سرانجام بیستمین دوره از رقابت های جام جهانی به میزبانی برزیل بعد از انجام 64 رقابت هیجان انگیز به پایان رسید. 136 گل در مرحله گروهی این رقابت ها به ثمر رسیده است، در مراحل حذفی 8 بازی به وقت های اضافی کشیده شده و تکلیف چهار بازی نیز در ضربات پنالتی مشخص شده است و سرانجام به ادعای اکثر فوتبال دوستان، آلمان با شایستگی به قهرمانی این رقابت ها دست یافته است. حال می توان با بررسی دقیق تر این دوره از جام جهانی با توجه به فروکش کردن هیجان ها و بحث های پیرامون آن، نکاتی مهم همانند ذیل را برداشت نمود.
اول: تاثیر کم نظیر بایرن مونیخ در موفقیت آلمان
آلمان در جام جهانی 1974 با درخشش ستارگانی همچون سپ مایر، فرانتس بکن باوئر، پاول برایتنر، شوارتزنبک، اولی هوینس و گرد مولر که همگی از بازیکنان بایرن مونیخ بودند به قهرمانی این رقابت ها دست یافت و چهل سال بعد و در جام جهانی 2014 نیز درخشش بازیکنانی نظیر مانوئل نویر، فیلیپ لام، ژروم بوآتینگ، باستین شواین اشتایگر، تونی کروس، توماس مولر و ماریو گوتزه که همگی بازهم عضو باشگاه بایرن مونیخ بوده اند، تاثیر فراوانی در قهرمانی آلمان ها داشته است و شاید بتوان ادعای فلیکس ماگات سرمربی سابق بایرن مونیخ را تا حدودی صحیح دانست که یوگی لوو سرمربی تیم ملی آلمان بسیار وابسته به بایرن مونیخ و بازیکنانی است که از این باشگاه در اختیار او قرار می گیرند.
بی تردید سهم بایرن مونیخ قدرت اصلی فوتبال آلمان در موفقیت تیم ملی این کشور بسیار بزرگ است و اولی هوینس رئیس سابق و محبوس این باشگاه نقش پررنگی در شکل دهی تیم فعلی آلمان داشته است، چون او همیشه تلاش نموده است تا بهترین بازیکنان آلمان را در مونیخ گرد هم بیاورد. با اینکه این ایده و زحمات او همیشه با انتقادات فراوانی به همراه بوده است، اما آلمان ها هم اکنون درج چهارمین ستاره بر روی پیراهن تیم ملی فوتبال کشورشان را بی تردید مدیون اولی هوینس و فلسفه کاری او می باشند.
دوم: کم رنگ تر شدن اثر لیگ برتر جزیره
هانس یوآخیم واتسکه از سران باشگاه دورتموند سال گذشته در مصاحبه ای گفته بود:"اگر ما نیز می توانستیم همانند لیگ جزیره از درآمدهای بالای حق پخش تلویزیونی بازی های خود برخوردار باشیم، آن گاه در اروپا هیچ تیمی نمی توانست با ما رقابت کند و من از لیگ جزیره تنها همین نکته را می پسندم و نه چیز دیگر."
لیگ جزیره با وجود برخورداری از درآمدهای بی نظیر ناشی از حق پخش تلویزیونی، استادیوم های فوق العاده و تاثیر بالای جهانی اثر مثبتی بر روی تیم ملی این کشور نداشته است و تنها بازیکنان، مربیان و صاحبان خارجی باشگاه ها بیشترین سود را از این رقابت ها می برند. در برزیل نیز همانند سایر تورنمنت های بین المللی قبلی، انگلیس به مربی گری روی هاجسون حرفی برای گفتن نداشت و تنها دست آورد موفقیت آمیز او از این رقابت ها کسب نتیجه تساوی بدون گل در بازی تشریفاتی مقابل کاستاریکا بوده است.
در آنالیزی که در مطبوعات جزیره پس از ناکامی انگلیس در جام جهانی 2014 صورت گرفته است، بازیکنان ملی پوش این کشور به غرور، بی تاثیری و عدم میهن پرستی متهم شده اند و از حضور پر تعداد بازیکنان خارجی در لیگ جزیره نیز به عنوان یکی از عوامل اصلی تضعیف تیم این کشور یاد شده است.
با این حال شاید باز هم چندان مهم نباشد که بیش از دو سوم بازیکنان حاضر در لیگ جزیره را بازیکنان خارجی تشکیل می دهند، روی هاجسون از عدم سرمایه گذاری باشگاه ها در فوتبال پایه شاکی باشد، مبالغ هنگفتی صرف دستمزد بازیکنان خارجی و بومی شود، چون در سال های اخیر انگلیسی ها همیشه با چنین مشکلی در جام های جهانی و یا رقابت های یورو روبرو بوده اند و خیلی زود یا اندکی دیرتر از این رقابت ها حذف شده اند و می توان ادعا کرد فوتبال انگلیس از مدت ها پیش با چنین مشکلی مواجه بوده است، البته به استثنای جام جهانی 1966 که البته قهرمانی سه شیرها در آن رقابت ها نیز با بحث ها و جنجال های فراوانی روبرو بوده است.
از لیگ جزیره 101 بازیکن در بازی های جام جهانی 2014 حضور داشته اند و بسیاری از آنها عملکرد چندان درخشانی از خود بر جای نگذاشته اند، تنها آندره شورله با گل زنی خود برای آلمان ها، زابالتا و دمیکلیس با کارهای دفاعی خود برای آرژانتین و روبین فن پرسی هلندی با گل زنی های خود در مرحله گروهی این رقابت ها خوش درخشیدند، البته بازیکنی نظیر لوئیز سوارز اروگوئه ای از این لیگ نیز در این رقابت ها بسیار جنجال آفرین و معروف شد که البته دلایل آن کاملا غیر فوتبالی و حاشیه ای بوده است.
کمتر از بیست روز دیگر باز هم رقابت های لیگ جزیره آغاز خواهد شد و بازهم بازیکنان خارجی کمکی بسیار بزرگی برای جذابیت این لیگ خواهند بود، در حالی که روی هاجسون بازهم با نگرانی این رقابت ها را دنبال خواهد کرد و نگران آن خواهد بود که چه کسی را برای بازی روز هشتم سپتامبر مقابل سوئیس به تیم ملی دعوت نماید.
سوم: بلاتر، فیفا و انتقادات فراوان
پیش از جام جهانی مشخص شد که فساد اقتصادی بیشتر مسئولین و دست اندرکاران فیفا، این سازمان عظیم بین المللی را فرا گرفته است، میزبانی جام جهانی 2022 به قطر فروخته شده است و برگزاری جام جهانی 2014 در برزیل نیز با اعتراضات، تظاهرات و اعتصابات فراوان مردم برزیل به همراه بوده است و تنها مسئول چنین جنجال هایی فیفا، بلاتر و مسئولین این سازمان هستند.
و حال پس از پایان این رقابت ها آیا همه چیز کامل و بدون اشکال به پایان رسیده است؟ داوری ها در این دوره از جام جهانی بسیار پر اشتباه و جنجال برانگیز بوده است، بلیط های گران و VIP این رقابت ها توسط مسئولین فیفا در بازار سیاه به فروش رسیده اند و جریمه در نظر گرفته شده از سوی این سازمان برای لوئیز سوارز به هیچ وجه با عملی که او انجام داده است، هم خوانی و تطبیق نداشته است و از سویی قدرت مارکتینگ فیفا نیز بسیار پرسش برانگیز بوده است.
ایده سپ بلاتر مبنی بر افزایش سهمیه های تیم های آفریقایی و آسیایی در جام های جهانی آتی که به ضرر تیم های اروپایی و به قیمت کم شدن کیفیت این رقابت ها تمام خواهد شد و بی تردید هدفی به جزء پیروزی چند باره در انتخابات ریاست فیفا در سال 2015 نخواهد داشت و افکاری فوتبالی در پشت آن نهفته نیست. چون تیم های آفریقایی و به خصوص آسیایی در جام جهانی برزیل هرگز عملکرد قابل قبولی نداشته اند و از 29 بازی تنها در 3 دیدار موفق به شکست دادن حریفان خود شده اند.
حال هزینه های گزاف میزبانی از رقابت های جام جهانی را مردم برزیل متحمل خواهند شد و سهم فیفا از این رقابت تنها سود فراوان اقتصادی خواهد بود و جای تعجب نخواهد بود که اگر در رسانه های جهان بعد از جام جهانی 2014، هیچ گونه تمجیدی از این سازمان به چشم نمی خورد و بی تردید این سازمان خود تاثیر بزرگی در تخریب چهره خود داشته است.
چهارم: بازیکنانی نظیر آرین روبن و نیمار
رونالدو می بایست به نماد وچهره اصلی پرتغال در این رقابت ها تبدیل می شد، سوارز برای اروگوئه، بالوتلی برای ایتالیا، رونی برای انگلیس، هازارد برای بلژیک، اینیستا برای اسپانیا و یحیی توره برای تمام آفریقا، اما همه این بازیکنان در این جام مردود شده و بازنده بودند و تیم هایی نظیر روسیه، بوسنی و ژاپن به هیچ وجه نتوانستند انتظارات را برآورده سازند.
از سویی دیگر چهره هایی نظیر نیمار، ناواس کاستاریکایی، کروس، هوملز، مولر، نویر، شواین اشتایگر، مسی ماسکرانو، دی ماریا، رودریگز کلمبیایی و آرین روبن از چهره های تاثیرگذار و برندگان اصلی این رقابت ها بوده اند و به خصوص عملکرد آرین روبن در این رقابت ها بسیار تحسین برانگیز بوده است.
آرین روبن مثال بسیار کاملی از تبدیل شدن به یک بازیکن در کلاس جهانی است، بعد از شکست در فینال جام جهای2010 و فینال لیگ قهرمانان در سال 2012، از وی انتقادات فراوانی شده بود و این طور ادعا می شد که با او، هیچ تیمی به عنوان قهرمانی نخواهد رسید، اما واکنش او نسبت به این انتقادات چه بود؟ روبن همیشه بهتر و مسئولیت پذیرتر شد و بعد از هر ناکامی و شکستی دوباره ایستاد و جنگید. روبن برای تبدیل شدن به چنین ستاره ای مقاومت ها و چالش های فراوانی را پشت سر گذاشته است و کاملا سزاوار احترام است.
پنجم: بازی های جذاب و بحث های تاکتیکی
این جام جهانی نکات تاکتیکی آموزشی فراوانی به همراه داشته است، آرژانتین با تکیه بر قدرت دفاعی تیمی خوب و نبوغ مسی، خود را تا فینال بالا کشید، کاستاریکا نیز با درخشش ناواس درون دروازه و سیستمی دفاعی مناسب شگفتی ساز شد، هلند با ایده های تاکتیکی لوئیز فن خال و با وجود یک روبن آماده به جمع چهار تیم برتر جام رسید، اما برای ایتالیا تکیه بر نبوغ پیرلو و قدرت بالوتلی برای پیروزی و برد کافی نبود، برای اسپانیا نیز تنها حضور ستارگان بارسا و رئال مادرید کافی نبود و برزیل نیز تنها تا قبل از مصدومیت نیمار تیمی مدعی به نظر می رسید.
اما آلمان فاتح این رقابت ها با نبرد و اراده بالای بازیکنانش، خود را به فرم ایده آل تیمی رساند تا اینکه در مرحله نیمه نهایی در یک بازی تاریخی و فراموش نشدنی موفق به شکست برزیل شد و بعد از این دیدار ناگهان تمامی انتقادات وارد شده به نمایش تیم یوگی لوو در دیدارها مقابل غنا و الجزایر به فراموشی سپرده شد.
بعد از این جام جهانی دیگر صحبتی از تملک توپ بالا نبود، بلکه تغییر سریع بازی از سیستم دفاعی به تهاجمی روش اعجاب انگیز موفقیت در این جام لقب گرفت. اسپانیا خیلی زود و غیر منتظره حذف شد، چون بازیکنان بارسلونا خسته و بی انگیزه بودند و آلمان قهرمان شد چون بازیکنان بایرن مونیخ شاداب و تشنه موفقیت بودند، با این تفاوت که تیم ملی آلمان در جام جهانی 2014 فلسفه ای همانند بایرن مونیخ پپ گواردیولا را دنبال نمی کرد.
برزیل نیز همانند آلمان به طور میانگین مالکیت توپی 47 درصدی در این جام جهانی داشت، اما اختلاف شدیدی بین این تیم و آلمان بر سر موثر بودن این مالکیت توپ وجود داشت. در بازی نیمه نهایی لیگ قهرمانان نیز بایرن مونیخ در بازی مقابل رئال مادرید مالکیت توپ بی تاثیر 70 درصدی داشت، اما در پایان در مجموع دو بازی رفت و برگشت با حساب 5:0 شکست خورد.
مالکیت بالای توپ، تغییر سریع سیستم بازی، دفاعی یا تهاجمی بازی کردن؟ این جام جهانی بحث های تاکتیکی فراوانی به همراه داشته است و شاید کمترین تورنمنت فوتبالی توانسته باشد، بار دیگر به مباحث تاکتیکی و تکنیکی به چنین شدت و حرارتی دامن بزند.