سلام رفقای عزیز تو این لیست سعی میکنم چند تا بهترین چند گانه های سینما رو بهتون معرفی چون این تعطیلات بهانه خوبی برای فیلم دیدن هست و طی این سال ها چندگانه های زیادی برای مدت موقتی دنیا سینما رو تسخیر کرده بودن
💣البته این لیست از لحاظ هنری شاید ایست خفنی نباشه ولی اکثر فیلم های تو این لیست سرگرم کننده هستن
💢ترتیب خاصی نداره هم نداره
💥البته ک فیلم های خوبم قطعا تو این لیست پیدا میشه
💯لیست هم ماله سایت دیگه ای نیست
💤اگه هم این پست بازدید خوبی پیدا کنه شاید ادادمه دادم 🙃
خب بریم سراغ لیست
15 _ جان ویک
« جان ویک » البته از لحاظ داستانی حرف چندان مهمی برای گفتن ندارد. داستان فیلم درباره یک آدمکش سابق به نام جان ویک ( کیانو ریوز ) است که مدتهاست از آدمکشی دست کشیده و مثل بسیاری از ضد قهرمانان امروزی هالیوودی ابدا اعصاب انجام هیچ کاری را ندارد تا اینکه مافیای روسیه از راه می رسد و سگِ جان ویک که هدیه همسر از دست رفته اش بوده را می کشد. همین دلیلِ قوی باعث می شود تا جان ویک به حیطه ای که در آن تخصص دارد بازگردد و برای گرفتن انتقام سگش(!) حمام خون راه بیندازد و...
« جان ویک» از لحاظ داستانی در رده آثار رده ب هالیوود دسته بندی می شود اما از لحاظ فنی می توان فیلم را در رده یکی از بهترین ساخته های هالیوود در چند سال اخیر معرفی کرد که به خوبی به دورانِ اکشن خشن تک نفره هالیوود بازگشته است.
« جان ویک » برخلاف اکشن های مدرن هالیوودی، از حربه های مختلف برای خلق صحنه های اکشن نظیر لرزش دوربین که منجر به پرت شدن حواس تماشاگر از صحنه می شود و مشخصاً ضعف های صحنه را هم می پوشاند، خودداری کرده است و اکشنی صادقانه را تقدیم تماشاگر کرده که می توان به خاطر آن از سازندگان قدردانی کرد.
لحظات اکشنِ فیلم با توجه به اینکه دو کارگردان فیلم هر دو از بدلکاران حرفه ای سینما هستند، بسیار عالی و تماشایی از آب درآمده و نمی توان به راحتی از آن چشم پوشی کرد. در اینجا خبری از تکان های شدید دوربین نیست و هرآنچه که در تصویر نقش بسته حاصل ساعتها تمرین حرکات رزمی بوده که حداقل کیانو ریوز به خوبی با آن آشنایی دارد و تجربه حضور در فیلم « ماتریکس » حسابی در اینجا به کمکش آمده است
14 _ داستان اسباب بازی های
خیلی از ما زمانی که اسم انمیشین ب گوشمون میخوره حتما فکر میکنیم مخاطب اون باید ی سنی تو مایه های 5 سال تا 16 سال داشته باشه اما دنیای بزرگ انمیشین سازی با ساختن اثر هایی مثل ریک و مورتی و داستان اسباب بازی ها این رو به ما ثابت کرد ک انمیشین میتوته تو هر سنی مخاطب رو بخودش جذب کنه
برخی شخصیت های انیمیشنی در سینما آن قدر جذابیت دارند که مخاطب دوست دارد تا در هر سال یک داستان تازه از آن ها ببیند. روبات و کابوی دوست داشتنی، انیمیشن های " داستان اسباب بازی" از جمله این کارکترها هستند که در سه قسمت ساخت این مجموعه توانستند در هر قسمت بهتر از نقش قبلی برای مخاطب نوشته و کارگردانی شوند و البته با فروش بالای خود توانستند همچنان در بورس باشند. چنانچه ساخته شدن ادامه این انیمیشن تا قسمت ششم قطعی شده است. ۱۵ سال موفقیت ادامه دار موجب شد تا لستر و آنکریچ، کارگردانان این فیلم ها همچنان سرگرم داستان پردازی درباره اندی و اسباب بازی های وفادارش باشند
13 _ انتقام جویان
در زمانی ک متاسفانه شاید دیگه فیلم های کلاسیک مثل اپارتمان و ... مخاطب را سرگرم نکند و شاید فیلم هایی مانند دیوانه از قفس پریده یا فارست گامپ همه مخاطبان عام خود را نتواند راضی نگه اثر هایی مانند انتقام جویان و فیلم های دنیای دی سی و مارول به شکل عجیبی گیشه را در دستان خود گرفتند
توان از تاثیر سری فیلمهای « انتقام جویان » بر سینما طی سالهای اخیر چشم پوشی کرد. مجموعه آثاری که کمپانی مارول و رقیب دیگرشان دی سی ، طی سالهای اخیر روانه سینما کرده اند توانسته حجم بسیار بالایی از طرفداران دو آتشه را به سمت خود جذب نماید و با ارائه آثار هیجان انگیز مطابق میل طرفداران این سری، به محبوبیت و فروش فوق العاده ای در سینما دست یابد. موفقیت های « انتقام جویان » سبب شد تا مجموعه ای از فیلمها با موضوعات اَبَرقهرمانی به سینما بیایند که بعضی از آنها نسبتاً موفق و بسیاری دیگر شکست را تجربه کردند. اما در این میان، « انتقام جویان » کمتر لغزشی را طی سالهای اخیر به خود دید و می توان گفت که همواره برای طرفداران این مجموعه در اوج بود.
فروش فوق العاده این مجموعه فیلمها ثروت عظیمی را نصیب مارول و کمپانی دیزنی کرده است و در کنار آن، شخصیت های فرعی این مجموعه نیز صاحب عناوین مستقل و پرفروشی شدند که روی هم رفته باید گفت بخش قابل توجهی از چرخه اقتصادی سینما در سالهای اخیر توسط اَبَرقهرمانان چرخیده و ابداٌ نمی توان آنها را انکار کرد. حالا سری فیلمهای « انتقام جویان » به پایان خط رسیده است ( حداقل تا امروز اینچنین گفته شده! ) و شاهد به پایان رسیدن یکی از سودآورترین فیلمهای تاریخ سینما هستیم. فیلمی که دیزنی از تمام ظرفیت های خود برای اکران حماسی و پر سر و صدای آن استفاده کرده و صف های طویلی برای تماشای آن تشکیل شد و حتی گاهی در برخی مناطق بلیت های آن نیز به قیمت های گزاف چند هزار دلاری در سایت های مختلف به فروش می رسد
13 _ رنگ ها
منتقدان غربی کشلوفسکی را مجموعه ای از اینگمار برگمان تارکوفسکی می دانند. او این سه گانه را در جریان سینمای مدرن ساخت. فیلم های این تحصیل کرده آکادمی فیلم لودز با به چالش کشیدن بنیان های فکری و فلسفی در ذهن مخاطب همراه است. کشلوفسکی در فیلمسازی رویکردی مذهبی داشت و با آثارش مخاطب را به تفکر عمیق پیرامون زندگی و اخلاقیات وا می دارد. این نقل قول از او معروف است: «من بسیار زیاد به خرد اعتقاد دارم، چیزی که هم عصران ما آن را از دست داده اند». این سه گانه با موسیقی متن ساخته آهنگساز سرشناس لهستانی «زبیگنف پرایزنر» به یادماندنی شد.
آبی
در آبی (1993) ژولیت بینوش زنی است که زندگی اش یکباره تحت تاثیر تصادفی که منجر به از دست دادن دختر و شوهرش شده دگرگون می شود. او اکنون خود را با زندگی که از دست رفته رها می بیند. شاید رهایی او را بتوان به نوعی آزادی تحمیلی تعبیر کرد. رنگ آبی در سرتاسر فضای فیلم جاری است. او تدریجا با زندگی گذشته خود روبرو شده و مفاهیمی مانند مصیبت از دست رفتن عزیزان، خیانت و بخشش را عمیقا تجربه می کند و نهایتا به سمت ایجاد یک زندگی جدید گام بر می دارد.
داستان فیلم سفید (1994) به ناتوانی و درماندگی مالی کارول در فرانسه و ترقی متعاقب آن، به منزله یک سرمایه دار و کوشش های لهستان برای برون رفت از اوضاع نامساعدش در اروپا پرداخت می شود. هم چون دو فیلم دیگر از سه گانه رنگ ها، سفید هم مشتمل بر سمبل های بسیاری است که در نگاه اول بی ربط نمی نمایند، اما با پس نگاه ها و پیش نگاه ها و ارجاع به دو فیلم دیگر این سه گانه ارتباطشان روشن می شود. در صحنه آغازین در دادگاه، ژولیت بینوش، بازیگر نقش ژولی در آبی، اتفاقا وارد دادگاه می شود، که این صحنه در فیلم پیشین دیده شده است.
قرمز (1994). اما در میان اینها قرمز را باید متعلق به سینمایی شاعرانه دانست. قرمز نه تنها نماد یکی از رنگ های پرچم فرانسه بلکه نماد عشقی است که در همه روابط انسانی موجود در فیلم کاملا از دست رفته است. نکته مفهومی که این سه فیلم را به یکدیگر مرتبط می سازد مفهوم خیانت است که در آبی و سفید پررنگ تر از قرمز به آن پرداخت شده و در هر دو، قهرمان قصه سعی دارد که از زندگی گذشته خود بیرون آمده و زندگی جدید را آغاز کند.
12 _ سه گانه بتمن (نولان )
«بتمن آغاز میکند»، فقط آغازی دوباره برای مجموعهای محبوب و مشهور نبود. این قسمت دوران جدیدی را نه فقط برای شخصیت بتمن، بلکه تمام اقتباسهای ابرقهرمانهای بعد از خود کلید زد. «بتمن آغاز میکند»، آن قصههای ابرقهرمانی فانتزیِ سنتیِ دههی ۹۰ را برمیدارد و به آن زاویه و ماهیت جدی، تاریک، واقعگرایانه، عمیق و باشخصیت میدهد. این صفات فقط در رنگ و طعمِ اثر ایجاد نشدهاند تا صرفا از لحاظ ظاهری و اتمسفر سبب تحولی در فرمولهای سبک ابرقهرمانی شوند، بلکه چشمانداز کریستوفر نولان در روایت داستان بروس وین، کاری کرده تا در حقیقت شاهد دریایی از پیچ و خمهای محرمانه، مبهم، اسرارآمیز و فرامتنی باشیم که جان میدهند برای تحلیل و تفسیرهای گوناگون. چه کسی فکرش را میکرد، یک روز وقتی به تماشای یک فیلم پاپکورنی تمامعیار مینشینیم، ذهنمان هم به چالش کشیده شود و رویدادها و دغدغههای زندگی واقعی خودمان را در قالب گاتهام و مردمانش ببینیم. اینکه با قهرمانی روبهرو شویم که اینقدر شکسته، پُرلغزش و در سایه است که دقیقا مطمئن نیستیم آیا میتوانیم بدون شک و تردید در کنارش بیاستیم یا نه. و از سویی دیگر، ضد قهرمانها را بیرون از لباسِ تمام سیاهشان ببینیم. از بحثهای روانکاوانه گرفته تا تمهای مخفی و رمزآلودی که از طریق نمادگرایی دقیق فیلمساز روایت میشوند و به نبرد به ظاهر ساده و یکخطی بتمن، عمق پیچیدهتری میبخشند. به علاوهی دیگر بحثهای شایع و مرسومِ تئوریهای توطئه و جامعههای مخفی که دور از چشم مردم عادی، فعالیت میکنند.
11_ پیش از ....
کمتر فیلم هایی را پیدا خواهید کرد که در ژانر عاشقانه ب توانند نظر مخاطب و منتقدان را باهم ب خود جذب کنند و علاوه بر این ب توانند این جذابیت را تا 3 فیلم ادامه دهند کاری که سری مجموعه های پیش از تو ب خوبی نمایش داد
داستان این سه گانه از فیلم «پیش از طلوع» در یک صبح در قطار وین و به خاطر دعوای زناشویی یک زوج آلمانی در تابستان 1995 آغاز شد. مشاجره یی که منجر به این شد که سلین (با بازی ژولی دلپی) صندلی اش را تغییر دهد و به طور کاملا اتفاقی کنار جسی (با بازی ایتان هوک) بنشیند و ملال سفر با قطار این دو را به گفت و گو با هم ترغیب کرد. گفت و گویی عجیب و تاثیرگذار در زندگی هر دو و در عین حال بی نهایت ساده که تا امروز ادامه پیدا کرده و شاید هنوز هم ادامه داشته باشد و ماحصل این گفت و گوها تبدیل شده به یکی از بهترین سه گانه های سینمای تاریخ و نیز یکی از دلنشین ترین عاشقانه های تاریخ سینما.
پیش از طلوع
ریچارد لینکلتیر، کارگردان سینمای مستقل آمریکا سه فیلم «پیش از طلوع»، «پیش از غروبم، و «پیش از نیمه شب» را با فاصله زمانی 9 ساله ساخته و در طول این 18 سال بسیاری از علاقه مندان به سینما را با خود همراه کرد. خیلی از منتقدان این مجموعه فیلم ها را بهترین سه گانه تاریخ سینما قلمداد کرده اند. کلیت فیلم درباره عشق، چگونگی رخ دادن آن و روابط میان آدم هاست. عمده داستان این آثار به گفتگوهای زن و مردی جوان می گذرد که خلال آن نتایجی پیرامون روابط میان دو نفر حاصل می شود. در این سه گانه شاهد موقعیت های رمانتیک بسیاری هستیم.
10 _ هابیت ها
شاید اگر از اکثر کسانی ها سینمای فانتری رو به صورت حرفه ای دنبال میکنند یک اس بخواهید از همه انها نام سه گانه هابیت هارا بشنوید
ساخته شدن " هابیت " توسط پیتر جکسون، از همان ابتدا حاشیه های فراوانی به همراه داشت. تا پیش از اکران این فیلم همه طرفداران " ارباب حلقه ها " به مناسبت بازگشت این سری از داستان ها ( اگرچه شاید فضای چندان مرتبطی نداشته باشند ) شروع به پایکوبی و ابراز احساسات در شبکه های اجتماعی و سایت ها کردند. خوشحالی طرفداران سری فیلمهای " ارباب حلقه ها " به حدی زیاد بود که اخبارو نحوه ساخته شدن اولین قسمت از فیلم هابیت به نام " هابیت : یک سفر غیرمنتظره " معمولاً بیش از هر فیلم دیگری رسانه ای می شد تا طرفداران بی خبر نمانند.اما با اکران " هابیت : یک سفر غیرمنتظره " بسیاری از تحسین های پیش از اکران فیلم، جایش را به انتقاد های مکرر داد که همگی از خسته کننده بودن این داستان حکایت داشت؛ انتقادی که خود پیتر جکسون هم کم و بیش آن را پذیرفت و تقصیر را به گردن سه گانه بودن این سری انداخت. با تمام این اوصاف، قسمت اول " هابیت " موفق شد یکی از پرفروش ترین آثار سال باشد و البته با توجه به سابقه خوش سری " ارباب حلقه ها " این فروش چندان هم دور از انتظار نبود.
9_ ماتریکس
از این سه گانه اینگونه یاد می شود: تلفیقی از فلسفه و هنر. برای آن دسته از مخاطبانی که مطالعاتی ابتدایی پیرامون فلسفه و نظریات افلاطون دارند قصه ماتریکس آشناست. درون مایه این سه گانه را می توان در نظریه ای که افلاطون قرن ها پیش مطرح کرد جست و جو کرد که معتقد بود نمی توان به دنیای که ما از طریق حواس مشاهده می کنیم اعتماد کرد و حقیقت چیزی جز این است و شاید هیچ شباهتی بین این دنیای مجازی و دنیای واقعی وجود نداشته باشد. جریان فیلم از این قرار است که در اوایل قرن بیست و یکم که انسان توانست به هوش مصنوعی دست پیدا کند جنگی بین ماشین ها و انسان ها رخ می دهد.
انسان ها که می دانند ماشین ها توان مصرفی خود را از نور خورشید دریافت می کنند آسمان را سیاه می کنند تا ربات ها از این طریق نتوانند به این منبع سرشار از انرژی دست پیدا کنند و نابود شوند و جنگ خاتمه یابد اما ربات ها در اقدامی هوشمندانه اقدام به کاشت انسان ها می کنند چرا که بدن انسان دارای مقداری انرژی گرمایی و الکتریسیته ساکن است که منبع انرژی مورد نیاز ربات ها را فراهم می آورد در این میان وی را در خمره هایی قرار می دهند و اینگونه از جسم آن ها استفاده می کنند.
8 _ مرد عنکبوتی
درست در دهمین سالگرد ورود شخصیت " مرد عنکبوتی " به دنیای سینما، قسمت چهارم این سری از فیلمها به اکران درآمده که دنباله ای بر قسمتهای قبلینیست و در واقع می توان آن را " احیاء مجدد مرد عنکبوتی " لقب داد. نخستین قسمت فیلم « مرد عنکبوتی/ Spider-Man » در سال 2002 به کارگردانی سام ریمی ( کارگردان سه قسمت « مرد عنکبوتی » ) به نمایش درآمد که مطابق انتظارات فروش چشمگیری را نصیب سازندگان کرد. قسمت دوم این فیلم هم در سال 2004 به نمایش درآمد و برخلاف انتظارات بسیار بهتر و پخته تر از قسمت اول کارگردانی شده بود. اما با اکران قسمت سوم در سال 2007 که بسیار ضعیف و آشفته بود، انتقادات زیادی از این فیلم شد تا جاییکه ساخت ادامه این فیلم در هاله ای از ابهام قرار گرفت و تنها در مواردی، خبرهایی بسیار محدود از تغییر بازیگران در پروژه بعدی به گوش می رسید.
6 _ مرگ شیطان
عجیب و باورنکردی است که به شما بگویم
این فیلم انقدر ترسناک است که ببینندگان این فیلم قبل از اینکه به سینما بروند خود را بیمه میکردند 😂
اولین قسمت از سری فیلمهای « شیطان مرده » ( این فیلم در ایران با نام « کلبه وحشت » شناخته می شود ) در سال 1983 ، یک تعریف جدید از ژانر ترس به سینما ارائه داد. فیلمی که با بودجه بسیار اندک 375 هزار دلاری ساخته شد اما ایده ی جدید و پرداخت تازه و ناب آن، سبب شد که مخاطبین بسیاری در همان اولین مرتبه مشاهده فیلم، به آن علاقه مند شدند. سم ریمی که همه کاره « شیطان مرده » بود، در ساخت این فیلم از خون و مواردی که امروزه آن را در ژانری به نام « اسلشر » دسته بندی می کنند، به حد زیاد استفاده کرد و همچنین با قرار دادن طنزی ترسناک، محیط داستان را کاملاً متمایز از آثار ترسناک آن روزهای هالیوود به تصویر کشید.
« شیطان مرده » دو دنباله موفق دیگر هم داشت که در سالهای 1987 و 1988 وارد سینما شدند و اتفاقا آنها نیز ، تمام المان هایی که سم ریمی موفق به خلق آن در قسمت اول شده بود را به همراه داشتند و طرفداران هم استقبال بسیار خوبی از این دو اثر به جای آوردند. اما پرونده این سری در همینجا بسته شد و بعدهاً چندین اثر ویدئویی بی ارزش و همچنین یکی دو بازی کامپیوتری با الهام گیری از این فیلم ساخته شد که چندان موفق از آب در نیامدند. اما حالا پس از نزدیک به 15 سال ، تصمیم بر این گرفته شد تا یک بازسازی از این اثر موفق کلاسیک صورت بگیرد تا در این وضعیت آشفته سوژه های جدید در هالیوود، این سری تکراری هم صاحب دنباله ای جدید شوند و کلی پول به جیب کمپانی ها سرازیر کنند.
5_ جنگ ستارگان
من خودم تا چند وقت گذشته این فیلم رو ندیده بودم و ب اسرار یکی از دوستان شروع به دیدنش کردم ،اگر به ژانر خیالپردازی / علمی علاقه دارید دنبال دلیل نگردید، همین الان ببینید! ولی اگر طرفدار پر و پا قرص این ژانر نیستید (مثل من) دیدنش رو پیشنهاد میکنم به چند دلیل: اول اینکه یکی از بهترین مجموعههای این ژانره و یجورایی شروع کننده این ژانر تو دوره خودش حساب میشه پس ارزشش رو داره بهترین یک ژانر رو دیدن، دوم اینکه این فیلم دهها جایزه برده از اسکار بگیر تا انواع و اقسام جایزهها و نامزد شدناش تو جشنوارههای مختلف و اینکه نمره منتقدینش همیشه قابل قبول بوده، سوم اینکه این مجموعه فیلم ادامه داره و فقط شامل فیلم نیست شامل بازی و کامیک و خیلی چیزای دیگه بوده و هست و آخرین دلیلش اینکه مثل من از خیلی شوخیهایی که با کمک کاراکترهای این داستان تو اینترنت شکل میگیره سر در میارید! شخصا خیلی پیش اومده تو پیجهایی مثل 9GAG و جاهای دیگه تو موقعیتهای مختلف از اِلمانهای جنگ ستارگان استفاده شده و اصلا سر در نیوردم چی به چیه و از اینکه سر در نمیارم کلافه شدم!
4 _ارباب حلقه ها
ارباب حلقه ها» وقتی یک فیلم توانست رکورد بن هور و تایتانیک را در دریافت اسکار بشکند و سه سال متوالی فیلمبرداری آن در سه نسخه و در نقاط مختلف جهان طول کشیده باشد . طبیعی است که در صدر این فهرست باشد. سه قصه ای که البته هر کدام مکمل یکدیگر بودند و مخاطبان نیز برای تماشای هر قسمت از خود استقبال بیشتری نشان می دادند. اقتباس پیتر جکسون از رمان " جی. آر تالکین" توانسته تا نامش را در صدر برترین فیلم هایی سینمایی ژارن فانتزی قرار دهد.
شاید قسمت اول این فیلم خسته کننده باشد اما از قسمت های بعدی شما به شکل عجیبی به ان جذب خواهید شد بعد از تمام شدن به شکل عجیبی ذهنتان را درگیر میکند و ب سراغ تحقیق درباره هابیت ها خواهید رفت😂
3_ بازگشت به اینده
به رغم اینکه بسیاری از مخاطبان جدی و نخبه گرایان سینما نگاه تحقیرآمیزی به ژانر علمی تخیلی دارند، گویا باید برای این گونه سینمایی ارزش بیشتری قائل شد. سفرکردن در زمان همیشه یکی از بزرگترین آرزوهای انسان بوده که هنوز به تحقق نرسیده و فقط روی پرده سینما یا در رمان ها می توان آن را محقق کرد. بسیاری از علاقه مندان قدیمی تر سینما، زمه کیس را با سه گانه خاطره انگیز «بازگشت به آینده» می شناسند.
زمه کیس این سه گانه را در دهه های 80 و 90 ساخت که ژانر علمی تخیلی حضور پررنگی در سینمای جهان و هالیوود داشت، در همان سال ها آثاری هم چون بلیدرانر، بیگانه، نابودگر و... توانستند محبوبیت زیادی نزد مخاطبان عام و خاص پیدا کنند.
در این دهه سینماگران هالیوود نگاهی نوستالژیک به دهه های 50 و 60 میلادی داشتند و فیلمنامه نویسان با جسارت بیشتری عنصر خیال پردازی را وارد سینما کردند.
درباره فیلم
بازگشت به آینده برخلاف عنوانش بیش از این که در ستایش آینده باشد، ستایش است بر دروان گذشته. بسیاری از روش های نوین در به کارگیری ابزارهای دیجیتال در سینما، برای نخستین بار توسط زمه کیس و با حمایت اسپیلبرگ به عنوان تهیه کننده به کار گرفته شد. زمه کیس با ساخت این سه گانه، با امکاناتی بسیار محدود، توانایی های خود را در به کارگیری جلوه های ویژه برای روایت داستان و از طرفی ساخت فیلم های پرفروش و پرمخاطب، به رخ کشید.
2 _پدر خوانده
در پایان جنگ جهان دوم، خانواده مافیایی کورلئونه در میان دوراهی وارد شدن و یا نشدن به دنیای جدیدی تبهکاران قرار دارد، دنایی که در آن مواد مخدر حرف اول را میزند. پدرخوانده (دون ویتو کورلئونه) با این تجارت جدید موافق نیست. اما شرایط تغییر می کند و...
از این مجموعه فیلم به عنوان بهترین سه گانه تاریخ سینما یاد گرفته می شود. کاپولا در این سه گانه تصویری درخشان از گروه های مافیای ایتالیایی که در نیمه نخست قرن بیستم به ایالات متحده مهاجرت کرده اند ارائه می دهد. بعد از گذشت سال ها «پدرخوانده» همچنان جایگاه خودش را به عنوان یک فیلم کالت حفظ کرده است. داستان خواندنی ماریو پوزو، کارگردانی تحسین برانگیز و بازی های چشمگیر مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان و رابرت دووال، موسیقی متن نینو روتا، فضاسازی ماهرانه و خلق حس ناامنی در جامعه آمریکا موجب شد طی این چهل سال هر روز به تعداد طرفداران پدرخوانده ها اضافه شود.
1 _ هری پاتر
خوب ب یاد دارم زمان اکران اخرین نسخه اکران هری پاتر در ایران چه هجمه ای ایجاد شده بود و به هر جایی که سرک میکشیدی یا مغازه ای برای عکس برداری کنار هری پاتر یا لیوان های هری پاتر و یا چوب جادویی هری پاتر فکر میکنم بیشتر ما با داستانهای جادویی هری پاتر بزرگ شدیم، شبهای زیادی را بیدار میماندیم تا تمام کتاب را تا به آخر بخوانیم؛ و بعد فیلمهای هری پاتر آمد. مطمئناً هیچکدام از ما نمیتوانیم تصاویر ذهنیمان را از شخصیتهای اصلی کتاب، از هنرپیشگان فیلمهای هری پاتر تفکیک کنیم. آیا واقعاً میتوانید پرفسور اسنیپی بهتر از آلن ریکمن در ذهنتان خلق کنید؟ من که بعید میدانم. کتابها و فیلمهای هری پاتر همیشه در کنار هم بودند و همگام پیش رفتند، با این قصد که همدیگر را تکمیل کنند. سری هری پاتر دنیا را به لذتبخشترین شکل ممکن تکان داد. جی.کی.رولینگ نویسنده کتاب، اولین کسی است که تنها با نوشتن یک داستان دنبالهدار به یک میلیاردر تبدیل شد. کتابها تبدیل به فیلم شدندسری فیلمهای که ده سال طول کشیدند، ده سالی که ارزشش را داشت و نتیجه داد چون آنها به فروش جهانی ۷,۷۲۳,۴۳۱,۵۷۲ دلار دست یافتند. مهم نیست که چقدر از پخش این فیلمها و کتابها گذشته باشد، آتش اشتیاق طرفداران وفادارش همیشه شعلهور باقی میماند.
جی.کی.رولینگ جهانی گسترده را با دوستداشتنیترین سری کتابهای دوران ما خلق کرد و فیلمهای که از روی آنها ساخته شد بهجای اینکه مثل بیشتر فیلمهای ازایندست ناامیدکننده باشند، میتوانند بر روی سرگرمکنندگی خود تکیه کنند. آیا فیلمها به تکمیلی و غنای کتابها هستند؟ البته که نه اما این بدان معنی نیست که ارزنده نیستند. سری فیلمهای هری پاتر پرفروشترین فیلمهای دنبالهدار هستند که تاکنون ساختهشده. بااینکه هیچگاه از دیدگاه منتقدین به موفقیت سری «ارباب حلقهها» نرسید، اما همه فیلمهای هری پاتر نقدهای مثبت زیادی دریافت کردند و در رتبهبندی روتن تومیتو موفق به دریافت «گواهی تازگی» شدند (پایینترین رتبه آنها ۷۸ از صد و بالاترین آنها ۹۶ از صد است
.دوستان این لیست حدود ی نصفه روز وقت برد و دهنم سرویس شد امیدوارم خوشتون بیاد
ببخشید اگه غلط نگارشی دارم