همیشه آخرِ قصه یکی راهی شده رفته
یکی مبهوته و یادِ روزای رفته می افته
نه اون که میره می خواد و نه اینکه مونده می خنده
شاید اینجوری قسمت بود، چی میشه بی تو آینده؟!
چی میشه بی تو روزایی که هر لحظه ش یه دنیا بود؟!
نمیشه بی تو خندید و نمیشه فکرِ فردا بود
تمومِ لحظه هام آهِ خیالِ با تو بودن شد
چه روزایی که پژمرد و چه رویایی که پرپر شد
یه عمره با خودم تنهام، ولی سخت میشه عادت کرد
نمیشه رفته باشی تو، نمیشه اینو باور کرد
خیابونای تاریک و یه از خود بی خودِ شبگرد
یه مشت رویای توخالی، همه دلتنگتن برگرد
چی میشه بی تو روزایی که هر لحظه ش یه دنیا بود؟!
نمیشه بی تو خندید و نمیشه فکرِ فردا بود
تمومِ لحظه هام آهِ خیالِ با تو بودن شد
چه روزایی که پژمرد و چه رویایی که پرپر شد