طرفداری- دامیانو توماسی، با آن موهای سیاه رنگ و ریش های زمخت، این روزها در قامت رئیس اتحادیه بازیکنان ایتالیایی (AIC) ظاهر شده است. به جز چند تار موی خاکستری رنگ، هیچ تفاوتی با سال های قبل ندارد، سال هایی فوتبال بازی میکرد. انگار همین دیروز بود که در سن 19 سالگی، اولین بازیاش را برای ورونا انجام داد.
وقتی در سال 2011 توماسی به رویای خود یعنی تصدی پست ریاست AIC دست یافت، کمتر کسی از این سرنوشت انگشت بر دهان برده بود. دامیانو دو دهه اخیر به صورت حرفهای اعتباری برای خود در دنیای مدیریت ایتالیایی ها کسب کرده بود. اغراق نیست اگر بگوییم او قالب فوتبالیست مدرن بودن را شکست. فردی اصولگرا، از خودگذشته و روشنفکر، از همان ابتدا نشان داده بود پیرو راه غریزه های خود است و در این راه، اخلاقیات و بشر دوستی را به بهترین نحو نمایندگی میکند.
دامیانو در جوانی به جای سربازی و پیوستن به ارتش، تصمیم گرفت به سازمان خدمات شهروندی بپیوندد و برای پیشرفت شهر و کشورش خدمت کند. او در توضیح دلیل این تصمیم خود، گفته بود: «دوست ندارم با در دست گرفتن یک اسلحه، به کشورم خدمت کنم.» او پس از اثبات خود به عنوان فردی حرفهای در فوتبال، تصمیم گرفت طی یک هماهنگی تمام جریمه های انضباطی هم تیمی هایش را به موسسات خیریه اهدا کند.
البته توماسی خود همیشه میزان قابل توجهی به این موسسه ها اعطا میکرد و هنوز هم چنین اخلاقی دارد. شاید یکی از تحسین برانگیزترین حرکات او، مطرح کردن ایده ساخت خانه و مسکن برای مهاجران در حزب کارگر بود. دامیانو توماسی، به عنوان یک بازیکن و هم به عنوان یک مرد، از آکادمی هلاس ورونا فارغ التحصیل شد و شهرت و آوازه خود به عنوان هافبک دفاعی آینده دار را در همین تیم جهانی کرد.
توماسی را بیشتر با مهارت های بالای تکل زنی و پاس های دقیقی که ارسال میکرد، میشناختند. در تابستان 1996 وقتی تیم آتزوری در یورو به مشکل برخورده بود، آتزورینی با داشتن توماسی و چند ستاره دیگر، در خانه اسپانیا در حال قهرمانی بودند. دامیانو یکی از کلیدی ترین بازیکنان آن تیم بود. او در مقابل دژ فابیو کاناوارو و الساندرو نستا، به عنوان محافظ دروازه این دژ محسوب میشود. پس از این نمایش های درخشان -دقیقا سه فصل حضور در سری بی و یک قهرمانی در تیم جوانان- اکنون وقتش فرا رسیده بود تیمی چون آاس رم، بخواهد تماسی را به شهر ابدی ببرد.
فصل 1996/97 برای توماسی در رم سخت پیش رفت. آن ها فصل را در میانه جدول تمام کردند اما آینده ستاره جدید جالوروسی کاملا درخشان بود و به سبب همین استعدادش، 30 بار پیراهن تیم پایتخت را برتن کرد. چند ماه بعد وقتی زدنک زمن وارد باشگاه شد، توماسی نقش حیاتی تر در آن تیم سراسر هجومی برعهده گرفت. زمن به یک هافبک دفاعی بازی خرابکن نیاز داشت که بتواند بازی حریف را بخواند و گاهی با پاس های خود، تیم را رو به جلو براند. زمن توانست آاس را دوباره از نو سازد و وقتی فابیو کاپلو در سال 1999 هدایت رم را در اختیار گرفت، هم گرگ ها وارد بعد دیگری از پیشرفت شدند و هم توماسی به بازیکن بهتری تبدیل شد. این همکاری در نهایت، در سال 2001 به اسکودتوی شیرین تبدیل شد.
در سیستم کاپلو که خط هافبک نیاز به دو رهبر داشت، معمولا توماسی در کنار کریستیانو زانتی یا امرسون بازی میکرد. این دو مقابل خط دفاع متشکل از والتر ساموئل، آلدایر و جاناتان زبینا طوری مستحکم میایستادند که خیال کافو و وینست کاندلا از عقب زمین راحت میشد و آن ها به همین واسطه تمام پتانسیل خود را به نمایش میگذاشتند. آن تیم رم، به قدری استعداد هجومی و مهاجم بزرگ داشت که نچشیدن طعم قهرمانی توسط آن ها، یک رسوایی میشد. از فرانچسکو توتی تا گابریل باتیستوتا، از وینچنزو مونتلا تا مارکو دلوکیو و طبق عادت، در زمانی که این ستاره ها میدرخشیدند، توماسی نقش قهرمان نامرئی را برای تیم ایفا میکرد. او به تیم ضرب و ریتم میداد و کاری میکرد همه بتوانند صد درصد توانشان را به کار ببرند.
اظهار نظر فرانچسکو آنتونیولی در مورد توماسی، به قدری جالب است که یاد نکردن از آن، حیف خواهد شد. «آن سال که اسکودتو را فتح کردیم، توماسی بی نهایت عالی بود. او همه جا بود. همیشه هرکجا نگاه میکردید، توماسی را میدیدید. او کل بازی میتوانست تکل بخورد، ضربه دریافت کند اما در نهایت توپ را بگیرد و به ما برساند.» اگر بتوان در یک بازی، خلاصه کاری را که توماسی برای قهرمانی رم انجام داد، نشان داد، بی شک آن بازی دیدار خارج از خانه برابر آتالانتا خواهد بود. رمی ها در بازی قبلی یوونتوس را با نتیجه 0-0 متوقف کرده بودند و حالا در لمباردی باید پیروز میشدند، آن هم برابر یک تیم سرسخت. او کل بازی وسط زمین را در اختیار گرفته بود و در نهایت از راه دور شلیکی دیدنی راهی دروازه کرد تا تیمش پیروزی 2-0 را قطعی کند.
از طرف توماسی، هیچ تمایلی برای قهرمان نشان دادن خود وجود نداشت. تمام چیزی که او میخواست، اشتیاق برای بازی و پیروزی تیمش بود. در سال 1998 وقتی برای اولین بار به تیم ملی ایتالیا دعوت شد، علنا اعلام کرد لایق این دعوت نبوده است. سپس فرم او در جریان اسکودتو ثابت کرد لایق حضور در تیم جیووانی تراپاتونی است. قطعا در ایتالیا بازیکنانی بودند که بتوانند توماسی را از لحاظ فنی به چالش بکشند اما به سادگی چیزی که او به تیم ارائه میداد، بسیار فراتر از جنبه های فنی بود.
یک گذر سریع به پیش فصل 2004 بزنیم. رم برای دیدار با استوک سیتی ِتونی پولیس، به اتریش رفته بود. در طول بازی توماسی مدام با گری تگارت تماس مستقیم داشت و کار به جایی رسید که کاملا زانوی راستش شکست. در حالی که توماسی با مشت بر زمین میزد، همان جا مشخص شد به بافت های داخلی آسیب جدی وارد شده است. مشخص شد که رباط صلیبی زانوی دامیانو پاره شده و در سن 31 سالگی، شاید دیگر نتواند به فرم خوب خود بازگردد.
دامیانو توماسی، کل فصل در حال ریکاوری سپری کرد. او پیشرفت میکرد اما به خاطر میزان آسیب، این پیشرفت کند بود. بالاخره در پیش فصل 2005، وقتی انتظار میرفت توماسی برگردد، بازهم خبری از او نبود. جراح وی از عزم «معجزه آسای» توماسی برای بازگشت گفته بود. پیش از آن مصدومیت، تمدید قرارداد توماسی با رم آماده بود اما رم با توجه به کمبود منابع مالی، باید در هزینه ها صرفه جویی میکرد اما از یک طرف آن ها مدیون این ستاره بودند و میخواستند با ارائه تمدید قرارداد یک ساله، ببینند تاثیری در روحیه توماسی ایجاد میشود یا خیر. در کمال تعجب توماسی این تمدید را رد کرد و پیشنهاد خود را به باشگاه ارائه داد: تمدید یک ساله با کمترین دستمزد ممکن یعنی ماهیانه 1500 یورو! توماسی از لحاظ مالی تامین بود و فقط بازی کردن برایش اهمیت داشت. او میخواست دوباره در بالاترین سطح بتواند بازی کند. از یک طرف احساس گناه اینکه در طی 12 ماه گذشته با گرفتن دستمزد هیچ کمکی به باشگاه نکرده بود، آزارش میداد. این مرد به هیچکس چیزی بدهکار نبود اما عشقی که به آاس رم داشت، باعث شد برای احیای غرور خود، این احساس گناه را از بین ببرد.
دنیای فوتبال با حیرت به این تصمیم توماسی واکنش نشان داد. این حرکت نشانهای از احترامی بود که سال ها در فوتبال گم شده بود. به عنوان یک کاتولیک با تعصب، توماسی همیشه فرد مورد علاقه کلیساها بود. او حتی دعای خیر از سوی واتیکان هم دریافت کرده بود که حرکتی «غیرمعمول» از سوی واتیکان محسوب میشد. «در دنیایی که دیگران صدها هزار یورو به زور کسب میکنند، افرادی هستند که میلیون ها یورو دستمزد دریافت میکنند و بازهم برای تمدید قرارداد، مبالغ بیشتری میخواهند.»
در اکتبر سال 2005، توماسی دوباره پیراهن رم را برتن کرد و از روی نیمکت بازی های تیمش مقابل آسکولی، مسینا یوونتوس را تماشا کرد. او اولین دیدارش را مقابل فیورنتینا انجام داد که پیراهن 17 را به نشانه 17 ماه دوری از فوتبال برتن کرده بود. با این حال این ترس که این زانو دوباره ممکن است با مشکل مواجه شود، دست از سر توماسی بر نمیداشت. درست در ثانیه 40 ورودش به زمین، با توماس اویفالوژی وارد درگیری فیزیک شد و نه تنها توپ را پس گرفت، بلکه یک ضربه کاشته به نفع تیمش به دست آورد.
آن فصل توماسی کمک کرد رم به مرحله یک هشتم جام اروپا برسد و در نیمه نهایی کوپا ایتالیا حضور داشته باشد. حضوری که به دست اینترمیلان پایان یافت. دامیانو در حالی که به محبوب هواداران تبدیل شده بود، احساس میکرد دیناش به باشگاه رم پرداخت شده است. در نهایت صلح، در پایان تابستان راهش را با جالوروسی جدا کرد. تجربه حضور در لوانته، سپس حضور در کوئینز پارک رنجرز و سپس تیانجین تدای چین، پیش از خداحافظی از فوتبال ارزشمند بود. هنوز هم که هنوز است، توماسی به عنوان اسطوره محبوب رم شناخته میشود. در سال 2015، او به تالار مشاهیر باشگاه راه پیدا کرد تا پاس زحماتی که در 350 دیدار برای سرخ و زردپوشان کشیده بود، به نحوی جبران شود.
توماسی در آن مراسم، سخنرانی متواضعانهای انجام داد که همه را تحت تاثیر قرار داد. «حس بسیار خوبی است که وارد تالار مشاهیر شوید اما باید بگویم احساس نمیکنم با افرادی که در این جا نامشان حک شده، قابل مقایسه باشم. ایستادن در کنار کسانی که روزی قهرمان من بودند، عجیب است.» اما احترام و عزتی که برای دامیانو توماسی وجود دارد، فراتر از این حرف هاست. او مردی با ذات و قلبی بزرگ است که نقش یک قهرمان را در داخل و خارج از زمین ایفا کرد. دامیانو توماسی فوتبالیستی بسیار نجیب بود.
به قلم Tom Griffiths برای وبسایت Thesefootballtimes