده است، اما من به تک تک اتاق ها رفتم و اثری از آب در همه اتاق ها به جای گذاشتم، بنابراین سرنخ کافی برای پیدا کردن من وجود نداشت و از این موضوع فرار کردم. روزی مالسانی به من گفت باید تغییر کنم و بی نظمی را کنار بگذارم. من مجبور بودم یا ساکت شوم یا در غیر اینصورت او، مرا می فروخت. دو روز ساکت بودم و روز سوم به حالت عادی برگشتم.
وی افزود:
روزی درحالی نشسته بودم که روبرتو موسی در سمت راستم قرار داشت و هرنان کرسپو سباستین ورون در سمت چپم حضور داشتند. تکه ای گوشت برداشتم و مقداری سس تند روی آن ریختم و به موسی گفتم که آن را به کرسپو پیشنهاد دهد. او گول خورد و تصور کرد چیزی شبیه به آلو است، سپس آن را خورد و در نهایت به من توهین و بی احترامی کرد.
فابیو کاناوارو طی صحبت هایش فاش کرد که آسپریا با خوردن تکه ای کاغذ، پاسخ جریمه ای که توسط کاپیتان لورنتزو مینوتی شده بود را داده است. آسپریا در این خصوص می گوید:
ما در اردوی تمرینی پشت درهای بسته بودیم و هم تیمی هایم به من گفتند: "بیا اینجا که 5، 6 دختر اینجا هستند." ما تا حدود ساعت 5 صبح با آن ها سرگرم بودیم.
حتی جورجو پدرانسکی رییس پارما نیز از شوخی های آسپریا در امان نبود.
یک بار در تمرینات شرط بندی کردم که می توانم با توپ به سمت او شلیک کنم. او تلفن در دست داشت و سپس گوشی از دستش افتاد.
با این حال بدترین شوخی که آسپریا تجربه کرده با آلن شیرر در نیوکاسل بوده است.
ما قبل از بازی با آرسنال در لندن بودیم و من قبل از بازی با دوست دخترم تلفنی حرف می زدم. من صدای خراشیده شدن در را شنیدم، سپس یک ضربه به در وارد شد. به دوست دخترم گفتم یک لحظه صبر کن، از چشمی در بیرون را نگاه کردم و شیرر کپسول آتش نشانی را به سمت چشم من پاشید. چیزی نمی توانستم ببینم و در داخل اتاق می دویدم. صبح روز بعد، چند ساعت قبل از شروع بازی، چشمم متورم شده بود و هیچ چیزی نمی توانستم ببینم.