طرفداری- هر مربی فوتبال چه در کار خود موفق باشد و چه ناموفق، همواره فاصله کمی تا درهای خروجی باشگاه دارد. در این مقاله از نزدیک به اتفاقاتی که در پشت درهای هیئت مدیره باشگاه ها میافتد نگاه میکنیم.
برای اینکه متوجه شوید باشگاه ها با چه سرعتی سرمربی های خود را عوض میکنند داستان یک تیم ثروتمند در سطح دوم انگلستان (چمپیونشیپ) در چند سال اخیر را برای شما تعریف میکنیم.
زمانی که خبر اخراج یک مربی معروف از این باشگاه در رسانه ها پیچید، یکی از کارمندان بخش رسانه باشگاه طی ارسال پیامکی برای سرمربی اخراج شده اظهار ناراحتی و همدردی کرد و همچنین این تصمیم مدیرعامل باشگاه را شرمآور توصیف کرده بود.
اما این داستان زمانی برای این کارمند باشگاه ترسناک شد که پاسخ پیامک او را به جای مربی اخراج شده، یکی از اعضای دفتر هیئت مدیره داد. سرمربی باشگاه با چنان سرعتی اخراج شده بود که پیش از رسانهای شدن خبر اخراجش موبایل خود را نیز تحویل باشگاه داده بود تا آن پیامک مستقیم به سمت هیئت مدیره فرستاده شود و آن کارمند نیز به طور جدی توبیخ شد.
بیثبات بودن جایگاه مربیان فوتبال و اخراج های کثیف توسط مدیران باشگاه ها به ذات فوتبال مدرن تبدیل شده است و دورانی که مربیانی مانند برایان کلاف و سر الکس فرگوسن حتی از مدیران باشگاه های خود قدرتمندتر بودند دیگر گذشته است.
حتی ابرمربی فوتبال مدرن یعنی پپ گواردیولا که در 2 فصل اخیر قهرمان لیگ برتر انگلستان بوده است و جزو شانس های کسب قهرمانی جام گریزان لیگ قهرمانان اروپا است نیز جایگاه مستحکمی بر روی نیمکت منچسترسیتی ندارد و تنها یک فصل ناموفق میتواند او را به درهای خروج نزدیک کند، علیرغم شخصیت قهرمانی که یورگن کلوپ به لیورپول اضافه کرده است و نتایج خارقالعادهای که با این تیم کسب کرده است، حتی او نیز امنیت شغلی کاملی ندارد و چند نتیجه ضعیف میتواند ورق را برای او برگرداند.
تا به همین جای لیگ برتر انگلستان 6 سرمربی شغل های خود را از دست دادهاند، 4 نفر آنها در حدفاصل 16 روز از نوامبر تا دسامبر اخراج شدند و 2 نفر -خاوی گارسیا و کیکه سانچز فلورس- از یک باشگاه اخراج شدهاند.
احساسی که از اخراج ها در مربیان به وجود آمده با یکدیگر متفاوت است، مائوریسیو پوچتینو یک خداحافظی احساسی از تاتنهام را تجربه کرد، اما اونای امری پس از مدت ها انتظار هواداران از نیمکت توپچی ها اخراج شد و احساس همدلی که در پوچتینو وجود داشت در اغلب مربیان پس از اخراج وجود ندارد.
برخی از این داستان ها گیج کننده و ناراحت کننده هستند؛ مانند اخراج تروور فرانسیس توسط سایمون جردن مدیر باشگاه کریستال پالاس، فرانسیس در تنهایی نشسته بود و با خود زمزمه میکرد اما امروز، روز تولد من است.
زمانی که یک سرمربی نتیجه نگیرد بحث درباره هزینه قرارداد او و میزان کارآمد بودن او شروع میشود، اما هیچگاه بحثی درباره میزان قرارداد مدیران باشگاه ها به میان نمیآید و تنها زمانی که تیم موفق باشد تأثیر کار مدیران دیده میشود و در مواقع عدم نتیجهگیری تیم تنها سرمربی مقصر است.
ری وان یک وکیل است که در حوزه فرآیند تغییر مربیان و معاملات هیئت مدیره تخصص دارد و در اخراج تعدادی از مربیان و مدیران در باشگاه های فوتبال فعالیت داشته است، او در مصاحبه خود با ایندیپندنت اینگونه گفته است:
احتمالاً مربیگری فوتبال یکی از غیر قراردادیترین و بیامنیتترین شغل ها در تمام جهان است. اخراج شدن مربی فوتبال در هر سناریو، در هر مکان و در هر زمان امکانپذیر است، گاهاً این اتفاق غیرحضوری و با یک تماس تلفنی انجام میشود و اغلب اوقات مذاکرات برای اخراج مربی باشگاه بدون حضور وی برگزار میشود.
وی درباره بیثبات بودن این شغل اینچنین ادامه میدهد:
در دیگر مشاغل، شخص شاغل اگر طبق قوانین عمل کند و از آنها تخطی نکند نمیتوان او را از کار بیرون کرد، اما در جهان فوتبال اینچنین نیست. همچنین در اکثر مشاغل باید برای اخراج یک فرد چندین نفر در چندین سطح مختلف برای اخراج او هم عقیده باشند، اما در فوتبال اینچنین نیست و گاهاً حتی یک نفر به تنهایی میتواند به راحتی سرمربی تیم را اخراج کند.
یکی دیگر از تفاوت ها در اخراج افراد در مشاغل نحوه انجام آن است، در اغلب مشاغل سعی میشود تا فردی که چند سال برای آن شرکت تلاش کرده به بهترین و با احترامترین نحو ممکن از شغل خود اخراج شود، اما گاهاً در فوتبال احساس میشود که مدیران فوتبال به عمد تلاش دارند تا با بیشترین میزان خشونت و بیاحترامی مربیان را از روی نیمکت تیم اخراج کنند.
عدم مشورت و همفکری همواره به معنای عدم پیشبینی اتفاقات و غافلگیر شدن است، همانطور که در مورد اخراج پوچتینو دیدیم شایعات اخراج وی تنها 24 ساعت پیش از خروج او از تاتنهام در رسانه ها دیده شدند. برای همکاران ری وان این پروژه به عنوان یک راهنما و دستورالعمل در نظر گرفته میشود و زمان درست و نحوه صحیح شروع مذاکرات در آن به خوبی مشاهده میشود، نمایندگان ژوزه مورینیو پیش از اخراج سرمربی تاتنهام برای به دست آوردن جایگاه وی در حال جنگیدن بودند.
گاهاً برنامهریزی برای آینده بیثمر میشود مانند اتفاقی که در مورد اوله گونار سولسشر پیش آمد. بسیاری معتقد بودند او در ماه دسامبر از منچستر یونایند اخراج شده است و وکلای زیادی تلاش میکردند تا نیمکت شیاطین سرخ را برای موکل خود به دست بیاورند، اما همانگونه که میبینید در حال حاضر در ماه فوریه هستیم و او همچنان سرمربی منچستریونایتد است و به نظر نمیرسد به زودی نیز از این تیم اخراج شود.
اما در یک مثال دیگر اتفاقات مختلف دست به دست هم دادند تا به یک اخراج تسریع ببخشند. یک ماه پیش از اخراج مارکو سیلوا از هدایت باشگاه اورتون انگلستان تمام شایعات مربوط به اخراج وی از بین رفته بود، اما ناگهان این اتفاق افتاد. از آنجایی که تنش زیادی میان بیل کنرایت به عنوان رئیس هیئت مدیره و فرهاد مشیری مالک ایرانی باشگاه اورتون پیش آمده بود، دلالان و وکلای زیادی پا به میدان گذاشتند و به نظر تنها کسی که از این جلسات غافل بود مارکو سیلوا بود و در آخر نیز شغل خود را از دست داد. وان درباره شوک وارد شده به مربیان میگوید:
در اغلب موارد سرمربی اخراج شده همان کسی است که بیش از همه شوکه میشود، در صورتی که اطرافیان او انتظار این اتفاق را داشتهاند. مربیان تلاش میکنند همه چیز را به مسیر درست برگردانند و حتی اگر همه چیز در مسیر اشتباه پیش میرود، به نحوی با تمام تمرکز و توان ذهنی مشغول کار میشوند که گاهاً حقایق را نمیبینند و زمانی که خبر اخراج آنها رسانهای میشود باعث شوکه شدن و البته ناراحتی شدید آنها میشود.
برخلاف تصور مردم، آسانترین بخش قرارداد بستن با سرمربی هر باشگاه بخش پرداخت حقوق است، باشگاه ها بیشترین تلاش را میکنند تا در زمان اخراج سرمربی خود کمتر متضرر بشوند و همواره بیشترین بندهای قرارداد با مربیان مربوط به پس از اتمام همکاری است تا باشگاه کمترین خسارت ممکن را به مربی اخراج شده خود پرداخت کند.
باشگاه ها به نحوی با مربیان خود قراردادهای چند ساله میبندند که برای تمدید قرارداد مربی برای فصل بعدی تیم باید نتایج معینی را کسب کرده باشد، وگرنه باشگاه میتواند با کمترین خسارت ممکن قرارداد مربی خود را فسخ کند. قرارداد دیوید مویس با منچستریونایتد و اولین دوره حضور او در وستهم نمونه های خوبی از این نحو قرارداد ها هستند که این باشگاه ها با نحوه قرارداد بستن با مویس ریسک پرداخت خسارت های هنگفت را از بین بردند.
پس از گذشت 10 ماه از قرارداد 6 ساله مویس با منچستریونایتد او از سمت خود برکنار شد، آنهم در حالیکه تنها 4 بازی تا اتمام اولین فصل قرارداد او باقی مانده بود. در آن زمان منچستریونایتد در رتبه هفتم جدول قرارداشت و آنها 4.5 میلیون پوند به مویس پرداخت کردند، درحالیکه آنها شانس قرارگرفتن در میان 4 رتبه برتر لیگ برتر انگلستان را داشتند و در آن صورت باید 2 برابر آن مبلغ را به مویس پرداخت میکردند. تا به امروز مویس همواره در مصاحبه های خود در این رابطه گفته است که مدیران منچستریونایتد تنها برای عدم پرداخت حقوق بیشتر او را در آن زمان اخراج کردند و موفقیت تیم را قربانی این مسئله کردهاند.
پس از گذشت 6 ماه از قرارداد مویس در وستهم در ماه نوامبر سال 2017 او کمک کرده بود تا تیم از منطقه سقوط فرار کند، اما در ماه می سال 2018 او بار دیگر شغل خود را از دست داده بود.
سختترین و آخرین مرحله پیش از پایان دادن به قرارداد پیغام رسانی به یکدیگر است، استفاده از عباراتی مانند "توافق 2 جانبه" "رضایت 2 جانبه" "همکار با استعداد" و "هر 2 طرف موافق هستند" همگی حسن نیت طرفین و علاقه به ادامه همکاری با یکدیگر را نشان میدهند.
زیرا مربیانی که به درهای خروج باشگاه نزدیک شدهاند بیش از هر چیز دیگری در جهان به این عبارات دلگرم کننده نیاز دارند، حتی اگر ماه ها نتایج بد و مشاجرات در رختکن و ناسازگاری میان بازیکنان و کادرفنی به وجود آمده باشد، به کار بردن این کلمات در یک کنفرانس خبری توسط مدیریت باشگاه میتواند اعتماد به نفس سرمربی را به او برگرداند و بالاتر از همه نشان دهد که درهای مذاکره و ادامه همکاری به روی آنها بسته نشده است.
این برای بسیاری از مربیان پیش آمده تا برای کاهش فشار روانی بر روی تیم، از مدیران باشگاه بخواهند تا مقابل رسانه ها اعلام کنند که به آنها ایمان دارند و تا مدت زمان معینی به طور قطع مربی خود را اخراج نمیکنند. در بسیاری از موارد مربیان حاضر بوده بر روی دستمزد خود قمار کنند و تضمین دهند در صورتی که پس از طی شدن آن مدت تیم به شرایط ایدهآل بازنگشت، آنها از شغل خود استعفا دهند تا هیچ ضرر مالی متوجه باشگاه نشود.
معمولاً در این نقطه است که اخبار اتمام همکاری با مربی باشگاه از هیئت مدیره به رسانه ها و دیگر باشگاه ها درز پیدا میکند، زمانی که پیغام های "از شنیدن این خبر متأسفیم" فرستاده شده، اما به ندرت توسط مربی اخراج شده دریافت میشوند.
امروزه محل انجام فعالیت های باشگاه ها به 2 بخش تقسیم میشوند، فعالیت هایی که در زمین مسابقه انجام میشوند و آنهایی که در زمین تمرین انجام میشوند. در واقع زمین تمرین هر تیم دفتر کار اصلی سرمربی تیم است و نتایجی که در زمین مسابقه رقم میخورند نتیجه فعالیت هایی است که در زمین تمرین انجام شدهاند.
منبع ما که سابقه کار در باشگاه چلسی را در برههای که آنها از ورزشگاه استمفورد بریج به مجموعه کوبهام نقل مکان کرده بودند، را دارد میگوید:
شما همواره میدانید چه زمانی این اتفاق میافتد. برای تیمی مانند چلسی که برای کسب عناوین قهرمانی میجنگد، هیچ گاه فاصله شما تا آغاز شایعات اخراج سرمربی بیش از چند نتیجه نامناسب نیست و این همان زمانی است که به مربی گفته میشود همواره لبخند بزن و از صحبت درباره این مسائل خودداری کن. گاهاً شما شایعات اخراج یک سرمربی را میشنوید که همواره با شما بسیار خوب رفتار کرده است، به طور مثال کارلو آنچلوتی که از اولین تا آخرین روز حضور خود در چلسی به مانند یک جنتلمن واقعی با تمام اعضای باشگاه رفتار میکرد و این برای شما ناراحت کننده خواهد بود. شما میبینید که با قوت گرفتن این شایعات رفتار تمام اعضا باشگاه از خود سرمربی تا بازیکنان تغییر میکند و این باعث از بین رفتن اعتماد به نفس و ضعیف شدن تیم میشود.
اما مراحلی که پس از اخراج شدن مربیان برای آنها پیش میآید چگونه است؟ به مانند اخراج از اغلب مشاغل اولین مرحله بازگشت به دفتر کار و جمع کردن وسایل است، اما در این شغل یکی از طولانیترین مراحل نشستن و خیره شدن است، خیره شدن به برنامه هایی که بر روی دیوار چسبانده شدهاند، خیره شدن به برنامه های تاکتیکی که برای تیم تعیین کرده بودید و نگاه کردند به برنامه هایی که ساعت ها برایشان وقت گذاشتید اما به دلایل نامعلوم جواب ندادند. با خبرنگاران صحبت کنید تا داستان شما در این تیم را نقل کنند و سپس آماده زنگ خوردن تلفن خود میشوید تا شاید خبر علاقه یک باشگاه برای سپردن سکان هدایت تیم به شما را داشته باشد.
برای برخی از مربیان پروسه خداحافظی از اعضای باشگاه و بازیکنان بیشتر طول میکشد، اما برای برخی دیگر بخصوص مربیان خارجی که مشتاق دیدار دوباره خانواده خود هستند این کار به سرعت انجام میشود.
زمانی که ژوزه مورینیو در سپتامبر 2007 برای اولین مرتبه از هدایت چلسی کنار گذاشته شد، با صرف زمان زیادی با تک تک اعضای باشگاه چلسی خداحافظی کرد و از کمک های آنها نیز تشکر کرد. او شرایط روحی خوبی داشت و با آنها درباره یادبودی که قبلاً به آنها داده بود تا دلتنگ او نشوند شوخی میکرد، در همان دفتری که در دسامبر 2014 خبر دومین اخراجش را شنیده بود.
سرآشپزی که سابقه همکاری با تعدادی از بزرگترین باشگاه های فوتبال جهان را دارد در مصاحبه خود با ما اینچنین گفته بود:
4 یا 5 روز هفته در هنگام صبحانه و ناهار و گاهاً حتی زمان شام با آنها دیدار میکنم، برخی مواقع به صورت رسمی و گاهاً به صورت خودمانی با آنها صحبت میکنم، معمولاً با آنها درباره مسائل غیرفوتبالی حرف میزنم، درباره خانواده های آنها سؤال میپرسم و برخی مواقع از خانواده خودم برای آنها تعریف میکنم. من تجربه خداحافظی های زیادی با مربیان و بازیکنان را دارم و همواره این اتفاق باعث ناراحتی من میشود.
همواره عدم خداحافظی از هواداران به حسرت مربیان تبدیل میشود. حتی پهپه مل که تنها 4 ماه در آغاز سال 2014 سرمربی باشگاه وست برومویچ بود، بزرگترین حسرت خود را عدم موفقیت در برگزاری یک کنفرانس خبری برای خداحافظی از هواداران وست برومویچ اعلام کرده است، او گفته آنها همواره از او حمایت کردهاند و این مسئله تبدیل به حسرتی برای او شده است.
او اذعان میکند که همواره آرزوی مربیگری در لیگ برتر انگلستان را داشته و در آن زمان شرایط فوقالعادهای داشته است و شرایط زندگی او و خانواده او بسیار مناسب بوده است، و پس از کسب نتایج نامناسب از دست دادن سکان هدایت باشگاه برای او مانند یک کابوس بوده است و زمانی که این اتفاق افتاده او تمام رویا های خود را بر باد رفته میدیده و تنها در آن زمان میخواسته که با سرعت هرچه بیشتر از صحنه فرار کند و به همین دلیل هرگز فرصت خداحافظی با هواداران را پیدا نکرد.
در مارس 2017 که الکس نیل از هدایت کادرفنی باشگاه نوریچ سیتی اخراج شده بود، او بخشی از وسایل خود را در مجموعه تمرینی باشگاه باقی گذاشت، که شامل یک چمدان بزرگ نیز میشد و هیچکس نمیدانست که با آن چه باید کند. سپس آنها را به جایی بردند تا سرانجام نیل 6 هفته بعد برگشت تا آنها را با خود ببرد، در شرایطی که نه تنها حال روحی و روانی او بهتر شده بود، بلکه ظاهر بهتری پیدا کرده بود و مقداری نیز برنزه شده بود.
او شرایط روحی خود را بازیافته بود و دوباره به همان مرد جذاب همیشگی تبدیل شده بود. اگر شما تجربه اتمام رابطه با عشق خود را داشته باشید، باید با این روند آشنا باشید: شما برای گرفتن وسایل خود بازمیگردید و تلاش میکنید خود را در بهترین حالت ممکن نشان بدهید و بگویید که از آن دوران گذشتهاید، تنها فرق فوتبال این است که شما به ندرت شانس دوبارهای به دست میآورید.
برخی از سرمربیان نه تنها دفاتر خود را پس نمیدهند بلکه خانه های خود که تحت مالکیت باشگاه هستند را نیز پس نمیدهند و معمولاً خانواده و مدرسه فرزندان خود را بهانهای برای این کار میکنند. بسیاری از مواقع باشگاه های بزرگ زمانی که با یک مربی قرارداد امضا میکنند، مسئولیت خانواده آن مربی را نیز قبول میکنند. علاوه بر قبول مسئولیت اسکان خانواده مربی، مسئولیت پیدا کردن بهترین مدرسه برای فرزندان مربی را نیز میپذیرند و آنها را در بهترین موسسه های خصوصی شهر ثبت نام میکنند.
اما بسیار کم پیش میآید که باشگاه ها پس از اخراج مربی خود به وظایف خود درباره خانواده آن مربی ادامه دهند و معمولاً به طور کامل از مسؤلیت های خود در قبال خانواده مربی اخراج شده شانه خالی میکنند.
البته در موارد نادر بندهایی در قراردادها وجود دارند که باشگاه ها پس از اتمام همکاری با سرمربی خود نیز تعهداتی خواهند داشت، به طور مثال در قرارداد یورگن کلوپ و لیورپول بندی وجود دارد که پس از اتمام قرارداد باشگاه باید برخی امکانات را در کشور آلمان برای کلوپ فراهم کند.
البته شرایط برای مربیان خارجی که با ویزای کاری در آن کشور حضور دارند متفاوت است و آنها پس از اخراج شدن تنها یک مهلت 60 روزه برای ترک آن کشور دارند.
در برخی مواقع مربیان تلاش میکنند تا در همان کشور با تیم های سطح پایینتر قرارداد امضا کنند تا خانواده آنها مجبور نباشند بار دیگر سختی های نقل مکان را به جان بخرند، گاهاً نیز مربی های اخراج شده در شرایطی به کشور خود بازمیگردند که خانواده های آنها تا پایان مهلت ویزا آن کشور را ترک نمیکنند.
در این شرایط سخت برای مربیان سازمانی به نام انجمن مربیان لیگ وجود دارد که در این شرایط مشکل به کمک این مربیان اخراج شده میپردازند، بخصوص برای مربیان سطح پایینتر که توانایی استفاده از بهترین وکلا را ندارند.
ریچارد بوان که از سال 2008 رئیس این سازمان (LMA) بوده است، کمک کردن به مربیانی که از شهرت زیادی برخوردار نیستند و برای گرفتن حق خود به نیاز به کمک دیگران دارند را به وظیفه اصلی خود تبدیل کرده است. او به قدری کار خود را به خوبی انجام داده است که بسیاری از وکلا به کار او اعتراض کردهاند و معتقد هستند کار انجمن LMA به درآمد و شغل آنها ضربه زده است و بدون شک این نشان دهنده میزان مفید بودن این انجمن است.
این انجمن همچنین به مربیان کمک میکند تا آنها پس از اخراج از شغل خود دوباره به شرایط عادی برگردند و بتوانند بر روی پا های خود بایستند. آنها دوره های متفاوتی برای آنها برگزار میکنند از جمله کلاس های آموزش مهارت های رهبری و کارگاه های مختلف که اگرچه در آخر به آنها مدارکی برای گذراندن آن دوره ها داده میشود، اما هدف اصلی آنها دور هم جمع کردن این افراد است تا از افسردگی ناشی از اخراج رهایی بیابند.
بسیاری از بازیکنان سابق فوتبال در شبکه های اجتماعی درباره پیام های فراوانی که مربیان سابق آنها برایشان فرستادند شوخی میکنند، آنها ادعا میکنند تا در زمانی که پست مربیگری تیم آنها خالی شده است مربیان سابق آنها با فرستادن پیغام از آنها خواستهاند تا آنها را به عنوان گزینه مناسب مربیگری تیم به هیئت مدیره باشگاه معرفی کنند. قطعاً این مسأله خجالتآور است اما برای موفقیت در این شغل گاهاً باید بیشرم باشید.
گاهاً نیز مربیان پس از اینکه شغل خود را از دست رفته میبینند، در اسرع وقت و به اولین پیشنهاد خود جواب مثبت میدهند. تنها چند هفته پس از اینکه الکس نیل از هدایت نوریچ برکنار شد به عنوان آنالیزور شبکه Sky Sport به استادیوم خانگی نوریچ یعنی Carrow Road بازگشت، آلن اروین که دوست صمیمی و دستیار او در نوریچ بود به عنوان سرمربی موقت باشگاه انتخاب شده بود و چند هفته بعد نیل برای آنالیز دیدار تیم او و برایتون به Carrow Road بازگشت. نیل در حال حاضر سرمربی باشگاه پرستون نورث است که در جدول چمپیونشیپ جایگاه ششم را دارد.
بهترین مثال برای این مقوله دیوید مویس است که این روزها در حال طی کردن دومین دوره خود در Upton Park آپتون پارک، استادیوم خانگی وستهم است. زمانی که او در تابستان 2018 از وستهم جدا شد تنها امیدوار بود دوران بیکاری او طولانی نباشد، اما به جز یک مذاکره کوتاه با استوکسیتی چیز دیگری انتظار او را نکشید.
پس از اینکه دیوید مویس در سال 2017 به علت تهدید به سیلی زدن به یک خبرنگار زن محکوم به پرداخت جریمه 30 هزار پوندی شد، تا مدت ها در رسانه ها به چهرهای منفور تبدیل شده بود. او متوجه شد که باید مسیر زندگی خود را تغییر دهد برای مدتی مشغول به انجام کار های متفاوتی شد، او به طور منظم به عنوان خبرنگار برای شبکه های Sky Sport و BBC Radio 5 Live کار کرد و همانطور که مشخص است او به عنوان خبرنگار BBC با بسیاری از همکاران و بازیکنان سابقش رو به رو میشد.
یکی از خبرنگاران رادیو که خواسته نامش فاش نشود درباره دوران همکاری با او گفته است:
من اطمینان ندارم که او حتی مرا به یاد بیاورد. رفتار او اغلب بسیار متخاصمانه و سرد بود و اغلب تنها میخواست با شما مخالفت کند، اما ناگهان برای مدت چند ساعت ساعت رفتار او بسیار دوستانه میشد و بیوقفه لبخند میزد و حتی شما را به نوشیدن چای دعوت میکرد و البته با گذر زمان رفتار های او اندکی بهبود بافته بود.
اما بهبود روابط با اشخاص تنها پیشرفت او نبود، عقد قرارداد جدید او با وستهم ماحصل روابط خوب او با 3 نفر رأس هیئت مدیره باشگاه یعنی دیوید گلد، دیوید سالیوان و کارن بردی بود.
در قرارداد جدید او و وستهم که در تاریخ 29 دسامبر منعقد شده است بندهایی بر مبنای عملکرد او گنجانده شده است و در صورتی که نتایج کسب شده مورد قبول باشگاه باشد مدت زمان قرارداد او افزایش میابد و جایزهای 2 میلیون پوندی نیز به وی تعلق میگیرد.
بدون شک دیوید مویس نمونه بارز سرمربی است که پس از زمین خوردن های متوالی اعتبار خود را از دست داده است، اما از آن ضربات بهترین تجربه ها را به دست آورده و از آنها برای سازگار شدن با شرایط جدید استفاده کرده تا بار دیگر اعتبار از دست رفته خود را بازیابد.
مربیگری در جهان فوتبال شغل بسیار هوس برانگیزی است و در آغوش گرفتن واقعیت های خشن آن و چرخیدن با هر مشتی که روانه شما میکند تنها راه زنده ماندن در این مسیر دشوار است.