(مجموعه های معرفی شده در پست های Serioholic هر کدام لایق سطرها تحلیل و نقد هستند اما این پست های کوتاه با نگاهی ساده به کلیت داستان و شخصیت اول مجموعه، تنها در ستایش آن ها نگاشته شده اند تا هم برای دوستان مشتاق تماشا اسپویلر نشود و هم برای طرفداران آنها یادآور زیبایی سریال باشد.)
مواضع اخلاقی و پایبندی به آنها در جامعه برگرفته از سرشت انسان هاست. جوامع هرگز قوانین برای اجرای آن و یا مجازاتی برای تخطی از آن ها در نظر نگرفته اند پس انسان ها تنها باید خود را قاضی رفتارهای خود کنند. این بار سری به لس آنجلس می زنیم. شهر فرشتگان همیشه تصوری زیبا از آفتاب، ساحل و لذت بردن مردم در کنار هم از آزادی نسبتا بی قید و شرط است اما اینبار گوشه هایی (هرچند گاهی اغراق آمیز) از منجلاب های اخلاقی آن به تصویر کشیده می شود.
.The person that I want to have everything to do with, wants nothing to do with me
Hank Moody -
سریال از همان ابتدا بدون هیچ وقت تلف کردنی به سراغ داستان خود می رود و هیچ پروایی از نشان دادن محتویاتی غیر هنجار ندارد. به طوری که از همان اپیزود اول داد و فریاد مسیحیان, بنیادهای حفظ خانواده و فمنیست ها را همزمان درآورد.
...It’s a big, bad world full of twists and turns, and people have a way of blinking and missing the moment
.the moment that could’ve changed everything
Hank Moody -
در هر قسمت، شاهد یک روز از زندگی پر تلاطم نویسنده ای به نام هنک مودی هستیم. هنک مردی خوشگذارن، دلسوز، رویاپرداز و هوسباز است. کودکی بازیگوش و با مزه در بدن مردی بزرگسال! او مزه خوشی های دنیا را چشیده است و عاشق زنهاست. در پس چهره دوست داشتی اش، بازی با کلمات به کمک ادبیات قوی او و توانایی انجام هر کار دیوانه واری بدون هیچ مکثی، دل زنان را می رباید
.It is possible that longing for something is better than actually having it
.I’ve heard it said that satisfaction is the death of desire
Hank Moody -
جالبتر اینکه بارها در سریال شاهدیم حتی زمانی که او عیاشی هدفش نیست و تنها از سر دلسوزی یا دلداری هم صحبت بانوان می شود باز هم نتیجه همان است؛ بیدار شدن روز بعد در تخت با یک غریبه! به طور مرموزی زنان از ربودن مردی که از نظر عاطفی آماده نیست یا همسر دیگری است لذت می برند. روز بعد باز از نو، کلنجار رفتن با وجدان زخمی اش در برابر وسوسه های تمام نشدنی شهری زیبا و آفتابی از دور و آلوده و تاریک از درون، به گناهانی ریز و درشت که مدام او را به گرداب های اخلاقی می کشند.
.You can’t snort a line of coke off a woman’s ass and not wonder about her dreams. It’s not gentlemanly
Hank Moody -
بارها در طول روز تصمیمات او باعث حیرت می شود، که چطور یک بزرگسال اینقدر کودکانه و بدون فکر به لحظه ای فراتر از حال تصمیم می گیرد. شبها زمانی است که او به تصمیمات اشتباهش نگاه می کند و در اندوه عواقب آنها غرق می شود؛ تصویر همزمان و زیبای شعله کشیدن لذت و غرق شدن در غم عواقب آنها.
.A morning of awkwardness is better than a night of loneliness
Hank Moody -
در طول سریال هنک با افرادی مشابه با سبک زندگی خودش را ملاقات می کند تا داستان بتواند چتر خود را بر دنیاهای دیگری که این نوع افراد در آنها هستند بگسترد. در انتهای روز فرقی نمی کند چه شغلی یا چقدر سرمایه، شهرت یا قدرت داشته باشید؛ در پایان باید با عواقب کارهای خود روبرو شوید و بدتر از آن باید غمی که از آزار و رنجاندن عزیزانتان را به دوش بکشید. در نهایت آنقدر آنها را می رنجانید که برای نجات خودشان مجبور به ترک شما می شوند.
.She said one thing. I said another
Next thing I knew, I wanted to spend the rest of my life in the middle of that conversation
Hank Moody -
در طول زندگی انسان، بارها اخلاق در زندگی مشترک تعریف شده است و هر بار به سمت آزادی بیشتر برای لذت بردن، خارج از آن سوق داده می شود. حد و مرزهایی که روزگاری در همه فرهنگ ها به زندگی جنسی - عاطفی افراد شرافت می بخشید، پاک شده اند و با سرعتی باور نکردنی به سمت بی بند و باری اخلاقی - جنسی در حال حرکت است. هر چه بیشتر به جلو می رویم و این آزادی ها را به خیال لذت بیشتر، گسترش می دهیم، بیشتر از خوشبختی دور می شویم و در تاریکی خود گم می شویم.
Is this wrong? I can't tell anymore. I can't fucking tell anymore
Hank Moody -
نام سریال : Imbd ( 8.3/10) Californication
روی اعصاب ترین شخصیت : Rebecca Moody
بهترین شخصیت : Hank Moody
ژانر : کمدی - درام
سازنده : Showtime , ایالات متحده
تعداد فصل : 7
تعداد اپیزود : 84
خالق : تام کاپینوز
بازیگران : دیوید دوچوونی - ناتاشا مک الهون - مادلین مارتین - اوان هندلر - پاملا آدلون - مدلین زیما - استفان توبولوسکی
پست های Serioholic :
سریال 24 : هرگز تسلیم نشو، حتی در نبرد با زمان!
سریال Outlander : اگر آینده شما در گذشته بود، چه می کردید؟
سریال House M.D : کاش دنیا را از دریچه چشمان تو می دیدم.