یار هر بُستان شویم و خانه را گلگون کنیم
جامه را بر تن دریم و سینه را در خون کنیم
خاکِ دامن گیرِ این کاشانه را سامان دهیم
چون فلک اندیشه ای در چرخِ هر گردون کنیم
ما که همچون لاله ها، پیمانه را پُر می کنیم
او زِ باران پر شود، ما دیده را جیحون کنیم
در کلامِ شاعران، شاه و گدا بیگانه اند
شیوه را در هم شکستیم و همه قارون کنیم
گرد پیری گرچه افتاده به روی چهره ها
آیه های ناتوانی را ز دل بیرون کنیم
تا گلی می روید و بلبل به صحرا می رود
پادشاه عالمیم و عشق را قانون کنیم
می گریزیم از تمام شعر های کاغذی
جای آن هر باغ را با عطر گل موزون کنیم
شیوه ی دیرین ما دلدادگی و دلبریست
یاد لیلاییم و گاهی یاد از مجنون کنیم
آخرین روز های دوره کارشناسی _ تابستان 91