با داستان بازی اول شروع کنید
Red Dead Redemption 2 کاملاً با جد خود که در سال ۲۰۱۰ عرضه شد گره خورده است. چون این بازی، یک پیشدرآمد است، بسیاری از کاراکترهای بازی قبل در آن حضور دارند و اگر حافظهی خوبی دربارهی دلیل برخاستن جان مارستون در شمارهی پیش داشته باشید، داستان برایتان بسیار لذتبخشتر خواهد بود. اگر ساعات خالی زیادی برای بازی کردن شمارهی قبل ندارید، نگران نباشید، میتوانید خلاصه جریان آن را با ویدیوی جالب و آموزندهی تیم راجرز دنبال کنید.
آرام پیش بروید.
Red Dead Redemption 2 به شکل دیوانهکنندهای پرجزئیات و روند آن به شکل غیرمعمولی کند است. خود بازی به شما میگوید که قبل از هر موقعیت، سرعت خود را کم کنید، پس به این توصیه گوش کنید. زمان کافی را سپری کنید، چیزهای بسیار زیادی برای دیدن و انجام دادن در بازی وجود دارد.
…حداقل تا زمانی که به جایی برسید که میخواهید ببینید چه اتفاقی در آنجا میافتد.
با وجود گفتههای نکتهی قبل، نقطهای هست که داستان بازی از آن نقطه سرعت میگیرد و ممکن است حس کنید میخواهید رو به جلو حرکت کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. این مشکلی ندارد، بسیاری از بهترین کارهای جانبی را که در طول داستان نادیده میگیرید، پس از پایان داستان سر جای خود هستند، پس اگر میخواهید بیشترین تمرکز خود را روی داستان بگذارید (که تقریباً از طرفهای فصل پنجم شروع میشود)، خیلی نگران نباشید.
قسمت کنترل بازی را آزمایش کنید.
در بخش “Controls” منوی تنظیمات، میتوانید برخی چیزها را تغییر دهید. هر کس ترجیح خود را دارد، اما “Standard FPS” را برای کنترل بخش اول شخص امتحان کنید که برخی چیزها را عوض میکند، و مهمتر از آن، دویدن را به یک حالت شناختهشدهتر در شوک سمت چپ تغییر وضعیت میدهد. همچنین بخش “Running Mode” را انگولک کنید، چون میتوانید کنترل دویدن را بین نگهداشتن یک دکمه یا یک بار فشار دادن آن انتخاب کنید. همچنین پیشنهاد میکنم عدد “Aim/Look Dead Zone” را در هر دو بخش اول شخص و سوم شخص روی صفر بگذارید.
گاهی اوقات بازی را دستی ذخیره کنید.
ذخیرهی بازی به شکل دستی و یا نگه داشتن فایلهای ذخیره متعدد هیچگاه ایدهی بدی نبودهاند، پس انجامش دهید! خیلی به ذخیره خودکار تکیه نکنید، چون بازی دائماً خودش را دخیره میکند و شاید بخواهید یک قتل عام را لغو کنید و یا مهمتر از آن، یک اسب مرده را نجات دهید.
درصد تکمیل کل بازی و درصد تکمیل داستان بازی، در دو جای مختلف نمایش داده میشوند.
اگر میخواهید بدانید چقدر در داستان بازی پیش رفتهاید، برگهی Story را در منوی Progress چک کنید. اگرچه وقتی شما بازی را ذخیره میکنید، یک درصد با عدد کوچکتر کنار فایل ذخیرهی خود میبینید. آن عدد، درصد تکمیل کل بازی است که شامل اشیای قابل جمعآوری، مراحل جانبی و غریبه و چیزهای جانبی دیگر میشود.
برای عوض کردن لباسهای خود و خوابیدن به دور از کمپ، در شهر اتاق کرایه کنید.
در بسیاری از شهرهای بازی، میتوانید اتاقی برای اقامت اجاره کنید. این اتاقها صرفاً برای استراحت نیستند و میتوانید لباسهای خود را در آن عوض کرده و اساساً از آنها به عنوان یک “خانهی دور از کمپ” استفاده کنید. اگر شما از fast travel خودداری میکنید و میخواهید تا جایی که ممکن است در دنیای بازی زندگی کنید، اجارهی اتاق میتواند خوب و دلچسب باشد.
اسلحه نخرید.
تقریباً تمام اسلحههای موجود در بازی را در طی مراحل داستانی، به شکل رایگان دریافت میکنید، پس به ندرت پیش میآید که یک تفنگ، ارزش سکههای با ارزش کابویی شما را داشته باشد. پول اسلحه را برای شخصی سازی نگه دارید که حتماً باید برای آن خرج کنید. مخصوصاً چیزهایی مانند قدرت دید و دقت هر اسلحه که عملکرد هر اسلحه را بهبود میبخشد. همچنین باید برای ارتقاء وسایلی مانند Bandolier (کمربند فشنگ) هم پول نگه دارید که باعث افزایش ظرفیت حمل گلولهی شما میشوند.
در اوایل بازی خیلی نگران پول نباشید.
آرتور در اوایل بازی دستش خالی است و همه چیز خیلی گران به نظر میرسد. به بازی کردن ماموریتها ادامه دهید و به زودی پول بیشتری برای خرید ابزار بهتر خواهید داشت. وقتی این کار را کردید، از آنجایی که خواهید توانست خرجهای خود را بدهید بازی بیشتر باز میشود و خواهید توانست هر چه را میخواهید از مغازهها بخرید.
شما میتوانید یک عالمه ابزار خفن از Trappers و Fences بخرید.
به جز فروشگاههای اسلحه و دیگر مغازهها، شما میتوانید از Trappers و Fences هم خرید کنید. Fences به ازای کالاهای دزدیده شده به شما پول میدهند، اما آنها ابزار کارآمدی چون دینامیت و چاقوهای پرتابی هم میفروشند. Fences همچنان گسترهای از سلاحهای سرد برای فروش دارند که من تا پس از پایان داستان متوجه آن نشده بودم، پس این امکان وجود دارد که آنها از ابتدا قابل دسترسی نباشند. در حالی که Trappers در ازای پوست و اعضای بدن حیوانات به شما لباس میدهند و مبادله با آنها میتواند انتخابهای جالب (و مسخرهای) در مورد لباس پیش روی شما بگذارد.
با مردم بیش از یک بار حرف بزنید.
آرتور مورگان میتواند با هر فرد (یا حیوانی) که در طول بازی روبرو میشود ارتباط برقرار کند که این موضوع به مکالمههایی جالب و تعاملاتی غیرمنتظره منتهی میشود. به یاد داشته باشید که میتوانید بیش از یک بار با مردم صحبت کنید؛ هر کدام چیزی بیش از یک تعامل برای عرضه دارند. از گزینهی “Greet” در هر فرد بیش از یک بار استفاده کنید. این کار، مکالمه را به سطوح جدیدی از تبادل با فشار هر دکمه میرساند و معمولاً پس از دفعهی سوم به پایان میرسد. خیلی عالیست.
برای افزایش شهرت و اعتبار خود، بروید و با محلیها گپ بزنید.
نوار “افتخار” (Honor) آرتور، وضعیت قهرمان یا ضدقهرمان بودن او را نشان میدهد و با توجه به اعمال شما بالا و پایین میرود. به چند شهروند بینام شلیک کنید یا یک دلیجان بدزدید، و نوار افتخار شما پایین خواهد رفت. به کسی کمک کنید، و بالا خواهد رفت. افتخار، تاثیری جزئی روی داستان دارد و چیزهای کوچکی مثل نوشتههای مجله و رویاهای آرتور را تغییر میدهند. من بازی را با سطح بالایی از افتخار بازی کردم و داستان خیلی خوب پیش رفت، مطمئن نیستم که اگر در بازی یک عوضی باشید چه اتفاقی میافتد.
اگر افتخار شما بیش از حدی که میخواستید کم شود، میتوانید خیلی زود با قدم زدن و گپ زدن با مردم محلی در خیابان آن را بالا ببرید.هر چند آدمی را که میبینید، کمی بیشتر افتخار کسب میکنید. همپنین این فرصت را به دست میآورید که کمی مکالمهی جالب بشنوید، پس قضیه برد-برد است.
یک اسب خوب برای خود مهیا کنید.
آرتور بازی را با یک اسب کاملاً قابل قبول شروع میکند و این امکان وجود دارد که تا پایان بازی، با آن بازی کنید. اگرچه، میتوانید با یک سفر شکار اسب، از همان اول یک اسب بهتر برای خودتان جور کنید. وسایل مربوط به هوای سرد را بردارید و به غرب دریاچهی ایزابلا، واقع در منطقهی گریزلی بروید. آنجا به سرعت یک اسب سفید عربی را در حیاط وحش خواهید دید. تفنگ خوذ را آماده کنید و آن را با ماشهی سمت چپ نشانه بروید. به آرامی به سمت او بروید و هر بار که فرصتش را پیدا کردید “Calm” را فشار دهید. وقتی اندازهی کافی نزدیک شدید، بر پشت اسب بپرید و جهت عقب را در شوک سمت چپ نگه دارید و اسب را در خلاف جهتی که جفتک میاندازد هدایت کنید. طولی نمیکشد که آرام میگیرد و میتوانید او را به اصطبل برده و رویش اسم بگذارید. تبریک، حال شما یک اسب خیلی خوب و خیلی چابک دارید.
روی اسب نام بگذارید و مراقبش باشید.
ممکن است بیش از آنچه از آن اطلاع دارید در اصطبل گزینه برای اسبها وجود داشته باشد، وقت بگذارید و آنها را جستجو کنید. شما میتوانید زیر منوی “Services” در اصطبل، اسم هر اسب را انتخاب کرده و یا عوض کنید، پس پیشنهاد میکنم این کار را بکنید. همچنان پیشنهاد میکنم به شکل منظم به اسب خود غذا داده و او را برس بکشید. قسمتی به خاطر اینکه رابطهاش با آرتور را بهتر میکند و باعث میشود عملکرد بهتری داشته باشد، قسمتی دیگر بخاطر اینکه اسب خودتان است، باید با آن خوب باشید!
تا آخر مهمانی حضور داشته باشد.
در نقاط مختلف داستان، همهی کمپ در یک مهمانی گرد هم خواهند آمد. هر کدام از این مهمانی ها به بهترین شکل ممکن انجام میپذیرد و مردم در آن مینوشند، میگردند، حرف میزنند، داستان میگویند و آهنگ میخوانند. کمی به این شبیه است که به یک تئاتر سه بعدی مانند Sleep No More رفته باشید. میتوانید آزادانه از نقطهای به نقطهی دیگر حرکت کنید و گوش کنید ببینید چه اتفاقی در حال افتادن است. گاهی اوقات هنگام مهمانی، به نظر میرسد ده نفر یا بیشتر، همگی در یک استودیوی موشن کپچر جمع شده اند و یک صحنه سینمایی را به شکل نیمه-بداهه اجرا میکنند. محشر است!
مهمانیها همچنان مکان خوبی برای کسب بینشی دربارهی روابط اعضای گروه است؛ نه با آرتور، بلکه با یکدیگر. فهمیدن این روابط باعث خواهد شد داستان را به شکل آگاهانهتری توسعه دهید، به طوری که بیشتر معنا میدهد. مهمانیها برای یک مدتی ادامه دارند و قادر خواهید بود در طول آنها بخوابید یا بقیهی داستان را پیش ببرید. توصیه من این است که تا آخر مهمانی حضور داشته باشید. مهمانیها خیلی زیاد اتفاق نمیافتند و مخصوص اند.
وقتی موقعیتش را داشتید چالشها را تکمیل کنید.
از همان ابتدا، Red Dead 2 به بازیباز یک سری چالش میدهد. هر مقوله خودش از چند قدم مربوطتر تشکیل میشود، مثل “از ۵ شهروند سرقت کنید” یا “پنج دست پوکر ببرید”. من به این نتیجه رسیدم که بیشتر آنها برای تکمیل جالب هستند و از اینکه چقدر آرام شما را مجبور میکنند بیشتر بازی را بگردید خوشم میآید. اگر سمت چپ D-pad را فشار دهید و سفرنامهی آرتور را باز کنید، میتوانید پروسهی فعلی را در برگهی سمت راست مشاهده کنید.
با استفاده از حالت سینماتیک سفر کنید.
وقتی نوبت رفتن از نقطهی A به نقطهی B میشود، معمولاً باید روی اسبتان پریده و بتازید. ممکن است این یک راه جذاب باشید، اما طولانی بودن مسیری که باید بتازید، ممکن است خستهکننده شود. خوشبختانه شما گسترهی وسیعی از گزینههای دیگر هم برای سفر دارید. راه مورد علاقهی من “دوربین سینماتیک” است که میتوانید با نگه داشتن دکمهی Options/Trackpad آن را فعال کنید. در این حالت، نوارهای سیاه بالا و پایین صفحه به هم نزدیک میشوند و بازی مانند یک فیلم میشود، اما در این حالت شما اجازه دارید بازی را هدایت، و مسیر حرکت را خودتان انتخاب کنید. همه کاری که باید انجام دهید این است که “get up to speed” را فشار دهید، و اسبتان بقیه کار را انجام خواهد داد. (حواستان به استامینای اسبتان هم باشد، بخصوص اگر مسیر طولانی را سفر خواهید کرد.) اگر لازم است جایی بروید و میخواهید تکیه دهید و از منظره لذت ببرید، یک راه دستی را در نقشه انتخاب کنید، دوربین سینماتیک را روشن کرده و لذت ببرید.
گزینهی Fast Travel را میتوانید در کمپ باز کنید.
شخصاً تقریباً همهی سفرهای غیر -دستیام را یا با دوربین سینماتیک انجام دادم، یا به ندرت از بلیط قطار استفاده کردم. اگرچه، اگر راه سنتی Fast Travel مربوط به بازیهای جهان-باز را ترجیح میدهید، میتوانید به عنوان یک گزینهی ارتقاء، آن را در کمپ انتخاب کنید. شما ابتدا باید Dutch’s tent را ارتقاء دهید که در واقع چادر آرتور را ارتقاء میبخشد و به او اجازهی Fast Travel از کمپ را میدهد. ولی گران است و حدود ۵۰۰ دلار باید برای این دو ارتقاء روی هم خرج کنید. اما اگر میخواهید زودتر به این طرف و آن طرف بروید، ارزشش را دارد.
یا نحوهی کار آمارها، هستهها و مرحلهبندی آشنا شوید.
خود بازی عملکرد ضعیفی در توضیح دادن هستهها و آمارها دارد، پس من سعی میکنم بهتر توضیح دهم. در گوشهی سمت چپ پایین صفحه، سه ویژگی را مشاهده میکنید که هر یک بوسیلهی یک نشانهی سفید با حلقهای نیمهپر در دور آن وجود دارند. قلب، برای میزان سلامتی شماست، صاعقه برای استامینای شماست و چشم برای Dead-Eye یا همان قابلیت اسلوموشن. وقتی روی اسبتان یا نزدیک آن هستید، دو تا نشانهی دیگر مشاهده میکنید که با نعل اسب مشخص شده اند: سلامتی و استامینای اسبتان. (اسب شما قابلیت Dead-Eye ندارد، ولی چقدر جالب میشد اگر داشت؟).
سلامتی، مقدار ضربههای دریافتی است. استامینا تعیین میکند چقدر میتوانید بدوید، پس اگر تمام شود از نفس میافتید. Dead eye تعیین میکند چه اندازه میتوانید از قابلیت اسلوموشن در هنگام هدفگیری استفاده کنید. دربارهی خود آیکونها اینکه، خود نشانهها “هسته” هستند و حلقهی دور آنها مقداری که از آن چیز باقیمانده. اگر از مقدار هر حلقه کم شود، برای مثال بدوید و از استامینای شما کاسته شود، وقتی ایستادید دوباره به آرامی پر میشود. دربارهی آسیب دریافتی یا مصرف Dead Eye هم همینطور است. “هسته” یا “Core” چیزی است که حلقه را بازسازی میکند. اگر تا نقطهای که حلقه ته بکشد آسیب ببینید، بدوید یا از Dead Eye استفاده کنید، از میزان هسته شما کم میشود و اگر هسته تمام شود، دیگر چیزی بازسازی نمیشود (مثلاً اگر هستهی سلامت شما ته بکشد، میمیرید.)
شما میتوانید با استفاده از مواد مقوی این حلقهها را پر کنید یا حتی آنها را بیش از ظرفیتشان شارژ کنید که به شما یک حلقهی زرد رنگ میدهند. اگرچه، هستهها را فقط میتوانید با استفاده از خوردن، نوشیدن یا در مورد Dead eye، با سیگار کشیدن پر کنید. حمل چند عدد غذای کنسرو شده برای این موضوع ارزشمند است، گرچه غذایی که در کمپها میپزید، هستههای شما را خیلی زودتر پر میکنند. (همچنین این موضوع در مورد اسبها هم صدق میکند، اگر میخواهید هستههای اسب را زودتر پر کنید، باید او را در چراگاهها برانید).
مورد آخر: حلقههای شما نصفه نیمه اند، چون هیچ کدام از آنها کامل ارتقاء داده نشدهاند. برای ارتقاء هر کدام، آن را استفاده کنید. برای افزایش استامینا بدوید، دشمنان را دقیق و ماهرانه بکشید تا حلقهی Dead Eye پر شود و با تیرکمان و سلاحهای سرد آدم بکشید (و حتی فکر میکنم دینامیت) تا حلقهی سلامت را ارتقاء دهید. شما میتوانید با انتخاب گزینه “player” در منوی اصلی و سپس انتخاب کردن آرتور، پروسهی خود برای ارتقاء بعدی، و تعدادی دیگر از چیزها را مشاهده کنید.
امیدوارم این موضوع برایتان جا افتاده باشد. من ابتدا به نظرم سخت میآمد که موضوع را بفهمم، اما بعدش که جریان دستم آمد، دنبال کردنش کار خیلی سختی نبود.
خیلی نگران پرداختهای کمپ و هزینههای شخصی خود نباشید (اگر نمیخواهید).
هزینههای جمعی و شخصی عادلانهای در بازی وجود دارد. شما باید غذا بخورید و آرتور را تمیز نگه دارید، همچنین اگر نمیخواهید مردم برای مشارکت نکردن به شما بتوپند، باید برای خرید، به خزانههای کمپ پول بریزید.
خطاب به کسانی که میخواهند بدون نگرانی از مدیریت همهی اینها، فقط روی داستان تمرکز کنند : این کارها خیلی ضروری نیست. شما به خاطر عدم مشارکت زیاد از گروه اخراج نمیشوید و آرتور از گرسنگی نخواهد مرد اگر غذا نخورد. این سیستمها بیشتر برای افرادی هستند که میخواهند بیشتر درگیر ماجرای آنها شوند و به نظر من کاملاً اختیاری آمدند. اگرچه …
چیزی بخور مرد جوان، مثل چوب کبریت شدی.
هنوز هم ایدهی خوبی است که هر موقع که موقعیتش را داشتید چیزی بخورید، نه فقط برای پر کردن هستهها، بلکه برای تناسب وزن و لاغر نشدن. اگر خیلی لاغر شوید، روی سلامتی و بازسازی هستههایتان تاثیر خواهد گذاشت، و با اینکه در طول بازی به شما خیلی سخت نخواهد گذشت (من در طول قسمت عظیمی از داستان لاغر بودم)، باز هم خوب نیست که زیر وزن معمول باشید. هر بار که کمپ میکنید، کمی بیشتر از مقداری که برای بالابردن هستههایتان نیاز است غذا بخورید. آرتور مردی هیکلی است و به غذا احتیاج دارد.
با نحوه پرداخت اعانهها آشنایی پیدا کنید.
اعانهها در Red Dead 2 کمی پیچیدهتر از چیزیاند که اول به نظر میآیند، یا حداقل کمی از هم گسسته ترند. اگر جرمی مرتکب شده و شناسایی شوید، شاهد، شما را گزارش خواهد کرد. در گوشهی بالایی صفحه، کلمهی “Witness” را مشاهده خواهید کرد. نقشه را چک کنید و یا یک نگاهی به اطراف داشته باشید و معمولاً همیشه آن شخص را پیدا خواهید کرد. وقتی این کار را کردید، امکان این را دارید که به آنها شلیک کنید یا بترسانیدشان که نروند و شما را گزارش دهند. اگرچه اگر کار از کار گذشته باشد و گزارش داده شده باشید، قانون شما را فرا خواهد خواند. از منطقه فرار کنید و ممکن است قائله ختم به خیر شود، اما اکثر اوقات باید اعانه پرداخت کنید.
وقتی یک اعانه دارید، فقط در ایالتی که آن جرم را مرتکب شدهاید حساب خواهد شد. مامورین اعانه حالا در دستههای چندنفره به دنبال شما خواهند افتاد و میتوانند به شکل جدی روز شما را خراب کنند (در واقع شما را بکشند) اگر شما را به شکل ناگهانی پیدا کنند. ایالت را ترک کنید و همه چیز حل خواهد شد، یا مبلغ اعانه را از طریق ادارهی پست پرداخت کنید.
اوایل بازی نمیدانستم مرزهای قرمز در نقشه بازی به چه معنا هستند؛ فکر میکردم بدین معنی اند که نمیتوانم بدون مورد تهاجم قرار گرفتن از آن قلمرو مرزی عبور کنم. خوشبختانه موضوع این نبود. شما به راحتی میتوانید حتی با داشتن اعانه بر گردن خود، وارد منطقه مرزی آن ایالت شوید؛ منطقه قرمز فقط میگوید شما در آن ایالت تحت تغقیباید. این ممکن است از مواردی باشد که فقط من را سردرگم کرده بود، اما فکر کردم ارزشش را دارد که برای شما هم بازگو کنم.
با دکمهی روی شانه، بین گزینههای مختلف تعامل انتخاب کنید.
بعضی وقتها وقتی در یک فضای محدود هستید و میخواهید چیزی را بردارید، میبینید گزینهی دیگر تعامل با شئای نزدیک شئ مورد نظر فعال میشود. میخواهید سیگارها را بردارید، نه اینکه بنشینید! خوشبختانه میتوانید با زدن دکمهی راست شانه، میتوانید بین گزینههای ممکن انتخاب کنید؛ دستوری نزدیک به دکمهی تعامل خواهید دید که چند نقطهی کوچک سفید کنار آن هستند که نشان میدهند چند انتخاب دارید. بین آنها بچرخید تا ببینید چه میخواهید.
در حالت اول شخص بازی کنید، حداقل بعضی وقتها.
با چند بار فشردن دکمهی “Camera-distance” (که در Xbox One همان دکمه عقب و در PS4 صفحه لمسی است)، میتوانید بین محیط کاملاً اول شخص بچرخید، دقیقاً مانند نسخهی نسل هشتمی GTA V در کنسولها و PC. حالت اول شخص Red Dead 2 خیلی سنگین است، به شکلی که من به ندرت از آن در طول داستان استفاده میکردم. همچنین من ترجیح میدادم تا آرتور را ببینم، چون کمک میکرد بهتر با کاراکتر او ارتباط برقرار کنم.
اگرچه، وقتی در دنیای باز فقط ولگردی میکنم، تعویض زاویه در حال نوشیدن و راه رفتن بین اول شخص و سوم شخص خیلی باحال است! اگر اسبدوانی، راندن وسیلهها و سنگر گرفتن برای شما نیستند، میتوانید آنها را ار منوی Options خاموش کنید. هر بار که در یک وسیله، روی اسب یا پشت سنگر هستید، دوربین به شکل سوم شخص درخواهد آمد.
زمانی را برای جستجو در Inventory خود کنار بگذارید.
نگه داشتن سمت راست در D-pad، کیف شما را باز خواهد کرد که به شما اجازه میدهد بتوانید اشیای قیمتی، مدارک و دیگر چیزهایی را که برداشتهاید بررسی کنید. به شکل مشخص به قسمت مدارک بروید، چون همگی با دقت ساخته شده اند و دنیای اطراف شما را بسیار روشن تر می کنند. برای مثال، وقتی مرحلهی جانبی تفنگدار را در ولنتاین انتخاب می کنید، ممکن است ندانید باید بعد آن چه کنید. عکسها را در Inventory خود امتحان کنید و آنها را بچرخانید و دربارهی هر فرد بیشتر اطلاعات کسب خواهید کرد. همچنین موقعیت آن فرد به نقشه شما اضافه خواهد شد.
دوربین خود را فراموش نکنید.
آرتور با خود دوربینی حمل می کند که استفاده از آن بسیار لذتبخش است. از سمت راست دوربین دو چشمی و بخش “Items” به آن دسترسی پیدا کنید. میتوانید دوربین را تنظیم کرد و عکس بگیرید یا حتی از شوک استفاده کنید تا از خودتان عکس پرتره بگیرید. توضیحش سخت است، اما دیدن دنیای بازی از داخل یک لنز دوربین، حس واقعی بودن آن را به طرز جالبی بالا میبرد.
تفنگهای خود را تمیز کنید.
اسلحههای شما خیلی زود کثیف میشوند که این موضوع کارایی آنها را پایین میآورد. فراموش نکنید که آنها را تمیز کنید و همیشه مقداری روغن تفنگ با خود به همراه داشته باشید تا اگر در یک جنگ تفنگی گیر کردید و هیچ چیز به جز آهن زنگ زده و سیاه گیرتان نیامد، از آن استفاده کنید. تفنگهای شما هیچ وقت نمیشکنند اما دقت آنها پایین آمده و کمتر آسیب میزنند. پس همیشه چشمتان به نوار “Condition” زیر توضیحات اسلحه باشد.
شاتگانها شوخی نیستند.
از من گفتن، اگر میخواهید چیزی را متلاشی کنید، شاتگان بردارید
در نقشه یک چشمتان به اسلحهها باشد.
هر موقع به یک اسلحه رسیدید که آن را ندارید، در نقشه با آیکون یک تفنگ کوچک نمایش داده می شود. حواستان به آنها باشد، چون برداشتن آنها، آن اسلحه را برای همیشه آنلاک خواهد کرد. همچنین، از اینکه اسلحهی دستتان را برای برداشتن اسلحهی جدید به زمین بیندازید نترسید؛ میتوانید ورژن دیگری از همان اسلحه را از زین اسب خود بردارید.
بدن مردهها را بگردید.
بینید، گاهی اوقات روی یک پست مربوط به راهکارهای یک بازی کار میکنید و یکی از راهکارهایی که مینویسید این است که “بدن مردهها را بگردید”. کش رفتن از دشمنان مردهتان بعد از یک تفنگبازی، شاید کمی طول بکشد ولی پول و اشیای قیمتی به شما میدهد که میتوانید به Fence بفروشید. مخصوصاً در اوایل بازی که دستتان تنگ است، گشتن بدنها ارزشمند است. شما همچنین میتوانید بدن اسبهای مرده را بگردید و اکثر اوقات چیزهای بهتری از آنها بدست بیاورید. فقط حواستان باشد که اگر در وسط صحنهی جرم ایستاده اید، شاید بهتر باشد اول محیط را پاکسازی کنید، یا فردی شما را دیده و گزارش خواهد داد. هیولا! چیکار میکنی؟ چرا باید بدن یک مرده رو بگردی؟!
کلاه خود را از طریق اسب خود پس بگیرید.
اگر مثلاً هنگامی که دارید از زین یک اسب دزدی میکنید، اسب به شما لگد زد و کلاهتان از سرتان افتاد، شاید فوراً متوجه نشوید. همچنین ممکن است به کلاه شما شلیک شود و شما شانس برداشتن آن را نداشته باشید. هیچ کابویی نباید بدون کلاه بماند، اما نگران نباشید، در هر زمانی میتوانید کلاه خود را از زین اسب بازیابی کنید. حتی مکان مخصوصش هم هست؛ در سمت پایین و راست منوی “Horse radial
هنگام قدم زدن سوت بزنید
قدم زدن در Red Dead 2 میتواند بسیار لذتبخش باشد، اما اگر خیلی دور شوید، ممکن است قادر نباشید اسبتان را صدا بزنید. اگر به جستجوی با پای پیاده رفته اید، دکمهی سوت را در فواصل معین بزنید (قسمت بالای D-pad) و اسبتان کاملاً وظیفه شناسانه شما را در آن فاصله دنبال خواهد کرد. اگر حس کردید در حیاط وحش بدون اسب گیر افتاده اید، به یک اصطبل نزدیک مراجعه کنید. از آنجا میتوانید رخش چموش خود را فرا بخوانید.
شما میتوانید هر لباس و کاتالوگ لباسی را در فروشگاهها پیدا کنید.
کاتالوگهای قابل جستجو در هر مغازه زیبا و به طرز عجیبی پرجزئیات هستند، اما در عین حال میتوانند زمان زیادی برای مطالعهشان بخواهند. اگر میخواهید بهترین تیپ را برای خود انتخاب کنید و به راه خود ادامه دهید، این هم ممکن است. هنگامی که در کاتالوگ به یک لباس نگاه می کنید دکمهی “View” را فشار دهید و به یک اتاقی که بیشتر مناسب یک بازی کامپیوتری است خواهید رفت.
از آنجا، “َAll Outfits” را انتخاب کنید تا بین لباس های دیگر فروشگاه بچرخید،بدون اینکه از اتاق پرو خارج شوید. شما همچنین میتوانید همین کار را با مقالات شخصی لباس و زیورآلات انجام دهید، که به شما حس یکی از قرن ۱۹ی هایی را بدهد که مجبور بودند بر اساس نقاشی های یک کاتالوگ لباس انتخاب کنند.
در نهایت شما کیف خود را بدون نیاز به شکار ارتقاء خواهید داد.
اگر میخواهید غذا و ابزار بیشتری با خود حمل کنید، باید کیف خود را ارتقاء دهید. متاسفانه، این به آن معنی است که باید کلی شکار انجام دهید که میتواند وقت زیادی از شما بگیرد. خوشحالم که این را به شما خبر میدهم: پس از پایان داستان، میتوانید در ازای پول، ارتقاهای مربوط به کیف خود را از Fence بگیرید. اگر از شکار خوشتان نمیآید ولی میخواهید کالای بیشتری حمل کنید، فقط تا پایان بازی منتظر باشید.
وقتی جافشنگی خود را ارتقاء دادید، میتوانید آن را دربیاورید.
اواسط داستان، سرانجام توانستم یک جافشنگی برای خودم بخرم. این موضوع باعث شد بتوانم گلولهی بیشتری با خودم حمل کنم، اما به این معنا هم بود که آرتور از آن پس همیشه باید کمربند فشنگیاش را میپوشید. این موضوع وقتی میخواستم “رامبوی غرب وحشی” باشم خیلی خوب بود، اما بقیه اوقات نه زیاد. خوشبختانه، بازیبازان میتوانند “Weapon Equipment” را در پایین برگهی “Wardrobe” عوض کنند. عوض کردن آن تنظیمات تاثیری بر میزان فشنگی که حمل میکنید نخواهد گذاشت، پس میتوانید بدون هیچ مشکلی از شر جافشنگی خلاص شوید.
نسخهی دستنویس ژورنال آرتور را بخوانید.
آرتور یک ژورنال دارد که طی بازی آن را به روز رسانی میکند، و شما میتوانید با فشردن سمت چپ D-pad آن را در هر زمان بخوانید. بازی هربار که او چیز جدیدی به ژورنالش اضافه میکند به شما خبر میدهد و ارزشش را دارد که وقت بگذارید تا بخوانید و ببینید که چه نوشته است. اگر برایتان امکان دارد تا از فاصله خط خرچنگ قورباغهی او را بخوانید، بهتان پیشنهاد میکنم ورژن گرافیکی آن را به جای ورژن پرینت شدهاش بخوانید که میتوانید در هر لحظه با فشردن یک دکمه به آن دسترسی داشته باشید. ردهای ریز، مانند قلمخورد، لغاتی که زیر آنها خط کشیده شده و پاورقیهای بسیار دیگر، میتوانند بینشی تر و تمیز از حالت ذهنی آرتور در هنگام نگارش آن موضوع به شما بده
اسب خود را به درخت ببندید.
میدانستید که میتوانید اسب خود را به درخت ببندید؟ خب، میتوانید.
80 نکته شگفت انگیز درمورد رد دد
ریش و سیبیل آرتور در دنیای بازی و با گذشت زمان بلند میشود. میتوانید با توجه به مقداری که بلند شده است، خودتان آن را حالت دهید.
آرتور میتواند در چادر خود، ریش و سیبل خودش را حالت دهد و بتراشد. میتوان ریش را کاملا بلند کرد یا آن را از ته تراشید. امکان شخصیسازی کامل ریش و سیبیل هم وجود دارد. سه بخش چانه، گونه و خط ریش را میتوان به صورت جداگانه در اندازههای کوتاه، متوسط و بلند کوتاه کرد.
آرتور میتواند برای تغییر حالت موی خود، به یک سلمانی برود. میتوان مو را کوتاه کرد، ولی نمیتوان موی بلند روی سر کاشت.
اگر در طول بازی برای مدت زیادی چیزی نخورید یا استراحت نکنید، آرتور زودتر خسته میشود.
آرتور با توجه میزان غذایی که میخورد، میتواند چاق یا لاغر میشود.
جسد دشمنانی که کشتهاید روی نقشه با یک علامت نشان داده میشود تا اگر میخواهید برگردید و جسد آنها را غارت کنید.
جسد حیواناتی هم که کشتهاید با یک نماد رد پا روی نقشه نشان داده میشوند.
افراد دیگر گروه و کسانی که همراه شما هستند مثل آرتور جسدها را غارت میکنند. در نتیجه بهتر است سعی کنید جسدها را خودتان غارت کنید.
اگر کلاه یا سلاحتان را گم کنید، میتوانید در خورجین اسب آنها را دوباره بردارید. اگر خورجین اسب خود را گم کنید، در اصطبل قرار داده میشود.
کلاهی که گم کردهاید همچنین روی نقشه با یک علامت نشان داده میشود.
میتوانید لاشه برخی حیوانات را به عنوان کلاه استفاده کنید.
لباسها کاملا قابل شخصیسازی هستند. برای مثال میتوانید انتخاب کنید لباس خود را داخل شلوار کنید یا آستینهای خود را بالا و پایین بزنید.
سلاحها در طول زمان کثیف میشوند. اگر تفنگها را خیس کنید، باید آنها را تمیز کنید تا عملکرد اصلیشان بازگردد. تمیز کردن تفنگها هم با یک انیمیشن پرجزییات همراه است.
اسب شما در طول بازی گِلی میشود و این موضوع سرعت او را پایین میآورد. اسب شما نیاز به مراقب و تمیز کردن دارد. البته میتوانید یک بار با اسب از آب رد شوید تا تمیز شود. بارش باران هم اسب را تمیز میکند.
آرتور با توجه به جنسیت اسب خود، متفاوت با او صحبت میکند.
اگر لباسهای آرتور گِلی یا خونی شده باشند، افراد اطراف شما به این موضوع عکسالعمل نشان میدهند و متفاوت رفتار میکنند.
برف روی لباس آرتور آب میشود و از بین میرود. گِل روی لباس او خشک و پاک میشود. خون خشک میشود و باقی میماند.
بازی یک دوربین سینمایی دارد که با نگه داشتن تاچ پد دسته فعال میشود. میتوانید یک نقطه را روی نقشه مشخص کنید، کلید دویدن اسب را نگه دارد و در حالت دوربین سینمایی، اسب شما به صورت خودکار به سمت آن منطقه حرکت میکند.
حالت سینمایی زاویههای دوربین مختلفی دارد و میتوانید آن را تغییر دهید.
اگر به همراه گروه خود مشغول حرکت باشید، در حالت سینمایی با نگه داشتن کلید X اسب آرتور به صورت خودکار و با سرعتی یکسان با گروه حرکت میکند.
میتوانید انتخاب کنید میخواهید در کدام نقطه بین یک گروه سواری کنید.
«داچ»، یعنی رییس گروه گنگستری ون در لیند، یک اسب سفید با چشمهای آبی دارد.
آهنگساز قسمت قبلی یعنی «وودی جکسون» به همراه چند آهنگساز دیگر موسیقی بازی را ساختهاند. بدون در نظر گرفتن موسیقی محیط، برای بازی ۱۹۲ قطعهی موسیقی مختلف ساخته شده است.
آرتور با ارتقا قابلیت آرام کردن زمان یا همان Dead Eye میتواند بخشهای مشخصی از بدن دشمن را هدف بگیرد. این قابلیت بسیار به درد شکار میخورد تا لاشه سالم بماند.
با پشت سر هم فشردن کلید R2 آرتور سریع اسلحهاش را بیرون میکشد و شروع به تیراندازی میکند.
اگر کلید L1 را دوبار بزنید، آرتور تفنگ خود را با یک حرکت نمایشی غلاف میکند.
با نگه داشتن کلید جهت دار بالا، آرتور یک تیر هوایی میزند. این قابلیت به درد هشدار دادن یا جلب توجه یک میخورد و همچنین میتوان با استفاده از آن حیوانات را فراری داد.
آرتور خودش قبل از انفجار یک دینامیت، جلوی چشمانش را میپوشاند.
اسبها به صورت پویا در مکانهای مختلف مدفوع میکنند.
میتوان کل بازی را با دوربین اول شخص بازی کرد.
تمام المانهای رابط کاربری بازی قابل شخصیسازی است. میتوان نقشه یا هر چیز دیگری را خاموش کرد.
در منوی بازی یا با فشردن کلید جهت دار پایین، میتوان زمان بازی و دمای محیط را دید.
آرتور میتواند شنا کند؛ البته توانایی شنا کردن خوبی ندارد.
میتوان سلاح و مهمات مختلف و زیادی ساخت؛ مثل مولوتوف، فشنگهای مختلف و قویتر و تیر برای کمان.
سلاحها قابلیت شخصیسازی دارند. میتوان لولهی سلاح را بلندتر کرد، مگسک آن را تغییر داد یا اینکه روی بدنهی سلاح یا دستهی آن حکاکیهای مختلف کرد.
در فروشگاههای داخل بازی، آیتمها روی قفسههای مختلفی قرار داده شدهاند و شما خودتان آنها را از روی قفسهها انتخاب میکنید و میخرید. با این حال میتوان از روی یک کاتالوگ هم در فروشگاهها خریداری کرد.
در اصطبلها میتوان اسبها را شخصیسازی کرد. میتوان حالت یال و دم اسب را تغییر داد. میتوان حتی یال اسب را بافت.
میتوانید چند اسب مختلف برای خودتان در اسطبل داشته باشید.
اگر اسب شما بمیرد، هیچ راه برگشتی وجود ندارد و مثل خودروهای جیتیای نمیتوانید مبلغی بپردازید و همان اسب را دوباره داشته باشید.
در موقعیتهای خطرناک خودتان میتوانید به اسبتان بگویید که فرار کند تا زندگیاش را نجات دهد.
بخشی از بدن اسبهای نر، در هوای سرد جمع میشود و در هوای گرم تغییر اندازه میدهد
لباسی که میپوشید روی بازی تاثیر دارد. برای مثال زمانی که دمای محیط پایین میآید باید لباس گرمتر بپوشید و برعکس، در محیطهای گرم تعدادی از لباسهای خود را در بیاورید.
آرتور میتواند چیزهایی که غارت کرده است را بین خودش و افراد گنگ تقسیم کند.
یک خط «تحت تعقیب» قرمز رنگ به هنگام قانون شکنی بالای صفحه میآید. با گذشت زمان رنگ قرمز کم میشود و ماموران قانون بیخیال پیدا کردن شما میشوند.
میتوانید یک دستمال سر روی صورت خود ببندید و به قانون شکنی مشغول شوید. سپس اگر فرار کنید و نقاب خود را بردارید، خط تحت تعقیب سریعتر از بین میرود.
میتوانید به نزدیکترین دفتر پست بروید و جریمههایی که شدهاید را خودتان پرداخت کنید تا قانون رهایتان کند.
یک «ویکترولا» (گرامافون خیلی قدیمی) در کمپ شما وجود دارد. برخی افراد هم در کمپ آواز میخوانند.
کاراکترهای دنیای بازی انیمیشن صورت جداگانه دارند و عکسالعمل آنها هم به سادگی جیتیای نیست؛ یعنی فقط مقاومت یا فرار نمیکنند و عکسالعملهای متفاوتی ازخود نشان میدهند.
چیزی به اسم بهداشت دندان در آن زمان و اساسا در غرب وحشی وجود نداشته و این موضوع هم در طراحی تمام شخصیتهای بازی رعایت شده است.
اگر جسد حیواناتی که کشتهاید را رها کنید، دیگر حیوانات یا افراد ممکن است سراغشان بیایند. از طرفی لاشهها پس از مدتی میپوسند.
ساریگها (حیواناتی که در جنگلهای امریکا زیاد پیدا میشوند) اگر تهدیدی احساس کنند، خودشان را به مردگی میزنند؛ درست مثل رفتار واقعیشان.
اگر جایزهای در یک شهر روی سر شما قرار داده شود و خودتان آن را پرداخت کنید، وقتی به آن شهر باز میگردید، مردم آن شهر رفتار گذشتهی شما را در ذهن خود دارند و این موضوع را هم نشان میدهند.
رعد و برق اسب شما را عصبی میکند و میترساند.
رابطهای که با اسب خود دارید بسیار مهم است. اگر با اسب خود رابطهی بهتری داشته باشید، قابلیتهای حرکتی او بیشتر میشود و حرکات تازهای از او میبینید.
هر قدر رابطهی شما با اسبتان بهتر باشد، در برخورد با حیوانات وحشی و شلیکهای اسلحه کمتر میترسد و اذیتتان نمیکند.
اگر با یک اسب رابطهی خوبی نداشته باشید، ممکن است وقتی از پشت او رد میشوید به شما لگد بزند.
میتوان یک بلیط از دفتر پست خرید و سوار قطار شد. قطار یکی از روشهای حمل و نقل در بازی است، ولی زمانی که سوار قطار میشوید اسب خود را جای میگذارید.
میتوانید همچنین از قطارها دزدی کنید. با اسب خود کنار یک قطار میدوید و سپس روی قطار میپرید.
اگر یک شکار را با گلولهی تفنگ کشته باشید، با قیمت کمتری آن را از شما میخرند و بهتر است با تیر و کمان به شکار بروید.
وقتی پوست یک حیوان را میکنید، جای چاقوها روی بدن او باقی میماند.
اگر آرتور جسد خونی یک حیوان را روی شانههای خود حمل کند، لباس او خونی میشود. پشت اسب شما هم که جسد حیوان را قرار دادهاید، خونی میشود.
آرتور میتواند در آینه به خودش نگاه کند و دربارهی قیافهاش نظر دهد.
در بازی میتوانید روزنامه بخرید. روزنامهها اتفاقات دنیا و داستان بازی را منعکس میکنند.
بازی پر است از افکتهای بصری مثل گرما و بخار نفس اسبها و انسانها یا گرما و برق گلولههایی که به بدنهی فلزی یک قطار برخورد میکنند.
برف با توجه به قدم تمام افراد و اسبها تغییر حالت میدهد. اسبهایی که پای بزرگتر دارند جای پای متفاوتی در برف از خود جای میگذارند.
با گذشت زمان برف در بخشهایی که قدم گذاشتهاید دوباره مینشیند. برف همچنین روی درختها هم مینشیند و ممکن است از روی درخت بریزد.
زیر ناخن آرتور کثیف است.
میتوان سگهای محیط را نوازش کرد. اگر یک سگ را قبلا نوازش کرده باشید، بعدا که دوباره او را میبینید، پارس نمیکند.
در برخی مراحل آنقدر بالای کوهستان میروید که دقیقا بالای خط ابرها یا اساسا همان سیستم آب و هوای بازی هستید.
میزان خط سلامتی و خط خستگی (Stamina) شما روی بقیهی اعداد و ارقام بازی تاثیر میگذارند.
میتوانید به کلاه یک نفر شلیک کنید و آن را بردارید. دشمنان هم میتوانند به کلاه شما شلیک کنند.
کشتن آخرین دشمن هر مبارزه، به صورت سینمایی به شما نشان داده میشود. با توجه به اینکه فرد خوبی بودهاید یا بد، این دوربین سینمایی فرق خواهد کرد. اگر میزان احترام شما در بازی زیاد باشد، دوربین سینمایی روی آرتور تمرکز میکند، ولی اگر میزان احترام شما در بازی پایین باشد، دوربین سینمایی دشمنی که کشتهاید را به شکل خشنی نشان میدهد.
آرتور به هنگام غارت، جسدها را تکان میدهد تا بتواند به جیب لباسها دسترسی داشته باشد.
یک سیستم به شما در پیدا کردن حیوانات برای شکار کمک میکند. میتوانید بوی بدن خودتان را هم ببینید که برخی حیوانات میتوانند آن را حس کنند.
وقتی نشانهی روی نقشه را تکان میدهید، صدایی میآید که انگار خودتان هم تکان خوردهاید.
به یک اسب که شلیک کنید، دشمن روی آن هم به زمین میافتد.
بازی قبل از زمانی روی میدهد که آلودگی نوری، به اندازهی امروز زیاد نشده بود. در نتیجه آسمان بازی پر از ستاره و کهکشانهای مختلف است و شبها میتوانید آنها را ببینید.
زندگی در کمپ شما جریان خودش را دارد. صبحها افراد کمپ ممکن است از چادر بیرون بیایند و لباس خواب پوشیده باشند. شبها هم افراد کمپ دور هم جمع میشوند و غذا میخورند.
همانطور که میتوانید با تمام افراد دنیای بازی رفتاری خوب یا بد داشته باشید، میتوانید با افراد کمپ هم بد رفتاری کنید، ولی آنها رفتار شما را فراموش نمیکنند و دربارهی آن در آینده صحبت میکنند.