ای ده هزار نفر (مارک آنتوان)
با درود
طرفداری_در سلسله فرسته های پادشاهان اشکانی همانگونه که در گذشته به بررسی سیزده پادشاه اشکانی پرداختیم در این فرسته نیز به اختصار به بررسی چهاردهمین پادشاه اشکانی یعنی فرهاد چهارم(اشک چهاردهم) خواهیم پرداخت و سعی خواهیم کرد به بررسی حال و روز ایران در زمان اشک چهاردهم بپردازیم. با ما همراه باشید....
اشک چهاردهم (۳۷_۲ قبل از میلاد)
نبرد های دوم و سوم با روم
فرهاد چهارم: فرهاد نیز در زمره پادشاهان پدرکش و برادر کش بشمار می رود. در نخستین اقدام خویش برای آنکه پدرش (ارد) دوباره خیال سلطنت را در سر نپروراند پدر و تمامی برادران خود را به قتل رساند. در زمان شاهنشاهی فرهاد ایران تجربه دو نبرد با روم را تجربه کرد. آتشی که در زمان پادشاهی پدرش ارد در نبرد حران میان کراسوس و سورنا شعله ور شد و تا هفت صد سال نیز به درازا کشید.
سکه های زمان فرهاد چهارم
نبرد دوم با روم
شاه فرهاد به قدری با نجبا سختی می کرد که بعضی از آنان از وطن گریختند. مُنِ زس (یکی از سرداران نامی فرهاد) به نزد مارک آنتوان که یکی از سه زمام دار امور روم (دو نفر دیگر اوکتاویوس و لِپید بودند) و والی مصر بود رفته و به او گفت حال نوبت آن رسیده که روم از ایران انتقام شکست کراسوس را بگیرد. فرهاد که این خبر به گوشش می رسد در صدد دلجویی از سردار خویش بر می آید تا شاید جلوی نبرد خونین دیگری میان روم و ایران را بگیرد. آنتوان توسط او از فرهاد خواهش کرد که بیرق های رومی (درفش نماد غرور یک ملت بود و افتادن آن به دست دشمن باعث سر افکندگی یک ملت بحساب می آمده سایه جنگ را بر سر دو امپراتوری نگاه می داشت) و اسرایی که هنوز زنده هستند را به روم باز گرداند.ولی این ظاهر کار بود چرا که آنتوان بدنبال تهیه تدارکات برای جنگ با امپراتوی پارت بود. پس از آنکه آنتوان ارتش روم که تعدادشان به صد هزار نفر می رسید را جمع آوری کرد به سمت ایران حرکت کرد.
پادشاه ارمنستان آرتاواردِس شش هزار پیاده و همان میزان سواره به او داد. آنتوان می خواست که از راه فرات به جنگ با پارتی ها برود اما از آنجا که فهمید رود فرات و حوالی آن به طور کامل تحت تیررس سربازان پارتی می باشد تصمیم بر آن گرفت که از راه ارمنستان به ایران حمله کند. والی ارمنستان به او گفت که سربازان پارتی متوجه رود فرات هستند تا گزندی از سوی روم به ایران نرسد و می توانی به سهولت از راه آذربایجان به ایران حمله برده و پایتخت آن را که پرَاَسپا (prraaspa در ۲۵ فرسخی دریاچه ارومیه) می باشد را تسخیر کنی.
آنتوان به سمت این شهر روانه شد و چون به آنجا رسید برخلاف ادعای والی ارمنستان دید شهر سربازخانه و پادگان های زیادی دارد از آنجا که به شهر رسیده و هزاران سرباز رومی به همراه وی بود، آنتوان نتوانست به سرعت عقب گرد کند و سربازان پارتی به محض آنکه خبر نزدیکی سپاه روم به دروازه های شهر را شنیدند بنای تعرض به رومی ها گرفتند و ده هزار نفر از تازیان رومی را به هلاکت رساندند در این میان پارتی ها غنائم زیادی از رومی ها گرفتند و آنتوان چاره را در آن دید از که سپاه رومی از راه کوهستان عقب نشیند تا از گزند سوار نظام پارتی در امان بماند. غافل از آنکه راه کوهستان تنها دو روز بود و پس از آنکه به جلگه رسیدند پارتی ها دوباره به آنان یورش بردند. بعد از چند روزی که او در خاک ایران بود هشت هزار نفر دیگر از رومی ها کشته شدند و پس از عبور رومی ها از رود ارس گرچه سپاه پارتی دیگر آنان رو تعقیب ننمود اما به دلیل سرمای زمستان و کمبود آذوقه و سختی راه، هشت هزار نفر دیگر از رومیان کشته شدند و باقی سپاه رومی، خسته و فلاکت زده جان سالم بدر بردند(۳۶ ق.م). خط عقب نشینی سپاه تازی ها از کنار شرقی دریاچه ارومیه و محل هایی در کنار تبریز امروزی واقع بوده است.
تندیس پلوتارک تاریخ نگار یونانی (حدود ۴۶–۱۲۷ میلادی)
پلوتارک (حدود ۴۶–۱۲۷ میلادی) مورخ رومی در این باره نوشته است:
آنتوان وقتی مشقات و صدمات عقب نشینی را می دید همواره می گفت: (ای ده هزار نفر) و مقصودش از ده هزار نفر، یونانی هایی بود که در زمان اردشیر دوم هخامنشی بعد از کشته شدن کوروش کوچک از کونسار عقب نشینی کرده بودند. و تمام این بدبختی ها را متحمل شده بودند درحالیکه رنج و محنتی که رومی ها متحمل شدند از ده هزار یونانیانی مذکور بیشتر بوده به گونه ای که نزدیک به هفتاد هزار رومی که از ایران بجستند، شکر می کردند که از دست تیر اندازان اشکانی برستند.
نبرد سوم با روم
دو سال بعد از وقایعی که ذکر شد باز جنگی میان ایران و روم در گرفت. توضیح آنکه والی آذربایجان از سهم خود از غنائم به دست آماده پس از شکست دادن رومی ها راضی نبود ولی از ترس شاه فرهاد نمی توانست اعتراضی کند. این بود که شخصی را نزد مارک انتوان فرستاد و چراغ سبزی مبنی بر جنگ دوباره با ایران نشان داد مارک انتوان نیز فرصت را غنیمت شمارد و فورا سپاهی تدارک دید و عازم ارمنستان گردید. چراکه شکست دوسال قبل از پارتی ها ابهت او را کاسته و بر شئونات شاه پارتی افزوده بود. انتوان ابتدا به ارمنستان رفته و غضب خود را متوجه اَرتاواردس نموده چراکه شکست پیشین خود برابر پارتی ها را ناشی اطلاعات غلطی می دانست که ارتاواردس به وی داده بود. و آنجا رو تصرف کرد و پادگانی قوی در آنجا بنا کرد و به مصر بازگشت. در سال ۳۳ ق.م وی دوباره به طرف رود ارس بازگشته و اینبار با والی ماد (آذربایجان) معاهده ای بست و بخش هایی از ارمنستان را نیز به وی داد و عده ای پیاده نظام رومی در اختیار وی گذاشت.
تندیس مارک آنتوان (موزه واتیکان)
در این اوضاع بود که میان مارک آنتوان و اوکتاویوس دو امپراتور روم در قبال سیاست اتخاذ شده در مورد اشکانیان کدورت بالا گرفت و فرهاد از این اوضاع استفاده کرد. توضیح آنکه فرهاد در گامه نسخت پادشاه ماد را شکست داده و او را اسیر کرد و سپس اَرتاکسیاس پسر پادشاه ارمنستان را نیز با خود همراه کرد و وارد ارمنستان شد و نیروهای رومی حاضر در پادگان های ارمنستان را یکی پس از دیگری اسیر کرد و سردار رومی یعنی ستاسیانُس را به هلاکت رساند. پس از این واقعه اوضاع چنان بر مارک آنتوان سخت شد که دستور تخلیه ارمنستان را داد و به مصر بازگشت و ارمنستان دوباره به ضمیمه خاک اشکانیان شد و دست نشانده ایران.
این جنگ باز هم بر اعتبار و قدرت فرهاد افزود. فتوحات پی در پی پارتی ها در این سه جنگ ایران در برابر روم چنان اعتباری به ایران داد که رومی ها تا یک صد سال به خود جرئت تعرض به خاک ایران را ندادند.
هفت سال پس از این ماجرا اوکتاویوس بزرگ امپراتور روم شد. اوکتاویوس در بدو رسیدن به قدرت پس از آنکه رومی ها تجربه سه شکست خفت بار را از اشکانیان متحمل شده بودند از در مصالحه با پارتی ها وارد شد. وی از فرهاد درخواست کرد که بیرق های رومی را که ایرانیان در جنگ خونین حران از رومی ها به غنیمت گرفته بودند به روم بازگرداند. فرهاد در ابتدا با این خواسته اوکتاویوس مخالفت کرد اما از آنجا که او هم به دنبال جنگ افروزی برابر رومی ها نبود در نهایت پذیرفت و درفش های رومی را به رومیان باز گرداند. این قضیه تاثیر شگرفی بر روحیه رومی ها و مردمان آنها گذاشت چنانکه جشن هایی در ممالک روم برپا کردند دیگر خبری از جنگ با اشکانیان نبود و نویسندگان آن زمان با آب و تاب فراوان پیرامون این واقعه نوشتند و هُراس شاعر نامی رومی اکتاویوس را ستود.
اشکانیان درفش رومیان را باز می گردانند. صحنه حکاکی شده بر روی تندیس اوکتاویوس
اوکتاویوس عقیده به بسط دادن امپراتوری پهناور روم نداشت و تا جای ممکن از جنگ های سنگین دوری می کرد. از آنجا که در مشرق زمین، طرف ایرانی یعنی اشکانیان امپراتوری مقتدر و قابل احترامی بود اوکتاویوس بنای دوستی پایدار را با فرهاد نهاد و فرهاد هم از ایجاد روابط حسنه استقبال کرد. قیصر روم برای تشدید روابط حسنه کنیزک رومی به نام موزا برای شاه فرهاد فرستاد و فرهاد نیز پسران خویش را به نزد امپراتور روم فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند. گویند که این اقدام فرهاد به تحریک زن ایتالیایی او بود چرا که می خواست با اینکار فرزندان فرهاد را از امپراتوری دور نگه دارد و زمینه ولیعهدی فرزند خویش را مهیا کند.
سردیس ملکه موزا (موزه ملی ایران)
ارمنستان
در ارمنستان اوضاعی که فرهاد ایجاد کرده بود تا سال ها دوام داشت. یعنی اوکتاویوس، اَرتاکسیاس را پادشاه ارمنستان می شناخت و بعد از او برادرش پادشاه شد و لیکن بعد از فوت او بر سر انتخاب پادشاه جدیدِ ارمنستان، میان ایران و روم اختلاف نظر ایجاد شد. میل فرهاد به تیکران بود تا کمک کند وی به حاکمیت ارمنستان برسد و در نهایت تیکران با اکثریت آرا در مجلس مهستان به حاکمیت ارمنستان پذیرفته شد. در این احوال فرهاد به تحریک پسر خود که او نیز فرهاد نام داشت و از زن ایتالیایی بود مسموم گردید و درنهایت در سال دوم ق.م در گذشت. و در نهایت فرهاد پنجم به سلطنت رسید. فرهاد پنجم که سلطنت تخت سلطنت خود را محکم نمی دید برای جلو گیری از نبرد احتمالی با روم ارمنستان را به روم پیشکش کرد. سکه های ضرب شده در زمان فرهاد پنجم، صورت مادر و فرزند را داراست چراکه او قدرت خود را مدیون مادر ایتالیایی خود می دانست.
سکه های زمان فرهاد پنجم (سمت راست ملکه موزا_سمت چپ فرهاد پنجم)
ادامه خواهد داشت.....
همچون گذشته خرد و اندیشه نگهدارتان 🌹🌹🌹🌹