مطلب ارسالی کاربران
معرفی پنج سریال جذاب خارجی که در قرنطینه خانگی کرونا ببینید
غرق شدن در دنیای قصه، بهترین سرگرمی برای گذشت زمان است، آن هم در این روزهای پراسترس، که همه فکر و ذکرمان شده کرونا. حالا که قرار است در خانه بمانیم و جز رعایت نکات بهداشتی، کار دیگری از ما ساخته نیست، بهتر است دل به دیدن سریالهای جذابی بدهیم که ما را کمی از این استرسها دور میکنند.
مطمئنا بهترین پیشنهادها را دیده یا بارها دربارهشان شنیدهاید. مثلا سریال مهیج و پرکششی مثل «بریکینگبد»، یا مجموعه تکاندهنده «آینه سیاه» که از بهترین نمونههای علمی تخیلی است. یا «بازی تاج و تخت» در دسته سریالهای فانتزی و «سوپرانوها» به عنوان نمونهای عالی از یک درام پرکشش مافیایی. اما حالا قصد داریم که پنج سریال کمتر دیده شده را معرفی کنیم. پنج سریالی که هم برای عموم جذاب باشند و هم فیلمبینهای حرفهای را راضی نگه دارند؛ گرچه، راضی نگه داشتن آنها کار سختی است.
پس با سریالی شروع میکنیم که به تازگی ساخته شده و قصهای تکان دهنده و واقعی دارد. «وقتی آنها ما را میبینند» (When They See Us) یکی از بهترین سریالهای سال گذشته میلادی بود. قصه نوجوانانی که ۳۰ سال پیش در نیویورک گرفتار مخمصهای نژادپرستانه میشوند، مخمصهای که «دونالد ترامپ» هم در ایجاد آن نقش داشته. این سریال کوتاه و ۴ قسمتی، گرچه یک تراژدی به تمام معناست، اما آن قدر مهیج و پرکشش است که با دیدن نخستین قسمتش دیگر رهایتان نمیکند.
مثل سریال «جاناتان استرنج و دکتر نوول» (Jonathan Strange & Mr Norrell) برای آنهایی که عاشق قصههای فانتزی و جادویی هستند. سریالی کوتاه و ۷ قسمتی که شما را به لندن قرن نوزدهم میبرد، زمانی که جادوگران به افسانهها پیوستهاند و دیگر نشانی از آنها نیست، تا اینکه سروکله این دو مرد پیدا میشود. دو مرد با جادوهای عجیب و خارقالعاده و داستانهای گیرایشان.
البته برای دیدن سریالی با داستانی گیرا، فقط لازم نیست دنبال جادو و جادوگری باشید، میتوانید به تماشای سریال «دشمنی» (Feud) بنشینید که بر اساس داستانی واقعی در هالیوود دهه ۶۰ رخ میدهد. رقابت، حسادت و دشمنی دو بازیگر زن سرشناس آن روزگار یعنی «جون کرافورد» و «بتی ویویس» در فیلم «چه بر سر بیبی جین آمده» ساخته «رابرت آلدریچ». داستان زنانی که باید با چنگ و دندان شهرت و حرفه خود را حفظ کنند. سریالی با قصه جذاب و بازی عالی دو بازیگر زن مشهور امروز هالیوود یعنی «جسیکا لانگ» و «سوزان ساراندون».
از ماجراهای هالیوود بیرون بیایم و سری به آلمان بزنیم با سریالی علمیتخیلی به نام «تاریک» (Dark) که دو فصل آن تاکنون پخش شده و فصل سومش هم در راه است. داستان گم شدن مرموز یک پسربچه در شهری کوچک که پلیس هیچ سرنخی نمیتواند از او بیابد. «تاریک» کمکم از فضای یک داستان جنایی پا به دنیای تخیل میگذارد و آرامآرام شما را به هزارتوی معماگونهای میبرد که باعث میشود از دنیای واقعی کنده شوید و دل به قصههای تودرتوی آن بدهید. سریالی با داستانی پیچیده و جذاب که بیننده را در هر قسمت غافلگیر میکند.
سریال «سقوط» (The Fall) هم داستان غافلگیرکنندهای دارد. سریالی پلیسی که داستان آن در ایرلند میگذرد و برخلاف بسیاری از داستانهای پلیسی، قرار نیست پابهپای کارگاه به شخصیتهای قصه مشکوک شویم، چراکه از همان نخستین قسمت، هم قاتل را میشناسیم و هم کارگاه را. این بار با یک دوئل طرفیم؛ دوئلی که یک طرف آن کارگاهی باهوش ایستاده و طرف دیگرش قاتلی زنجیرهای که در کار خود خطا نمیکند. «سقوط» داستان پرکشش و جذاب خود را در سه فصل روایت میکند و پایان غیرمنتظرهای هم دارد.
عصر ایران؛ محسن ظهوری