این مقاله در سایت یوفا و به قلم آندرو هسلم نوشته شده است.
رئال مادرید برنده ی فینال لیگ قهرمانان در لیسبون شد، یعنی سومین باری بود که کارلو آنجلوتی بعد از موفقیتش در سال های 2003 و 2007 با میلان، توانست بعنوان سرمربی، برنده ی لیگ قهرمانان شود. بدین ترتیب وی به باب پیزلی پیوست، تنها سرمربی ای که توانسته است این رقابت ها را سه مرتبه ببرد _گرچه بر خلاف آنجلوتی، پیزلی در دوران سرمربیگریش فقط با یک تیم کار کرد.البته بعد از آنجلوتی زیدان نیز این موفقیت را بدست آورد.اما درنظر داشته باشید پیزلی تنها کسی است که در جام باشگاههای اروپا ۳ بار قهرمان شده است و آماری ابدی را به نام خود ثبت کرد.
پیزلی در سال 1919 در شمال شرقی انگلستان متولد شد و در سال 1939، بعد از اینکه کار در معدن و بنایی را کنار گذارد بعنوان بازیکن به لیورپول اف.سی پیوست؛ او بیش از 40 سال در آنفیلد ماند. پیزلی در بیشاپ اوکلند اف.سی بازیکن آماتور برجسته ای شده بود، اما جنگ جهانی دوم اجازه نداد او تا ژانویه ی 1946 قراردادش با لیورپول را رسمی کند. همان سال لیورپول بعد از 24 سال توانست اولین عنوان قهرمانی لیگ را ببرد و پیزلی در تیم یکی از ارکان اصلی بود، گرچه اولین بازی لیورپول در ویمبلی به تاریخ 1950 را از دست داد. سال بعد از تیمی که در فینال FA Cup علیرغم گل زدن مغلوب آرسنال شد کنار گذارده شد، اما سریع برگشت و سال بعد شد کاپیتان تیم.
پیزلی در 1954 بازنشسته شد و بعنوان یک فیزیوتراپ خود آموخته به کادر فنی تیم لیورپول پیوست -گفته می شد که او می توانست جراحات بالقوه را قبل از وقوع شناسایی کند- اما وقتی بیل شنکلی در 1959 سرمربی تیم شد پیزلی کمک مربی تیم اول شد. تا پیش از شنکلی، رویکرد ساده بود. آلن هانسن، مدافع وسط لیورپول گفت: "در تمام مدت زمان حضورم در لیورپول، کاری را تمرین نکردیم. ما فقط 5 به 5 می شدیم -4 تا بازیکن و یک دروازه بان- و قانون این بود که هر بازیکن با یک یا دو ضربه، توپ را پاس دهد."
پیزلی می گوید: "عنصر کلیدی همان 5 به 5 بازی کردن بود. قدرت فوتبال بریتانیا در چالش ما با توپ [و پاسکاری] قرار دارد، اما کشورهای اروپای قاره ای دنبال اینند که چطور توپ ربایی کنند [و پاسکاری را ناکام بگذارند]. تیم های برتر اروپایی به ما نشان داده اند که چطور دفاع را می شکافند. با همان پاس اول، سرعت حرکت آنها دیکته می شد. ما باید یاد می گرفتیم مثل آنها صبور باشیم و دو سه حرکت آنها را پیش از اجرا پیش بینی کنیم. این را باید تمرین می کردیم. در ابتدا که کند بودیم کمی کارمان بد بود، اما راه نجات فقط ایجاد مربع و پاسکاری بود."
رویکرد لیورپول در سادگیش نابود شد؛ باشگاه با بیل شنکلی یکی از بهترین تیم های خانگی انگلیس شد، و سه عنوان لیگ برتر و دو FA Cup را برد. غیر از برد یوفا کاپ در 1973، لیورپول هیچ طلای اروپایی را نبرد، مگر از وقتی که پیزلی سال بعد جانشین شنکلی شد.
در حالیکه لیورپول در جبهه ی داخلی جا پای خود را محکم کرده بود -برد 6عنوان قهرمانی طی 9 سال حاکمیت پیزلی- آنها شروع کردند به اینکه با برد یوفا کاپ بهترین تیم اروپا هم بشوند. تیم مرسی ساید در سال 1965 به نیمه نهایی جام باشگاه های قهرمان رسیده بود؛ در 1976 دومین جام یوفا را بردند و برای این کار کلاب بروژ کی وی را در دو بازی شکست دادند. حملات پیزلی از الان به سمت کسب مهم ترین جایزه ی باشگاهی اروپا در فصل آینده شروع شده بود.
ادامه (دوره ی فتح اروپا)
کروزادُرز اف سی، طرابوزان اشپور، سن اتین و اف سی زوریخ شکست داده شدند و فینال با بورسیا مونشن گلادباخ بود در رم _شهری که پیزلی در 1944 به آزادسازیش در جریان جنگ جهانی دوم کمک کرده بود و با تانک وارد آن شده بود. گل های تری مک درموت، تامی اسمیت و پنالتی دیرهنگام فیل نیل ثابت کرد که این برای پیزلی، بازگشتی شاد به رم بوده است. خود پیزلی آن را "بهترین لحظه ی زندگیم" خواند.
باشکوه تر از آن، 12 ماه بعد در ویمبلی بود که کنی داگلیش با ضربه ای چیپ که حاصل پاس دفاع شکن گرام سونس بود توانست جام را حفظ کند. هر دو را پیزلی به لیورپول آورده بود، مردی که در تیم سازی پیشتاز بود. روی اونز، دیگر عضو کلیدی بوت روم [یا مقر کوچ کردن تیم] لیورپول می گوید: "سیاست خرید باب خرید بهترین دو بازیکن در دسترس، دو نفر که سطحشان پایین تر است و همچنین شاید آوردن دو تا بچه. او سعی می کرد که این را هر فصل تجدید کند، اما موفقیت به بازیکنان بستگی دارد. باب همیشه بازیکنان عالی ای داشت و توانایی برای فرم دادن به آنان را داشت."
دیگر توانایی کلیدی پیزلی توان وی در تمرکز بر آینده بود و نه دل خوش کردن به افتخارات گذشته. پسرش گراهام به یاد می آورد: "داستان های مشهوری وجود دارد که او جعبه ای از مدال های قهرمانی را در رختکن جلوی دیگر عناوین قهرمانی می گذارد و می گفت که اگر فکر می کنید شایسته اش هستید برش دارید. ذهنیت او همین بود. او همیشه به پیش می نگریست و جلو می رفت."
سونس هم به نوبه ی خود می گوید: "ستایش کردن از باب پیزلی مثل برف و بوران در صحراست. شاید هواداران او را در هیبتی پدرانه ادراک کرده اند اما او با میله ی آهنی بر آنفیلد حکم راند. او فرمانده بود و کمتر کسی بود که جرئت کند کنار او شلوغ کاری کند. اگر بنظر می رسید که کمی از خودمان راضی هستیم یا اگر خوب بازی نمی کردیم باب می گفت اگر قهرمانی زده زیر دلتان، بیایید و من را ببینید. همه تان را می فروشم و 11 تا بازیکن جدید میخرم."
همین رویکرد بیرحمانه در سال 1981، یک موفقیت اروپایی دیگر را سبب شد یعنی وقتی ری کندی -مهاجمی که پیزلی هافبکش کرده بود- آلن کندی را در بازی با رئال در موقعیت تنها گل بازی قرار داد؛ بازی در پارک دو پرنس بود. پیزلی گفت: "بازهم یک پیروزی دیگر برای هویت ما. به سرمربیگری تنها تیم بریتانیایی که توانسته جام اروپا را سه بار ببره افتخار می کنم."
وقتی لیورپول این جام را برای بار چهارم برد جو فاگان جانشین پیزلی شده بود -وقتی در 1985، کنی داگلیش بازیکن-مربی شد فاگان بمدت دو سال بعنوان مشاور به باشگاه برگشت- اما فرهنگ پیروزی او در استمرار این قهرمانی ها موثر بود. پیزلی یکبار گفت: "عجب روزگار سختی شده. دوم شدیم."