اختصاصی طرفداری- بعد از باخت تیم ملی ایران برابر عراق، میتوانیم خودمان را گول بزنیم و به امید دور برگشت رقابتها زنده بمانیم. اما راستش اینها از یک تیم به کما رفته توقع زیادی است.
خدا را چه دیدهاید؟ شاید آخر شاهنامه ما خوش نبود. شاید مدتی بعد در قاب تلویزیون قرعه کشی جام جهانی را با حضور امثال عراق و عربستان ببینیم. آن زمان احتمالا یک گوشه به فکر فرو رفتهایم و از روزهای خوب گذشته خود سخن می گوییم. بعدش لابد چارهای نداریم جز این که ویدئوی گل خداداد عزیزی و گرفتن پنالتی بیرانوند را چندباره ببینیم و از امیدهای به گور رفتهمان سخن بگوییم. که زمانی برای فوتبالمان هم امید داشتیم و هم رویا؛ حالا در مرز نابودی امیدها و کسب رویاهای بی نهایت هستیم!
سر آغاز یک افسوس؛ اردوی بلاتکلیف
برابر عراق از همه نظر بد بودیم. مثلا روحیه بالای بازیکنان عراق را با حاشیه فسخ قرارداد ویلموتس و بلاتکلیفی تیم ملی مقایسه کنید. به لطف پرداخت نکردن مطالبات مرد بلژیکی، یکی از بیهدفترین اردوهای تیم ملی استارت خورد. در حالی که از جز تا کل فوتبال عراق برای شکست ایران بسیج شده بود، ما کمی آنورتر مشغول دلار جمع کردن برای ویلموتس بودیم که این اردوی عجیب و غریب حداقل برگزار شود؛ آن هم صرفاً در این حد که بازیکنان در اردوی تیم، سلام و علیکی با هم بکنند و صبحانه ای هم در کنار هم بزنند!
فدراسیون فوتبال و شیب تند بحران
حال فوتبال ما خراب است. از در و دیوار لیگ حاشیه و امکانات کم می بارد. خیلی از باشگاه ها هنوز یک بلیط فروشی منطقی را تجربه نکردهاند. شعارهای بی ارزش در حال اوج گرفتن است. در این اوضاع، بحران برای تیم ملی، مهدی تاج و فدراسیون نشینها قابل پیش بینی بود.
تیمی که در سالهای اخیر، تیمهای آسیایی در رویای زدن گل و شکست این تیم به سر میبردند، اکنون دو باخت پیاپی را در مراحل مقدماتی و برابر تیمهایی که در رنکینگ مورد علاقه آقایان! دهها پله از ما پایین تر هستند، تجربه کرده است.
بهتر است متولیان فوتبال و در راسش مهدی تاج خودشان را به میز انتقاد بکشانند و علل این کوله بار تلخ فوتبال ایران را واکاوی کنند. هر چند اگر زودتر فکر فردای خودمان می بودیم کار به اینجا نمی کشید. این که فدراسیون فوتبال چرا طی 5 ماه نتوانست یک راه درست و حسابی برای پرداخت حقوق کادرفنی تیم ملی پیدا کند و بهانه به دست ویلموتس ندهد؟ این که چرا به اندازه خرج مان دخل نداریم و از همه بدتر از دلارهایی که حیف می کنیم توقع نتیجه نداریم؟ اگر یک روز رسانه های بلژیکی خبر فسخ احتمالی ویلموتس با تیم ملی را منتشر می کردند حالا باید نارضایتی فدراسیون فوتبال از سرمربی تقریبا پروازی تیم ملی را نیز انعکاس دهند.
از بازیکنان جان سخت چند ماه پیش تا تیم منفعل فعلی
نکته عذابآور تیم ملی، عجز فنی و معضلات بیشمار آن نیست. مشکل این بیمیلی و عدم تلاش برای بهتر شدن است. در حالی که خط هافبک تیم ملی هیچ نشانهای از آن تیم جنگنده مدتها پیش ندارد، سرمربی تیم ملی با پافشاری خود میانه زمین را دو دستی تقدیم طارق همام و بشار رسن آماده میکند. تیمی که امان رونالدو را با پرسها و دوندگیهایش بریده بود حالا در چند استارت ساده و جنگندگی نیز برابر بازیکنان عراق کم می آورد. کار به جایی رسید که با دیدن چند پاس سالم به نشانه تحسین از جایمان بلند شدیم اما در نهایت باز با توپ لو دادن لژیونرهای اروپاییمان و به هضیض ناامیدی سقوط کردیم.
الان فرصت آن است از که ویلموتس بپرسیم و بخواهیم. بپرسیم که این شیب نزولی تیم کی خیال کوتاه آمدن دارد و بخواهیم که کمی جدیتر فکر آینده کند. منظورمان از لفظ جدیتر، فرستادن فلان کمک مربی به تور اروپایی برای زیر نظر گرفتن لژیونرها و بررسی بازیهای لیگ با لم دادن گوشه خانه نیست. کادرفنی که برای مطالبات قطعاً به حق خود از واژه فوتبال حرفهای استفاده کرده بود، بهتر است این مفهوم حرفهای بودن را در لیست تیم ملی و اردوها نیز در نظر بگیرد.
سخن پایانی
غدههای مخرب قلب تیم ملی را نشان گرفته است. تیمی که به زحمت در انتخابی روسیه گل خورد و به سختی میباخت حالا مریض است. لاعلاج که نیست ولی تا وقتی که خودمان را به بیخیالی زدهایم نمیتوانیم به درمان امیدی داشته باشیم.