طرفداری- در طول سال ها، بایرن مونیخ همواره از موهبت حضور مهاجمان بزرگ در تیمش بهره برده است. گرد مولر، مرد اول دهه 70 که با 508 گل برای بایرن مونیخ، پادشاهی می کرده که در کنارش از کارل هاینتس رومنیگه، یکی از برترین استعدادهای تاریخ آلمان بهره می برده است. آن ها به مدت پنج سال خیال غول های آلمانی را از گل های فراوان راحت کرده بودند. سپس نوبت به نسل جوانتر رسید و چهره های آشنای لواندوفسکی، لوکا تونی و ماریو گومز، جای آن مردان بزرگ را گرفتند. همه این اسامی یک نقطه مشترک داشتند و آن هم گل های بی شماری بود که به ثمر می رساندند.
برای بسیاری وقتی این اسامی را می نویسیم، نام جیووانی البر خیلی زود به ذهنشان خطور نمی کند اما حقیقت این است که رسیدن یا حتی عبور از دستاوردهای البر، برای بسیاری از بازیکنان نسل جدید بایرن ممکن نبوده است. این برزیلی پرتلاش، برای بایرنی ها 266 بار بازی کرد و توانست 150 بار گلزنی کرده و موجبات شادی طرفداران این تیم را فراهم کند. قهرمانی های متعدد در بوندسلیگا و فتح یک لیگ قهرمانان با این تیم، باعث شده بدون شک البر را اسطوره بایرن مونیخ بدانیم. این داستان، در مورد یکی از پسران دردانه باواریا است.
برخلاف بسیاری از هموطنانش، جیو فوتبالش را در برزیل آغاز نکرد. باشگاه آث میلان، غول ایتالیایی که رویای هر بازیکنی به شمار می رفت، خیلی زود توجهش به سمت البر جمع شد. اولین گام جیو بسیار قاطع بود. وقتی 18 سال داشت، از لوندرینا اسپورته به سن سیرو رفت. برخلاف انتظارات، مدت حضور او در میلان یک سال بیشتر نشد. البته نمی شد به هیچ طرف خرده گرفت زیرا میلان استعدادها و بازیکنان بی نظیری در اختیار داشت. رقابت با رود گولیت و فان باستن سخت بود.
تصمیم بر این شد البرت در تیم پریماورا به بازی ادامه دهد زیرا هم پاسپورت اروپایی نداشت و هم در تیم اصلی، جایگاهی نتوانست اختیار کند. گراسهاپرس سوئیس، وضعیت را مناسب دید و با چنگ و دندان، به البر چسبید. این دوران حضور در سوئیس قرضی بود اما باعث شد جیووانی با فضای اروپا کنار بیاید. البر سه سال در سوئیس بازی کرد و پس از ثبت 43 گل، جام حذفی سوئیس را هم به عنوان اولین جام دوران بازیگریاش فتح کرد. نمایش البر در جام جهانی زیر 20 سال، اشتوتگارت را متقاعد کرد مبلغ 1.6 میلیون یورو برای جذب این ستاره جوان هزینه کند.
گلزنی های البر متوقف نمی شد. بین 1994 و 1997، تعداد گل های البر در بوندسلیگا به 44 رسید. کم کم توجهات رسانه های آلمانی به سمت این بازیکن جلب شد تا حدی که بسیاری او را «ستاره دست کم گرفته شده» خطاب کردند. در دومین جامی که البر به کارنامهاش افزود، در فینال جام حذفی آلمان در جریان پیروزی 2-0 مقابل انرژی کوتبوس، هردو گل توسط قهرمان داستان ما به ثمر رسید. در اشتوتگارت البر توانست رابطه محکمی با کراسیمیر بالاکوف و فردی بوبیچ برقرار کند که بعدها این سه نام، سر و صدای زیادی به پا کردند. هنوز هم که هنوز است، در دوران مدرن بوندسلیگا، این سه نام از بزرگان به شمار می روند.
این سه نفر با درخشش خود مشخص بود به زودی از هم جدا خواهند شد. مقصر اصلی این جدایی بایرن مونیخ بزرگ بود. آن ها مدت ها به دنبال مهاجم گلزن گشتند و در نهایت به نام جیووانی البر رسیدند. سران باشگاه ذرهای در پرداخت 6.5 میلیون یورو تردید نکردند و البر خیلی زود باواریایی شد. در فصل اول می شد نغمه های ظهور یک گلزن بزرگ را شنید. به ثبت رساندن 21 گل و قهرمانی در جام حذفی، چیزی بود که باعث خوشحالی بایرن مونیخ شد. آن ها جواب سرمایه گذاری خود را خیلی زود گرفتند. فصل بعد، البر قهرمانی لیگ را به دست آورد که اولین سری از چهار قهرمانیاش در بایرن مونیخ بود. البته در پایان آن فصل، اندوه بزرگی بر این باشگاه حاکم شد زیرا در فینال معروف لیگ قهرمانان مقابل منچستریونایتد، نتوانستند پیروزی 1-0 را نگه دارند و این جام از کف دستشان رفته بود. البته این غم و اندوه برای البر دوچندان بود زیرا به خاطر مصدومیت نتوانسته بود در آن بازی، حضور پیدا کند.
فصل بعد از آن حزن بزرگ، برای البر بد سپری شد اما 14 گل مهمی که در راه قهرمانی بایرن مونیخ وارد دروازه حریفان کرده بود، حکم قهرمانیشان را امضا کرد. بایرن مونیخ با تفاضل گل نسبت به بایرلورکوزن قهرمان مطلق و پیاپی آلمان نام گرفت. برای باشگاه چون بایرن، قهرمانی در بوندسلیگا کمترین انتظاری است که می شود داشت. تاریخ و سنت دیرینه این باشگاه، نشان داده لیگ قهرمانان باید هدف آن ها باشد، جامی که باعث ثبت شدن در تاریخ می شود. رقابتی که قهرمانان را مشخص می شود. بایرن از سال 1976 تا 2000، موفق نشده بود قهرمانِ قهرمانان لقب بگیرد اما چه باعث شده بود امیدها بیشتر شود؟ شاید البر؟ ممکن است.
قرار نبود زیاد صبر کنند. فصل 2000/01 سر رسید و بایرن در شهر میلان، با پیروزی برابر والنسیا پادشاه اروپا نام گرفت. البر 100 دقیقه بازی کرد و کاملا حریف را تحت فشار قرار داد. آن بازی شاید بهترین بازیِ عمر البر نبود اما کمکی که به تیم انجام داد، هرگز فراموش نخواهد شد. در راه قهرمانی، این ستاره برزیلی شش گل به ثمر رسانده بود که دو گل معروف مقابل رئال مادرید ثبت شده بود. در لیگ، باواریایی ها دوباره قهرمان شدند که دوباره کارشان به هفته آخر کشیده بود. این بار هامبورگ واقعا تیم اول آلمان را به زحمت انداخته بود.
دو فصل آتی برای البر، قرار بود به یادماندنی باشد. 24 گل او در 47 بازی، فقط راهشان را به جام بین قارهای باز کرد. در مقیاس بایرن مونیخ، 2001/02 فصل بسیار بدی بود. آخرین فصل البر در بایرن مونیخ، باشکوه بود. مونیخی ها دوباره آلمان را به تسخیر خود درآوردند. برای اولین بار در طی این سال ها، البر آقای گل لیگ نام گرفت. البته این عنوان با توماس کریستینسن از بوخوم به صورت مشترک به دست آمد. «در طول تقریبا یک دهه، کاری که در بایرن مونیخ انجام دادم، خارق العاده بود. دوگانه، آقای گلی، فتح عنوان بازیکن سال و محبوب هواداران شدن، باعث افتخارم می شود.»
در پیج و تاب سرنوشت، این پایان کار البر در بایرن بود. البر پس از ناکامی در مونشن گلادباخ، به لیون فرانسه رفت و توانست دو بار فاتح لوشامپیونه شد. در این دو فصل، 43 بازی انجام داد که با 17 گل همراه بود. در یکی از دیدارهای لیگ قهرمانان، لیون با قرعه بایرن مونیخ روبرو شد. البر به باواریا برگشت و باعث پیروزی 2-1 تیمش شد اما به قدری استقبال گرم از او شد که انگار هیچوقت آن ها را ترک نکرده بود. پس از 16 سال دوری از برزیل، در سال 2006 بالاخره تصمیم گرفت به کشورش برگردد. یک سال پیش از خداحافظی از فوتبال، برای کروزیرو بازی کرد. مرگ پدرش واقعا زندگی را برای او دردناک کرده بود. پایانی باشکوه برای یک کارنامه باشکوه نبود اما مانعی برای احترام گذاشتن به البر هم نبود.
در مورد البر یک بحث بزرگ وجود دارد. آیا او یک گلزن بود یا یک بازیکن کامل؟ بسیاری معتقدند آمارهایش در مورد گلزنی فقط باعث حواس پرتی است زیاد البر در مجموع یکی از کلیدی ترین بازیکنان بایرن مونیخ بود. اگر دنبال یک برزیلی می گردید که تمام ویژگی های برزیلیگونه مانند مهارت، عشق، شور و صمیمیت را داشته باشد، قطعا دنبال البر می گردید. متاسفانه یکی از حسرت های بزرگ البر، نبود فرصت برای درخشش در سلسائو بود. او در کل 15 بار برای تیم ملی کشورش به میدان رفت که ماحصلش هفت گل بود. زندگی البر کم و بیش شبیه مارکو آموروسو است.
پس از خداحافظی از فوتبال، البر به لطف زبان آلمانی سلیسی که داشت، به کارشناسی فوتبال پرداخت. در سال 2017 او رسما به عنوان سفیر بایرن مونیخ انتخاب شد. حتی گَه گاه مصاحبه هایی از او در مورد اوضاع بایرن مونیخ هم می توان خواند. این روزها البر در اواقات فراغت، به پرورش گاو و دام مشغول است و زندگی آرامی سپری می کند. شاید این نوع زندگی برای مردی که دهه 90 و اوایل 2000 بوندسلیگا را به تسخیر خود درآورد، بیش از حد آرام باشد.
به قلم Jon Radcliffe برای وب سایت Thesefootballtimes