قسمت اول رودیشب پست کردم اما نمیدونم چرا حذف شده!
زندگینامه کامل داکتر دره؛قسمت اول
?What Happened In Compton
در این قسمت مروری بر جو جامعه سیاه پوستان
ساحل غربی دردهه های40تا90میلادی
والبته بخشی از جوونی داکتر دره(تا 17سالگی)
میتونید هشتگ زندگینامه کامل داکتر دره رو دنبال کنید.
?Episode 1:What Happened In Comton
جنوب لوس آنجلس در خطر زیاد و به قولی در آتش بود وقتی در سال 1965 Dr.Dre به دنیا اومد. در اون زمان ایالات متحده وسط درگیری حقوق شهروندی بود. مارتین لوثر کینگ جونیر در میان عده ی زیادی در ارتباط با تظاهرات غیر خشونت آمیز صحبت کرده بود. مردم به صورت دسته ی جمع شده بودن و در قرارگاه هایی مینشستن و اعتراضاتشون رو انجام میدادن بدون هیچ خشونتی. اونا تحریمایی اعلام کردن تا علیه قوانین تبعیض های نژادی مبارزه کنن ولی در آخر با خشونت مواجه شدن.
یه محله در جنوب لوس آنجلس بود به نام Watts، تا نزدیکی تخریب رفت. در اون زمان شورش هایی به خیابون ها کشیده شد. ساکنین سیاه پوست از خشونت پلیس علیه اونا به خاطر رنگ پوستشون خسته شده بودن و مایل نبودن دیگه به این وضعیت ادامه بدن. در سال 1965 اونا بسیاری از مکان های شهر رو غارت کردن و یا آتیش زدن اونم برای 6 روز. پلیس شهر دیگه نمیتونست کاری کنه برای همین گارد ملی برای کمک اعزام شده بود.
محله هایی مانند Watts و Compton در دهه 40 میلادی بسیار متفاوت بود با دهه 60. این موضوع ها در زمان جنگ جهانی بوده. زمان جنگ کارخونه ها ساعات اضافی رو کار میکردن. همچنین این بازه در جنوب لوس آنجلس شامل کسب و کاری که تحت نظر سیاه پوست ها بود و همچنین کلوب های جَز میشد. بسیاری از سیاه پوستای اون موقع کار هایی داشتن که درآمد خوبی داشت.
ولی بعد از جنگ این شغل کمرنگ شدن به طوری که تا نزدیکی ازبین رفتن هم رفتن. جامعه ی سیاه پوست ها آسیب دید. جنوب لوس آنجلس داشت تبدیل به جایی میشد که مملو از جرم و جنایت میشد، همچنین تنش هایی که پلیس های سفید پوست ایجاد میکردن اوضاع رو بدتر میکرد. تا میانه های دهه ی 70، جنوب لوس آنجلس به نزدیکی نابودی رفته بود. این جامعه کم کم داشت به فقیری رو میاورد و مدارس افتضاح میشدن و میزان جرم و گروه های خلافکاری بیشتر از پیش میشد.
کلمه ی Dre خلاصه شده ی Andre اسم اول (نام کامل داکتر دری Andre Romelle Young هست) که متولد 18 فوریه 1965 هست. مادرش (وِرنا) وقتی اون رو بدنیا آورد فقط 16 سال داشت و پدرش (تئودور یانگ) 17 سال. این زوج وقتی فهمیدن بچه ای در کاره با هم ازدواج کردن. مراسمشون در هال خانه ی پدری وِرنا بود و سال بعد از بدنیا اومدن دری برادرش Jerome بدنیا اومد.
هم تئودور و هم ورنا آرزوشون این بود که روزی خواننده شن. توی خونه همیشه صدا موزیک بود. تئودور توی یه گروه محلی R&B بوده تحت نام The Romelles. در واقع نام وسط(Middle Name) داکتر دری از همین گروه هست ولی بر عکس پدر دری، مادرش آرزوی خواننده شدنشو کنار گذاشت تا بچه هاش رو بزرگ کنه. والدینش شغل های نیمه وقت داشتن تا بتونن خرج و مخارج رو در بیارن.
یه روز ورنا متوجه میشه که دماغ جروم داره خون میاد، با عجله سعی در رسوندن بچه به بیمارستان داره ولی دیگه کار از کار گذشته بود و Jerome اِ خردسال در حین راه فوت میکنه. دکترا به ورنا گفتن که بچه به بیماری سینه پهلو دچار بوده. خانواده بعد از فوت بچشون داغون شده بود و نا امید بودن که این موضوع باعث ایجاد شکاف بین خانواده یانگ شد. ورنا و تئودور بعد از مدتی از هم جدا شدن (سال 1968) و به صورت رسمی در سال 1972 طلاق گرفتن.
ورنا تبدیل به یه زن مطلقه و مادر مجرد شده بود و در کارخونه هواپیما فعالیت داشت و برای درآمد بیشتر خیاطی لباس برای بچه ها میکرد. بعد از مدتی ورنا دوباره ازدواج کرد. نام شوهر دومش Curtis Crayson بود و از اون دو تا بچه داشت با نام های Tyree و Shameka ولی این ازدواج هم نا فرجام بود. ورنا با دیگر ازدواج کرد و این بار با Warren Griffin Jr. که حاصلش پسری به نام Waren Grifiin III شد که برادر خوانده ی Dre شد که بعد ها مثل دری به رپ رو آورد. امروزه ما اون رو با نام Warren G که یکی از بزرگای این عرصه هست میشناسیم. ورنا سعی داشت که این خانواده ی بزرگ رو کنار هم نگه داره ولی با مشکلاتی روبرو میشد. ورنا توی روابطش با اذیت های زیادی روبرو شد و برای سر پوش گذاشتن روی مشکلاتش به الکل رو آورد.
اگه زندگی دری توی خونه سخت بود، وضعیت کوچه و خیابون از اون بهتر نبود. وقتی دری دوران نوجوونی و راهنمایی رو میگذروند، گروه های خلافکاری خیابون هارو اداره میکردن. The Crips و The Bloods بزرگترین گروه های خلافکاری اون دوره بودن. اون ها هم مواد میفروختن و هم جنگ راه مینداختن و کل جنوب لوس آنجلس رو به تیکه هایی به عنوان قلمرو تقسیم کرده بودن. اینطوری بود که اگه کسی وارد محله ی اشتباهی میشد یا باید میکشت یا کشته میشد و در واقع جونش دست خودش نبود.
ورنا نگران این موضوع بود که مدارس دولتی و عمومی امن نیستن. اون میخواست که بچه هاش رو از قلدر ها و این گروه ها به حزر داشته باشه. Dre و Tyree چندین مدرسه عوض کردن. حتی ورنا اونا رو به مدارس امن تری در حومه ی شهر هم برد. دری باهوش بود ولی اصلا اهمیتی به درس و مشق نمیداد و علایقش بیشتر به دخترا و موزیک بود.
دوران دبیرستان هم دری مدرسش رو عوض کرد. مادرش فکر میکرد که اگه فضای مدرسه عوض شه شاید برای ایجاد انگیزه تو درس خوندن کمک کنه. ولی دری اون مدرسه رو ترک کرد، اصلا چیزی تغییر نکرد و به زحمت سر کلاس ها حاضر میشد.
وقتی 17 سال سن داشت، دری فهمید که دوست دختر اون موقعش بارداره. حسی که داشته اینجوری بود که داره دوباره اشتباهات پدر و مادرش رو تکرار میکنه. دری میدونست که آیندش بستگی به خوب بودنش توی مدرسه و آموزشش هست ولی دیگه دیر شده بود. سال های زیادی رو سعی کرده بود که نره و نمراتش انقدری خوب نبود که مدسه ای اون رو قبول کنه. در نهایت مدسه ی بزرگسالان اون رو قبول کرد و در اونجا برای تهیه و پخش برنامه های رادیو رفت. کسل و بدون انگیزه بالاخره دری از این مدرسه هم بیرون زد و فهمید که این جور چیزا برای اون نیست.
بچه ای تو راه بود و دری حتی دیپلمشو نگرفته بود. چیزی جز نا امیدی و شکست رو نمیدید. برای همین به سمت موزیک رفت و تمام وظایفش رو بیخیال شد.
بعد از اون...
ادامه در قسمت بعدی