مطلب ارسالی کاربران
مربی گری به سبک پپ (قسمت چهارم)📓📝
پیشنهاد: ابتدا قسمتهای قبلی رو مطالعه کنید چرا که مطالب پیوسته هستند.
قسمت اول
https://www.tarafdari.com/node/1552483
قسمت دوم
https://www.tarafdari.com/node/1552484
قسمت سوم
https://www.tarafdari.com/node/1552488
#قسمت_چهارم
✍ میثاق شفیعی
در قسمت قبل از نوآوری های پپ گفتیم که چه طور در تاکتیکهای فوتبال تحول ایجاد کردند و قرارمان این بود که شکستهای او در این نوآوریها را نیز بررسی کنیم.
مثل همیشه از بارسلونا شروع می کنیم. کارشناسان همیشه دربارهٔ میانگین قدی بارسای پپ صحبت میکردند. به خصوص میانگین قدی مدافعان تیم که بعد از دوران پویول، ماسکرانو جانشین او شده بود. از یازده بازیکن بارسلونا، ژاوی، اینیستا، مسی، پدرو (که البته تمام بازی ها فیکس نبود) ماسکرانو و آلبا قدی متوسط رو به کوتاه به نسبت یک فوتبالیست داشتند.
خوب تز گواردیولا این بود که ما از پاسهای کوتاه استفاده میکنیم و دلیلی برای استفاده از سرزنی تیم در حملات نداریم و اکثر دقایق هم که مشغول حمله هستیم پس در دفاع هم چندان نیازی به سرزنی بازیکنان نداریم پس حتی در خط دفاعی از بازیکنی مثل ماسکرانو استفاده میکنیم که بازیسازی بهتری دارد. اما اکثر تیمها بعد از مدتی این نقطه ضعف تیم آنها را پیدا کردند و توانستند دردسرهای زیادی برایشان درست کنند. گاهی برنامهٔ تیمها برای گلزنی مقابل تیم گواردیولا، تنها و تنها ضربات ایستگاهی است و در این ضربات تیمی که تعداد بیشتری بازیکن قد بلند دارد، پتانسیل بیشتری هم برای موفقیت دارد. به این ترتیب محاسبات پپ یه هم خورد. هر چه قدر که ماسکرانو توانایی گردش توپ و مالکیت توپ بارسلونا را بالا میبرد، باز هم امکان داشت که حریف فقط روی یک لحظه مالکیت و یک ارسال از ضعف او استفاده و گلزنی کند. به این ترتیب آن طور هم که تصور میشد ضعف ماسکرانو و آلبا با عدم اجازه به حریف برای تصاحب توپ خنثی خواهد شد، نبود.
و فیلیپ لام...
یک هافبک دفاعی به قول خودمان ریزه میزه به نظر نمیتواند در سبک بازی مورد پسند گواردیولا مثل بوسکتس که مورد اعتماد خود پپ بود، وظایفش را اجرا کند. در سبک بازی تیم های او فشار زیادی روی هافبک دفاعیاست. اکثر تیمها پرسشان را از هافبک دفاعی تیمهای او شروع میکنند و این بازیکن بایستی مقابل بازی درگیرانهٔ حریف کم نیاورد. از طرفی در تمام تیم ها هافبک دفاعی نقش بسیار مهمی برای کنترل حملات حریف دارد. او باید بتواند بازی حریف را تخریب کند و در مواقع نیاز، تکلهای بلند و محکم بزند.
اما به نظر پپ که همواره برایش کنترل حریف با مالکیت توپ بر کنترل آنها با دفاع، اولویت دارد، فیلیپ لام گزینهٔ مناسبی برای پست هافبک دفاعی بود. نظر او بر این بود که لام میتواند سرعت بیشتری به حملات و گردش توپ بدهد و سریعتر خودش را به عنوان یک حمایت کننده، به صاحب توپ نزدیک کند.
ولی باز هم نشد که نشد. فیلیپ لام توان مقاومت در برابر حملات حریف را نداشت و این نقشه با شکست مواجه شد. علاوه بر این فشار روانی عجیبی هم بر پپ و لام از سوی طرفداران آلمانی وارد شد که تمرکزشان را به شدت پایین آورد.
یکی دیگر از ضعفهایی که همیشه در تیمهای گواردیولا بوده است، قدرت بدنی ضعیفشان است. البته این هم جزو تفکرات پپ است. او معتقد است که با برتری تاکتیکی میتوان ضعف استقامتی را پوشش داد. این را میتوان از خرید های او و مکتبی که در آن رشد کرده، حدس زد. اما با گذشت زمان و افزایش قدرت بدنی بازیکنان فوتبال دنیا، تیمهای سرمربی پیشروی اسپانیایی متحمل شکستهای بسیاری شدند. این طور شد که بالاخره پپ هم تسلیم شد و حالا در تیمش کمتر بازیکن با استقامت پایین میبینیم و مدل خریدهای او هم فرق کرده است و اصلا به طور کلی به نظر پپ در من سیتی کمتر اشتباهات مذکور گذشته را تکرار کرده است. تیمی نسبتا بلند قد، یک هافبک دفاعی تخصصی و بازیکنانی که از هر لحاظ شرایط بدنی مناسبی دارند. هم سریع و هم با استقامت بالا...
حالا باید منتظر نشست و دید که آیا پپ باز هم برای نو آوری دست به ریسکهای این چنینی خواهد زد؟ ریسکهایی که یا نتایجی منفی مثل این موارد خواهند داشت و یا مثل مطالب قسمت قبل تحولی در فوتبال ایجاد خواهند کرد.