اختصاصی طرفداری - «تغییر روش فوتبال» شعار بسیار کلی، پرطمطراق و گمراه کننده ای است. بله، طبیعی است که سرمربیان مختلف ایده ها و روش های مختص به خود را نسبت به فوتبال داشته باشند. به عنوان مثال فوتبالی که گواردیولا با منچسترسیتی ارائه می دهد با فوتبالی که یورگن کلوپ با لیورپول انجام می دهد، متفاوت است. تفکراتی که مائوریتزیو ساری نیز نسبت به فوتبال دارد، با آنتونیو کونته تفاوت دارد. تمامی این تفاوت ها می تواند هم در جزئیات و هم در کلیات باشد.
اما در نهایت چه کسی است که تشخیص می دهد کدام روش فوتبال بهترین است؟ اصولا چه زمانی باید روش فوتبال یک تیم حرفه ای را تغییر داد؟ یا اینکه کدام روش فوتبال می تواند ضامن موفقیت باشد؟ یا اصلا آیا همیشه می توان با یک روش و فلسفه فوتبال به میدان رفت؟ این ها تماما سوالاتی است که هیچ پاسخ مشخصی برای آن ها وجود ندارد، چون اولا سرمربیان شاغل زیادی نیستند که توانسته باشند در تیم های مختلف با یک فلسفه و روش ثابت و مشخص فوتبال بازی کنند و به موفقیت نیز برسند، دوما هیچ فردی در دنیا وجود ندارد که بتواند ادعا کند روش آقای X تضمین کننده بردن تورنمنت Y است و سوما نیز هیچ فردی در دنیا وجود ندارد که بتواند ادعا کند برای یک باشگاه حرفه ای روش فوتبال بازی کردن ارجحیت بیشتری نسبت به کسب نتیجه دارد.
دقیقا به همین دلایل است که می گوییم شعار «تغییر روش فوتبال»، شعاری گمراه کننده است. این همان شعاری است که بعضی هواداران یوونتوس همواره طی چند ماه گذشته در توجیه حذف کاملا یک طرفه و دیکتاتور مابانه آنتونیو کونته توسط آندره آ آنیلی بیان کرده اند. شعاری که البته در حد همان توجیه باقی می ماند و در عمل حرفی برای گفتن ندارد چرا که کسی نتوانست توضیح دهد روش فوتبال مائوریتزیو ساری چیست و چه برتری نسبت به روش آنتونیو کونته دارد؟ کسی نتوانست توضیح دهد که روش مکس الگری چه شباهتی به کونته داشته که برای تغییر آن حتما به مائوریتزیو ساری نیاز بوده و نه آنتونیو کونته. حتی بر فرض اینکه ماهیت شعار «تغییر روش فوتبال» را هم در پس زدن کونته درست بدانیم (که این طور نیست) هیچ فردی نیست که بتواند توضیح دهد دقیقا به چه استنادی نیاز بوده روش فوتبال تیمی که دو بار طی سالیان اخیر به فینال لیگ قهرمانان رسیده و به هیچ جام داخلی هم رحم نکرده، تغییر کند و برای نجاتش روش مائوریتزیو ساری در تیم حاکم شود.
بیست و سه هفته از رقابت های سری آ ایتالیا سپری شده و رفته رفته می توان جدی تر به بررسی عملکرد فنی مائوریتزیو ساری در یوونتوس پرداخت. عملکردی که می تواند دید بهتری به ما (دست کم تا اینجا) در رابطه با شعار «تغییر روش فوتبال» یوونتوس دهد. البته بدیهی است که برای قضاوت عملکرد فنی ساری در یوونتوس و تغییر روش فوتبال این تیم بسیار زود است. دست کم برای قضاوت دقیق عملکرد فنی ساری به یک فصل زمان نیاز است اما بررسی عملکرد تیم طی همین بیست و سه بازی می تواند به ما نشان دهد که شعار «تغییر روش فوتبال» تا چه اندازه پیچیده است. پیش از این در یادداشت های فنی مختلف به بررسی بعضی جزئیات فنی سبک کاری مائوریتزیو ساری پرداخته ایم
(اینجا) و در این یادداشت قصد نداریم به گذشته بازگردیم. در این یادداشت آن چیزی که انتظار می رفت در یوونتوس از لحاظ فنی با حضور ساری رخ دهد را همراه با داده های فنی از عملکرد یوونتوس تا اینجای فصل مورد بررسی قرار می دهیم و در ادامه نیز به تحلیل داده ها می پردازیم تا ببینیم عملکرد فنی یوونتوس چگونه بوده و چه عواملی باعث موفقیت یا عدم موفقیت این تیم در تغییر شکل بازی شده است.
با روی کار آمدن سرمربی با تفکرات ساری پیش از آغاز فصل سه انتظار بسیار مهم از شکل بازی یوونتوس می رفت: 1. یوونتوس نسبت به زمان مکس الگری مالکیت توپ بیشتری داشته و احاطه بیشتری نیز در طول بازی نسبت به حریفان داشته باشد. 2. کیفیت و شدت «High-pressing» تیم نسبت به زمان الگری بهبود عینی پیدا کند. 3. یوونتوس نسبت به زمان الگری بتواند با بهره گیری از موارد 1 و 2، موقعیت های گل بیشتر و با کیفیت تری روی دروازه حریفان ایجاد کند.
به بررسی تمامی داده ها و اطلاعات فنی در خصوص هر سه گزاره می پردازیم و تحقق یا عدم تحقق موارد یاد شده را بررسی می کنیم. بدون مقدمه وارد بحث می شویم. به تصویر زیر دقت کنید که میانگین مالکیت توپ یوونتوس را طی بیست و سه هفته در فصل جاری زیر نظر ساری با بیست و سه هفته در فصل گذشته زیر نظر مکس الگری مقایسه کرده است. فصل گذشته پس از بیست و سه بازی در سری آ یوونتوس به طور میانگین 57.68 درصد مالکیت توپ داشته که این عدد در فصل جاری پس از بیست و سه بازی ابتدایی در سری آ برای یوونتوس زیر نظر سرمربی جدید به 59.20 درصد رسیده است. یعنی افزایش 1.52 درصدی. مالکیت توپ زیر نظر ساری بهبود یافته که مسئله مهمی است اما با بررسی یک داده فنی دیگر متوجه خواهیم شد که این پیشرفت چندان هم انقلابی نیست.
یوونتوس فصل گذشته طی بیست و سه بازی ابتدایی لیگ، در چهار دیدار نسبت به حریفانش مالکیت توپ کمتری داشته و این فصل نیز پس از بیست و سه بازی زیر نظر ساری، باز هم در چهار دیدار نسبت به حریفانش مالکیت توپ کمتری داشته است. یعنی همچنان احاطه یوونتوس تا اینجای فصل نسبت به حریفانش از لحاظ تعداد بازی افزایش پیدا نکرده است. این در شرایطی است که انتظار می رفت یوونتوس با ساری از لحاظ مالکیت توپ همواره دست بالا را در سری آ داشته باشد.
در بررسی شدت و کیفیت «High-pressing» یوونتوس در فصل جاری و مقایسه آن با فصل گشته داده های فنی پیچیده زیادی وجود دارد. یکی از مهم ترین پارامترها برای بررسی کیفیت پرسینگ پارامتر «VPEP» یا (Valuing Pressure decision by Estimating Probabilities) است که بسیار پیچیده است و برای بررسی دقیق آن به یادداشت فنی دیگری نیاز داریم. اما پارامتر بسیار مهم دیگری تحت عنوان «PPDA» یا (Passes Allowed Per Defensive Action) وجود دارد که بیشتر بیانگر شدت «High-pressing» است. پیش از این اینجا درباره این پارامتر توضیح داده ایم. «PPDA» در واقع با تقسیم تعداد پاس های تیم شماره (1) در زمین خودش بر تعداد کنش تدافعی انجام شده توسط تیم شماره (2)، میانگین پاس های تیم شماره (1) تا پیش از رخ دادن اولین کنش تدافعی توسط تیم شماره (2) را در نیمه زمین تیم شماره (1) به ما ارائه می دهد. این پارامتر هم برای تک بازی ها و هم برای مجموع بازی ها قابل محاسبه و قابل مطالعه است. طبیعتا هر چه عدد به دست آمده کمتر باشد، میزان فشار و پرسینگ تیم شماره (2) با شدت بیشتری در زمین تیم شماره (1) جریان داشته است.
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت یوونتوس را پس از بیست و سه بازی در سری آ زیر نظر الگری و ساری در این پارامتر نشان می دهد. مطابق انتظار شاهد هستیم که شدت پرسینگ یوونتوس زیر نظر ساری کاملا بهبود یافته است (تاکید می کنیم که کمتر بودن این عدد نشان دهنده شدت بیشتر پرسینگ است). این انتظاری بود که کاملا از یوونتوس ساری نسبت به یوونتوس الگری داشتیم: ارائه «High-pressing» با شدت بیشتر در زمین حریف.
حالا به بررسی گزاره سوم می پردازیم. یعنی انتظاری که از ساری در خصوص ایجاد موقعیت های گل بیشتر و باکیفیت تر می رفت. این موضوع در واقع محصول مالکیت توپ بیشتر و پرسینگ با شدت بیشتر است. یعنی هیچ مالکیت توپ زیاد یا پرسینگ شدیدی نمی تواند مفید باشد مادامی که به خلق موقعیت های گل زیاد و باکیفیت ختم شود. پیش نیاز موقعیت های گل با کیفیت در اندیشه های ساری، داشتن مالکیت توپ بالا و پرسینگ شدید است. پیش از این اینجا به طور مفصل در خصوص پارامتر تحلیلی-آماری تحت عنوان «xG»، نحوه محاسبه آن و نحوه مطالعه اش توضیح داده بودیم. پارامتری که به ما کمک می کند کیفیت موقعیت هایی که منجر به زدن ضربه شده است را مورد بررسی قرار دهیم. تاکتیک نویسان در سراسر دنیا برای بررسی واقعی و دقیق تر این پارامتر، پارامتری جزئی تر تحت عنوان «Non-penalty xG» را مطرح کرده اند و آن را در تحلیل های خود مطالعه می کنند. «Non-penalty xG» ارزش موقعیت های گل را بدون محاسبه ارزش ضربات پنالتی ارائه می کند. با توجه به اینکه مراجع تحلیلی-آماری مختلف ارزش «xG» یک ضربه پنالتی را بین 0.76 (تمامی اعداد بین 0 و 1 است و هر چه عدد بزرگ تر باشد، ارزش کیفی موقعیت بیشتر است) تا 0.80 عنوان می کنند، تیمی که صاحب ضربات پنالتی می شود، ارزش مجموع «xG» هایش به طور کاذب بالا می رود. «Non-penalty xG» به ما کمک می کند تا بدون محاسبه ضربات پنالتی، ارزش واقعی موقعیت هایی که یک تیم در جریان بازی ایجاد کرده را بررسی کنیم. تاکتیک نویسان و مراجع تحلیلی-آماری در سراسر دنیا موقعیت هایی را که میزان «xG» شان 0.35 یا بیشتر باشند، معمولا به عنوان موقعیت های خوب یا شانس گلزنی بالا تلقی می کنند. موقعیت هایی که 35 درصد یا بیشتر احتمال این می رود که تبدیل به گل شوند.
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت یوونتوس را تا پایان هفته بیست و سوم در سری آ زیر نظر الگری و ساری در خصوص تعداد شانس های گلزنی ایجاد شده - به غیر از ضربات پنالتی - با احتمال گلزنی 35 درصد یا بیشتر نشان می دهد (Non-penalty xG). شگفت انگیز است که یوونتوس زیر نظر الگری 34 شانس گلزنی با کیفیت بالا ایجاد کرده و زیر نظر ساری تنها 30 شانس. علی رغم اینکه تیم ساری مالکیت توپ بیشتری نسبت به الگری داشته (که البته تاکید کردیم به هیچ عنوان انقلابی در کار نیست) و شدت پرسینگ تیم ساری نیز کاملا نسبت به تیم الگری بهتر شده، اما در نهایت محصول کار افت کرده است. فوتبال در نهایت بازی خلق موقعیت های با کیفیت گل است. هیچ مالکیت توپ زیاد و پرسینگ شدیدی ارزش ندارد مادامی که به شما در خلق موقعیت های گل با کیفیت کمک کند.
اما به چه علت روند پیشرفت تیم بسیار کند پیش می رود؟ به جز شدت پرسینگ که ساری توانسته در آن تیم را پیشرفت دهد، در بقیه پارامترها در یوونتوس هیچ انقلابی که حاصل نشده هیچ، پسرفت هم دیده می شود. این مسئله علت های فنی مختلفی دارد که همه آن ها نیز مربوط به ساری نمی شود. آرایش پایه ساری در تیم های تحت هدایتش 3-3-4 بود. این فصل اما سرمربی ایتالیایی در یوونتوس با آرایش پایه 2-1-3-4 در بیشتر بازی ها به میدان رفته است. مهم ترین علت این تغییر، وضعیت یوونتوس از حیث داشتن بازیکنان کناری در خط جلو است. ترکیب فعلی یوونتوس در عمل تنها سه بازیکن در اختیار دارد که می توانند به عنوان بازیکن کناری خط جلو در آرایش 3-3-4 به میدان روند: داگلاس کاستا، کریستیانو رونالدو و فدریکو برناردسکی. خوان کوادرادو را نیز از این جمع خارج کردیم چرا که از همان ابتدای فصل مشخص بود او در شرایط طبیعی به عنوان مدافع راست به میدان می رود. وضعیت کاملا شیشه ای داگلاس کاستا نیز خیلی راحت و بدون هیچ بحث اضافه ای او را از جمع یاد شده خارج می کند تا تنها دو بازیکن در ترکیب یوونتوس باقی بمانند.
این مسئله در کنار جذب دو هافبک میانی با خصوصیات خاص از جمله آرون رمزی و آدرین رابیو باعث شد تا مائوریتزیو ساری به فکر تغییر آرایش پایه تیمش بیفتد و تمرکز خود را روی کار در خط میانی قرار دهد. گزارش های فنی که تاکتیک نویسان و فوتبال نویسان ایتالیایی از تمرینات یوونتوس از ابتدای فصل ارائه داده اند، حاوی نکات کلیدی است. مهم ترین نکته تمرکز بسیار زیاد ساری روی کارهای ترکیبی در خط میانی بین هافبک ها در آرایش پایه 2-1-3-4 و اتصال آن ها از مرکز میدان به دو مهاجم خط جلو است. گل دوم یوونتوس در برابر اینتر، مثال عینی آن چیزی است که از ابتدای فصل با تغییر آرایش پایه در ذهن مائوریتزیو ساری جریان داشته است. حفظ مالکیت توپ، به گردش درآوردن آن در یک سوم تهاجمی و تلاش برای رسیدن به برتری عددی یا «Numerical Superiority» (در یادداشت های آینده به طور مفصل به بررسی این موضوع می پردازیم) و اتصال سریع میان هافبک ها و دو مهاجم خط جلو. تصویر زیر تمامی اتفاقات رخ داده تا پیش از گل دوم یوونتوس به اینتر را نشان می دهد. تمرکز روی به گردش درآوردن توپ، حفظ مالکیت و نفوذ به خط دفاعی حریف از مرکز میدان.
اکنون به تصویر زیر دقت کنید که «PASSMAP» یوونتوس را در دیدار مقابل کالیاری نشان می دهد. دیداری که از لحاظ فنی در نیمه دوم بهترین نمایش یوونتوس را تا به اینجا شاهد بودیم. حضور همزمان آرون رمزی، رابیو و پیانیچ. این همان چیزی بود که ساری از ابتدا در رویای تحقق آن بود. تحلیل «PASSMAP» نیز بسیار کلیدی است. پیانیچ به عنوان «Deep-lying play maker» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) بیشترین پاس و بیشترین پاس رو به جلو را در طول بازی ارسال کرده (ساری دقیقا به دنبال تحقق همین مسئله است)، دیبالا به عنوان «Second striker» در فاز تهاجمی بیشترین پاس رو به جلو را دریافت کرده و آرون رمزی نیز بیشترین حمل توپ رو به جلو را در فاز تهاجمی داشته است. یک خط میانی کامل در اندیشه های ساری.
اما چرا نمایش هایی همچون دیدار مقابل کالیاری تکرار نشده است؟ علت این است که هافبک هایی که بتوانند چنین عملکردی داشته باشند و مدت زیادی در تمرینات زیر نظر ساری کار کنند و به میدان روند، همیشه در دسترس نبوده اند. آرون رمزی همچنان به شدت شیشه ای است. دو جلسه تمرین می کند، دو جلسه تمرین را از دست می دهد، دو بازی پیاپی انجام می دهد، سه بازی بعد را از دست می دهد. این مسئله درباره بنتانکور نیز صادق است. رابیو نیز بخش زیادی از اوایل تا اواسط نیم فصل اول را به دلیل مشکلات فیزیکی به طور دائم در دسترس نبود. تنها هافبکی که همواره در دسترس ساری بوده، میرالم پیانیچ است. که البته او به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد. مائوریتزیو ساری هنوز علی رغم گذشت بیست و سه بازی در سری آ نتوانسته هافبک های با کیفیتش را به طور مداوم در کنار هم تمرین دهد و به طور مداوم در کنار هم از آن ها در ترکیب استفاده کند.
به یک «PASSMAP» دیگر این بار از دیدار مقابل ناپولی دقت کنید. نمایشی فوق العاده ضعیف از یوونتوس. در این دیدار رمزی و رابیو در ترکیب قرار نداشتند. دیبالا یک خط به عقب آمد تا پشت دو مهاجم قرار گیرد، ماتوئیدی و بنتانکور هم کنار پیانیچ قرار گرفتند. ماتوئیدی که تکلیفش در پارامترهای مختلف بازی با توپ مشخص است و همین می شود که خط هافبکی ناقص نمی تواند ایده های ساری را در بازی از مرکز در فاز تهاجمی عملی کند. به این ترتیب تمرکز یوونتوس به بازی از کناره های زمین می رود. می بینیم که در این دیدار الکس ساندرو بیشترین پاس را داده است و کوادرادو نیز بیشترین پاس رو به جلو را در فاز تهاجمی ارسال کرده است. این دقیقا مسئله ای است که ساری سعی کرده از آن دوری کند و تمرکز تیم را روی هافبک های میانی و طراحی حملات را در مناطق مرکزی جست و جو کند. حالا هم در شرایطی که بازگشت کاستا می توانست یوونتوس را به سوق دادن به سمت 3-3-4 و بازی از کناره ها آماده کند، بار دیگر مصدومیت بازیکن برزیلی ساری را کلافه کرده است. حالا او مجبور شد برای ارائه آرایش پایه 3-3-4 خوان کوادرادو را در بازی جام حذفی مقابل میلان یک خط به جلو بیاورد. تغییر و تغییر و تغییر. ساری هنوز نتوانسته چند هفته پیاپی با آرایش و بازیکنانی که در ذهن دارد تمرین کند و وارد میدان شود. به همین علت است که تمامی این عدم پیشرفت را نباید به نام ساری نوشت. هر چند که او با همین ترکیب از بازیکنان نیز می تواند بسیار بهتر کار کند. ساری هنوز نتوانسته اندیشه هایش را به خوبی به ترکیب فعلی یوونتوس منتقل کند.
این ها همه هزینه های شعار پوشالی «تغییر روش فوتبال» است. آندره آ آنیلی اگر می خواست روش فوتبال یوونتوس را تغییر دهد باید به جای لج و لجبازی با آنتونیو کونته در فصل نقل و انتقالات، روی پیشرفت تیم مطابق اندیشه های مائوریتزیو ساری تمرکز می کرد. یوونتوس ترکیب خوبی در اختیار دارد اما این برای اندیشه های ساری کافی نیست. چند ماه پس از حرکت دیکتاتور مابانه آنیلی در کنار زدن کونته که اینجا و اینجا از آن نوشته ایم، حالا یوونتوس زیر نظر ساری همچنان از لحاظ فنی بسیار کند حرکت می کند آن هم درست در ماه هایی که رفته رفته سرنوشت فصل در آن مشخص می شود. با این حال ترکیب یوونتوس همچنان قدرتمندترین است و این تیم شانس نخست قهرمانی در سری آ محسوب می شود اما پیشرفت تیم از روزی که الگری تیم را ترک کرده کاملا لاک پشتی است، آن قدر لاک پشتی که گویی یوونتوس هنوز حرکت خود را آغاز نکرده است.