فیلم Gemini Man «مرد ماه جوزا» احتمالا بدترین اثر انگ لی (Ang Lee) به عنوان کارگردان باشد. نمیتوانم این را به صورت قطعی بگویم چون هنوز بعضی از فیلمهایش را ندیدهام، اما او قبلا تلاش میکرد فیلمهایی درباره مردم بسازد. حتی اقتباس بد Hulk «هالک» او به همان اندازه که یک فیلم با جلوههای کامپیوتری زیاد بود، رابطه پدر پسری مشکلداری را هم بررسی میکرد. اما چنین اهمیتی اصلا در فیلم سطحی و نامطلوب Gemini Man دیده نمیشود، فیلمی که تمام ایدههای جالبش درباره هویت و میراث را رها کرده و در آن فقط شاهد مبارزه ویل اسمیت (Will Smith) با نسخه جوان خودش هستیم که ظاهرش از قابل قبول تا مسخره و کارتونی نوسان دارد. هیچ مهارت و محتوای جذابی در Gemini Man وجود ندارد. در اینجا فقط شاهد تلاش کارگردانی برای استفاده از یک تکنولوژی هستیم که احتمالا در آیندهای نزدیک یک کارگردان دیگر خیلی بهتر از لی از آن استفاده خواهد کرد.
هنری بروگان (با بازی اسمیت) قاتلی برای آژانس اطلاعات دفاعی است که میداند دیگر قدرت و توان گذشته را ندارد، پس تصمیم میگیرد بازنشسته شود. اما وقتی با یک پرونده خاص روبرو میشود، به هدفی برای آژانس اطلاعات دفاعی و شریکش کلی وریس (با بازی کلایو اوون (Clive Owen)) تبدیل میشود که سازمان شبه نظامی جمینای را اداره میکند. هنری همراه با کارآموز این آژانس یعنی دنی زاکارفسکی (با بازی مری الیزابت وینستد (Mary Elizabeth Winstead)) از سازمان فرار میکند و پس از اینکه خیلی راحت از پس سربازان آژانس برمیآیند، کلی رؤسای خودش را متقاعد میکند جونیور (با بازی اسمیت) نسخه شبیهسازی شده بروگان که ۲۵ سال از او جوانتر است را به سراغش بفرستند. او تمام نقاط قوت هنری را داشته و نقاط ضعف او را ندارد.
سوال اصلی که Gemini Man نمیتواند به آن پاسخ دهد این است که چرا خودش را اذیت کرده و به جای اینکه از یک بازیگر جوان و شبیه اسمیت در این نقش استفاده کند، خود اسمیت را با جلوههای ویژه کامپیوتری جوان کرده است. ما قبلا هم شاهد این رویارویی نسخه پیر با جوان بودهایم، اما چنین فیلمهایی همیشه از نظر داستانی قابل توجیه بودند. وقتی در فیلم TRON: Legacy «ترون: میراث» شاهد جف بریجز (Jeff Bridges) پیر و جوان هستیم، از نظر داستانی مشکلی ندارد چون جف بریجز زمان ساخت فیلم TRON جوان بود. این قضیه درباره مبارزه آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) با خودش در فیلم Terminator: Genisys «نابودگر: جنسیس» هم صدق میکند. اما هیچ دلیلی به جز استفاده الکی از ابزار فنی برای جوان کردن ویل اسمیت وجود ندارد، و همین بهانه ضعیف نیروی محرک ساخت فیلم Gemini Man است.
این باعث تاسف است چون ایدههای جذابی وجود دارند که فیلم میتوانست از آنها استفاده کند. هنری در حال مبارزه با خودش است، و فیلم میتوانست مفاهیمی مثل پشیمانی و میراث را بررسی کند. اگر داستان از دیدگاه جونیور روایت میشد، این فیلم میتوانست درباره ترس از انتخابهای نادرست و پیامدهای آنها باشد. رابطه پدر و پسری بین کلی و جونیور میتوانست رابطه جذابی بین یک پدر فریبکار و پسری در تلاش برای راضی نگه داشتن پدرش باشد. Gemini Man تمام این موارد را رها کرده و همیشه راحتترین مسیر ممکن را انتخاب میکند. کلی به جونیور اهمیت میدهد، اما در نهایت یک آدم بد و شرور است. هنری از بعضی کارهای خودش پشیمان است، اما زمانی برای بررسی آنها وجود ندارد. فیلم آنقدر مایل است داستان را به جلو پیش ببرد که از شخصیتهای خودش غافل شده و داستانش تکراری و قابل پیشبینی میشود. به نظر میآید شاهد داستانی از دهه ۹۰ هستیم و شاید دلیلش این است که فیلمنامه از سال ۱۹۹۷ تاکنون نوشته شده، زمانی که چنین داستانی تا حدودی جدید و تازه به نظر میآمد.
مشکل اینجاست که دلیل وجود این فیلم – نسخه شبیه سازی شدهای که نسخه جوانی از شخصیت اصلی است – آنقدر هم عالی نیست. وقتی جونیور ظاهر قابل قبولی دارد، واقعا تحسین برانگیز است و کاملا فراموش میکنید در حال تماشای یک شخصیت دیجیتالی هستید. اما آنها نتوانستند این شخصیت را همیشه به این شکل به تصویر بکشند، پس برای هر صحنهای که در آن جونیور متقاعده کننده است، صحنه دیگری وجود دارد که ظاهر او خیلی مسخره و تقلبی است، مخصوصا وقتی در حال مبارزه با دیگران است. این در هر صحنه با صحنه دیگر متفاوت است، و درک میکنم که این گامی ضروری برای چنین فیلمی است. اما وقتی تنها نکته مثبت فیلم شما این باشد که مردم درباره آن بگویند: «این فیلم باعث پیشرفت تکنولوژی میشه» باید به حال فیلم خودتان تاسف بخورید.
نکته ناراحت کننده اینجاست که لی در حال کار با بازیگران بدی نیست. اسمیت همچنان جذاب است و پذیرفتن این نقش کار هوشمندانهای توسط او بوده، چون خودش میداند دیگر آن قهرمان فیلمهای اکشن سابق نیست، اما آنقدر هم پیر نیست که کلا در فیلمهای اکشن بازی نکند. وینستد یادآور هنرنمایی سیگورنی ویور (Sigourney Weaver) در سری Alien «بیگانه» است تا جایی که به این فکر کردم چرا تا حالا کسی از او در نقش اصلی یک فیلم اکشن استفاده نکرده است. بندیکت وانگ (Benedict Wong) هم در نقش خلبان یاغی که به هنری و دنی کمک میکند خوب ظاهر شده است. و همه اینها در فیلم به هدر رفته چون لی اصلا اهمیتی به شخصیتها یا روابط بین آنها نداده است. همه چیز مثل جلوههای بصری فیلم سطحی و غیرجذاب است.
البته فیلم برای منتقدان به صورت ۲۴ فریم بر ثانیه به نمایش درآمد، در حالی که لی آن را به صورت ۱۲۰ فریم بر ثانیه ۴K سه بعدی فیلمبرداری کرده است. نمیدانم آیا در این فیلم به صورت سه بعدی صحنههای اکشن و پسزمینهها جذابتر هستند یا نه، اما نمایشی که پارامونت برای منتقدان در نظر گرفته بود اصلا جذابیت لازم را نداشت. در این نمایش لوکیشنهای فیلم خیلی سطحی و بیروح به نظر میآمدند.
هنگام تماشای Gemini Man سخت است تصور کنیم این فیلم را همان کسی ساخته که در آثاری مثل Brokeback Mountain «کوهستان بروکبک»، Sense and Sensibility «عقل و احساس» و Crouching Tiger, Hidden Dragon «ببر خیزان، اژدهای پنهان» اهمیت زیادی به شخصیتها و داستان آنها میداد. Gemini Man فقط به شخصیت دیجیتالی خودش اهمیت میدهد و این شخصیت فقط گاهی اوقات موفق ظاهر میشود. ایدههای جذابی در داستان وجود دارند، اما لی هیچ تمایلی برای دنبال کردن آنها ندارد، و فقط مسیر یک فیلم مهیج جاسوسی درجه ۲ را پیش گرفته که در آن یک آژانس مرموز در مقابل یکی از بهترین ماموران خودش قرار میگیرد تا آن مامور به سوالاتی که در زندگی برایش پیش آمده پاسخ دهد. شاید در آینده وقتی یک فیلمساز بتواند از این تکنولوژی برای شبیه سازی عالی یک بازیگر مشهور استفاده کند از Gemini Man به عنوان منبع الهام خودش نام ببرد. اما به جز این هیچ دلیل دیگری برای به خاطر آوردن این فیلم وجود ندارد.
نویسنده : امیرماهان
رفقا لطفا لایک و کامنت بزارید ببینیم چطوریه مطالبمون...