به دلایلی حضرت حافظ رو از بهترین و بزرگترین انسان های تاریخ ایران زمین میدونم. هوش و ذکاوت، حکمت و عرفان حافظ استثنایی و بی نظیره. از شعر به فرا شعر رسیدن، اونم با کلماتی به ظاهر غیر شاعرانه....
با کلمات، چنان عمقی از معرفت رو نشون میده که میشه وجود خدا که بالاترین وجود هستیه رو بیشتر و بیشتر درک کرد ( گرچه اعتقاد دارم وجود خدا تنها وجود هستیه).
این غزل رو دو سال پیش برای حضرت حافظ گفتم ولی به نظر خودم واقعا غزل ضعیفیه. همیشه غزل هایی که توی زمان کمی میگفتم خیلی خوب میشد ( از نظر خودم) ولی این غزل اصلا با دلم همراه نیست. فکر کنم دلیلش اینه که دارم برای حضرت حافظ میگم و یه جوراییم مضمونش تحمیلی بود. به هر حال سعی کردم در ابیات مختلف اشاراتی به بعضی از سروده های حضرت حافظ بشه:
آرزوی رند دنیا خاک دامنگیر توست
ساقی و میخانه و می، جمله در تسخیر توست
عشق بازی میکنند آیینه ها و آیه ها
جان عرفان شیوه ی شیوایی تفسیر توست
حافظ ای اندیشه ها حیران هر گیسوی تو
چشم شورانگیز عاشق در پی تصویر توست
" عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده"
گر نبینم روی ماهت مرگ من تقصیر توست
معنی اشعارت آری نام ایران می شود
گر که یک بیگانه می تازد وطن شمشیر توست
شیوه های چشم تو منظومه ی دلدادگیست
شور مجنون وار فرهاد از پی تاثیر توست
حافظی و شکوه های مدعی را از بری
دست غیبی و کلامت آیه ی تدبیر توست
-----------------------------------------
دو دوبیتی:
زمین و آسمان حیران شعرت
جهان، ویران آبادان شعرت
الا یا ایها الساقی که گفتی
دلم یکباره شد قربان شعرت
------------------------------------------------------------
دوام عاشقی ها بوده حافظ
همیشه محرم ما بوده حافظ
هوای عاشقی دارد خیالم
خیالم با تو تنها بوده حافظ
مخلص همگی...